آقای امیر آقایی، کمی سکوت برای تندرستیات بد نیست
برنامهی گفت وگو محور «اکنون» با اجرای سروش صحت، تا به امروز مورد انتقاد و نظرات زیادی قرار گرفته است. این بار اما ماجرا چیزی فراتر از انتقادات سلیقهای و نظرهای متفاوت است. نوک پیکان حملات هم رو به کسی نیست جز امیر آقایی نوستالژیباز، که به تازگی مهمان این برنامه بود و حرفهای عجیبی در مقابل دوربین مطرح کرد.

برنامهی گفت وگو محور «اکنون» با اجرای سروش صحت، تا به امروز مورد انتقاد و نظرات زیادی قرار گرفته است. این بار اما ماجرا چیزی فراتر از انتقادات سلیقهای و نظرهای متفاوت است. نوک پیکان حملات هم رو به کسی نیست جز امیر آقایی نوستالژیباز، که به تازگی مهمان این برنامه بود و حرفهای عجیبی در مقابل دوربین مطرح کرد.
موضوع بحث وقایع دهه ۶۰ است. تجربه جنگی که زندگی تمام مردم را تحت تاثیر قرار داد و عامل ایجاد یک سبک زندگی متفاوت شد. نگاه ما اما به این تجربیات متفاوت و ضد و نقیض است. گاهی نگاه طنز که در سینما و تلوزیون نمونههای زیادی از آن را دیدهایم، گاهی نگاه غمانگیز و حالا، به پاس زحمات امثال امیر آقاییها نگاهای شاد و نوستالژیک.
اگر سطحی به ماجرا نگاه کنیم، به این فکر میکنیم که شاید امیر آقایی هم مثل بسیاری از هم نسلانش فکر میکند زندگی کردن در خاطرات و مرور آنها و گرفتن یک ژست نوستالژی باز جذاب و دوست داشتنی است. اما اگر کمی دقیق به مفاهیم این جملات فکر کنیم میفهمیم ماجرا چیزی فراتر از اینهاست.
فرشاد کاسنژاد (روزنامه نگار) در اعتراض به این برنامه و نگاه امیر آقایی یک مسئله عمیق را مطرح کرد که بهتر است از آن غافل نشویم:
"تجربیات و زیستههای عمیق امیر آقایی میتواند همین حالا تکرار شود. چسب زدن به شیشهها هنگام بمباران یا صف پنیر و نفت.
لازم نیست به قول امیر آقایی در بخش دیگری از همیت مصاحبه، او نوستالژی باز باشد. لازم نیست سروش صحت با سر تکان دادن به حالت تایید این تجربیات نکبتبار را گرانبها جلوه دهد. حائز هیچ ارزشی نیست و تجربهی مهم و انسان سازی هم نیست، فقط به لطف پروردگار امیر آقایی، زندگی انسانها را ویران کرده و همچنان ویران میکند. شهروند نروژی هم علاقهای به این تجربیات ندارد و بدون اینها چیزی را در زندگی از کف نداده است."
در مواجه با نگاه امیر آقایی و افراد شبیه به او، یک نکته مهم حائز اهمیت است. اگر با شادی و سرخوشی از سختیهای گذشته یاد کنیم، سختیهای فعلی برایمان آسان نخواهد شد. در کل سختی کشیدن امتیازی نیست که بخواهیم برای بدست آوردنش حسرت بخوریم.
نکته بعدی که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد این است که زندگی در وضع امروز کمتر از در صف ایستادن برای پنیر و نفت نیست و این موضوع به هیچ عنوان قرار نیست نسل فعلی را در آینده آب دیدهتر کند. به عنوان یه ایرانی ترجیح میدادیم برتری ما نسبت به ساکنین نروژی غم و غصه و فلاکت نباشد.
دوست نداریم در این نسل هم در مسابقهی زجر دیدن اول باشیم. پس به عنوان یک مخاطب از یک تیریبون و از یک سلبریتی، انتظار داریم وقتی از سختیها حرف میزند، حتی اگر رویکرد انتقادی هم ندارد، خوش بینی و نوستالژی بازی بی مورد را کنار بگذارد و نگاه واقعیتری به بحرانهای گذشته و مشکلات امروز داشته باشد.
در خوزستان خاطرات سالهای جنگ هنوز سالهای تلخی است برای خیلی از مردم که بر جان و تن و روان هست وچه بیماری اعصاب وروان .... بر گرده مردم بویژه کودکان وجود دارد خدایا هیچ مردمی را مانند آن سالهای تلخ دچار نکند
اعصاب روان فلان گفتن خودش مرضه .عاشق علم منحرف اید ..تاثیر بد قرصهایی که می خورن بدتر از هر چیه
بشنوید، بگذرید، آنقدر پیراهن عثمان درست نکنید. آدم ها حق دارند نظرات خاص خودشان را داشته باشند.
ایشان پسر خاله ناتنی بابامه که البته فامیل دورمانه و فقط فیلم هایشان دیدم ..خیلی هم محترم آند و همین غم از ایشان آدم با درک ساخته ..اصول شاد قرص آت هم به درد مردم تلفن می کوبه
نظرش رو گفته می توانی فقط شنونده باشی و ازکنار آنها گذر کنی، همانطور که در بحث مقوله حجاب به تندروها همواره می گوئیم: نخواهید که کل جامعه مانند شما فکر کنند، به شما هم همین توصیه رو می کنیم، اقای امیر آقایی از منظر خود به زندگی می نگرد و البته که نخواهید بمانند شما فکر کند و بییند.
چرا می خواهیم همه سکوت کنند و حرف و نظری نداشته باشند و بیان نکنند؟