خبرفوری به بهانه مقاومت پنجشیر در برابر طالبان، بررسی میکند
پنجشیر کجاست؟ / درهای که هم در برابر اسکندر و تیمور ایستاد، هم روسها و طالبان / چرا پنجشیر را مرز ایران بزرگ مینامند؟
در روزهای اخیر بار دیگر نام پنجشیر بر سر زبانها افتاده است. نمادی در برابر رادیکالیسم افراطی طالبان که پرچم مقاومت بلند کرده است.
ولایت پنجشیر در شمال شرقی افغانستان واقع شده است. جمعیت این ولایت حدود ۱۷۲هرار نفر برآورد شده و بیش از ۳۰۰۰ کیلومتر مربع پهناوری دارد. مرکز این ولایت، شهر بازارک است.
ساکنان پنجشیر، فارسیزبان و اکثراً از قوم تاجیک و مذهب سنی هستند.
همزمان با آغاز هجوم طالبان در سال ۱۴۰۰، تعدادی از شخصیتها و نیروهای مخالف طالبان به این ولایت آمده و جبهه مقاومت در برابر طالبان را تشکیل داده و پرچم سابق ائتلاف شمال را برای این جبهه برگزیدند.
ولایت پنجشیر تا امروز همچنان تحت کنترل جبهه مقاومت در برابر طالبان قرار دارد و تنها ولایت افغانستان است که پس از سقوط کابل به کنترل طالبان و امارت اسلامی افغانستان در نیامده است.
در روزهای اخیر، طالبان با حملات مداکم سعی در شکستن مقاومت احمد مسعود و یارانش کردند که این حملات ناموفق بود.
نام پنجشیر از کجا آمد؟
در مورد نام پنجشیر نظرات مختلفی وجود دارد. باشندگان پنجشیر معتقدند که در گذشته پیش از ظهور غزنویان پنجشیر به کِچکِن یا کِچکِنه معروف بودهاست ولی در تمام آثار معتبر تاریخی و آثار منظوم و منثور قدما «پنجهیر» ضبط شدهاست.
اما در بعضی منابع دیگر هم نام پنجشیر مخفف پنج هیربِذ آمدهاست و هِربِذ یا هربد بهمعنای نگهبان آتشکدهٔ زرتشتی میباشد.
مطابق عرف مردم پنجشیر عقیده دارند که زال پسرش رستم را از رفتن به پنجشیر منع نموده و به وی چنین توصیه نمودهاست:
به کجکن مرو ای پسر زینهار
که سمّ ستورت شود پاره پار
که دریای پر قعر دارد ستیز
گیاهی ندارد بجز سنگ تیز
این ابیات را مردم پنجشیر منتسب به حکیم توس و شاهنامه میدانند در حالیکه در شاهنامه نیامدهاست اما افسانهٔ بالا در آثار علما و شعرای کهن پنجشیر مکرر تکرار شده است.
پنجشیر در نوشتههای جغرافیدانان و نویسندگان متقدم اسلامی به صورتهای بَنجَهیر، بَنجَهار، بِنجار و پنجهیر آمدهاست. همچنان پنجشیر در حدود العالم و تاریخ بیهقی پنجهیر ضبط شدهاست.
از جمله جغرافیانویسان عرب تنها یعقوبی «بنجهار»، ابن خردادبه «بنجار» و ابن فقیه «فنجهیر» آوردهاند. ولی مؤلفان و جغرافیانویسان خراسان در همهٔ مواردی که از پنجشیر ذکری کردهاند نام آن را به شکل پنجهیر ضبط نمودهاند.
پنجهیر از دو کلمهٔ «پنج» و «هیر» ترکیب یافتهاست که در زبان پهلوی و اوستا به معنی آب آمدهاست. مانند «هیرمند». ابن بطوطه سیاح مغربی هیر را در زبان سانسکریت به معنی کوه ترجمه کرده و پنجهیر را مآخذ از پنج کوه میداند: بجایی رسیدیم که پنجهیر نام داشت هیر به معنی کوهاست و پنجهیر یعنی پنج کوه. در آنجا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ کبودینی بنا شدهاست. لشکر چنگیزخان آن را خراب کردهاست و از آن پس روی آبادانی ندیده. این رودخانه از کوهستان بدخش سرچشمه میگیرد. یاقوت معروف بدخش از همین کوهستان بدست میآید.
