باید و نبایدهای آثار موسیقی دوزبانه
ترکیب شعر حافظ با موسیقی راک؟ چراکه نه!
پیشتر در گفتوگوهایی مجزا به صحبت درباره آثار موسیقی دوزبانه پرداختیم و از هنرمندان پرسیدیم که در ساخت این آثار که به نوعی کار تلفیقی محسوب میشوند، چه نکات و مواردی را چه به لحاظ زبانی و چه به لحاظ موسیقایی باید در نظر گرفت تا اثری درخور خلق کرد؟
در همین راستا طی اظهارنظرات مختلفی از سوی هنرمندان نکات مختلفی بیان شد؛ مثلا کامبیز روشنروان (موسیقیدان و آهنگساز) درباره ساخت این آثار به ایسنا گفت که «هدف از فعالیت در این ژانر شکلگیری یک رویکرد چندفرهنگی در موسیقی است؛ زیرا بدین صورت فرهنگهای مختلف میتوانند با هم همراه شوند».
و یا شاهین فرهت (موسیقیدان و آهنگساز) عنوان کرد که «اجراکننده باید نوع ژانری را که اجرا می کند بشناسد؛ چون این موسیقی نه در ایران شناخته شده است و نه متعلق به ایران است».
همچنین امیر اسلامی (آهنگساز) بیان کرد «فردی که قصد دارد روی قطعهای به دو یا چند زبان کار کند، حتما باید اطلاعات لازم تلفیق شعر و موسیقی زبانهای مربوط را هم بداند، به جزئیات زبانهای دیگر مسلط و به ارکان موسیقایی فرهنگهای دیگری که قصد استفاده دارد آگاهی داشته باشد.»
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده تار و سه تار هم گفت «در آثار موسیقی دو زبانه همین المانهای موسیقی جهانی باید پررنگتر باشد و اینکه به علت نزدیک بودن موسیقی کشورهای شرقی به ایران، اگر بخواهیم با نوازندگان موسیقی شرقی و کشورهای همجوار آثار تلفیقی بسازیم، این کار راحتتر خواهد بود.»، علی رهبری هم عنوان کرد «در موسیقی دو زبانهای که مینویسیم هر دو زبان ایرانی و خارجی باید به گونهای قابل درک برای مخاطب، وجود داشته باشد.»
علی رهبری، رهبر ارکستر هم عنوان کرد «در موسیقی دو زبانهای که مینویسیم هر دو زبان ایرانی و خارجی باید به گونهای قابل درک برای مخاطب، وجود داشته باشد.»
و در نهایت طی آخرین گفتوگو حسین بهروزینیا، آهنگساز بیان کرد که «در ساخت چنین آثاری باید فرهنگها را به هم نزدیک کنیم؛ به این صورت که موسیقی هر کدام از فرهنگهای مدنظر ضمن اینکه باید راه خود را ارائه کنند، باید در کنار هم نقاط مشترک را پیدا کرده و بتوانند اثری را خلق کنند؛ البته باید در نظر گرفت که در ساخت این آثار هر نوازنده باید از فرهنگی متفاوت باشد».
اکنون در راستای مصاحبههای پیشین ایسنا درباره ساخت آثار موسیقی دوزبانه، این بار به گفتوگو با شروین مهاجر ـ نوازنده کمانچه و کمانچه آلتو ـ نشستیم و نظر او را دربارهی ساخت آثار موسیقی دوزبانه و البته بومیسازی ژانرها جویا شدیم.
مهاجر در ابتدا بیان کرد: سالها شاهد خلق آثار موسیقی دو زبانه و تلفیقی بودهایم که برخی از آنها موفق شدند و برخی هم چون ترکیب ناهمگونی بودند که گویی بیشتر مفهوم کلاژ داشته باشد. به هر حال این امر و کلا تلفیق ژانرهای مختلف موسیقی در همه جای دنیا مرسوم بوده است که در موسیقی ایران هم آثاری داشتهایم.
این هنرمند درباره نکاتی که در ساخت آثار موسیقی دو زبانه حائز اهمیت هستند، به ایسنا میگوید: باتوجه به آنچه من آموختهام مهمترین نکات در ساخت آثار موسیقی دوزبانه، تناسب تلفیق شعر و موسیقی، مسئله فنی آهنگسازی و تنظیم، تسلط آهنگساز بر هر دو زبان و حتی شناخت زبانهای دیگر و به نوعی مطالعه آنهاست که البته میتوان در صورت نیاز از افراد متخصص و یا ادیب کمک گرفت.
