پیامبر(ص) در آخرین لحظات عمرشان چه گفتند؟/ داستان عجیب مردی که خواست رسول خدا(ص) را حد بزند
مشهور است که چون بیماری پیامبر (ص) سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهربانی با یکدیگر سفارش فرمود و گفت اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند، یا حلال کند و اگر کسی را آزردهام اینک برای تلافی آمادهام.
به گزارش خبر فوری ، پیامبر اکرم(ص) در سال 11 هجری قمری از دنیا رفته و عالم اسلام را در غم خود نشاندند. مشهور است که آن حضرت در انتهای صفر و بعد از چند هفته بیماری و تب از دنیا رفتند. سوالی که در رابطه با فوت پیامبر عظیم الشان(ص) مطرح است این است که ایشان در پایان عمرشان و در خطبه های انتهاییشان چه گفته و چه توصیه هایی به مردم و اصحاب خود داشتند؟
آخرین صحبت پیامبر با مردم در مسجد؛ هرکه طلبی از من دارد بگیرد و ببخشد
مشهور است که چون بیماری پیامبر (ص) سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهربانی با یکدیگر سفارش فرمود و گفت اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند، یا حلال کند و اگر کسی را آزردهام اینک برای تلافی آمادهام.
طبق روایتی که ابن شهرآشوب (أبي جعفر محمد بن علي بن شهرآشوب السروي المازندراني ) آورده، پیامبر(ص) در یکى از روزهاى بیمارى، در حالى که سرش را با پارچهاى بسته بود و امام على(ع) و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند وارد مسجد شد و روى منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: "مردم! وقت آن رسیده است که من از میان شما غایب شوم. اگر به کسى وعدهاى دادهام آمادهام انجام دهم و هر کس طلبى از من دارد بگوید تا بپردازم."
در این موقع مردى برخاست و عرض کرد: "چندى قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغى به من کمک کنید."
پیامبر فوراً به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت.
سپس روز جمعه سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن کرد و در طى سخنان خود فرمود: "هر کسى حقى بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است."
در این موقع، سوادة بن قیس برخاست و گفت: "موقع بازگشت از نبرد طائف در حالى که بر شترى سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد. من اکنون آماده گرفتن قصاصم."
پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند. سپس پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص کند.
یاران رسول خدا با دلى پرغم و دیدگانى اشک بار و گردنهایى کشیده و نالههایى جانگداز منتظرند که جریان به کجا خاتمه مىپذیرد. آیا سواده واقعا از در قصاص وارد مىشود؟ ناگهان دیدند سواده بىاختیار سینه پیامبر را مىبوسد. در این لحظه، پیامبر او را دعا کرده، گفت: خدایا! از سواده بگذر، همان طور که او از پیامبر اسلام درگذشت(لازم به ذکر است که چون اصابت تازیانه بر شکم سواده، عمدى نبوده؛ از این نظر حق قصاص نداشته است. با این حال پیامبر(ص) خواست نظر وى را تأمین کند).
آیهای که رسول الله(ص) برای دخت گرامیش قرائت کرد
در لحظات پایانی گروهى از یاران آن حضرت علاقهمند بودند که از نزدیک پیامبر را زیارت کنند، ولى وخامت وضع پیامبر اجازه نمىداد در اطاقى که وى در آن بسترى گردیده بود، جز اهل بیت وى، کسى رفت و آمد کند.
فاطمه زهرا(س)، دختر گرامى آن حضرت، در کنار بستر پدر نشسته بود و بر چهره نورانى او نظاره مىکرد. فاطمه زهرا(س) با قلبى دردمند و دیدگانى پر از اشک، شعر زیر را که از سرودههاى ابو طالب درباره پیامبر عالى قدر بود زمزمه مىکرد:
"و ابیضّ یستسقی الغمام بوجهه ثمال الیتامى عصمة للأرامل
چهره روشنى که به احترام آن، باران از ابر درخواست مىشود، شخصیتى که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوهزنان است."
در این هنگام، پیامبر چشمان خود را گشود و با صداى آهسته به دختر خود فرمود:
"این شعرى است که ابو طالب درباره من سروده است، ولى شایسته است به جاى آن، آیه زیر را تلاوت کنند: وَ مٰا مُحَمَّدٌ إِلاّٰ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلىٰ أَعْقٰابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلىٰ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اَللّٰهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اَللّٰهُ اَلشّٰاکِرِینَ
محمد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانى آمده و رفتهاند. آیا هرگاه او از دنیا برود و یا کشته شود، به آیین گذشتگان خود بازمىگردید؟ هر کس به آیین گذشتگان خود بازگردد، خدا را ضرر نمىرساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش مىدهد."
