دیدار دوباره با چهرههای سینما و تلویزیون که در سال97 خنده بر لب مردم نشاندند
همین امسال بود که رکورد اکران همزمان فیلمهای کمدی شکست و موقع خریدن بلیت سینما، حتما تعداد گزینههای کمدی بیشتر از ژانرهای دیگر بود.
در تلویزیون اما خبری از سریالهای خندهدار نبود و همه بار خنداندن بینندگان تلویزیونی، بر دوش برنامه خندوانه افتاد. بعد از نوروز 97 که به عادت 5سال گذشته تماشاگر سریال پایتخت بودیم، تنها سریال کمدی تلویزیون دیوار به دیوار 2 بود. سال97 پرمخاطبترین سال سینمای ایران در 2 دهه اخیر و پرفروشترین سال سینمایی بود. با همه فراز و نشیبهای سال97 و مشکلات اقتصادی موجود، برخلاف تصورها سینما از رونق نیفتاد و همچنان توانست حال مخاطبان را حتی برای چند ساعت محدود خوب کند. سال سینمایی پرماجرا با برگزاری سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر به پایان رسید تا علاقهمندان به سینما و تماشاگران تلویزیونی، منتظر اکران فیلمهای نوروزی و پخش برنامههای جدید از صداوسیما باشند. سررسید سینما و تلویزیون را در سال97 ورق زدهایم تا ببینیم چه کسانی توانستند روی پرده نقرهای یا در قاب جادویی تلویزیون، خالق حال خوب برای مردم و باعث نشاندن لبخند روی لبهایشان باشند.
محمد بحرانی
جنابخان گلادیاتور خنده
محمد بحرانی چند سالی است که یکتنه به جنگ غم و غصهها رفته و هر بار در برنامهای همکاری کرده، خنده را به بینندگان آن برنامه هدیه داده است. نوروز 97 طرفداران مجموعه کلاهقرمزی سرخورده شدند، چون قرار نبود هر شب با عروسکهای محبوبشان، ازجمله آقای همساده و ببعی که بحرانی صداپیشه آنهاست همراه شوند. بعد هم برنامه سری جدید خندوانه بدون حضور جنابخان محبوب روی آنتن رفت و طرفداران این شخصیت دوستداشتنی را غمگین کرد. جای خالی جنابخان در برنامه آنقدر محسوس بود که با وجود اضافه شدن بخشهای متنوع دیگر، باز هم بینندگان منتظر بازگشت محمد بحرانی و کاراکتر محبوب جنابخان بودند. بالاخره در سال97 بحرانی و جنابخان به خندوانه برگشتند و بهانه قهقهههای بینندگان شدند. بحرانی در شلوغیهای ضبط برنامه نوروزی خندوانه از بازگشت جنابخان بهعنوان اتفاق خوب امسال نام میبرد.
بهترین اتفاق خوبی که سال97 برایتان افتاد چه بود؟
بازگشت جنابخان به خندوانه در اردیبهشت97 بهترین اتفاق در فعالیتهای امسال من بود که هم خودم را خوشحال کرد هم تیم خندوانه که منتظر جنابخان بودند. هم خودم دلم برای جنابخان تنگ شده بود هم بینندگان مدام سراغ این شخصیت را میگرفتند.
مهمترین هدفی که امسال کنار آن تیک زدید چه بود؟
راستش را بخواهید من آنقدرها اهل برنامهریزی دقیق نیستم و نمیتوانم بگویم برنامههایم آنقدر منظم است که روی روال مشخصی پیش میرود. به همین دلیل اتفاقی نیست که بگویم از قبل برای آن برنامهریزی کرده بودم و در سال97 محقق شد. سیستم زندگی من روی یک خط مشخص از برنامهها پیش نمیرود.
