فردین، ایرج قادری، سعید راد و سعید مطلبی با «برزخیها» برمیگردند/ چون شاه رفته باید شاه دوبله و شاه بازیگری هم میرفتند؟
مستند «برزخیها» روایتی از چگونگی ساخت، اکران و توقیف فیلم «برزخیها» در سالهای ابتدایی انقلاب. عارف افشار با ساخت این فیلم که از جمله آثار جشنواره سینما حقیقت امسال است، آینهای دست گرفته تا مسئولان، تاریخ را در آن ببینند، بلکه عبرت بگیرند.
سال ۱۳۵۸ سعید مطلبی فیلمنامه «برزخی ها» را می نویسد و ایرج قادری آن را با حضور فردین، ناصر ملک مطیعی، سعید راد، محمد علی کشاورز، خودش و چند بازیگر دیگر کارگردانی می کند.
فیلم میخواهد اهمیت وطن را یادآور شود و مسئولان وقت سینمایی از آن مستمسکی برای تغییر نگاه مردم و دستگاه حاکمیت نسبت به هنرمندان پیش از انقلاب بهره ببرند. «برزخی ها» سال ۵۹ اکران می شود و مورد توجه مخاطبان قرار می گیرد. عده ای اما ادامه فعالیت بازیگران قبل از انقلاب را برنمی تابند و زمینه توقیف فیلم را فراهم میکنند.
دوستان احمق و دشمنان زرنگ
مستند «برزخی ها» ابتدا توصیفی از شرایط سال های ابتدایی انقلاب بیان می کند. همزمان ماجرای ساخته شدن فیلم «برزخی ها» را در گفت و گو با مسئولان و چهره های وقت شرح می دهد. نخستین ضربه همان ابتدای مستند وارد می شود که سعید مطلبی در برابر این پرسش که «چی شد» سکوت میکند.
پس از این سکوت معنادار توضیح میدهد که با نوشتن فیلمنامه «برزخیها» دنبال برهم زدن خط کشی میان مردم بوده است که به تعبیر او توسط «دوستان احمق و دشمنان زرنگ» ایجاد شد. مطلبی میگوید از هنرپیشه هایی مثل ناصر و فردین برای بازی در فیلم دعوت شد تا ثابت شود آنها همراه انقلاب هستند. این نگاه متعالی، برغم پشتیبانی چهرههایی چون شهید بهشتی اما فهمیده نمیشود و افتاد اتفاقی که نباید میافتاد.
محمدعلی نجفی فیلمساز و اولین مدیر سینمایی بعد از انقلاب هم از همراهی فردین و تلاش او برای اثبات حسن نیت خود به مسئولان انقلابی میگوید و اشاره میکند فردین به عنوان بازیگری گران که دستمزدش آن زمان ۳۰۰ هزار تومان بوده، فقط ۷۰ هزار تومان میگیرد.
قصه آدمها
مستند «برزخی ها» برای روایت یک ماجرای تاریخی، سرگذشت «آدم ها» را هم مرور میکند. از سرنوشت تلخ فردین، ناصر ملک مطیعی و سعید راد میگوید و پرونده طرفهای درگیر در ماجرای توقیف فیلم را ورق می زند. پرتکرارترین اسم، محسن مخملباف است؛ کسی که تب تند انقلابی داشت و از چهره های اصلی توقیف «برزخی ها» محسوب میشود. از مسئولان وقت سینمایی و حکومتی مثل میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی، سید محمد بهشتی و فخرالدین انوار هم صحبت به میان میآید. امتیاز مستند جایی است که تلاش برای مصاحبه با این افراد و شنیدن روایتشان که در طول فیلم مورد مظان هستند، نشان داده میشود.
مستند در پی آن است تا مشخص شود چه کسی یا چه کسانی فیلم «برزخی ها» را توقیف کردند و مسبب رقم خوردن فرجام تلخ برای بازیگران آن شدند؟ در روایتها نام مخملباف، مسئولان سینمایی و حکومتی و بچههای وقت حوزه هنری به میان میآید.