او ادامه میدهد: تسلط آهنگساز بر هر دو زبان باید به گونهای باشد که نقطه قوت اثر بخش زبان مادری آهنگساز نباشد، بلکه اگر یک اثر مثلا دوزبانه فارسی و انگلیسی توسط یک آهنگساز ایرانی ساخته میشود، باید برای یک شنونده انگلیسی زبان و یا شنوندهای که با زبان انگلیسی آشناست، قابل درک باشد؛ به گونهای که حتی اثر با لهجه و تلفظ صحیح زبان هدف، به زبان محاوره و با اصطلاحات و کلمات رایج در فرهنگ آنها ساخته شود.
این هنرمند درباره دیگر نکاتی که باید در ساخت این آثار در نظر گرفته شود، میگوید: البته در ساخت این آثار، شعری که روی آن کار میشود بستگی دارد که در چه ژانر و عیاری باشد. در نظر بگیرید که زمانی یک آهنگساز میخواهد شعری را از ادبیات کلاسیک ایران یا شعر نو انتخاب کند و آن را در کنار متنی به هر زبانی (انگلیسی، فرانسه و ...) قرار دهد، که ممکن است عیار آنها در کنار هم یک پیوند ناهمگون شود، در عین حال که میتواند برای دو ملیت جذاب باشد، به همین جهت نمیتوان روی این موارد آزمون و خطا کرد؛ زیرا ممکن است نتیجه تلفیق خوب نشود.
برای ما درک موسیقی افغانستان، اعراب، آذربایجان و حتی ترکی استانبولی راحتتر است؛ چه بسا که در ایران اقوامی داریم که با کشورهای همسایه زبان مشترکی دارند، پس این امر در تلفیق تا حدی کار ما را راحتتر میکند
او در ادامه با ذکر یک مثال بیان میکند: به خاطر دارم استاد احمد پژمان قصد داشتند کاری را برای گروه کر و ارکستر زهی به نام «ناگهان رستخیز» با گروه کر و ارکستر سمفونیک مسکو اجرا کنند و برای اینکه گروه کر بتواند شعر فارسی را بخواند، شعر را به زبان روسی برای آنها نوشت و البته که برای انجام این کار زبان روسی را مطالعه میکرد تا اعراب گذاریها و نهایتا نحوه ادای کلمات توسط گروه کُر طبیعی جلوه داده شود.
این نوازنده کمانچه در پاسخ به سوال ساخت آثار موسیقی دوزبانه با کشورهای شرقی آسانتر است؟، میگوید: به لحاظ فرهنگی تا حدی درست است. مرزهای جغرافیایی هنری قدیم ما با مرزهای رسمی امروز که دولتها از هم تمیز داده دادهاند، متفاوت است. مرزهای هنری ما شامل بخشهایی از موسیقی آذربایجان، موسیقی اعراب و حتی موسیقی کشورهای همسایه چون افغانستان و پاکستان است که گاهی در شهرهای مرزی ایران نغمههای کشورهای مجاور را به علت نزدیکیشان با این کشورهای مرزی، میشنوید.
او ادامه میدهد: بنابراین برای ما درک موسیقی افغانستان، اعراب، آذربایجان و حتی ترکی استانبولی راحتتر است؛ چه بسا که در ایران اقوامی داریم که با کشورهای همسایه زبان مشترکی دارند، پس این امر در تلفیق تا حدی کار ما را راحتتر میکند. البته کشورهای خاورمیانه علاوه بر اشتراکات زبانی، به واسطه اشتراکات موسیقایی که برخی از آنها مثلا در موسیقی فولکلور از سری و کرنها، ربع پردهها و فواصل میکروتنال استفاده میکنند، راحتتر میتوانند موسیقی تلفیقی حداقل در بداهه خوانی داشته باشند که البته همین هم کار راحت نیست.
این هنرمند در توضیحات بیشتر عنوان میکند: اگر قرار باشد آهنگساز ما قطعهای را در دستگاه سه گاه بسازد، شاید خواندن فواصل آن برای یک خواننده عرب زبان به واسطه اشتراکاتی که به لحاظ موسیقایی داریم، راحتتر باشد تا اینکه یک آهنگساز ایرانی بخواهد اثری تلفیقی با زبان فرانسه یا آلمانی داشته باشد مگر اینکه در آن محیط زندگی کرده باشد یا به آن زبان مسلط باشد که بتواند کار خوبی بسازد.