هیچ کاری هم بوده که از انجام آن پشیمان شده باشید؟
دوستی در خوابگاه داشتم که همیشه میگفت هر کاری انجام دهی بالاخره از آن پشیمان میشوی پس تردید نکن و کار را انجام بده. این روزها در سن و سالی هستم که فکر میکنم حرفش درست بود. در زندگی هربار بر سر دوراهی قرار گرفته و مسیری را انتخاب کردهام، بعدها پشیمان شدهام. در بیشتر اطرافیانم هم این موضوع را دیدهام. این پشیمانی از آنجا ایجاد میشود که همیشه فکر میکنیم شاید میشد کار بهتری انجام دهیم. فکر میکنم هر مسیری که انتخاب کنیم حتما سختیهایی دارد پس نباید بهخودمان سخت بگیریم و از انتخاب بر سر دوراهی بترسیم. من معمولا وقتی کاری را انجام میدهم و تمام میشود دیگر به گذشتهها فکر نمیکنم و نگاهم به آینده است.
شما که خالق حال خوب مردم هستید، حال خودتان را چه چیزی خوب میکند؟
این روزها که از حجم کار خستهام فقط خواب (خنده). بعد از این کار فشرده امیدوارم در تعطیلات نوروز فرصتی برای استراحت داشته باشم. اما در مجموع چیزهایی که حال مرا خوب میکنند، خلوت، فیلم خوب و شعر خوب هستند. خواستههای من معمولا دستیافتنی و کمهزینه هستند. چیز دیگری که حال مرا واقعا خوب میکند، خوشحال بودن اطرافیانم است. همیشه حال بقیه روی غم و شادی دیگری هم تأثیر دارد. سالی که گذشت حال آدمها چندان خوب نبود و عجیب نیست که من هم تحتتأثیر حال آنها قرار گرفته باشم.
فکر میکنید توانستید حال نه چندان خوب بینندگانتان را عوض کنید؟
من زور خود را زدم اما این کار امسال واقعا سخت بود. خنداندن مردم روزبهروز سختتر از قبل میشود. خبرها هم عجیب و مبهوتکننده است. مثلا وقتی اعداد و ارقام مربوط به اختلاسها را میشنوم بهتزده میشوم که مگر تعداد محدودی آدم به چه میزان پول نیاز دارند؟ با این پول چه کارهایی که میتوان برای مردم انجام داد. فکر کردن به این چیزها هم خندیدن را سختتر میکند.
برای سال آینده به چه اهدافی در لیست هدفهایتان فکر کردهاید؟
دوست دارم بتوانم آرزوی سالهای طولانی خودم را عملی کنم. سالهاست دوست دارم کلاس موسیقی بروم و این هنر را به شکل حرفهای یاد بگیرم. امیدوارم سال جدید بتوانم این کار را انجام دهم. در کنار این امیدوارم بتوانم در سال جدید ذهنم را مرتب کنم. ذهن آرام و منظم کمک میکند روح برای کسب آگاهی آماده شود.
برای مردمی که همیشه آنها را خنداندهاید چه آرزویی دارید؟
در سال جدید برای مردم بیش از هرچیز آرامش آرزو میکنم. نمیدانم حرفهایم چقدر شدنی باشد اما دوست دارم آدمها در سطحی از رفاه شخصی و اجتماعی قرار بگیرند که فرصت داشته باشند به جز موضوع معیشت، به چیزهای دیگری هم فکر کنند. آرزوی دیگرم این است که وضعیت رسیدگی به بیماران بهبود پیدا کند چون میدانم نمیتوان آرزو کرد هیچکس مریض نشود اما لااقل امیدوارم کیفیت خدمات درمانی بهتر شود و بیمارستانها اوضاع بهتری داشته باشند. امیدوارم در سال آینده، مسئولان و سیاستمداران شبیه من نباشند و با فهرستی از برنامههای متعدد و دست پر وارد سال جدید شوند. ضمن اینکه آرزو میکنم مثل من نباشند و حرفهای خندهدار نزنند و البته تلاش کنند ما مردم را به گریه نیندازند.
