محمدعلی سجادی: تلویزیون ما یک دکان ایدئولوژیک است و نسبتی با واقعیتهای اجتماعی ما ندارد!
محمد علی سجادی; فیلمنامه نویس، تهیه کننده، تدوینگر، طراح لباس و صحنه، کارگردان سینما، نقاش و نویسنده است. تمرین برای اجرا، مخمصه، جنایت، اثیری، شیفته، جاده و رنگ شب; تعدادی از فیلمهای وی است.
![محمدعلی سجادی: تلویزیون ما یک دکان ایدئولوژیک است و نسبتی با واقعیتهای اجتماعی ما ندارد!](https://cdn.khabarfoori.com/thumbnail/MmRhYjEoYFoc/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJG_pXhGIeglB/MmRhYjEoYFoc.jpg)
محسن مرعشی- محمد علی سجادی کارگردان سینما در گفت و گوی کوتاهی با خبر فوری از دغدغه های این روزهایش درباره سینما و رسانه ملی می گوید.
* شما در سه هنر سینما، نقاشی و نویسندگی فعالیت حرفه ای دارید. بفرمایید چه اندازه این سه هنر در کارها به شما و به تکامل کار کمک می کنند؟
همه ی اینها از یک چشمه آب می خورند. نقاشی و یا نوشتن، دریافتها و خلوتی به من داده که سینما نداده است! البته هر کدام از آنها یک دنیای مستقلی است. در شروع کار و در دوران نوجوانی، همه ی اینها با هم میکس بودند و به تدریج در مقاطعی اینها از هم دور و یا به هم نزدیک می شدند. طبعاً هنگام ساخت فیلم، تجربیات زیبایی شناسانه ی قاب و رنگ و نقش و طراحی، بسیار کمک کننده است. من چون به واسطه ی نقاشی و نقاشی متحرک وارد سینما شدم، این در کارهای من آشکار بود و یا در حوزه نوشتن و درام، زاویه ی دید متفاوتی را برای من ایجاد میکند.
* سطح سینما و مخاطبین سینما را چگونه می بینید و ما در کجای جهان هستیم؟
این سوال خیلی کلی است. سینما در همه جای جهان با مخاطب تعریف میشود و سرگرمی طبقه متوسط است و گاهی آن را با اندیشه می آمیزند و مخاطب ما هم از این قضیه مستثنا نیست. اما سلیقه مخاطب ما هم با موج شرایط اجتماعی تغییر می کند. مخاطبین دهه ی ۶۰ با الان متفاوت هستند!
* به نظر شما سینما یا هنر، خط حرکت جامعه را مشخص می کند؟ و یا این سلیقه ی مخاطب است که اساس کار هنرمند را فراهم می کند؟
این دو با هم بده بستان دارند و هیچکدام نمی تواند بر دیگری ارجح باشد. سینما یک صنعت-هنر است و در نتیجه در آن به امر بازدهی باید توجه شود، طبیعی است که وقتی شما یک کالایی را تولید می کنید و مورد پسند قرار می گیرد، پس مثل هر تولید کننده ی دیگری شروع به تکثیر آن می کنید و حتی آن را تکرار می کنید. مثلا وقتی یک ژانر کمدی به موفقیت میرسد، همه سعی در کپی از آن دارند، اما سینمای ما با محدودیت ها و مشکلاتی مواجه است، اعم از ممیزی و سلایق عمومی و روال تولید و توزیع که شرایط خاص خودش را دارد و جور دیگری تعریف می شود.
* ممیزی ها در سینما و هنر چه تاثیراتی بر هنر و هنرمند و جامعه گذاشته است؟
ما در جامعه ای ایدئولوژیک زندگی میکنیم و اقتصاد آن دوگانهسوز دولتی و به ظاهر خصوصی است که سینمای آن هم از این قاعده مستثنا نیست. در همه جا ممیزی وجود دارد، اما ممیزی در سینمای ما یک ممیزی ایدئولوژیک است و طبیعتاً در جنس و مسیر تولید تاثیر دارد.
