اعترافات تلخ ناپدری رقیه ۵ ساله مشهدی به قتل

مرد ۳۸ساله‌ای که در پی اختلافات خانوادگی با زن صیغه‌ای‌اش دختر ۵ساله او را به طرز وحشتناکی به قتل رسانده است، صبح روز گذشته در حالی جزئیات جنایت خود را در حضور قاضی ویژه قتل عمد تشریح کرد که مدعی بود اکنون دچار عذاب وجدان شده است!

اعترافات تلخ ناپدری رقیه ۵ ساله مشهدی به قتل

ماجرای قتل دختر ۵ ساله از آن جا لو رفت که مردی به همراه همسر صیغه ای اش پیکر نیمه جان این دختر را به بیمارستان شهیدهاشمی نژاد مشهد رساندند و اظهار داشتند که فرزندشان از پله های منزل سقوط کرده است! اما پزشکان و کادر درمانی بیمارستان در همان معاینات اولیه، راز یک کودک آزاری مرگبار را افشا کردند، چرا که شکستگی های اندام «دختر کوچولو» و آثار دیگری که روی بدنش ایجاد شده بود، حکایت از ضرب و جرح عمدی داشت.

در همین حال، پزشکان «رقیه کوچولو» را در بخش مراقبت های ویژه بستری کردند اما پیکر نحیف او در حالی با مرگ دست و پنجه نرم می کرد که دختر مذکور دچار مرگ مغزی شده و آخرین نفس هایش را می کشید.
وقتی پزشکان از نجات «رقیه» قطع امید کردند، ناپدری ۳۸ساله او که با شنیدن تشخیص پزشکان دچار وحشت و اضطراب شده بود، در حالی از مرکز درمانی گریخت که پدر رقیه، خود را به بیمارستان رسانده و با دیدن وضعیت وخیم فرزندش، اشک از چشمانش سرازیر شد.
صحنه تلخ آخرین دیدار پدر با دختری که از سال گذشته او را ندیده بود، در حالی رقم خورد که ۲ روز بعد از این ماجرا، «رقیه کوچولو» بر اثر «ایست قلبی» جان خود را از دست داد و بدین ترتیب، پرونده جنایی دیگری روی میز بازپرس «کاظم میرزایی» گشوده شد. قاضی ویژه قتل عمد در اولین دستور قضایی پس از حضور در مرکز درمانی، دستور بازداشت «ع. م» (ناپدری رقیه) را صادر کرده بود.
بازجویی ها از ناپدری ۳۸ساله در حالی آغاز شد که او ابتدا ارتکاب هرگونه جنایتی را انکار می کرد اما در نهایت وقتی مقابل سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت، همه راه های گریز را بسته دید و به ناچار لب به اعتراف گشود.
این مرد صبح روز گذشته و در حالی که دستبندهای آهنین قانون، دستانش را می فشرد، توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به شهرک مهرگان هدایت شد تا در حضور قاضی «میرزایی» چگونگی وقوع این جنایت هولناک را بازسازی کند. در آغاز بازسازی صحنه قتل، که سرهنگ محمدی (رئیس دایره قتل پلیس آگاهی) نیز حضور داشت، ابتدا کارآگاه حمیدفر (افسر پرونده) به تشریح خلاصه ای از محتویات پرونده و اعترافات متهم در مراحل بازجویی پرداخت و سپس متهم ۳۸ساله مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد تا جزئیات قتل «رقیه کوچولو» را شرح دهد.
در این هنگام، قاضی کاظم میرزایی با تفهیم مواردی از قانون آیین دادرسی کیفری، از متهم خواست مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند. با تذکر و ارشاد مقام قضایی، ناپدری دختر ۵ساله پس از معرفی کامل خود، گفت: پاییز سال گذشته وقتی که اعظم از همسرش طلاق گرفت، او را به عقد موقت خودم در آوردم.
من همسرم را خیلی دوست داشتم و می خواستم در آسایش زندگی کند، به همین خاطر تصمیم گرفتم با فروش خودروام، منزل کوچکی را خریداری و به نام او ثبت کنم. اما هنگام نوشتن قولنامه، یکی از آشنایانم مرا به کناری کشید و گفت: از یک سال قبل اعظم را به عقد خودت در آورده ای حالا وقت آن رسیده که او را رها کنی و با همسر اولت به زندگی ادامه بدهی.
آن شب او از موضوعاتی سخن گفت که به شدت کنجکاوی مرا تحریک کرد. او حتی به من گفت همسرت قبلا به خاطر موضوعی زندانی شده است؛ با شنیدن این حرف ها دیگر حال خودم را نمی فهمیدم چرا که همسرم و مادرش این موضوع را از من پنهان کرده بودند.
آن شب به منزل همسر اولم رفتم، ولی همه ذهنم درگیر حرف هایی بود که در ذهنم رژه می رفتند. این بود که صبح زود به خانه اعظم رفتم. من برای او و مادر و برادرش خانه ای را در شهرک مهرگان اجاره کرده بودم تا با هم زندگی کنیم. وقتی با عصبانیت به او گفتم چرا به من نگفتی که زندان بوده ای؟ جر و بحث بین ما شروع شد. وقتی فهمیدم که موضوع صحت دارد، دیگر به همه چیز مشکوک شده بودم.
درگیری ما بالا گرفت تا این که مادرزنم دخالت کرد، در همین حال نیز دختر اعظم با سر و صدای ایجاد شده از خواب بیدار شد و گریه کنان داخل اتاق آمد، من هم سیلی محکمی به صورتش زدم و او را از داخل اتاق به پذیرایی پرت کردم! وقتی باز هم او را کنار مادرش دیدم، بغلش کردم و از بالا به روی رختخواب پهن شده اش انداختم. او از ترس سرش را زیر لحاف برد ولی دوباره به میان دعوای من و مادرش آمد که این بار او را به سمت دیوار و کمد پرت کردم و چند لگد هم به اندامش زدم! فقط فهمیدم که خرناس می کشد.
دست مادرش را با عصبانیت گرفتم و به طرف تراس منزل کشیدم که در این هنگام برادرزنم نیز از سر کار به منزل بازگشت. هنوز در حال مشاجره بودیم که مادرزنم فریاد زد حال رقیه خراب است. با دیدن وضعیت وخیم رقیه، بلافاصله او را به بیمارستان بردیم و به خاطر ترس عنوان کردیم که از پله سقوط کرده است!!
اما در همین حال، مادر کودک از ماجرای دیگری نیز پرده برداشت و گفت: «ع. م» با ته دسته چاقوی بزرگ، محکم به سر فرزندم کوبید به طوری که دسته چاقو شکست!
با این اظهارات، «ع. م» نیز ضمن قبول این موضوع، به وارد آوردن ضربه ای سخت به سر کودک با دسته چاقو اعتراف کرد.
پس از اعترافات صریح ناپدری، در حالی قاضی میرزایی دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد که مرد ۳۸ساله مدعی بود دچار عذاب وجدان شدیدی شده است. با پایان یافتن بازسازی صحنه قتل، متهم مذکور با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.

منبع: باشگاه خبرنگاران

16

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید