کفاره غیبت چیست؟
یکی از صفات بسیار زشت و ناپسندی که متاسفانه در میان تعدادی از افراد شیوع دارد، صفت غیبت کردن می باشد که با توجه به ظاهر بعضی از احادیث، از جمله گناهان کبیره محسوب می گردد و متاسفانه در اکثر افراد؛ از پیر و جوان، عالم و جاهل بگیر تا شریف و وضیع این رذیله یافت می شود و تا حدودی نیز قبح این عمل در بین افراد ریخته شده است.
غیبت بنابر احادیث عبارت است از یاد کردن مومن به وقت عدم حضور وی، به نحوی که اگر وی بشنود، از آن سخنان ناخشنود می گردد و آزرده می شود.
در عین الحیات نیز آمده است که گاهی نیز غیبت را بر این معنی اطلاق می کنند که شامل بهتان نیز هست؛ چنان که از داوود بن سرحان نقل شده است که: «از حضرت صادق (ع) در مورد غیبت پرسیدم، و ایشان فرمودند: آن است که به برادر مومن خود بَدی ای را نسبت بدهی، که او آن کار را نکرده است، یا آن که بدی ای را از او فاش کنی، که خدا بر او پوشانیده باشد...»
به هر حال برای هر کس ممکن است پیش بیاید که پشت سر شخص دیگری سخنی را بگوید، پس شایسته است که پس از آن، فوراً در پی کفاره ی غیبت و توبه از کار خود برآید. علامه محمدباقر مجلسی می گوید: شرایطی که در دیگر توبه ها لازم است تا انسان بجا بیاورد در توبه ی غیبت نیز ضروری است، ولی از آن جایی که کار فرد باعث ضایع شدن حق الناس گردیده؛ پس لازم است که غیبت کننده نزد هر کس که آبروی آن فرد را برده است تا جایی که امکان دارد او را به زیبایی یاد کند و آن معایب را که برای آن فرد برشمرده از ذهن آن ها خارج کند، البته در احادیثی دیگر نیز به طلب استغفار برای آن فرد که در موردش غیبت صورت گرفته شده است، توصیه گردیده به نحوی که در مورد نوع نخست در حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده است که: «غیبت بدتر از زناست! پرسیدند: یا رسول الله! چرا؟
فرمودند: زیرا زناکار توبه می کند و خدا توبه اش را قبول می کند، ولی غیبت کننده توبه اش مقبول نیست، مگر تا زمانی که صاحب حق او را حلال کند.» و در مورد طلب استغفار به عنوان کفاره ی غیبت در اصول کافی جلد 2 از امام صادق (ع) نقل شده است که: «از حضرت رسول پرسیدند: کفاره ی غیبت چیست؟ ایشان فرمودند: آن است که هر وقت فردی را که پشت سر او غیبت کرده ای را یاد می کنی، از خدا برای او طلب استغفار کنی.» و همچنین در بحارالانوار جلد 75 از حضرت رسول (ص) نقل شده است: «کفاره ی غیبت آن است که برای کسی که غیبتِ او را کرده ای، استغفار کنی.»
با جمع نمودن این دو گونه روایات و احادیث به این نتیجه می رسیم که اگر صاحب حق، غیبت پشت سر خود را شنیده باشد و همچنین در قید حیات نیز باشد، باید از شخص خود او حلالیت طلبید و چنانچه فرد مورد نظر مُرده و یا دسترسی به او ممکن نباشد به هیچ وجه، باید برای او از جانب خداوند استغفار و طلب خیر نمود.
"ابن ابی الجمهور احسائی در مجلی می گوید: و مروی است که غیبت کننده باید برای غیبت شونده استغفار کند؛ یعنی واجب است مغتاب (فاعل) برای مغتاب (مفعول) استغفار نماید و در کافی و نیز من لا یحضره الفقیه، از ابوعبدالله، امام صادق علیه السلام نقل کرده است: پیامبر صلی الله علیه و آله را پرسیدند که کفاره غیبت چیست؟ فرمود: هرگاه به یاد شخصی که غیبتش نموده، افتد، برای او از خداوند طلب غفران کند."
علامه استاد حسن زاده آملی کتابی به نام "الأوبه الی التوبه من الحوبه" دارند که محوری ترین بحث این کتاب درباره توبه است. توبه از جمله مهم ترین و جذاب ترین مباحث در حوزه معارف و اخلاق اسلامی است، آنچه در ادامه می آید گزیده هایی از این بحث از کتاب مذکور است.
آیا برای توبه از غیبت از غیبت شونده باید عذرخواهی شود؟
درباره توبه از گناه غیبت باید گفت: اگر شخص مغتاب - غیبت شونده - ، از غیبت با خبر گشته، بایستی شخص مرتکب گناه غیبت، از او عذر خواسته، حلالیت بطلبد، چه به واسطه غیبتش او را دلگیر و ناراحت نموده است، پس بایستی به عذر و پشیمانی، خطای خود را جبران کند.
در صورتی که شخص مغتاب از غیبت آگاه نگشته است، عذر خواهی و طلب حلالیت لازم نیست، زیرا او را از غیبت انجام شده، غم و دردی وارد نشده است. لیک در این قسم و هم در قسم پیش، اظهار پشیمانی به درگاه خدای تعالی - از نافرمانی و تخلفی که از نهی او فرموده - لازم است؛ چنانکه بایستی بر عدم تکرار گناه نیز عزم جزم نماید. آنچه بیان گشت اعتقاد فرقه حقه امامیه درباره گناه غیبت است.