مهران مدیری
مرد شماره اول خنده
در همه این سالها بار اصلی ساخت سریالها و برنامههای تلویزیونی طنز بر دوش کسی بوده که شاید خیلی جدی و گاهی بداخلاق بهنظر برسد، اما خندهدارترین کمدیهای تلویزیونی این سالها حاصل کارگردانی او بودهاند.
ساعت خوش، پاورچین، جنگ ۷۷، پلاک ۱۴، نقطهچین، شبهای برره، باغ مظفر، نود شب، مرد هزارچهره، مرد دوهزارچهره، قهوه تلخ، ببخشید شما، ویلای من، شوخی کردم و در حاشیه، چهکسی بیشتر از مدیری سریال کمدی برای تلویزیون ساخته است؟ بسیاری از بازیگران کمدی نخستین تجربههای خود را با بازی در آثار او کسب کردهاند و شناخته شدند. مدیری جزو نخستین افرادی بود که سراغ ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی رفت و ثابت کرد اگر کارگردانی خودش را به تماشاگران شناسانده باشد، مردم حتما برای دیدن اثر او حاضر به خرید فیلم و سریال میشوند.
مدیری امسال هم خالق حال خوب برای بینندگان تلویزیونی بود. او برنامه دورهمی را روی آنتن برد که هرچند برنامهای گفتوگو محور با حضور مهمانان مختلف بود اما حال و هوایی شاد و پرانرژی داشت. آیتمهای برنامه هم به سبک بقیه برنامههایی که مدیری ساخته طنز بودند. مدیری در این برنامه از مهمانان خواست هدیهای به موزه دورهمی اهدا کنند تا بعدها با فروش آن، هزینه فعالیتهای خیریه تأمین شود. هرچند پخش دورهمی در همان ابتدای سال به پایان رسید اما هنوز هم ویدئوی بخشهای مختلف آن در فضای مجازی دست بهدست میشود. خالق خنده و حال خوب برای مردم، سال آینده هم بهعنوان بازیگر فیلمی از کمال تبریزی قرار است تماشاگران را بخنداند.
پژمان جمشیدی
کمدینی با یک گل ملی
از همان روزها که پژمان جمشیدی نقش خودش را در سریالی با نام خودش بازی کرد، حرف و حدیثها هم درباره بازیکنی که راهش از زمین چمن به جلوی دوربین رسیده بود شروع شد. هرچند پژمان سریال پربینندهای شد و اتفاقا جمشیدی هم خوب از پس بازی در نقش خودش برآمد، اما کمتر کسی فکر میکرد بازیکنی با یک گل ملی، چند سال بعد به یکی از پرکارترین بازیگران سینما و تلویزیون تبدیل شود که البته بیشتر نقشهایی که بازی میکند هم، کمدی است.
تصویر جمشیدی در سال97 با 2فیلم کمدی روی بیلبوردهای سینمایی نمایش داده شد، تگزاس و لونهزنبور. هرچند که نقشهایش در این فیلمها، برای تماشاگران سینما چندان جدید نبود و شباهتهای زیادی به بازی او در فیلمهای دیگر، مثل خوب، بد، جلف یا بارکد داشت، اما به هرحال جمشیدی موفق شده کاراکتر بانمکی بسازد که تماشاگران را خوب میخنداند.