ما محدودیتهایی داریم که گرچه ممکن است در جاهایی به خلاقیت منتهی شود، اما دست و پای ما را میبندد و خیلی جاها نمیتوانیم روند طبیعی را در آثارمان طی کنیم. این محدودیت ها با خود چند ویژگی دارد; این که سینمای ما را در جهان مشخص کرده و در عین حال ما را در ارتباط و بده بستان با سینمای کشورهای دیگر محدود کرده است؛ فیلم خارجی نمی تواند از مراجع قانونی ورود کند، مگر در شرایط مخفی و زیر زمینی.
* شما سال هاست دغدغه ی تئاتر داشتید البته "بوف نه چندان کور" را در سال گذشته به روی صحنه بردید، چقدر از کار خود رضایت دارید؟
من فارغ از اینکه نظر دیگران چگونه است، از این تجربه حس خوبی داشتم.
* گویا قرار است با "سیابش" آن را ادامه دهید.
"سیابش" متنی است که پارسال نوشتم، اما دغدغه ی سه،چهار دهه ی من است و در فیلم "تمرین برای اجرا" مشخصا به اسطوره و شاهنامه و داستان سیاوش پرداختم. من از شش نمایشگاه نقاشی که گذاشتم، لا اقل دو تای آن مستقیم به موضوع سیاوش میپردازد. چون من فکر می کنم. منابع تصویری ما نسبت به این متون درخشان که فعلا شاهنامه مبنای من است، بسیار کم است! امیدوارم عمری باقی باشد و وجوه دیگری از بخش اسطوره ای و حماسی شاهنامه که برایم جذاب ترین قسمت آن است، را به تصویر بکشم و فیلم آن را نیز بسازم.
الان حدود سه چهار سالی است که نگاره های مجموعه ی "جمشید شاه" را آماده ی نمایشگاه کردم و متن آن را نیز آماده ی اجرا کرده ام.
* کسانی که شما را میشناسند، از علاقه ی شما به شاهنامه مطلع هستند چرا ما در سینمای کشور خود نمی توانیم و یا نمی خواهیم از شاهنامه بگوییم و بسازیم؟ در شرایطی که هالیوود با بهترین امکانات از اسطوره های غربی فیلم می سازد و یا تاریخ ما را با ساخت فیلمی مثل سیصد، واژگونه به تصویر می کشد؟
اینکه هالیوود بر اساس ضرورت های تولید و توزیع و ارتباطات فرهنگی چه می سازد و چه می کند، به خودش مربوط است و به جامعه خود پاسخ می دهد. مشکل از ماست. ما نباید به دلیل اینکه فیلم سیصد ساخته می شود، حرکت واکنشی انجام دهیم. در همین بحث شاهنامه،
کلا شش تا فیلم در تاریخ سینمای منطقه ساخته شده که خیلی غم انگیز است. دو فیلم را گرجی ها ساختند، دو فیلم را پارس فیلم ساخته و دو فیلم را بنده ی حقیر ساختم.حرف تکراری است که سینمای ملی ما از شاعر ملی ما اینقدر تهی است. من واقعاً بدون تعصب میگویم و این شیفتگی مفرط ناسیونالیستی را ندارم! حتی به نظر من خود شاهنامه هم ندارد و بی خود به آن منتسب میکنند. به دلیل اینکه وقتی از توران زمین حرف میزند، به همان اندازه دردمندانه حرف می زند که راجع به ایران می گوید. توران که قرار است دشمن ما باشد، از تور پسر فریدون است! ما از یک طرف عرب ستیزی داریم و از طرف کسانی که کاسه داغتر از آش هستند و دوست دار عرب هستند و فکر میکنند همهچیز ما از عرب می آید، شاهنامه ستیزی وجود دارد؛ متاسفانه فضای متعادلی وجود ندارد. در فضای فرهنگی به نظر من هیچ کس نمیتواند بگوید که من برتر هستم یا نژاد آریایی برتر است.
آبشخور اسطوره ی سیاوش از بین النهرین است، یعنی مقوله ی فرهنگ، یک مقوله ی پیچ در پیچ چند وجهی است و به هیچ سرزمینی تعلق ندارد. در این وضعیت، این حرف غلطی است که بخواهیم به شرایط جمهوری اسلامی واکنش نشان دهیم و این خود یک بیماری است. همین که از یک طرف ناسیونالیسم افراطی داریم و از طرفی بر عکس، ضد ابعاد ملی گرایی داشته باشیم; نشان دهنده ی بیماری حاد بنیادی و هستی شناسی ایرانی است.
