کتاب‌های داستانی آخر الزمانی/ قصه‌هایی که از پایان بشریت می‌گویند

با شیوع و گسترش کرونا در سطح جهان کتاب‌هایی که قصه‌هایی با موضوعات پایان جهان، نابودی بشریت، شیوع بیماری خاص در میان مردم و موضوع مرگ و حیات بشر دارند، به شما پیشنهاد می‌کنیم.

کتاب جاده 2006 ( The Road)

نویسنده: کورمک مک کارتی

مترجم: محمدرضا قلیچ خانی/ نشر علم ، صنوبر رضاخانی/ نشر قطره

برنده جایزه پولیتزر 2007، جایزه یادبود جیمز تیت بلاک (James Tait Black Memorial Prize) از مهم‌ترین جوایز بریتانیا در سال 2006

از این رمان در سال 2009 فیلمی به کارگردانی جان هیلکات اقتباس شد.

خلاصه داستان: روایت داستانی درباره‌ی آخرالزمان است. هیچ گیاهی نمی‌روید، هیچ غذایی نیست و در جایی از تاریخ که تعداد کمی از انسان‌ها باقی مانده‌اند و هیچ چیز شبیه دنیای حال نیست، پدر و پسری بازمانده‌‌اند. پدر و پسر پس از انفجار اتمی در آمریکا جزو معدود افرادی هستند که زنده مانده‌اند. آن‌ها باید تلاش خود را انجام دهند تا نشانی از حیات پیدا کنند.

کتاب کوری (Blindness)

نویسنده: ژوزه ساراماگو

مترجم: مهدی غبرایی/ نشر مرکز، اسدالله امرایی/ نشر مروارید

برنده جایزه نوبل 1998

خلاصه داستان: این کتاب روایتگر روزی عادی در یک شهر است، داستان از ترافیک یک چهارراه شروع می‌شود، راننده‌‌ای ناگهان دچار کوری می‌شود. به فاصله اندکی، افراد دیگری نیز که همه بیماران یک چشم‌پزشک هستند، دچار نابینایی می‌‌شوند. اما نابینایی آنها سفیدرنگ است و اطراف را سفید می‌بینند. پزشک آن‌ها می‌فهمد این نوع نابینایی، ربطی به چشم ندارد و خود نیز به سرعت به این بیماری مبتلا می‌شود، تمامی افراد مبتلا شده از طرف دولت در یک آسایشگاه اسکان داده می‌شوند و این آغاز ماجراهای این کتاب است.

کتاب-کوری

کتاب جعبه پرنده (Bird Box)

نویسنده: جاش ملرمن

مترجم:فاطمه جابیک/ نشر میلکان، نوگل رازقی , شقایق داوطلب/ نشر آوای چکامه

فیلمی بر اساس این کتاب در سال 2018 ساخته شده است.

کتاب نامزد جایزه برام استوکر برای بهترین رمان اول

خلاصه داستان : در این داستان موجوداتی وجود دارند که اگر به آن‌ها نگاه کنید، در همان لحظه تصمیم به خودکشی می‌گیرید. در فضای این رمان باید وقتی از فضای بسته خارج می‌شوید چشمتان را با دستمالی ببندید و بینایی‌تان را به صفر برسانید تا مرتکب خودکشی نشوید. مالوری و دو فرزندش در این میان به دنبال پناه‌گاهی هستند اما با چشمان بسته.

کتاب طاعون 1947 (The Plague)

نویسنده: آلبر کامو

مترجم: رضا سیدحسینی/ نشر نیلوفر، کاوه میرعباسی/ نشر چشمه

خلاصه داستان: طاعون روایتگر جامعه‌ای است که طاعون‌زده می‌شود. شهر آرام و ساکتی که به ناگاه مورد هجوم موش‌های ناقل بیماری طاعون قرار می‌گیرد و رفته رفته این سیاهی روی تمام شهر سایه می‌افکند. کامو در ابتدای کتاب به توصیف شهری ساکت، بی‌سبزه و بی‌روح می‌پردازد. مردمی که عشق ورزیدن را بلد نیستند و تنها به فکر کسب درآمد روزهایشان را سپری می‌کنند. به همه چیز عادت کرده‌اند.کتاب رفته رفته تغییرات رفتار و احساسات و حرکت و عصیانی اجتماعی را در مقابل طاعون به تصویر می‌کشد.

کتاب کشور آخرین‌ها 1987 (In the Country of Last Things)

نویسنده: پل استر

مترجم:خجسته کیهان/ نشر افق

در سال 2008 در آرژانتین فیلمی از این کتاب به کارگردانی آلخاندرو چومسکی اقتباس شد.

خلاصه داستان : داستان درباره زنی به نام آنا است که به شهری بی نام و نشان آمده و در گرداب آشوب و بی‌نظمی غرق شده است. در این محیط بی روح، هیچ صنعت یا تولیدی وجود ندارد و مردم در زباله ها به دنبال چیزهایی می گردند که دوباره بفروشند و چیزی که نیاز دارند را به دست آورند. حاکمان شهر، جایگاهی متزلزل دارند و فقط به دنبال جمع آوری فضولات انسانی و اجساد برای تأمین سوخت هستند. حال آنا به این شهر آمده تا به دنبال برادرش، ویلیام بگردد.

کتاب حکایت‌های مریخی 1950 (The Martian Chronicles)

نویسنده: ری بردبری

مترجم: علی شیعه علی/ نشر سبزان، مهدی بنواری/ نشر پریان

جزو فهرست 100 کتاب قرن لوموند

خلاصه داستان : داستان کتاب به تلاش های مکرر بشر برای ساکن شدن در سیاره ی سرخ می پردازد. اولین انسان های مهاجر، کم تعداد بودند چرا که تعداد بسیاری از آن ها، زمانی که کوچک شدن تدریجی زمین در فضا را دیدند، تسلیم بیماری ای با نام «تنهایی بزرگ» شدند. آن هایی که از این بیماری جان سالم به در بردند، با شرایط مساعدی در مریخ مواجه نشدند و مریخی هایی که قادر به عوض کردن شکل و اندازه شان بودند، بی درنگ آن ها را زندانی کردند. اما موشک های بیشتری از زمین فرا می رسیدند و این موضوع، شرایط در مریخ را بیش از پیش بغرنج می کرد.

مجموعه سه جلدی کتاب مترو 2033، مترو 2034، مترو 2035

نویسنده: دمیتری گلوخوفسکی

مترجم: فرید آذسن/ کتابسرای تندیس

برنده ی جایزه ی انجمن علمی تخیلی اروپا سال 2007

رمان مترو 2033 سال 2005 در روسیه و سال 2010 در آمریکا منتشر گردید.

خلاصه داستان : اکنون سال 2033 است و نوع بشر، خود را به نابودی کشانده است. چند هزار نجات یافته، موفق شده اند خود را به متروی مسکو برسانند و از تشعشعات مرگبار سطح زمین بگریزند. آن ها هیچ راهی برای فهمیدن این موضوع ندارند که آیا انسان های دیگری نیز در کره ی زمین نجات یافته اند یا خیر. با گذشت چند دهه، تمام زندگی این افراد به محیط مترو محدود شده است: ایستگاه ها، تبدیل به ایالت هایی شده که در آن ها، ایدئولوژی های مختلف حکمرانی می کنند و پول رایج، فشنگ های اسلحه است. آرتیوم، مرد جوانی که تقریبا زندگی بر سطح زمین را به یاد نمی آورد، در یکی از شمالی ترین ایستگاه های مترو به نام VDNKh زندگی می کند. این ایستگاه، جان پناه و دیوار حائل بین انسان ها و موجودات جهش یافته ی بر سطح زمین است؛ ایستگاهی که خانه ی آرتیوم به حساب می آید تا این که روزی سر و کله ی مردی به نام هانتر پیدا می شود که چیزی در آرتیوم نظرش را جلب می کند؛ چیزی که او را متقاعد می کند انجام مأموریتی باورنکردنی در میان ایستگاه ها و جوامع متروی مسکو را به عهده ی آرتیوم بگذارد.

خلاصه داستان : این رمان که دنباله ای بر کتاب مترو 2033 است، به ادامه ی داستان بقا و تلاش انسان ها در محیط متروی شهر مسکو پس از جنگ جهانی سوم می پردازد و مخاطبین را با بخش های سابقاً ناشناخته ی جهان مترو آشنا می سازد.

خلاصه داستان: این کتاب اولین بار در سال 2015 وارد بازار نشر شد. این کتاب داستان قهرمان این مجموعه را ادامه می دهد و به پایان می رساند.مجموعه رمان های مترو به فروش چند میلیون نسخه ای دست یافته و به 37 زبان ترجمه شده اند. این مجموعه کتاب ها در دنیای بازی های ویدیویی نیز کاملا شناخته شده هستند و سه بازی ویدیویی بر اساس آن ها ساخته شده است.

کتاب ز مثل زکریا 1974 (Z for Zachariah)

نویسنده: رابرت ابراین

مترجم: فرزاد فربد/ نشر پریان

برنده ی جایزه ی ادگار آلن پو سال 1976

خلاصه داستان: آن بردن دختر نوجوانی است که پس از جنگ جهانی سوم که حیات را بر روی کره ی زمین از بین برده است تنهای تنها مانده است. خانواده اش پدر و برادرش و دوستانش را از دست داده است و یک سال است تنها در دره ای زندگی می کند و نشانی از هیچ انسانی ندیده به سختی توانسته تعدادی مرغ و یک گاو که جان سالم به در برده اند را زنده نگه دارد. او خاطراتش را هر روز می نویسد و سعی می کند امیدش را زنده نگه دارد اما تنهایی او را ترسانده و هر روز امیدش کمرنگ تر می شود تا اینکه یک روز اتفاقی می افتد.

منبع: هنر امروز

72