جمشیدی از همان روزهای بازی در سریال پژمان گفته بود همانطور که در فوتبال ادعایی نداشته، در بازیگری هم مدعی نیست اما کارنامه او در دنیای بازیگری نشان داد دست از بلندپروازی در این فضا برنداشته و نمیتوان گفت فقط شانس باعث شده در سینما و تلویزیون دیده شود. هرچند که او با فروتنی در آغاز قدم گذاشتن در مسیر بازیگری، سعی کرد با اجازه گرفتن و عذرخواهی از بزرگان این هنر نشان دهد ادعایی در این حرفه ندارد، اما بعدها سطح قابلقبولی از بازیگری را به نمایش گذاشت که باعث شد پرویز پرستویی بگوید میتوان در دنیای بازیگری شاهد استثناها هم بود.جمشیدی میگوید:« خیلی خدا را شکر میکنم برای موقعیتی که برایم ایجاد شد و بخش قابلملاحظهای از آن هم شانس من بود که آدمهای مطرح و کاربلدی در مسیر حرفهای من قرار گرفتند و با آنها همراه شدم. سهم زیادی از موفقیتهایم را مدیون آنها هستم. در این مدت از آدمهای کاربلدی مثل پیمان قاسمخانی، سامان مقدم، تهمینه میلانی، مانی حقیقی و… یاد گرفتم و اگر موفقیتی برایم رقم خورده است، حاصل همراهی با این دوستان و بازیگران درجهیکی بوده که باعث شدند من کمتجربه دیده شوم.» جمشیدی معتقد است شاید کارنامهای که دارد بیشتر شبیه بازیگری است که ٢٠سال سابقه کار دارد ولی او در 3سال موفق شده تجربه کار با بهترینها را داشته باشد. حالا دیگر جمشیدی یکی از گزینههای اصلی برای بازی بهعنوان یکی از زوجهای کمدین است، او این تجربه را با محسن کیایی و سام درخشانی داشته است و میگوید:«من همیشه نگران این تکرار هستم و فکر میکنم کار کمدی بیشتر از کارهای دیگر میتواند این خطر را بهدنبال داشته باشد.
همه شخصیتهای کمدی دنیا نوعی بلاهت دارند، همین موضوع باعث به خنده انداختن تماشاچی میشود. هیچ کاراکتر کمدیای در سینمای دنیا از این قاعده مستثنی نیست و این بلاهت که نوعی نادانی به کاراکتر میدهد، اصلیترین دلیلی است که برای مخاطب خندهدار میشود. این ویژگی میتواند یک خصوصیت اخلاقی مشترک در میان کارهای بازیگر کمدی ایجاد کند، ولی مطمئنا براساس فیلمنامه و ویژگیهایی که کاراکترها در فیلمنامههای کمدی مختلف دارند، نوع بلاهت بازیگر هم شکل متفاوتی بهخود میگیرد.» امسال جمشیدی با سری دوم سریال دیوار به دیوار به تلویزیون برگشت. این بار هم نقش یک کاراکتر بانمک و سادهلوح به او سپرده شد و جمشیدی شد یکی از بازیگران تنها سریال کمدی تلویزیون بعد از نوروز و سریال پایتخت. او درباره این سریال میگوید: «دیواربهدیوار پشت صحنه بسیار خوبی داشت و شیوه کارگردانی سامانمقدم برایم بسیار قابل احترام است. شاید بهنظر داستان سریال معمولی جلوه کند، اما نگاه قصه به موضوع فقر برایم جالب بود. آدمهای این عمارت، آدمهای فقیری هستند اما مثل باقی فیلمها یا سریالها کثیف و چرک نیستند.
شاید بسیاری از ما در یک دورهای از زندگی روزهای اینچنینی که در سریال میبینید را تجربه کردهایم.
من هم چنین تجربهای دارم، من در خانواده فرهنگی زندگی میکردم و اوایل انقلاب با تغییراتی که ایجاد شد، شرایط اقتصادی خانواده ما هم تغییر کرد و مجبور شدیم طوری زندگی کنیم که دخلوخرجمان جور دربیاید. برای همین شیوه نگاه دوستانم در این سریال را میپسندم و برایش احترام قائلم. آدمهای این سریال را در قاب تمیزی میبینیم و من این نگاه را دوست داشتم.» جمشیدی یکی از چهرههای سینمایی بود که توانست با بازی در فیلمهای کمدی حال بینندگان سینما بهخصوص علاقهمندان به ژانر کمدی را خوب کند. خبرها میگوید همین حالا هم 2فیلم کمدی آماده اکران دارد.
