ناگفته های بازیگر خوشنام از دلیل کاهش مخاطب طنزهای تلویزیونی/ با هیچ چیزی نمی توانیم شوخی کنیم
عباس جمشیدی فر که این روزها در نقش فریدون مجموعه تلویزیونی خوشنام در کنار هومن حاج عبدالهی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
عباس جمشیدیفر را در سریالهای پربیننده تلویزیونی به خاطر داریم. از نقش های کمدی او در سریال های سه دونگ سه دونگ (شاهد احمدلو) درکنار جواد عزتی تا چهره جدی و عبوس وکیل سریال زخم کاری محمد حسین مهدویان.
آخرین قسمت سریال خوشنام یکی دو شب پیش پخش شد به همین مناسبت با او که در سریال خوشنام در کنار بازیگرانی همچون حمید لولایی، شهره لرستانی و.. مقابل هومن حاج عبداللهی موقعیتهای خندهداری را ایجاد میکند درباره حال و هوای سریال خوشنام و شرایط این روزهای تلویزیون و کاهش مخاطبهای آن گپ و گفتی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید.
به عنوان بازیگری که سال هاست تجربه کار در مجموعه های کمدی پرمخاطب را داشتهاید کمی درباره دلایل افت و ریزش مخاطب تلویزیون طی چند سال اخیر بگویید؟
به همین دلیل به اتفاقات و جوکهای روز جامعه بسنده میکنیم و با آنها کمدی میسازیم که گاهی به ابتذال کشیده میشود. حتی در همین بخش هم به دلیل وجود ممیزیهای فراوان از مسائل روز جامعه عقب میمانیم. چرا؟ چون باید مراقب باشیم که به گروه، طبقه، شغل یا عدهای از مردم و مسئولان برنخورد یا دچار حاشیههایی در مسایل قومی و قبیلهای نشود. تا زمانی که با چنین مشکلات بزرگی مثل کلاف در هم پبچیده ای روبرو هستیم نه تنها در کمدی بلکه در همه بخشهای تولید فیلم و سریال اتفاق مثبتی را نمیتوان انتظار داشت.
بله این بخش کاملا بر می گردد به ضعف های مدیریتی. مدیریتی که نتوانسته زمان سنجی مناسبی از فضای رقابتی داشته باشد و از آن عقب مانده است. به هر حال آقای جبلی هم در آخرین صحبتهای خود اشاره کردند که این مسایل ناشی از مشکلات و ضعف های مدیریتی سازمان است. به هر حال آقای جبلی به دلیل سال ها فعالیت در این مجموعه به خوبی ضعف و قوت های بدنه این سازمان را می شناسد و امیدوار هستیم که بتواند مشکلات را حل کنند. همین که مدیریتی در این سطح، سازمان تحت مدیریت خودش را نقد می کند جای امیدواری بسیار دارد.
پس به نظر شما دایره مخاطبانی که تلویزیون برای خود درنظر میگیرد در اقلیت هستند؟
ما وقتی از رسانه ملی حرف می زنیم از رسانه ای برای نزدیک به ۸۰ میلیون مخاطب حرف می زنیم. ما نمی توانیم درصد مشخص و محدودی از این مخاطب را مخاطب اصلی در نظر بگیریم و با متر و معیارهای آنها برنامه سازی کرده و کمدی تولید کنیم. ما باید بتوانیم حداقل سلیقه ۴۰ درصد از همه مخاطبان را در نظر بگیریم.
به نظر میرسد از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ مخاطبان شبکه های تلویزیونی از ۵۰ در صد به ۱۰ درصد رسیده و این کاهش غم انگیز است. شما به عنوان یک مخاطب در میان اطرافیان خود چند نفر را می شناسید که غیر از فوتبال و اخبار برنامه های دیگری را هم به طور جدی دنبال کنند؟
همینطور است. جدای از رویکردهای مدیریتی و نقاط ضعفی که در آن حوزه وجود دارد، شما به عنوان بازیگر طی سال های اخیر با کاهش پیشنهاد کار در مجموعه های کمدی روبرو نشده اید؟
نه. مجموعه ها همچنان با قوت به کار خود ادامه می دهند تعداد آنها هم کم نشده است. اما نکته مهم این است که بسیاری از بازیگران کمدی هم وقتی با قصههای کم مایه روبرو می شوند که نه داستان دندانگیری دارد و نه کشش خندان مخاطب، از قبول بسیاری از پیشنهادها سرباز می زنند و شاید اینطور برداشت شودکه پیشنهادها کم شده است.
من به عنوان بازیگر وقتی با یک قصه تکراری و ساده در فیلمنامه روبرو میشوم که ظرفیت یک یا دو قسمت بیشتر ندارد اما به دلیل فقر قصه و همان محدودیتها به ۲۰ تا ۳۰ قسمت تبدیل شده است زیر بار قبول آن نمیروم.