ابن ابی الجمهور احسائی در مجلی می گوید: و مروی است که باید برای او استغفار کند؛ یعنی واجب است مغتاب (فاعل) برای مغتاب (مفعول) استغفار نماید و در کافی و نیز من لا یحضره الفقیه، از ابوعبدالله، امام صادق علیه السلام نقل کرده است: پیامبر صلی الله علیه و آله را پرسیدند که کفاره غیبت چیست؟ فرمود: هرگاه به یاد شخصی که غیبتش نموده، افتد، برای او از خداوند طلب غفران کند.
و در مجمع البیان، در تفسیر سوره مبارک حجرات در آن جا که خدای تعالی می فرماید: و بعضی از شما، بعضی دیگر را غیبت نکند آمده است: و از جابر نقل است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: از غیبت بر حذر باشید؛ چه غیبت بدتر از زناست. سپس فرمود: مردی که زنا کند و پس از آن توبه نماید، خدایش آمرزد، لیک غیبت کننده را تا غیبت شونده نبخشاید، نیامرزد.
آیا ادای حقوق خداوند و مردم شرط صحت توبه است ؟
باید دانست اموری چون قضای وظایف فوت شده و ادای حقوق خداوند و مردم و جز آن، نه شرط صحت توبه است و نه جزو آن. از این رو، محقق طوسی در شرح تجرید، پس از ذکر ادای حقوق به طور مطلق، می گوید: و این امور، اجزای توبه نیستند. یعنی امور یاد شده، چنین نیستند که اجزای توبه محسوب گردند و بدون آنها، توبه صحیح نباشد؛ به شکل انتفای کل بدون وجود جزو.
و این قول، رد است بر کلام معتزله، چه آنان - چنانکه در ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین علیه السلام آمده است - بر آن رفته اند که در صحت توبه، رد مظالم شرط است. بنابر اعتقاد آنان، توبه از هیچ گناهی صحت نپذیرد جز به خروج از آن گناه، مانند رد مال به صاحبش و بری گشتن از آن یا عذر خواهی از شخص غیبت شده و راضی نمودن او در صورتی که از غیبت مطلع گشته است.
لیکن علمای امامیه - که اشاعره نیز در این رای با آنان موافقند - بر آنند که اگر چه این امبر خود واجب است، ولی دخلی در صحت توبه و پشیمانی ندارد. آمدی گوید: چون از کسی گناهی چون قتل و ضرب سر زند، دو امر بر او واجب گردد، (اول) توبه و دوم خروج از گناهت و آن (واجب دوم) عبارت از این است که در صورت امکان، خویش را تسلیم کند، تا حق را از او بستانند، و آن کس که (فقط) توبه کند، یکی از دو واجب را ادا نموده است، و کسی که یکی از دو واجب را به جای آورد،، صحت آن متوقف بر ادای واجب دوم نیست، چنانکه اگر دو نماز بر کسی واجب شود و او یکی از آن دو را أدا کند.
توبه کامل تر از زبان شیخ بهایی
علامه بهایی قدس سره می فرماید: و بدان که ادای آنچه که در اثر گناه لازم شود، یعنی قضای وظایف فوت شده و ادای حقوق و تمکین برای قصاص و حد و مانند آن - در صحت توبه، شرط نیست، بلکه خود واجبی است مستقل، و توبه ای که بدون آن است، صحیح است، لیک همراه با آن کاملتر و تمامتر خواهد بود.
یکی از علما گفته است: توبه از سه امر تشکیل یاد: اول علم و دوم حال و سوم عمل. اما علم، پس آن عبارت از یقین است به آن که گناهان، سمومی مهلکند و حجابی میان عبد و محبوبش. این یقین، حالتی دیگر را ثمر می دهد که عبارت باشد از تالم برای فوات مطلوب و تاسف بر فعل ذنوب و از این حالت، تعبیر به ندم – پشیمانی - می شود، که آن نیز حالتی سوم را موجب می شود، و آن عبارت است از ترک گناهان در هر حال و عزم بر آن که دیگر در آینده به سویشان باز نگردد، و حقوق خدای تعالی و حقوق مردمان را که در گذشته، پایمال کرده، تدارک بیند و به جای آورد. چنانچه نتواند حقوق مردم را بازگرداند، باید عبادات خویش را افزون کند تا به قیامت، پس از کسر حقوق مردم از آنها، قدری بماند که او را کفایت کند.
بیان امیر مؤمنان (ع) در پشیمانی بر شر
این امور گاه نام توبه بر مجموع شان اطلاق می شود و گاه تنها بر پشیمانی. علم، چون مقدمه باشد و ترک، چون ثمره. پس پشیمانی محفوف به دو سوی است؛ سوی اول مثمر پشیمانی است و سوی دیگر ثمره آن چنانکه امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: پشیمانی بر شر، داعی و موجب به ترک آن است.
و ترتیب این امور، تنها مختص به توبه نیست، بلکه انتظام صبر و شکر و رضا و جز آن از مقامات دیگر دین نیز به علم و حال و عمل است. و چون این امور با یکدیگر قیاس شوند؛ در چشم ظاهربینان چنین آید که علوم مطلقا برای نیل به احوال خواسته شوند، و احوال برای اعمال؛ لیک در نظر اهل بصایر و الوالالباب، امر به عکس است، چه نزد آنان اعمال برای نیل به احوالند، و احوال برای مردم. پس افضل، علوم باشد و پس از آن، احوال و سپس اعمال، زیرا هر چه که برای غیر خواسته شود، ناگزیر، آن غیر برتر از آن باشد.
گناه غیبت کردن (بدگویی نمودن در غیاب شخصی) در مورد مؤمن صدق می کند و مشمول بدکاران، گناهکاران، منافقان، فاسقان و کافران نمی شود. یعنی اگر اخلاق یا کردار بد یک شخص گناهکار یا فاسق یا ظالم را در غیابش عنوان کنی مشمول گناه غیبت نمی شود.