رضا عطاران
999 پا
چند سالی بود که به دیدن سریالهای تلویزیونی خندهدار با حضور رضا عطاران عادت کرده بودیم، مخصوصا ماه رمضان که عطاران پای ثابت سریالهای کمدی بود. اما بعد حضور او در تلویزیون کمرنگتر شد. با این حال کمدی و عطاران از هم جدا نمیشوند، به همین دلیل هم هر سال چهره او بهعنوان بازیگر لااقل یکی از فیلمها کمدی روی بیلبورد میرود. او یکبار برای بازی در فیلم کمدی طبقه حساس سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برده و برای فیلم مصادره هم نامزد دریافت این جایزه شده است.
امسال عطاران با 2فیلم کمدی در سینما دیده شد، مصادره و هزارپا. با اینکه مصادره هم مورد توجه قرار گرفت اما هزارپا فیلمی بود که رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را شکست. عطاران در این فیلم نقش جوانی را در دهه 60 بازی میکند که میخواهد با زرنگی و سوءاستفاده از شرایط فرهنگی آن زمان به ثروت برسد اما گرفتار دردسرهای مختلفی میشود. عطاران درباره بازی در فیلمهای کمدی میگوید:«اینکه وقتی مردم ما را میبینند به فکر خنده و شادی میافتند بد نیست. اما این مسئله به مرور باعث این شده که بازیگران طنز در ایران خیلی حالشان خوب نباشد. اصولا یک بازیگر دوست دارد در ژانرهای متنوع نقشآفرینی کند، اما در ایران خیلی سریع در یک کلیشه تثبیت میشود.» او اضافه میکند: «من اصلا بلد نیستم جوک تعریف کنم. یعنی وقتی یک جوک خوب را برای بقیه بازگو میکنم، کلا طوری تعریفش میکنم که حتی یک نفر هم نمیخندد. این یکی از خصوصیات من است. اما فکر میکنم چهرهام به من کمک کرده تا کمی بهعنوان یک بازیگر طنز جا بیفتم. ضمن اینکه علاقه زیادی هم دارم.» این روزها هم فیلم هزارپا به شبکه نمایش خانگی راه پیدا کرده، هم سریال ترش و شیرین در حال بازپخش از تلویزیون است. باید منتظر بمانیم و ببینیم عطاران در سال جدید با کدام فیلمها قرار است تماشاگران را بخنداند.
رامبد جوان
جنگجوی خندان
به جرأت میتوان گفت خندوانه پربینندهترین برنامه تلویزیونی امسال بود؛ سالی که مردم بیش از همیشه به شادی و خنده نیاز داشتند و رامبد جوان هم خوب این را میدانست. از همان روزهای شروع خندوانه قرار بود این برنامه باعث خندیدن و تقسیم انرژیهای مثبت باشد تا خانوادهها ساعتی را دور هم از تلخیها و مشکلات فاصله بگیرند. البته که موضوعات مطرح شده در برنامه رنگ و بوی اجتماعی هم دارد اما رسالت اصلی برنامه شاد بودن است. به همین دلیل هم محور همه بخشهای جانبی که کمکم به برنامه اضافه شد، خنده و شادی بود. رامبد جوان مهمانان برنامه را به بازی دعوت میکند، از آنها میخواهد رو به دوربین لبخند بزنند و البته خندانندهشو و ادابازی میسازد تا مهمانان، شرکتکنندگان و بینندگان این برنامه دور شعله کوچک شادی جمع شوند و دستهایشان را گرم کنند. جوان قرار بود برنامهای بسازد که هر شب برای ساعتی بینندگان را بخنداند اما مسیر خندوانه به سمتی پیش رفت که چهرههای حالخوبکن بیشتری به مردم معرفی شدند. حالا دیگر هر کدام از استندآپ کمدینهای برنامه و شرکتکنندگان در مسابقههای خندانندهشو و ادابازی، خودشان به خالق لحظههای شاد برای مردم تبدیل شدهاند. این روزها جوان خبر داده که قرار است فصل ششم، آخرین فصل خندوانه باشد اما بینندگان امیدوارند او از این تصمیم منصرف شود. جوان در صفحه شخصی خود نوشته: «سلام به همتون. حدود 720 قسمت خندوانه ساختیم و پخش کردیم. ما سعی کردیم شادتون کنیم و در کنار این مهم، تا تونستیم کارای مهم و باحال با شما انجام دادیم. ایشالا بعد از عید دیگه در خدمتتون نخواهیم بود.... سلامت و پایدار باشید.» رامبد جوان، جنگجوی خندان تلویزیون یکی از برنامهسازانی بود که امسال مثل چند سال اخیر سعی کرد حال مخاطبان تلویزیونی را خوب کند.