مهدی کلهر معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال های ۵۹ تا ۶۲ میگوید، بچه های حوزه معتقد بودند «ما انقلاب نکردیم که هنرپیشههای قبل از انقلاب مشغول به کار باشند.» از این دست روایت ها در مستند باز هم هست؛ مثل این جمله که منوچهر اسماعیلی شاه دوبله است و فردین شاه بازیگری؛ همان طور که شاه از مملکت بیرون شد باید پادشان این صنفها هم بیرون شوند!
اشک فردین برای اولین بار
مستند به وضوح دنبال این است تا یک تصمیم غلط تاریخی را یادآور شود. در این رهگذر روایت تلخ دیگری بیان میشود که مربوط است به خاطره سعید مطلبی از فردین. او از روزی میگوید که شعر «لوطی» نصرت رحمانی را در دیدار دو نفره میخواند: «عنترم مرد، وای، ای مردم! / رفت سرمایهام دگر از دست». مطلبی تعریف می کند بعد از این شعر برای اولین بار اشک فردین را می بیند؛ کسی که حتی سر فیلم هایش هم اشک نمی ریخت و از قطره استفاده می کرد.
این بخش از مستند «برزخی ها» به همراه نمایش مراسم تشییع جنازه باشکوه فردین، توام با حسرت و تاسفی دوچندان است. در همین بخش روایتی تکان دهنده از مهدی کلهر بیان می شود که مدعی است مسولان وقت بنیاد مستضعفان به عنوان شریک فردین در اداره یک سینما، کاری می کردند که این سینما ضرر دهد و سر ماه از او ضرر بگیرند!
عبرت بگیریم
مستند روایت های گزنده کم ندارد؛ از جمله جایی که صحبت از سعید راد به میان می آید که مغازه ساندویچ فروشی اش، از او گرفته می شود و از روی اجبار تصمیم به جلای وطن می گیرد. «برزخی ها» در نقطه ای درست به پایان می رسد؛ جایی که سید ضیا هاشمی تهیه کننده و از مدیران اسبق حوزه هنری می گوید: «اشتباه کردیم؛ حلال کنید!» دیگران نیز اعتراف می کنند که آن زمان فکر می کردند کار و تصمیم شان در قبال آدم ها درست بوده است. جمله پرمعنای دیگری را مهدی کلهر به زبان می آورد: «الان مخملباف بهتر از ایرج قادری است؟» چهره دگرگون شده سعید مطلبی با آن جمله تکان دهنده که می گوید: «بقیه اش دیگر مرثیه است...» حرفها در خود دارد.
در مستند «برزخی ها» سرنوشت فیلم و بخشی از تاریخ معاصر مرور می شود. خیلی ها صحبت می کنند و روایت هایی دست اول در اختیار مخاطب قرار می دهند. نکته مهم تر اما «فرامتن» مستند است که می تواند حکم عبرت داشته باشد.
نه فقط مسئولان سینمایی که از قضا همین حالا با انبوهی از فیلم های توقیف شده مواجه اند؛ بلکه دیگر متولیان اداره کشور هم لازم است مستند را ببینند و از آن چه گذشت، عبرت بگیرند. تاریخ همیشه در حال تکرار است و خوش به حال مملکتی که مسئولان و مردمش از گذشته پند می گیرند.
مساله مهم دیگر «برزخی ها» به نامی است که در تیتراژ دیده می شود: سازمان هنری رسانه ای اوج. این که یک نهاد حکومتی، دعوت به عبرت از گذشته می کند و بر عدم مرزبندی میان مردم با هر طیف و گرایش فکری دارد، اهمیت مستند و حرف مهمش را دو چندان می سازد.
