چرا هوش عاطفی مهمتر از ضریب هوشی است؟
هوش عاطفی (EQ) به مجموعهای از مهارتها اطلاق میشود که برای تمامی ابعاد زندگی ما ضرورت دارند. خبر خوب این است که هوش عاطفی میتواند پرورش یافته و تقویت شود.
علیرغم اینکه ضریب هوشی (IQ) یک مقیاس قابل اندازه گیری از طریق تستهای استاندارد است، اما هوش عاطفی (EQ) به توانایی هدایت، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران اطلاق میشود و لازم است از میان تقابل پیچیده بین دانش و رفتار راه خود را باز کرده و پیوسته درک سازگارانهای نسبت به آدمها، موقعیتها و شرایط جدید داشته باشیم.
هوش عاطفی در نهایت احساس همدلی و آگاهی از خویشتن را در ما تقویت میکند که هر دو مکمل تمامی انواع روابط و همچنین شادی و موفقیت ما هستند. از نظر بسیاری از افراد، هوش عاطفی ارزش بالاتری در مقایسه با ضریب هوشی دارد و تحقیقات نشان میدهند افرادی که از هوش عاطفی بالاتری برخوردارند، حتی در مقایسه با افراد با ضریب هوشی بالا، عملکرد بهتری در کسبوکار و دیگر ابعاد زندگی خود دارند.
محیط کار
بسیاری از ما در دورهای از زندگی حرفهای خود، با آدمهای سخت، از همکارانی که شایعهپراکنی میکنند و تنبل هستند گرفته تا روسای زورگو، سر و کار داریم. تقویت هوش عاطفی بهترین روش پشتسرگذاشتن حرفهای و مطمئن هر گونه دشواری (و هر موقعیتی که ممکن است پیش آید) است. هوش عاطفی بالا به عنوان یکی از ویژگیهای اساسی یک رهبر خوب شناخته میشود و با افزایش رضایت شغلی ارتباط مستقیم دارد. افرادی که هوش عاطفی بالا دارند، در محیط کار خود چنین خصلتهایی را به نمایش میگذارند:
کارآیی فردیکه موجب میشود به توانایی خود در مرتفعکردن نیازها و دستیابی به اهداف شغلی ایمان داشته باشند. پشتکار و سختکوشی که موجب میشود روی وسوسههای خود کنترل بیشتری داشته و خواهان تلاش بیشتر باشند. ثبات عاطفی که کمک میکند استرس را تحمل و احساسات خود را مدیریت کنند. همدلی و توانایی ترکیب احساس و منطق که کمک میکند در محیط کار روابط سالم و سازندهای برقرار کنند. تعیین مرز و احترام به حریم دیگران که اجازه میدهد اطرافیان حد و مرز فردی و شغلی آنها را بشناسند و بدانند که دوست دارند با آنها چگونه رفتار شود و متقابلا به همان اندازه به آنها نیز احترام نشان دهد. ارتباط شفاف بهمعنای توانایی برقراری ارتباط موثر با اعضای گروه، اظهارنظر واضح و شنیدن صحبت همکاران و گرفتن بازخورد از آنهاست.
تقویت هوش عاطفی در محیط کار
تحقیقات نشان میدهند با سازگارکردن افکار و رفتار میتوان هوش عاطفی را در محیط کار تقویت کرد. برای این کار، این تکنیکها را امتحان کنید:
خودآگاهی را تمرین کنید
در طول شبانهروز از احساسات خود آگاه باشید و برای حسکردن و مشخصکردن علت برانگیختگی آنها، وقت بگذارید. نقاط ضعف و قوت خود را در محیط کار شناسایی کرده و آنها را در عملکرد روزمره خود اعمال کنید.
برای برقراری تعادل بکوشید
روشی برای مقابله با استرسهای شغلی خود بیابید. ورزش سنگین انجام دهید، در یک محیط خلوت مراقبه کنید یا با آرامش در پارک قدم بزنید.