محسن کیایی
سینما مسکن است
کارش را با چند فیلم کمدی شروع کرد. مردم او را بیشتر بهعنوان چهرهای که در آثار کمدی ایفای نقش میکند میشناسند تا بازیگری در قامت ژانرهای دیگر. مخاطبان سینما و تلویزیون او را با فیلم «ضدگلوله» شناختند و با «خط ویژه» باور کردند که با استعداد است. امسال هم که بهدلیل شرایط نابسامان اقتصادی حال بیشتر اقشار جامعه مساعد نبود با «ساخت ایران 2» به شبکه نمایش خانگی آمد تا برای لحظهای هم شده، شادی را مهمان خانهها کند. محسن کیایی، نویسنده و بازیگر سینما و تلویزیون، متولد سال1360 است و با تأکید بر اینکه بازی کردن در آثار کمدی سختتر از بازی در ژانرهای دیگر است میگوید:«فکر میکنم حال و روز مردم طوری است که به تماشای فیلمهای کمدی و خندیدن نیاز دارند. این روزها هرکاری که بخواهی بکنی، چه ساختن فیلم جدی باشد چه برپاکردن کنسرت خیابانی و...حرف و حدیثها تمامی ندارد. اما اینکه بتوانی با یک فیلم کمدی، حتی به اندازه یک ساعت بیننده را از فکر و خیال و ناراحتی جدا کنی ارزشمند است. به همین دلیل است که هنوز فیلمهای کمدی ساخته میشوند و طرفدار دارند.» او سینما را یکی از راههای خوبشدن حال آدمها میداند و در اینباره میگوید:«یکی از بهترین راهها برای خوب شدن حال روحی مسافرت است. اما شرایط اقتصادی اجازه نمیدهد هر زمان دلمان خواست سفر کنیم. از اینرو سینما میتواند برای یک ساعت هم که شده حال آدم را خوب کند. در این زمینه سینما نمیتواند نجاتدهنده باشد اما میتواند مثل یک تسکیندهنده عمل و به بینندگان انرژی مثبت تزریق کند.»
محمدحسین میثاقی
تولد یک مجری
حتما در ذهن همه ما ایرانیها یک یادگاری پررنگ از سال97 بهجا خواهند ماند؛ حضور در جامجهانی روسیه. روزهای پرشور و هیجان تیم ملی فوتبال کشورمان در جامجهانی، تماشای دستهجمعی فوتبال و خوشحالی در خیابان جزو معدود روزهای این سال بود که بهانهای برای شادی جمعی داشتیم.
این هیجان و شادی را، گزارشهای گزارشگر جوانی که به روسیه اعزام شده بود تکمیل میکرد. محمدحسین میثاقی قبل از این هم برای گزارش بازیهای آسیایی و جامملتها اعزام شده بود اما جامجهانی و برنامه2018 باعث شد به چهره محبوب تلویزیونی تبدیل شود. گزارشهای خلاقانه، اطلاعات بهروز و مناسب و لحن صمیمانه میثاقی باعث شد مخاطبان بتوانند ارتباط خوبی با او برقرار کنند. هرچند که در شروع کارش خیلیها میگفتند میثاقی از روی دست عادل فردوسیپور کپی میکند اما او نشان داد میخواهد خودش باشد و اتفاقا علاقهمندان به ورزش را به تولد گزارشگری جوان و حرفهای امیدوار کرد. او میگوید:« فکر نمیکنم پلههای موفقیت را چندتا یکی طی کرده باشم. چون من کارم را در سازمان صداوسیما از سال1383 شروع کردم و از 87 به شبکه سه آمدم. حالا شاید یکباره چندتا برنامهای که پربینندهتر هستند را اجرا کردم و دیده شدم اما سابقه فعالیت من به خیلی سال پیش برمیگردد. من در همه حوزهها فعالیت داشتهام و در رادیو و تلویزیون و شبکههای مختلف کار کردهام و الان در چنین شرایطی هستم.» حال خوب میثاقی خیلی به فوتبال ربط دارد؛«ما حالمان با فوتبال خیلی خوب میشود. فرق آنهایی که فوتبالی هستند با آدمهای معمولی این است که یک سری چیزها را تجربه میکنند که آنها تجربه نمیکنند. ما تمام تلاشمان را میکنیم که حال مردم را با فوتبال خوب کنیم. به همین دلیل دوست دارم فرمت گزارشهایمان فان و باحال باشد و پراز انرژی.»
