دو سال پیش از سقوط
فرح پهلوی: گروهی از مردم عادت کردهاند که غر بزنند
مقداری از کار مربوط به زندگی خصوصی خودمان میشود؛ برنامهریزی برای سفر، دعوت بعضی از افراد، شرکت در مراسم فامیلی که با هم صحبت میکنیم... اعلیحضرت را صبحها پیش از کار میبینم... ظهرها اغلب با هم ناهار میخوریم.

در آستانه نوروز ۱۳۵۶ پری اباصلتی سردبیر مجله اطلاعات بانوان گفتوگوی مفصلی را با فرح پهلوی درباره مسائل مختلف مملکتی و زندگی شخصی وی انجام داد.
فرح در بخشی از این گفتوگو درباره زندگی شخصیاش در دربار گفت: «مقداری از کار مربوط به زندگی خصوصی خودمان میشود؛ برنامهریزی برای سفر، دعوت بعضی از افراد، شرکت در مراسم فامیلی که با هم صحبت میکنیم... اعلیحضرت را صبحها پیش از کار میبینم... ظهرها اغلب با هم ناهار میخوریم. شام معمولا با هم هستیم، گاهی در خانه خودمان هستیم و گاهی به خانه افراد خانواده میرویم. در بین راه که با اتومبیل به مهمانی و یا مراسمی میرویم، فرصت هست که درباره مسائل مملکتی و یا بچههای با هم صحبت کنیم.
اگر مسائلی در طی روز پیش بیاید که خیلی فوری باشد، من تلفنی با دفتر ایشان تماس میگیرم و تلفنی با هم صحبت میکنیم. در غیر آن صورت صبر میکنم ساعت شش و نیم که از دفتر برمیگردند؛ نظر ایشان را میپرسم.» (اطلاعات ۲۵ اسفند ۱۳۵۵)
او ادامه داد: «گاهی هم اگر مسئلهای باید به نظر ایشان برسد و فوری جواب بگیرم یادداشت به آقای معینیان رئیس دفتر ایشان میدهم و هر دستوری بدهند عمل میشود... بعضی مطالب را هم برای یادآوری یادداشت میکنم و به دفترشان میفرستم... البته گاهی برای بعضی مسائل که به اصطلاح رسمیتر است، از دفتر من، به دفتر ایشان نامه نوشته میشود که به طور رسمی اقدام شود.
این مسائل که تلفنی یا با یادداشت و یا طی نامه رسمی عنوان میشود و انجام میگردد، میتواند مشکل شخصی یک فرد یا یک مسئله مملکتی باشد، چون کار ما غیر از کار افراد مملکت نیست... همیشه سعی میکنم وظیفه اصلیم را که هر زنی به عهده دارد، فراموش نکنم. طبیعی است که دلم میخواهد به همه کارهای شخصی اعلیحضرت برسم.
گاهی لباس ایشان را میبینم، مثلا لباسهایی که کهنه شده و دیگر نمیپوشند باید از اتاقشان برداشته شود. عکسها را خودم هر چند وقت یک بار عوض میکنم. مثلا به جای عکس بچهها که بزرگتر شدهاند، عکس تازهتری میگذارم... هدایایی برای اعلیحضرت میآورند که در اتاقشان است و اگر من به آنجا نروم و جایش را مشخص نکنم، ممکن است مدتی در آنجا بماند...»
مگه نمیگن اینها فقط در عشق و حال هستن و کارمردم و مملکت مهم نیست براشون این پس چیه داره دروغ میگه حتمااااااا
درود ورحمت بر شما
چه منطقی حرف زده است.
امکانات ، رفاه، اقتصاد ،اعتبار ،دستمزد و... آن دوران با الان رامقایسه کنید ، میبینید کسانی که غر میزدند آدمهای پلیدی بودند
من یه کارمند ساده ام و سرم خیلی شلوغ تر از ملکه فرح هست ناسلامتی زن شاهی و ادعای ملکه داری با هزار خدم و حشم از پول بیت المال همینایی ک گفت من کارمند جزء و ساده در آرزوی این جور وقت داشتنم
آره یکی هم جدیدا گفته بود چقدر مردم میخورن
وای بر مردم خودتحقیر ایران که فکر میکنند اگر جمهوری اسلامی برود اینها به آسایش و رفاه میرسند.ملتی که شعور و حوصله مطالعه تاریخ خود را نداشته باشد محکوم به فناست.غر زدن در ذات ما ایرانیان است.حتی در بهترین شرایط هم غر میزنیم.عجب ملتی هستیم ما.