مسعود پزشکیان در زمان جنگ چه کاره بود؟
مسعود پزشکیان رئیسجمهور در بخشهایی از مستند دیدار آشنا روایتی از اقدامات درمانی در دوران دفاع مقدس را بیان کرده بود.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری در بخشهایی از مستند دیدار آشنا که با محوریت بهداری رزمی در دفاع مقدس تولید شده است، گفت: در بهداری رزمی دفاع مقدس کار اورژانسی یعنی اولین مجروح را ما مشاهده میکردیم. وقتی که از خودرو پیاده شدیم همه وجودمان خاکی شده بود برای اینکه حرکت این ماشین موجب برخاستن خاک از زمین میشد. البته آن زمان همه شور و شوق و عشق داشتیم.
رئیسجمهوری اظهار کرد: ما در جهاد دانشگاهی بودیم و کارهایی که میشد راجع به آن انجام داد به دنبال انجامش بودیم تا هر کاری از دستمان برمیآید برای انقلاب انجام داده باشیم. آن موقع شور و شوق بسیاری میان دانشجویان و همه اقشار وجود داشت چون میخواستند کاری انجام بدهند.
پزشکیان با اشاره به مصادفشدن آغاز دفاع مقدس با دوران تحصیلش در رشته پزشکی اظهار کرد: هنگامی که در تهران حضور داشتم، جنگ آغاز شد، ابتدا عملیاتها بیشتر چریکی بودند و پس از آن منظم شد و بسیج نیز شکل گرفت. آن زمان سال دوم پزشکی بودم.
رئیسجمهوری با اشاره به عملیات مرصاد علیه منافقین گفت: به خاطر دارم در اواخر دوران دفاع مقدس پس از قبول قطعنامه توسط امام خمینی (رحمهالله علیه)، تعدادی از عراقیها و منافقین به کشورمان حمله کردند تا اقداماتی انجام دهند. آن زمان، بیمارستان در حال خروج از بخش بودم که برخی آمدند و گفتند که نیرو نیاز است. ۵ یا ۶ نفر از نیروها را پیدا کردیم و بدون اینکه به خانه برویم، روپوش خود را برداشته و ما را با بالگرد به نقده اعزام کردند.
پزشکیان گفت: پس از نقده چون از طرف سردشت هم علیه ایران عملیات میکردند؛ هنگامی که در بیمارستان مستقر شدیم به ما گفتند افرادی که در سردشت هستند نمیخواهند در آنجا باقی بمانند آیا شما آمادگی دارید که به جای آنها به سردشت اعزام شوید. ما موافقت کردیم و با بالگرد به سردشت اعزام شدیم.
وی ادامه داد: مدتی در آنجا (سردشت) بودیم و پس از مدتی به بیمارستان صحرایی در آبادان اعزام شدیم. یعنی همه نیروها درمان بدون اینکه به منزل برویم و خانواده خود را در جریان بگذاریم چون عملیات در جریان بود همه با شور و شوق و عشق و باور به کار درمانی مشغول شدند.
رئیسجمهور اظهار کرد: آن دوران تقریباً رزیدنت جراحی شده بودیم و میتوانستیم جراحی انجام بدهیم. مدتی در بیمارستان سردشت بودیم و هنگام برگشت از سردشت ما را به بیمارستان صحرایی در آبادان اعزام کردند تا مشکل منافقین حل شد و جنگ به پایان رسید.
وی افزود: آن موقع همه همکارانم و کادر درمان شور و شوق داشتند و کسی به این فکر نبود تا به جایی برسد بلکه دنبال این بودند که دشمن را از خاکمان بیرون کنند. در این فکر بودند که انقلاب کردهایم، مشکل مردم حل خواهد شد، عدالت و انصاف در جامعه پیاده خواهد شد و به مردم خدمت خواهیم کرد.
عملیات مرصاد در کرمانشاه و اسلام آباد غرب و در تنگه چهار زبر بود نه در نقده و سردشت
در مورد جمله آخر که نوشته شده :
"در این فکر بودند که انقلاب کردهایم، مشکل مردم حل خواهد شد، عدالت و انصاف در جامعه پیاده خواهد شد و به مردم خدمت خواهیم کرد."
متاسفانه مشکل مردم حل نشد عدالت و انصاف در جامعه پیاده نشد و روزگار مردم هر روز سیاه تر از دیروز شد
ظاهر زمان جنگ آقای پزشکیان منو یاد تیپ و استایل هنری فوندا تو چن تا از فیلمای قدیمیش میندازه
یعنی فیلمای دههی پنجاه و شصت میلادی
جناب آقای دکتر پزشکیان، رئیس جمهور محبوب و دوست داشتنی،
باسلام
درست فرمودید آن زمان همه شور و شوق خدمت به کشور و مردم و نظام را داشتند و هنوز هم در برخی افراد صادق و امین این مهم وجود دارد.
ولی متاسفانه بعضی افراد ،حضور در جبهه های جنگ و دین و اعتقادات مذهبی و دینی و فرهنگی و........ دکان سه نبش و سو استفاده های گوناگون از امکانات عمومی نمودند که این جای بسیار گله و درد اکثریت مردم شریف ایران میباشد.
امید است با استقرار دولت چهاردهم به ریاست جمهوری اسلامی ایران ،جنابعالی بساط افراد بی دانش و بی تجربه و بی خرد و....... برچیده گردد.
لذا جنابعالی موظف به احقاق حقوق عامه مردم شریف ایران در داخل و خارج از کشور با تدبیر و اندیشه مشکلات اقتصادی و معیشتی و بیکاری و.... حل و فصل فرمائید.
رئیس جمهور طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اختیارات قانونی دارد و باید بدون هر گونه حاشیه ای این موضوعات حل و فصل گردد.
تعارف و چشم پوشی و رو دربایستی را باید در سیستم کشور برای همیشه کنار گذاشته شود تا توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشور شکوفا گردد.
ایول که از سهمیه استفاده نکرده
پشت جبهه به امدادرسانی به مجروحان جنگی مشغول بود! سابقه جبهه در احراز صلاحیتش به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری بی تأثیر نبود!
کون تروریست های اسلامی رو میشست
البته میشد جلوی جنگ را گرفت تا بین دوتا کشور همسایه جنگ نشه تا سالهای سال دوکشور مبتلای عواقبش نباشند ولی
جنگ تا ازادی خرمشهر خوب پیش رفت و بعد ازادی خرمشهر که دنیا حاضر شد غرامت ایران را بپردازد باید صلح میکردند یعنی پاییز و زمستون ۶۱
بعد از اون جنگ فرسایشی شد و کشته داد و هزینه برد و پیشروی حاصل نمیشد
چون رادارهای پرنده امریکا هر حرکت ایران را گزارش میکرد به نیروهای عراق
در فکر انتخاب رشته پولساز بوده بعد جنگ
تا کور شود.....
کاش مثل زاکانی و جلیلی یادگاری از جنگ داشتن تا حضورشان واقعی تر باشد