جواد عزتی
محبوب، بفروش، خندان
جواد عزتی در نقش جوانی محجوب و مظلوم وارد سینما شد و میتوانست در همین نقش کلیشه شود. اما او مسیر متفاوتی را تجربه کرد و به یکی از بااستعدادترین بازیگران سینمای کمدی تبدیل شد. برای تماشاگران تلویزیون جواد عزتی با نقش بابا اتی در قهوه تلخ به یادماندنی شده است پیرمرد بانمکی که رفتارهای خندهدارش هیچ به پیرمردها شبیه نبود! البته عزتی در نقشهای دیگری هم بینندگان تلویزیونی را خندانده است، مثل نقش لطیف در سریال دردسرهای عظیم که نقش جوانی مهربان و ساده داشت. با اینکه تعداد فیلمهای جدی در کارنامه بازیگری عزتی اصلا کم نیست اما عزتی خیلی زود به بازیگر فیلمهای کمدی تبدیل شد و توانست مورد توجه تماشاگران سینما قرار بگیرد. امسال برای عزتی سال پرکاری بود اما موفقترین فیلم او درست مثل رضا عطاران، هزارپای ابوالحسن داوودی بود که توانست رکوردها را بشکند و بیشتر از همه فیلمهای تاریخ سینمای ایران بفروشد. عزتی در سال جدید هم حتما با نقشهای کمدی دیده خواهد شد و از همین حالا، نامش در بین بازیگران فیلمهای کمدی شنیده شده که در صف اکران هستند.
حمید فرخنژاد
طنازترین سال زندگی
حمید فرخنژاد است و تصویر ماندگار فرهان فیلم عروس آتش؛ یکی از ماندگارترین کاراکترها در ذهن علاقهمندان به سینما. اما از آن چهره جدی جوان جنوبی که 10سال پیش دیدیم، حالا تصویر متفاوتی هم پیش چشم مخاطبان ساخته شده است. فرخنژاد امسال با چند فیلم کمدی روی پرده سینماها رفت. بازیگر دغدغهمندی که نسبت به موضوعات روز بیتفاوت نیست و معمولا در صفحه اجتماعی خود درباره آنها صحبت میکند، با بازی در فیلمهای کمدی حال خوب را به مردمی که گرفتار مشکلات مختلف هستند هدیه میدهد. هرچند بعضی انتقادها درباره حضور او در فیلمهای کمدی ضعیف بیمنطق هم نیست، اما فرخنژاد ترجیح داده بازی در این ژانر را جدیتر بگیرد. تگزاس، خانم یایا و میلیونر میامی کمدیهایی هستند که امسال از فرخنژاد دیدیم. در کارنامه او بازی در کمدیهای دیگری مثل گشت ارشاد و خوب، بد، جلف هم وجود دارد. فرخنژاد امسال سعی کرد بیشتر از قبل کنار مردم بایستد، درباره مشکلات مختلف آنها موضعگیری کند و بیتفاوت نباشد. البته که این موضوع دردسرهایی هم برایش داشت و باعث شد مدتی در فضای مجازی کمرنگ شود. او درباره این ماجراها گفت:«تصمیم گرفتم مواضعم را تعدیل کنم، در مصاحبهای گفتم اگر با من مشکل دارید چرا به خانوادهام توهین میکنید؟ سعی میکنم کمتر در فضای مجازی حضور داشته باشم و مهمترین علت آن ظلم و اهانتی است که به خانوادهام میشود. مردم وطنم واقعا برای من ارزشمند و محترم هستند و هنرمند غیراز مردمش چیزی ندارد. اما عدهای بیاساس دروغ میگویند و تهمت میزنند و برای تهمتهای خود هیچ دلیلی نمیآورند و این کار را برای خراب کردن و دور کردن مردم از هنرمندان انجام میدهند.» فرخنژاد که در همه نقشهای کمدی تهلهجه جنوبی دارد و کاراکتر او را بامزهتر میکند، یکی از پرکارترین بازیگران سال گذشته بود.
