تارانتینو: به مادرم گفتم حتی یک پنی از درآمدم را به تو نمیدهم!
کارگردان نامدار آمریکایی روزی را به یاد میآورد که در سن ۱۲ سالگی به علت نوشتن فیلمنامه از سوی معلمان مدرسه توبیخ شده اما مادرش از او حمایت نکرده است.
کوئنتین تارانتینو فاش کرده است که در کودکی با خود عهد بسته که از نظر مالی مادرش را پشتیبانی نکند. این کارگردان که فیلمهایی چون "قصه عامهپسند"، "جکی براون" و اخیراً "روزی روزگاری در هالیوود" را ساخته، توضیح میدهد که مادرش از جاهطلبیهای او حمایت نکرده است.
تارانتینو روزی را به یاد میآورد که در سن ۱۲ سالگی به علت نوشتن فیلمنامه از سوی معلمان مدرسه توبیخ شده اما مادرش از او حمایت نکرده است. این کارگردان ۵۸ ساله در اپیزود اخیر پادکست "مومنت" (The Moment) میگوید معلمان فیلمنامهنویسی او را "یک سرکشی گستاخانه" دانستهاند.
این فیلمساز میگوید پس از آنکه به دردسر میافتد، مادرش او را سرزنش میکند: "و بعد در میانه سخنرانی کوچکش گفت: "در ضمن، این "حرفه نویسندگی" کوچک تو، با انگشتانش علامت نقل قول کشید. این "حرفه نویسندگی" کوچکی که در پیش گرفتهای؟ این مزخرفات تمام شد."
تارانتینو اضافه میکند: "وقتی این حرف را با آن حالت کنایهآمیز به من زد، گفتم: "بسیار خوب، خانم، وقتی نویسنده موفقی شدم، هرگز حتی یک پنی از درآمدم را به تو نخواهم داد. نه خانهای برایت میخرم. نه به تعطیلات میبرمت و برایت الویس کادیلاک میخرم. هیچ چیزی به تو نمیرسد. چون آن حرف را زدهای."
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان به عهدی که بسته پایبند مانده یا نه میگوید: "بله، وقتی کارش در سازمان "خدمات درآمد داخلی" گیر بود به او کمک کردم. اما خانهای نخریدهام. نه خانه و نه کادیلاک."
تارانتینو اضافه میکند: "وقتی با فرزندتان سر و کله میزنید حرفهای شما عواقبی خواهند داشت. به یاد داشته باشید که وقتی در مورد آنچه برایشان باارزش است حرف میزنید لحن کنایهآمیز شما عواقبی خواهد داشت."
بنابر گزارشهای غیررسمی مادر تارانتینو ۷۵ ساله است و با همسر دومش در لسآنجلس زندگی میکند.
منبع: 30نما
72
کوئینتین عقدهای نباش دیگه
واقعا امان از دست زن ها که همه جا سنگ جلوی پای مردان بوده اند در دوران قدیم یکجور و در دوران جدید کاسب مهریه و دروغگویی و خیلی کار های دیگه که می کنند جهت سو استفاده از مردان
مادرته کمکش کن
بسمه تعالی در عوض من کسی را میشناسم که پدرش به او در کارش مزاحمت ایجاد کرده از کار مورد علاقه اش بازداشته زمین چهار ملیاردیش را فروخته یک ریال هم به پسرش نداده و ازخانه بیرونش کرده حتی جهیزیه همسرش را بالا کشیده ولی باز این پسر برایش گریه میکند که نکند پدرم از من ناراضی باشد فرهنگ و معرفت ما این است اما این مردک بی چشم و رو تمام زحمات مادرش را فراموش کرده و مثل مگس نشسته روی یک حرف مادرش و دنبال خالی کردن عقده است تازه اون حرف مادر معلوم نیست اشتباه باشد حرفهای چنین ادمهای نفهمی ارزش انتشار ندارد