حکایت باغبان نیک اندیش
این حکایت از کتاب مرزبان نامه می باشد، مرزبان نامه کتابی به شیوه کلیه و دمنه، و به نثر فنّی و مصنوع است که نوشته مرزبان بن رستم است که او آن را در اصل به زبان مازندرانی کهن نوشته بوده، اما بعدها سعدالدّین وَراوینی این کتاب را در قرن ششم به فارسی دری بازنویسی کرده است.
روزی خسروی به تماشای صحرا بیرون رفت. باغبانی پیر و سالخورده را دید که سرگرم کاشتن نهال درخت بود.
خسرو گفت: «ای پیرمرد، در موسم کهنسالی و فرتوتی، کار ایام جوانی پیشه کردهای. وقت آن است که دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی، چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوه آن کجا توانی خورد؟»
باغبان پیر و پاکدل گفت: «دیگران نشاندند، ما خوردیم، اکنون ما بنشانیم تا دیگران خورند.»
معنی حکایت باغبان نیک اندیش
روزی خسروی به تماشای صحرا بیرون رفت. باغبانی پیر و سالخورده را دید که سرگرم کاشتن نهال درخت بود.
معنی: یک روز پادشاهی به قصد گردش و تفریح به دشت و صحرا رفت. باغبان پیر و سالمندی را دید که مشغول کاشتن نهال درخت بود.
خسرو گفت: «ای پیرمرد، در موسم کهنسالی و فرتوتی، کار ایام جوانی پیشه کردهای. وقت آن است که دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی، چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوه آن کجا توانی خورد؟»
معنی: پادشاه گفت: «ای پیرمرد، در دوران پیری و از کار افتادگی، کارهای دوران جوانی را انجام میدهی. دیگر موقع آن رسیده است که علاقه و اشتیاق به کارهای دنیایی را رها کنی و به فکر انجام کارهای شایستهای باشی که نتایج آنها را در بهشت ببینی (ترک دنیای مادی و ذخیره اعمال معنوی)، نباید در این سن و سال طمع کنی و آرزوهای مادی و دنیایی داشته باشی. زیرا تو تا بزرگ شدن درخت و محصول دادن آن زنده نمیمانی و نمیتوانی از میوه آن بهرهمند شوی.
باغبان پیر و پاکدل گفت: «دیگران نشاندند، ما خوردیم، اکنون ما بنشانیم تا دیگران خورند.»
معنی: باغبان پیر و خوشقلب گفت: «انسانهای قبل از ما زحمت کشیدند و ما از دسترنج آنها استفاده کردیم. حالا ما میکاریم تا آیندگان از آن بهره ببرند.