سام درخشانی
تاختن در خنداندن
سام درخشانی از آن بازیگرانی است که کارش را با بازی در فیلمهای جدی شروع کرد، اما شاید هیچوقت به اندازه وقتی که وارد ژانر کمدی شد دیده نشده و نتوانسته بود مخاطبانش را به این اندازه راضی کند. نام او هم بین بازیگرانی که تجربه حضور در چند فیلم کمدی را در سال97 داشتهاند دیده میشود. تگزاس، پاستاریونی و تخته گاز فیلمهای کمدیای هستند که امسال بازی درخشانی را در آنها دیدیم. او میگوید: «بازیگری در فیلمهای کمدی کار سختی است چون خنداندن تماشاگر ایرانی اصلا کار سادهای نیست. مشکلات مختلف باعث شده مردم روحیه چندان مناسبی نداشته باشند. به همین دلیل وقتی بازیگر میخواهد نقش کمدی بازی کند، باید کار را نه از صفر بلکه از منفی شروع کند. به همین دلیل هم بازیگران نقشهای کمدی باید انرژی دوچندانی صرف کنند.» درخشانی میگوید با این حال بازی در فیلمهای کمدی را پذیرفته است: «به هر حال هر بازیگری دوست دارد فیلمی را که در آن بازی میکند دیده شود. این روزها هم فیلمهای کمدی هستند که میتوان فروش آنها را تضمین کرد.
اگر جدول فروش سال گذشته و امسال را بررسی کنید میبینید که به جز در ژانر کمدی، فیلمی که پرفروش و سودآور باشد نداشتهایم.» البته او میگوید که از همان ابتدا دوست داشته نقشی را بازی کند که مردم آن را دوست داشته باشند و مخاطب داشته باشد؛ « نمیخواستم فقط بازی در فیلمهایی را انتخاب کنم که تجربه شخصی خوبی هستند یا براساس روابط کاری پیشنهاد میشوند.این تجربه ممکن است برای هر بازیگری اتفاق بیفتد. گاهی به اقتضای شرایط مالی و جایگاه شغلی ناچار میشویم نقشهایی را بازی کنیم که بعدا از انتخاب آنها پشیمان خواهیم شد. خوشبختانه در سالهای اخیر این اتفاق برایم نیفتاده است.» درخشانی حالا که چند روزی بیشتر به آمدن بهار نمانده میگوید:«حال خوب داشتن به احساسات هر فرد بازمیگردد. گاهی همین که قدم در ایوان میگذاری و نسیم خنک بهاری روی صورتت بنشیند حال خوبی پیدا میکنی. هرچند داشتن حال خوب به مجموعهای از اتفاقات برمیگردد اما این روزها سادهترین بهانه خوشحالی، بهار و آبوهوای خوب آن است. باران و هوای پاک بدون هیچ هزینهای و خیلی راحت حس خوبی در ما ایجاد میکند. واقعیت این است که همه ما در کنار هم مشکلات و روزهای سخت را تجربه میکنیم اما میشود بهانههای کوچک شاد بودن را هم پیدا کرد.»
منبع: همشهری
1696