فلسفه نامگذاری ماههای تقویم شمسی از نظر عمر خیام/ ریشه نامهای فروردین، اردیبهشت و خرداد در زبان پهلوی است
خیام در معنای اردیبهشت ماه گوید: این ماه آن ماه است که جهان اندر وی به بهشت ماند از خرمی
به گزارش خبر فوری ، حکیم عمر خیام، یکی از دانشمندانی است که در کتاب نوروزنامه خود، توضیحات مفصلی را در باب ماههای سال و برجهای تقویم فارسی نوشته است. یکی از پرسشهایی که همواره توجه ایرانی ها را به خود مشغول میکرده است، معنای نامهای این ماهها است.
حکیم عمر خیام معتقد است ریشه نام تمام ماهها در زبان پهلوی است. او در نوروز نامه(کتابی که در باره ی ریشه، تاریخ و آداب جشن نوروز نوشته است) معنای 12 ماه پارسی را چنین تشریح میکند:
فروردین ماه
آن ماه است که آغاز رستن در نباتات است. این ماه مر برج حمل را است که سرتاسر وی آفتاب اندرین برج باشد
اردیبهشت ماه
یعنی این ماه آن ماه است که جهان اندر وی به بهشت ماند از خرمی و آرد به زبان پهلوی مانند بود، و آفتاب اندر این ماه بر دور راست در برج ثور باشد و میانه ی بهار بود.
خرداد ماه
یعنی آن ماهست که خورش دهد مردمان را از گندم و جو و میوه و آفتاب در این ماه در برج جوزا باشد.
تیر ماه
این ماه را بدان سبب تیرماه خوانند که اندرو جو و گندم و دیگر چیزها را قسمت کنند و تیر آفتاب از غایت بلندی فرودآمدن گیرد، و اندر این ماه آفتاب در برج سرطان باشد و اول ماه از فصل تابستان بود.
مرداد ماه
یعنی خاک داد خویش بداد از برها و میوه های پخته که در وی به کمال رسد ونیز هوا در وی مانند غبار خاک باشد و این ماه میانه ی تابستان بود و قسمت او از آفتاب مر برج اسد را باشد.
شهریور ماه
این ماه را بهر آن شهریور خوانند که ریو دخل بود یعنی دخل پادشاهان در این ماه باشد و در این ماه برزگران را دادن خراج آسان تر باشد، و آفتاب دراین ماه در سنبله باشد و آخر تابستان بود
مهر ماه
این ماه را از آن مهر گویند که مرهبانی بود مردمان را بر یکدیگر، از هرچه رسیده باشد از غله و میوه نصیب باشد بدهند، و بخورند بهم و آفتاب در این ماه در میزان باشد و آغاز خریف بود.
آبان ماه
یعنی آبها در این ماه زیادت گردد از بارانها که آغاز کند و مردمان آب گیرند از بهر کشت و آفتاب در این ماه در برج عقرب باشد.
آذر ماه
به زبان پهلوی آذر آتش بود و هوا در این ماه سرد گشته باشد و به آتش حاجت بود یعنی ماه آتش و نوبت آفتاب در این ماه مر برج قوس را باشد.
دی ماه
به زبان پهلوی دی دیو باشد بدان سبب این ماه را دی خوانند که درشت(در برخی نسخ در شب آمده است) بود و زمین از خرمیها دور مانده بود، و آفتاب در جدی بود و اول زمستان باشد.
بهمن ماه
یعنی این ماه بهَمان ماند و ماننده بود به ماه دی به سردی و خشکی و به کنج اندر مانده و تیر آفتاب اندرین ماه به خانه ی زحل باشد
اسفند ماه
این ماه را بدان سبب اسفندارمذ خوانند که اسفند به زبان پهلوی میوه بود یعنی اندرین ماه میوه ها و گیاهان دمیدن گیرد و نوبت آفتاب به آخر رسد به برج حوت.
منبع: نوروزنامه، در منشا و تاریخ و آداب جشن نوروز/ حکیم عمر خیام/ تصحیح: مجتبی مینوی/ انتشارات اساطیر/ 1380
38