فرونشست زمین، بلای جان آثار تاریخی اصفهان

خبرگزاری آناتولی ترکیه با انتشار تصاویری از شهر اصفهان نوشت: شهر اصفهان پایتخت سلجوقیان و صفویان در ایران با بافت تاریخی و معماری خود برجسته است و بنا‌های تاریخی ثبت شده در فهرست میراث جهانی مانند مسجد جامع اصفهان و مسجد شاه به دلیل فرونشست زمین ناشی از خشکسالی و مدیریت ضعیف آب آسیب دیده اند.

فرونشست زمین، بلای جان آثار تاریخی اصفهان
منبع: فرارو
کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • یتیم خانه ایران
    0

    هر چه خبر خوندیم این روزها جز نابودی آثار باستانی و فرهنگی و البته دزدی وقتل غارت چیزی نبود خاک وطن چو رفت چه خاکی به سر کنم ؟؟ گویا خدا مردم این دیار قهره چی می تونیم بگیم اصفهان قلب تپنده ایران نگین ایران اگر خدایی ناکرده از بین بره ایران نابود شده می دونم برای یه عده جیره خوار اصلأ مهم نیست مهم اینه اسرائیل نابود بشه فعلا خودمون داریم محو میشم

  • با تشکر از یتیم خانه ایران
    0

    خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم

    خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟

    آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم

    برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم

    مرد آن بود که این کلهش بر سر است و، من:

    نامردم ار به بی کله، آنی بسر کنم

    من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت

    تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم

    زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما

    ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم

    جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم

    از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم

    هر آنچه می کنی؟ بکن ای دشمن قوی!

    من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!

    من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک

    وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم

    معشوق «عشقی » ای وطن، ای مهد عشق پاک!

    ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم:

    «عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»

    «مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم »

    «عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم »

    «با شیر اندرون شد و با جان به در کنم »