از او سوال میکنیم که آیا موافق است که ساخت آثار موسیقی دوزبانه توسط آهنگسازان ایرانی بیشتر جنبه یک همکاری را دارد تا اینکه هر دو بخش توسط یک آهنگساز ساخته شود؟ میگوید: بله، درست است خیلی وقتها اثر موسیقی دوزبانه میتواند کار مشترک دو آهنگساز باشد یا حتی به نوعی بین دو نفر تقسیم وظایف شده باشد؛ البته با این حال بستگی دارد که در این زمینه ما درباره چه ژانری صحبت میکنیم، آیا منظور موسیقی مینیمال است، فیوژن یا ...؟
مهاجر ادامه میدهد: کاری دوزبانه را در نظر بگیرید که خوانندهها در آن به صورت بداهه متنی را با یک آوا میخوانند، در حقیقت در این فرم، کار تا حدی برای آهنگساز راحتتر میشود تا اینکه بخواهد ریز تا درشت پارتیتور را بنویسد.
او تصریح میکند: برای ساخت آثار موسیقی دوزبانه در حوزه موسیقی کلاسیک باید بدانیم که نتاسیون یا پارتیتور در این حوزه دارای پیچیدگیهای خاص خودش است و اگر قرار باشد آهنگساز اثری چون the prayer را که به دو زبان ایتالیایی و انگلیسی در کنار ارکستر توسط سلین دیون (خواننده زن کانادایی) و آندریا بوچلی (خواننده ایتالیایی) اجرا میشود، بسازد، کار تا مقداری سختتر خواهد بود؛ چراکه قرار دادن هر چیزی در جای خود در چهارچوب موسیقی ریتمیک مشکلتر است.
در بخش دیگر این گفتوگو این مسئله را با این هنرمند مطرح میکنیم که حضور موسیقی مدرن و غربی در ایران، در حقیقت به بسترسازی خاص خود نیاز خواهد داشت تا آنچه که قرار است توسط هنرمندان ایرانی که به این حوزه گرایش دارند، ساخته شود، اثری درخور باشد و بتواند مخاطب را به خود جذب کند و شاید در این زمینه حتی تا حدی نیاز به رقابت با سطح کیفی آثار غربی باشد.
به هر حال شاید برخی معتقد باشند که فعالیت در ژانرهای موسیقی خارجی در ایران و ساخت قطعاتی در این حوزهها به بومی سازی ژانر مربوط نیاز دارد و یا از طرفی برخی به طور کلی با این عبارت موافق نباشند.
او درباره این مسئله عنوان میکند: اگر با یک دید جهانیتر به این مسئله نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد سازهایی چون ویلن داریم که به فرهنگهای مختلف موسیقایی دنیا ترجمه شدهاند. البته درست است که ویلن در ایتالیا ساخته شده است و بزرگترین سازندگان آن افرادی چون گوارنری و استرادیواریوس بودهاند ولی ویلن به تکامل یافتهترین ساز زهی جهان تبدیل شد که به نوعی به فرهنگهای دیگر ترجمه شد و میتواند موسیقی ملل مختلف را اجرا کند و دیگر نمیتوان آن را تنها یک ساز ایتالیایی دانست.
این هنرمند ادامه میدهد: حال در رابطه با ژانرها نیز به همین صورت است به گونهای که آنها نیز میتوانند برای کشورها و فرهنگهای مختلف بومی سازی شوند. امروز بحث دهکده جهانی است و میتوان گفت که امکان بومی سازی یک ژانر با شعری به زبان و المانهای موسیقی خود وجود دارد، مثلا ساخت یک قطعه راک ایرانی با نواخته شدن یک کمانچه یا سه تار.
او تصریح میکند: امروزه ژانرهای نوظهوری چون هیپ هاپ، رپ، آر اند بی، رگه پانک و ... داریم که حتی در ترکیب با یکدیگر سبک دیگری را به وجود میآورند و به طور کلی میتوانند تنوع زیادی داشته باشند و به نوعی بومی سازی شوند؛ همانطور که موسیقی پاپ فرانسوی، المانی و ... را داریم و زمانی که گوش میدهیم با اینکه شعر را متوجه نمیشویم ولی میفهمیم که پاپ است.
مهاجر با ذکر مثال درباره هنرمندانی که به نوعی کار بومی سازی ژانرها را به انجام رساندهاند، توضیح میدهد: مثلا در بین موزیسینهای خودمان مرحوم کوروش یغمایی، کاوه یغمایی یا سیروان خسروی در سبکهای راک کار کردهاند و توانستند بین مردم موفق شوند گرچه که این کارها در ابتدا تا حدی برای گوشها نامأنوس بود.
او در پایان گفت: البته شاید برخی از موزیسینهای متعصب باشند و ترکیب شعر حافظ را با موسیقی راک مناسب ندانند ولی به عقیده من خیلی از ملودیهای زیبای ایرانی میتواند در تمام ژانرها بازنویسی، ارکستراسیون و تنظیم شود و نتیجه خوبی داشته باشد.