کار کردن در ژانر کمدی برای شما دغدغهای جدی است؟ به هر حال شما در کنار نقش های طنز، نقش های بسیار جدی هم مثلا در زخم کاری و تا حدی بچه مهندس در کارنامه دارید؟
من در عین حال که کمدی و کار کمدی را عاشقانه دوست دارم اما دغدغه من صرفا کمدی نیست. کما اینکه در زمان فعالیت های من در تئاتر، نقشهای جدی و کمدی من به یک اندازه بود اما چون کار تصویری را با کمدی شروع کردم بیشتر در این حوزه شناخته شدم، و انگار دیده شدن در قاب کمدی تلویزیون یا سینما، پیشنهادهای جدی را کم میکند.
بله بسیار اثرگذار است. من قبل از زخم کاری نزدیک به یک سال هیچ پیشنهاد کمدی را نپذیرفتم تا شرایط طوری پیش رفت که به زخم کاری دعوت شدم. هر بازیگری به هر حال دوست دارد خودش را به چالش بکشد و برای بازی در کاراکترهای مختلف خودش را محک بزند.
این نکته را هم فراموش نکنیم که کمدی بسیار جدی برگزار می شود. این تصور غلطی است که شما کمدی را در دل موقعیت های کاملا طنز و خنده دار فرض کنید. حتما دیده اید که در موقعیتهای بسیار جدی در زندگی روزمره اتفاقات کمیکی رخ می دهد که باعث خندیدن میشود.
از خوشنام برایمان بگویید. فریدون در خوشنام کاراکتری جدی و حتی جاهایی عبوس است که در برخورد با زندگی شوخ طبعی میکند و میخنداند؟
فریدون در خوشنام گاهی جدی است گاهی کمدی. در واقع شخصیت هیجانی دارد و به همین دلیل درگیر آدمهای ناجور میشود و دست به کارهای خلاف میزند. بعد با شهرام(هومن حاج عبدالهی) آشنا میشود و ماجراهایی را رقم میزند. فریدون شخصیتی است که تا به حال آن را بازی نکرده بودم و خب دوست داشتم تجربه اش کنم. خوشحالم که این اتفاق افتاد و مخاطب وجه دیگری از بازی عباس جمشیدیفر را در این سریال میبیند که قبلا ندیده.
چقدر این آدم ها را در این طبقه از نزدیک می شناسید؟
من بزرگ شده محله خواجه نظام تهران هستم و خیلی خوب آدمهای این طبقه را می شناسم. در واقع با این طبقه بزرگ شدم. وقتی هم که وارد حرفه بازیگری شدم همیشه دلم خواست چنین کاراکتری را تجربه کنم.
در خوشنام فضای رفاقتی بین شما و هومن حاج عبداللهی شکل گرفته که خیلی جذاب از کار درآمده و داستان را خوب پیش میبرد. از این فضا برایمان بگویید؟ از ابتدا در فیلمنامه وجود داشت؟
پیرنگ اصلی داستان خوشنام اصلا با همین رفات بین شهرام(هومن حاج عبدالهی) و فریدون شکل میگیرد. در واقع این رفاقت آنقدر عمیق می شود که حاضرند به خاطر هم از جان خود هم بگذرند. ما تلاش کردیم که این فضا را با بزرگنمایی نشان دهیم تا برای بیننده جذاب باشد.
در حقیقت موقعیتهایی در فیلمنامه آمده بود که به نظر میرسید برای نویسنده خیلی آشنا نبوده است به همین دلیل هم ۷۰ درصد دیالوگ ها حاصل بداهه من و هومن حاج عبدالهی سر صحنه است. در حقیقت من، هومن حاج عبدالهی و علیرضا نجف زاده (کارگردان) از دل موقعیت هایی که در فیلمنامه وجود داشت موقعیت بندی می کردیم دیالوگ ها را طراحی می کردیم و آن را بداهه سر صحنه میگفتیم.
آقای نجف زاده این آزادی و فضا را به بازیگران میدهد که فیلمنامه را تغییر دهند؟
بله آقای نجفزاده با توجه به سابقه ۲۷-۲۸ سالهای که در دستیاری کارگردان و برنامهریزی دارند به این حوزه تسلط کافی دارند و معتقد به کار کارگاهی هستند.
همه این تغییرات البته با نظارت خودشان رخ داده است. من و هومن حاج عبدالهی از همان موقعیت های موجود در فیلمنامه اصلی موقعیت جدید طراحی میکردیم دیالوگ بندی میکردیم و آقای نجف زاده شاخ و برگ های اضافی که داشت جدا میکرد و سر صحنه بازی میشد.
بازی شما دو نفر خیلی خوب و باورپذیر درآمده است. نمیترسید که کلیشه بشود؟
بله به هر حال ترس از کلیشه شدن در دل هر بازیگری وجود دارد. من هم این ترس را داشتم و دارم.
شما در زندگی واقعی هم همین قدر شوخ طبعی دارید؟
بله مرا خارج از فضای حرفه ای به عنوان آدم شوخ و طنازی می شناسند. خیلی دیر عصبانی می شوم البته اگر به نقطه ای از عصبانیت و خشم هم برسم غیرقابل پیشبینی میشوم. من در خانوادهای با همین روحیات بزرگ شده ام. شاید بتوان گفت این روحیه را به ارث بردهام.
پدرم در کمال جدیت بسیار شوخ طبع است و پدرم در خانواده و نزدیکان بیشتر از من به شوخی و خنده شهره هستند تا من.