نباید هیچ ترسی از دادن لیست جداگانه توسط جبهه پایداری داشت / اگر اصولگراها فکر کنند که در مجلس آینده به طور حتم اکثریت را دارند، سخت در اشتباه هستند
ناصر ایمانی میگوید: «بر این باور هستم جریان اصولگرایی یکبار برای همیشه در جریان انتخابات اخیر مجلس، تکلیف خود را با جبهه پایداری مشخص کند. اینگونه تداوم حضور کجدارومریز امکان ادامه ندارد.»
با نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس نمایندگان شورای اسلامی که در اسفند سال جاری برگزار میشود، تحرک و جنبش میان دو جناح سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاحطلبان قوت بیشتری به خود گرفته است. در این میان، اصولگرایان که نسبت به کسب پیروزی در انتخابات پیشرو خوشبینتر هستند، در پی تحقق آرمان وحدت حداکثری و ارائه لیست انتخاباتی مشترک و مورد توافق تمامی جریانهای حاضر در جناح خودهستند. با این وجود، در روزهای اخیر، شاهد سیگنالهایی منفی پیرامون وحدت اصولگرایان از سوی برخس شخصیتها و جناحها همچون جبهه پایداری بودهایم. با نظر به این اوصاف، «انتخاب» برای بررسی آخرین وضعیت اردوگاه اصولگرایان با ناصر ایمانی، فعال سیاسی این جناح گفتگویی تفصیلی داشته است.
تخریب شخصیتهای سیاسی را میتوان بداخلاقی سیاسی نامید
ناصر ایمانی در ابتدای اظهارات خود، در ارتباط با وجود برخی تحلیل ها پیرامون تخریب هدفمند برخی چهره های ارشد اصولگرا علیه غلامعلی حداد عادل رئیس شورای وحدت اصولگرایان معتقد است: «این نوع کنشها و رفتارها را بیشتر میتوان در قالب بداخلاقی سیاسی مورد ارزیابی قرار داد. واقعیت این است که تمامی این افراد سرمایههای سیاسی کشور هستند و تنها پتانسیلهای موجود کشور نیز همین افراد هستند. ساختن یک مدرسه یا هر نوع نهاد دیگری، نباید دستاویز قرار بگیرد که جناحهای سیاسی کشور یکدیگر را تخریب کنند. اینکه بخواهیم تمامی افراد را تخریب کنیم، به معنای نابودی ذخایر سیاسی کشور است.»
تصور پیروزی حتمی اصولگرایان در انتخابات مجلس آتی، خطایی بزرگ است
این تحلیلگر سیاسی در بخشی دیگر از گفتههای خود، تصریح کرد: «اگر اصولگراها چنین فکر کنند که در مجلس آینده به طور حتم اکثریت را دارند، سخت در اشتباه هستند. سختان من بدین معنی نیست که چنین اتفاقی نمیافتد اما اگر این تصور غالب باشد که به دلیل عملکرد اصلاحطلبان و دولت، پیروزی اصولگرایان حتمی است، باید گفت که سخت در اشتباه هستند. شاید اصولگرایان همانند مجلس کنونی، شاید هم با نسبتی پایینتر حائز اکثریت شوند. نکته بعدی این است که ریاست مجلس الزاما به سر لیست تعلق نمیگیرد. برای نمونه عارف با وجود سرلیستی اصلاحطلبان، نتوانست به ریاست مجلس دست پیدا کند. این مساله به فضای مجلس و آرایش نیروها دارد. حتی فراتر از این مسائل تصور کنیم آقای قالیباف نامزد بشود، در ادامه سرلیست شود و در نهایت به دلیل سر لیستی رئیس مجلس شود. همه این سه احتمال در شک و شبهه قرار دارند.»
اگر تغییر نسلی در عرصه سیاسی اتفاق نیافتد، زیر آوار نابود خواهیم شد و باید منتظر رخدادهای ناخوشایند باشیم
ایمانی در پاسخ به این پرسش که با توجه به تغییر نسلی و به ویژه به سن رای رسیدن دهه هشتادیها در کشور، تا چه اندازه احتمال رای دادن این نسل به چهرههای قدیمی همچون قالیباف و غلامعلی حداد عادل را محتمل ارزیابی میکنید و آیا نامزد شدن چهرههایی جدید ضرورت ندارد، گفت: «این مساله کاملا درست است. این مساله تنها اخص جریان اصولگرا نیست، حتی در میان اصلاحطلبان این موضوع پررنگ تر نیز است. انتقال نسلی هم در مدیریت اجرایی، سیاسی، جناحی و... وضعیت بحرانی دارد و متاسفانه در حد لازم شاهد عدم انتقال نسلی بودهایم. برآیند این امر هم عدم پذیرش الزامی دیدگاههای نسل قدیمی از سوی نسل جدید است. وظیفه ما این است که از این تغییر نسلی حمایت کنیم. ما باید به سمت وارد کردن نیروهای جوان به عرصه باشیم. اگر نیمی از نامزدها از نسل جدید و جوانان نباشند، بر این باور هستم که آن لیست شکست خواهد خورد. اگر نسل جدید همچنان چهرههای قدیمی را ببینند، رغبتی به پذیرش آنها ندارند. مخصوصا این مساله در میان اصولگراها بیشتر است که بیشتر به نیروهای قدیمی بیشتر ادعا دارند.»