دیدگاه پیامبر(ص) درمورد مرگ؛ ویران کننده خوشیها و رحمت برای مومن
پیامبر اکرم(س) دیدگاه جالبی در مورد مرگ دارند. ایشان مرگ را برای مومن گذرگاهی امن و دلنشین است. گویی نسیمی خنک به جان او وزیده میشود. مشهور است که روزى به آن حضرت خبر دادند كه مردم از وقوع مرگ شما اندوهگين و نگرانند. پيامبر در حالى كه به فضل بن عباس و امام علی بن ابى طالب علیه السلام تكيه داده بود به سوى مسجد رهسپار گرديد و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: "به من خبر دادهاند شما از مرگ پيامبر خود در هراس هستيد. آيا پيش از من، پيامبرى بوده است كه جاودان باشد؟! آگاه باشيد، من به رحمت پروردگار خود خواهم پيوست و شما نيز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهيد شد..."
از نظر پیامبر اکرم(س) کسی که بسیار یاد مرگ میکند، قابل ستایش است، چرا که به حقیقت خود و بهترین امکان وجودی اش میاندیشد. آمده است كه كسانی نزد پيامبر (ص) بودند و از شخصی به نيكويی نام میبردند، پيامبر پرسيدند اين شخص چقدر ياد مرگ میكند؟ گفتند تاكنون در اينباره سخنی از او نشنيدهايم، ايشان فرمودند بنابراين او آنگونه كه شما هم ستايش میكنيد نيست.
پيامبر خدا (ص) معتقدند مرگ حقیقتی است که مانند سیلی به صورت کسی که خوش خیال است و به خوشیهای دنیا دل خوش است میخورد و او را به حقیقت دنیا برمیگرداند. مشهور است که پیامبر(ص) در این رابطه فرمود: ويرانكننده خوشیها را فراوان ياد كنيد؛ عرض شد: ای رسول خدا، ويران كنندهی خوشیها چيست؟ فرمود: مرگ؛ زيركترين مؤمنان كسی است كه مرگ را بيشتر ياد كند و برای آن آمادهتر باشد.
در كلامی از نهجالفصاحه مرگ مؤمن به راحتی خارج شدن كودك از شكم مادر تشبيه شده است، برای افراد پرهيزكار و پارسا، مردن خارج شدن از دنيايی تنگ و تاريك و پاگذاشتن به جهانی فراختر و روشنتر است. ایشان میفرمایند: "برون شدن مؤمن را از دنيا به برون شدن كودك از شكم مادر، از آن محنت و ظلمت بر راحت دنيا تشبيه میكنم."
چگونه پیامبر(ص) به خاک سپرده شد؟
همانطور که احتمالا میدانید وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 ق، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر(ص) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانهاش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.
بعد از غسل و کفن بدن مطهر اهل بيت علیهم السلام و وابستگان آن حضرت و بزرگان صحابه درباره مكان تدفين بدن مطهر آن حضرت به گفت وگو پرداختند و هر كدام پيشنهاد خاصى ارائه كردند. حضرت على علیه السلام كه متكفل تجهيز بدن آن حضرت و از نزديكترين مردان به آن حضرت بود، فرمود:
"إنّ اللّه لم يقبض روح نبيه إلّا فى أطهر البقاع و ينبغى أن يدفن حيث قبض؛ به درستى كه خداى سبحان، جان پيامبرى را نمى گيرد مگر در پاكيزه ترين مكان، و سزاوار است در همان مكانى كه قبض روح شد، در همان جا دفن گردد."
گفتار مستدل و روح نواز اميرمؤمنان على ابن أبى طالب علیه السلام مورد پسند همگان قرار گرفت و بدن مطهر رسول خدا(ص) را در همان مكانى كه جان به جان آفرينان تسليم كرده بود، دفن نمودند.
38
درود خدا و ملائک جن و انس بر پیامبر خدا باد.که رحمت العالمین هست.امیداست شفاعتمان کند.
باسلام این حدیث قطعا جعلی است،چرا که پیغمبری که دستش خطا رفته،از کجا معلوم که زبانش خطا نرفته و ما را به دینی عبث دعوت ننموده؟ حال انکه پیغمبر معصوم است حتی در ذهن چه رسد به عمل! موفق باشید
سلام و درود خداوند بزرگ بر رپح پاک پیامبر گرامی اسلام و هزاران بار لعنت خدا بر دشمنان پیامبر و آل محمد باد
ایکاش برخی از مسیولین از پیامبر بزرگوار درس بگیرن که حتی برای شلاق غیر عمدی هم حلالیت میخواد انوقت اینا به بیتالمال دست درازی میکنن ان هم به مبلغ زیر هزار میلیارد قانع نیستن حتما نمیفهن که خوردن حق هشتاد میلیون انسان چه عواقبی دارد وچطور ی در اخرت جواب خواهن داد
سلام ماجرای حد زدن پیامبر یک ماجرای دروغ است نمی دانم چرا هرکی میرسه این داستان رو تعریف می کنه این یعنی سهو النبی وجود داشته که از لحاظ فقه شیعه این اشکال به داستان هست. سهوالنبی وجود نداشته و عصمت پیامبر را هدف قرار داده است
سهو النبی در مورد گناه کبیره شاید درست باشه. اما بدون شک در مورد هر گونه خطای نبی غلطه. پیامبر انسانه و خطا میکنه. اگر اینطور که شما می گید هست، پس چرا پیامبر در ادعیه منسوبه استغفار می کنه دائما؟