به خودتان انگیزه بدهید
آگاهانه تلاش کنید نگرش مثبتی داشته باشید و خوشبینی را انتخاب کنید. در شغلتان روی چیزهایی متمرکز شوید که از آنها لذت میبرید و برای بهبود تجربه در زمینههایی که به آنها علاقهای ندارید، بکوشید.
همدلی را تمرین کنید
در تمامی تقابلهای خود با همکاران سعی کنید مسائل را از دید آنها ببینید، به شرایط آنها توجه کنید و ببینید چگونه تکتک تصمیمهای شما، آنها را تحتتاثیر قرار میدهند. هنگام گفتوگو با دقت گوش کنید و حواستان به سرنخهای غیرکلامی آنها باشد و بهجای واکنش نشاندادن، از روی فکر پاسخ دهید.
روابط شخصی
تعجبی ندارد که هوش عاطفی چه نقش بزرگی در حفظ و پرورش روابط فردی، خواه عاشقانه و دوستانه و خواه خانوادگی، ایفا میکند. همدلی قوی، خودآگاهی و مهارتهای ارتباطی بالا همگی برای برقراری پیوندهای پرمعنا ضرورت دارند. به یک مشاجره قدیمی که با دوست یا همسرتان داشتهاید، فکر کنید. چگونه میتوانستید موقعیت را بهگونهای متفاوت مدیریت کنید که به نتایج بهتری دست یابید؟ شاید سوءتفاهم پیش آمده بوده و یکی از شما منظور دیگری را متوجه نشده است یا شاید یکی از شما به علت عدم خودآگاهی متوجه نبوده که رفتارش آزاردهنده است. افرادی که هوش عاطفی بالایی دارند، معمولا:
به طرز موثری ارتباط برقرار میکنند و فعالانه به صحبتهای طرف مقابل گوش میدهند. آنها اول مطمئن میشوند که احساسات نفر مقابل را خوب درک کردهاند و برای شفافسازی سوال میپرسند. آنها با شکیبایی و فکرشده پاسخ میدهند و بدون امتیازگرفتن از طرف مقابل، او را به یک گفتوگوی آزاد و صادقانه تشویق میکنند. آنها متوجه هستند که رابطه، یک خیابان دوطرفه است و به همان اندازه که به پیام انتقالی خود بها میدهند، برای پیامی که دریافت میکنند نیز ارزش قائل هستند. افراد دارای هوش عاطفی بالا همچنین برای گوشکردن و توجهنشاندادن به انتقادها و خبرهای بد نیز آمادهاند و بهجای اینکه اجازه دهند مسائل دشوار به شکل عقده درآیند، آنها را حل و فصل میکنند. این افراد با سیاست و تاکتیک به مدیریت مشاجرات میپردازند و اجازه میدهند اختلافنظرها با شفقت و مهربانی، اما به صورت منطقی مطرح شوند. دلسوز هستند و میتوانند بهگونهای معنادار با دیگران در سطح احساسی و فردی ارتباط برقرار کنند. این تا حدودی به علت شوق مشاهده و توان شناسایی احساسات طرف مقابل از طریق تجزیه و تحلیل گفتار و رفتار غیرکلامی اوست. خودآگاهی دارند، چون میتوانند بفهمند خودشان چه احساسی دارند و چه منطقی پشت این احساسات نهفته است. آنها بدون منطق دیگران را بهخاطر احساسات منفی خودشان سرزنش نمیکنند و قبل از اینکه رفتاری از خود نشان دهند، مراقب تاثیری که میخواهند روی طرف مقابل بگذارند، هستند.
سلامت فردی
آخرین، اما نه کماهمیتترین مورد این است که هوش عاطفی نقش مهمی در ارتباط شما با خودتان ایفا میکند. افرادی که هوش عاطفی بالایی دارند، معمولا شادترند، اعتمادبهنفس بیشتری دارند و کیفیت بهتری از زندگی را تجربه میکنند. علتش این است که آنها:
بهتر میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
آنها با خودآگاهی، از جایگاه خود در مناسبتهای اجتماعی اطلاع دارند و در بیشتر موقعیتها احساس راحتی میکنند. حس همدلی فوقالعاده بالای آنها این امکان را میدهد که بیشتر با همسالان خود در تماس بوده و معاشرت و گفتوگوهای پرمعناتری داشته باشند.
احساسات خود را کنترل میکنند.
آنها، نهتنها محرکهای احساسی خود را میشناسند، بلکه یاد گرفتهاند بدون خستگی آنها را مهار کنند. این توانایی همچنین کمک میکند با اطمینان و آرامش، حتی در زمان استرس، با موقعیت سازگار شوند.
میتوانند مراقب سلامتی جسمی و روانی خود باشند.
این آگاهی از وضعیت روانی کمک میکند درباره سلامتی خود تصمیمهای خوبی بگیرند و برخورد مناسبی در مقابل استرس داشته باشند. مقابله با مشکلات بهوجودآمده و هدفگذاری فعالانه برای حل آنها این امکان را میدهد که این افراد با مسائل، پیش از آنکه آسیب بزنند، برخورد کنند.
راههای تقویت هوش عاطفی در روابط بینفردی
گوشکردن را یاد بگیرید
وقتی طرف مقابل سعی دارد منظور خودش را برساند، وسط حرف او نپرید و از حرفزدن اجتناب کنید. تا زمانی که او به جمعبندی نرسیده است، جوابتان را از قبل آماده نکنید، اما گوش کنید چه میگوید و مراقب زبان بدن او باشید. وقتی صحبتهای طرف مقابل تمام شد، پیش از ادامه بحث، سوال کنید تا مطمئن شوید منظور او را درست متوجه شدهاید یا خیر.
از تفکر مبالغهآمیز اجتناب کنید
سعی کنید از بهزبانآوردن کلماتی مانند «هرگز» و «همیشه» خودداری کنید. با فرض اینکه طرف مقابل با شما رفتاری داشته که خوشتان نیامده است، اگر در موضع مناسبی قرار بگیرید، بدون نیاز به مشاجره مشکل را حل خواهید کرد. در افکارتان تجدیدنظر کنید و از منفیبافی بپرهیزید. مثلا منتظر دعوا نباشید و با صادقانه صحبتکردن، حفظ آرامش و لحنی غیرتهاجمی، اجازه دهید طرف مقابل بداند رفتارش چه احساسی در شما ایجاد کرده است.
با احساسات خود ارتباط برقرار کنید
یکی از روشهای خوب خودآگاهی، مخصوصا در روابط، این است که یادداشت بردارید. مراودههای روزمره خود را بنویسید و شرح دهید چه اتفاقی افتاده، محرک شما چه بوده و نسبت به آن چه احساسی داشتهاید. این کار کمک می کند شیوه تاثیرگذاری احساسات خود بر موقعیت، و برعکس را بررسی کرده و بهتر درک کنید.
درباره عملکرد خودتان از دیگران سوال کنید
بهترین روش برای اینکه بدانید دیگران چه برداشتی از شما دارند و چه احساسی در آنها ایجاد کردهاید، این است که سوال بپرسید. آنها به شما میگویند که باید همدلی بیشتری نشان دهید یا احساسات خود را شفافتر منتقل کنید.
تقویت هوش عاطفی شخصی
برای تقویت هوش عاطفی شخصیتان به اندازه دیگران، نسبت به خودتان نیز رحم و شفقت داشته باشید و اهمیت دهید. حواستان باشد چه مواقعی احساس خستگی میکنید یا نیاز به کمک دارید، دست یاری به سوی اطرافیان خود دراز کنید و به همدلی آنها اعتماد داشته باشید. این همچنین روشی برای درک عمیق چگونگی تقویت سلامتی و شادی خودتان نیز هست. با وجود اینکه شنیدن حرف دیگران یک مهارت اصولی به شمار میآید، اما باید یاد بگیرید در تمامی موقعیتها احساسات خود را نیز بروز دهید. توجه دقیقی به آنچه واقعا شادتان میکند، نشان دهید و برای این حوزه وقت بگذارید. هوش عاطفی بالا به شما این امکان را میدهد که تمام سعی و تلاشتان را برای خودتان بکنید.
منبع: مجله موفقیت
46