وی افزود: «باید توجه داشته باشیم که غالب شرکتهای دانش بنیانی که در حال حاضر فعال هستند، بیشتر متولدین دهه 70 میباشند. بنابراین، بر این باور هستم که این تغییر باید در عرصه سیاسی نیز اتفاق بیافتد واگر این رخداد اتفاق نیافتد در آینده نزدیک زیر آواری خراب خواهیم شد. زیرا نسلی روی کار میآیند که نه تجربه دارند و نه آموزشهای لازم را دیدهاند. این افراد خود را در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... بر جامعه و کشور تحمیل میکنند. در آن زمان دیگر دیر است و شاید شاهد اتفاقاتی ناگوار باشیم.»
اصولگرایان یکبار برای همیشه تکلیف خود را با جبهه پایداری مشخص کنند
این فعال سیاسی اصولگرا در بخشی دیگر از گفتههای خود، در ارتباطات با اظهارات اخیر مرتضی آقاتهرانی که به نوعی از مخالفت با شورای وحدت اصولگرایان سخن گفته، تاکید کرد: «بر این باور هستم جریان اصولگرایی یکبار برای همیشه در جریان انتخابات اخیر مجلس، تکلیف خود را با جبهه پایداری مشخص کند. اینگونه تداوم حضور کجدارومریز امکان ادامه ندارد. این روند از یک سو، به جریان اصولگرایی ضربه میزند و از سوی دیگر، تکلیف جریان پایداری را مشخص نمیکند. نمیخواهم بگویم که جمنا، شورای وحدت و... بدون ایراد و ضعف هستند اما بالاخره جماعتی در کنار یکدیگر تصمیمسازی سیاسی میکنند. معتقد هستم که جبهه پایداری راه خطایی را پیش میرود و باید در نهایت تکلیف کار مشخص شود.»
اصولگرایان، هزینههای زیادی را بابت کنشهای جبهه پایداری پرداخت کردهاند
وی در ادامه تصریح کرد: «غالب افراد حاضر در جریان اصولگرایی ادعا دارند که در چندین انتخابات گذشته، جبهه پایداری مسیر جداگانه را در پیش گرفته است. هم افرادشان همانند سعید جلیلی و هم تشکلشان مجری این مسیرگزینی متفاوت بودهاند. در نهایت دیدهایم که آنگونه که باید و شاید همراه با جریان اصولگرایی نبودهاند. این سخنان بدین معنی نیست که مسیر اصولگرایان لزوما درست بوده است. شورای وحدت با سرعت و قاطعیت تکلیف خود را با جبهه پایداری روشن کند. آیا این جبهه با سازوکار و ساختار فعلی شورای وحدت با همه نقاط ضعف و قوت، یا باید همراهی را انتخاب کند یا جدا شود. هیچ ترسی هم از دادن لیست جداگانه آنها نباید داشت. در این چند سال جبهه اصولگرایان، هزینههای زیادی را بابت کنشهای جبهه پایداری پرداخت کردهاند. تا چه زمانی این نوع هزینه دادن میخواهد ادامه داشته باشد.»
جبهه پایداری مانعی برای تعامل شورای وحدت با لاریجانی و قالیباف است
ناصری، همچنین در ادامه گفت: «یکی از مهمترین مشکلاتی که شخص علی لاریجانی و در واقع، جریان منتسب به او دارد، وجود جبهه پایداری است. اگر جبهه پایداری تکلیفاش با جریان اصولگرایی روشن شود، ما میتوانیم به لاریجانی وارد تعامل شویم. هر چند ممکن است به توافق هم نرسند. اکنون جریان اصولگرا نمیداند با علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف و جریانهای وابسته به آنها چگونه تعامل کند. جبهه پایداری مخالف هر دو اینها است. این موضوع یکبار برای همیشه باید حل شود. نمیشود همه جریانها را به اجبار به همدیگر اتصال داد.»
وی در پایان تاکید کرد: «واقعیت این است که جبهه پادیداری طرفدارانی دارند. من مخالف حذف برخی از طیفهای سیاسی هستم، چون آنها بخشی از افکار عمومی جامعه را نمایندگی میکنند. شاید در کشور ما و با توجه به سیستم انتخاباتی امکان وزن کشی جریانها وجود نداشته باشد ولی واقعیت این است که بر خی از افراد جامعه، هر چند محدود به سوری یک جریان خاص گرایش دارند.»
منبع: انتخاب
15