* در اواخر همین ماه قرار است تقدیری از طرف انجمن فیلم سازان شمال کشور از شما به عمل آید، لطفاً در این باره صحبت کنید.
دوستان عنایت و توجه میکنند؛ من این را اتفاق خوبی میدانم به این جهت که دوستان شمال به مفهوم عام آن; مازنی، گیلانی و گلستانی در کنار هم، صاحب یک وحدت نظر، با اختلاف سلیقه های موجود در آن باشند! اتفاقاتی از این دست بهانه ی خوبی است برای این که از تنگناهایی که گاه خود ساخته است، به هم نزدیک شوند.
* جناب استاد سجادی، تلویزیون ما متاسفانه خیلی مردم پسند نیست؛ شما راغب هستید با شرایطی که تلویزیون دارد با آن همکاری داشته باشید؟
من یک سریال کار کردم به نام جستجوگران و غیر از آن هر کاری در این چند سال کردم یا نصفه و نیمه بوده و یا اصلا نشد! متاسفانه تلویزیون ما یک دکان ایدئولوژیک است و نسبتی با واقعیت های اجتماعی ما ندارد. من به خود آقای ضرغامی در همان دوره گفتم که این واژه ی رسانه ی ملی، اصلا برازنده ی تلویزیون جمهوری اسلامی نیست. چون هیچ نسبتی با ملت ندارد. فارغ از اینکه بگوییم آن چیزی که بیرون وجود دارد، خوب یا بد است.
آینه ی آن چیزی که ما میگوییم ملی، مطلقا نیست. چون یک عقیده، یک سلیقه و با یک نگره در حال اداره شدن است. نوش جانشان! زورش را دارند و می آیند. اما اصلا نه در آن عدالت است و نه رعایت ادب اجتماعی و ملی و بومی! چرا که فقط تک صدا است و این خیلی غم انگیز است.
* امیدوارم سالهای سال سلامت و زنده باشید،اما مرگ هم واقعیت زندگی است! آرزو دارید در هنگام رفتن از این دنیا کدام کار ناتمام هنری را به انجام برسانید و آرامش خود را در آن لحظه در چه چیزی می بینید؟
من خیلی این دغدغه را ندارم. خوشحالم از اینکه از نوجوانی مسیری را انتخاب کردم و آن را دنبال کردم و تا اینجا آمدم، مرگ از رگ گردن به ما نزدیکتر است و من هم هیچ هراسی ندارم. چه به جهان دیگر باور داشته باشید یا نداشته باشید، این پذیرفتنی است! آنچه که می ماند این است که من وظیفه خود را فارغ از سود و زیان آن انجام داده ام. طبیعی است که من هم مثل خیلی از افراد،قصد انجام کارهایی را دارم و چون خودم را پویا می دانم، تا زمانی که نفس دارم، تلاش می کنم رویاهای خود را به تصویر در بیاورم، یا روی کاغذ بنویسم و یا روی بوم بکشم! زندگی ادامه دارد و به قول نیما:من بر آن عاشقم که رونده است.....من هم عاشقم بر آن که رونده است.....!
33
بنظرم ایشون کمی برن درباره اتاق فکر هالیوود هم تحقیق کنند و ببینند که ایا هالیوود این جامعه ای است که داره درباره اش فیلم میسازه؟! حتما کلیپی رو که از بیل مار (تهیه کننده هالیوود) منتشر شده ببینند که توی اون عنوان کرده "ما در هالیوود مسایل اجتماعی و فرهنگی را مدیریت میکنیم" تا اگاه شوند که هالیوود قصد داره به دروغ عنوان کنه "جامعه اون چیزیه که من دارم تو فیلمهام نمایش میدم" در حالیکه اینطوری نیست. هالیوود قصد داره جامعه مخاطبشو شکل دروغهایی کنه که در موضوعات فیلمهاش قرار میده. ---> تاکید میکنم که این اعتراف خودشونه. حالا دیگه عاقل باید خودش بفهمه کجای دنیا قرار داره. ضمنا تلویزیون ما هم پوشش دهنده کل جامعه نیست ولی حداقل تا زمانیکه ضدارزشها رو به خورد مردم نده کارش شایسته تقدیره.