ان موقع هم همین افسادطلبان بودندکه تمام تندرویی ها را انجام دادند و حالا گربه عابد شده و مردم را تحریک به نافرمانی می کنند خداوند تمام دشمنان این ملک و میهن را اگر قابل هدایتند هدایت وگرنه درهر پست و مقام و لباسی هستند رسوا و نابود سازد
این مستند درد چندساله و حسرت فردین و ملک مطیعی رو دوا نمیکنه وقتی برنامه دورهمی با حضور ملک مطیعی لغو میشه
سازمان سینمائی اوج این را شما بهتر از هرکس دیگر میدانید اهمیت و عشق به وطن در صنعت سینمائی تمام کشور ها حرف اول و اخر را میزند و حتی کشور ها کمک مالی و لجستیک هم به فیلم سازان این قبیل داستانها انجام میدهند متاسفانه حکایت محسن مخملباف و میر حسین موسوی نیست بلکه یک تفکر ضد وطنی با گرایش های افراطی از سال 57 در این مملکت پایه گذاری شد و عده ای ابله و نادان و خود فروخته را مصدر این حرفه کردند شما بعد از 43 سال متوجه این امر مهم شدید ؟ ! ولی وطن پرستان و عاشقان ایران از همان روز های نخست این پدیده نفرت انگیز را میدیدند و فریاد میکشیدند و همان نادانها و خائنین پاسخ تو دهنی به انها میدادند انقدر این تفکر در لایه لایه های ارکان نظام نفوذ داشت که وقتی مثلا اقای محمد علی فردین به وزارت ارشاد تشریف میبردند او را بجهت نجس بودن به اطاق های مربوط راه نمیدادند ( نقل قول از مرحوم ناصر ادیب ) این اعتراضات اخیر درسته خسارات داشت و هزینه های زیادی برای مملکت و مردم داشت ولی تلنگری بود به شما و امثال شما ها که از خواب غفلت بیدار شوید و اهمیت و عشق به وطن را در این مملکت ترویج کنید اگر جوان ایرانی اهمیت وطن را بداند هیچگاه خسارت به اموال دولت و مملکت نمیزند هیچگاه به پلیس حافظ امنیت تعرض و هتک حرمت نمیکند اگر عرق به وطن در وجود این مردم پارسی کشته نمیشد زندگی در ایران رنگ و بوی دگری داشت جناب اقای سعید مطلبی مثل بقیه فرهیختگان وطن پرست با یک فکر سنجیده و دور اندیشی که همیشه در وجود با برکت این مرد هنرمند هست با قلم زدند داستان برزخی ها با زبان هنر و جناب اقای ایرج قادری با حضور و مشارکت بی سابقه هنرمندان درجه یک ان زمان در یک فیلم خواست به همه اعلام کنند که ما هنرمندان این مرز و بوم ایرانی هستیم از خودتان هستیم و همراه و همدوش انقلاب مردمی ایران هستیم در دام و صید افکار پوسیده و نسنجیده و بیسواد عده ای منافق و تکفیری گرفتار نشوید ولی چون زور و قدرت و میز و مقام تصاحب شده انان در سراسر ایران دست بالائی داشت کسی حریف انان نشدند در ان زمان سازمان منافقین خیلی بیشتر از انچه که فکر میکنید اکثریت ارکان نظام را در دست داشتند در صنعت سینما هم محسن مخملباف و دوستانش که تفکرو راه و رسم منافقین و کمونیستی داشتند سرنوشت صنعت سینما و سازمان تبلیغات اسلامی و امور سینمائی را دگرگون کردند .و حس زیبای وطن پرستی و اهمیت وطن را با فرهنگ منافقین و کمونیستی که در گوشت و پوست و اسخوان انان بود به ورطه سقوط کشاندند حضرت امام رحمت الله علیه تا متوجه این موضوع شدند دستور حذف منافقین و تفکر کمونیستی را صادر کردند و کم کم حضور انان در همه ارکان نظام کم رنگ شد ولی متاسفانه هنوز تک ریشه های نفوذ انان را میشود در جای جای ارکان نظام بخصوص در صنعت سینما ملاحظه کنید . امید است با این اقدام شما حس زیبای وطن دوستی و اهمیت وطن روز به روز در مردم جامعه ایران مانند سابق تبلور پیدا کند .
دم یاران قدیم گرم کجایید ناصر و فردین و بهروز وثوقی کجایید