در حدود العالم آمدهاست: بنجهیر و جاریابه دو شهر است و اندر وی معدن سیمست و رودی میان این هر دو شهر بگذرد و اندر حدود هندوستان افتد. شهری است بنواحی بلخ و در آن معدن سیم است و اهل آن اخلاطاند … ابن بطوطه گوید این کلمه مرکب است از پنج بمعنی خمسه و هیر بمعنی کوه لکن شاید این لفظ مخفف پنج هیربذ باشد. حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب گوید: پنجهیر از اقلیم چهارم است. طولش از جزایر خالدات بب و عرض از خط استوا لوله. شهری وسط است و هوای خوش دارد.
فردوسی در داستان دوازده رخ از پنجشیر چنین یادآوری مینماید:
دگر پنجهیر و دگر بامیان
سرا مرز ایران و جای کیان
در لغتنامه دهخدا زیر نام پنجهیر این بیت ابوشکور بلخی آمدهاست:
بکنغالگی رفته او پنجهیر
رمیده ازو مرغک گرمسیر
تاریخ پنجشیر؛ از داریوش هخامنشی تا محاصره طالبان
در زمان پادشاهی داریوش هخامنشی، بخش کوهستانی پنجشیرـ غوربند جزئی از استان ثتهگوش (ستگیدیه) در قلمرو هخامنشیان بهشمار میرفتهاست.
بهگفتهٔ هرودوت، ستگیدیه تیرهای از مردم مشرق یا شمال شرق ایران بودند، و مقر ایشان در تقسیمات شاهنشاهی هخامنشی جزو ایالت هفتم بهشمار میرفت.
برخی بر این باورند که اسکندر مقدونی، در محل پیوستگی رودهای پنجشیر و غوربند، شهری بهنام اسکندریه ساخت تا پایگاهی برای حمله سپاهیاناش به کوهستانیها باشد. گویا سپاهیان وی در گذر از پنجشیر و کوههای هندوکش، دچار سرما و کمبود آذوقه شدهاند، ولی سرانجام از آنجا گذشته، و شهر بزرگ بلخ را گشودهاند.
در دورهٔ اسلامی، پنجشیر، چندی در دست سلسلهٔ بنیبانیجور یا ابوداوودیان (حک ۲۳۲-۳۷۲ق/۸۴۷-۹۸۲م) طخارستان بود و سکههایی که از سوی آنها در پنجشیر ضرب شده، شناخته شدهاست.
در سال ۲۵۶ قمری و ۸۷۰ میلادی یعقوب لیث به شرق خراسان تاخت و با پیروزیهایی که در هندوکش به دست آورد، درهٔ پنجشیر و کانهای نقرهٔ آن به قلمرو او افزوده شد. پنجشیر در دورهٔ صفاریان یکی از مراکز ضرب سکهٔ این دولت بود. نخستین سکههای صفاریان به فرمان یعقوب در ۲۵۹-۲۶۱ق در پنجشیر ضرب شد، ولی پس از بازگشت او از نواحی شرقی خراسان، این سرزمین بار دیگر به تصرف ابوداوودیان درآمد. در دورهٔ سامانیان نیز پنجشیر یکی از ضرابخانههای آنها بهشمار میرفت. تیمورلنگ در یورش خود به سوی کابل، از راه گردنهٔ خاوک وارد درهٔ پنجشیر شد و از آنجا به کابل رفت.
بسیاری از جغرافینویسان سدههای نخستین اسلامی و پس از آن، از پنجشیر به عنوان یکی از شهرهای خراسان آن روزگار یاد کردهاند. در منابع جغرافیایی سدهٔ ۴ قمری پنجشیر شهری بر فراز کوه، دارای بوستانهای بسیار و با حدود ۱۰هزار تن جمعیت وصف شدهاست. یاقوت حموی مردم آن را آمیخته اقوام گوناگون دانستهاست.
این ولایت بیشتر از ۱۲۶ دره بزرگ و دهها دره کوچک دارد که اکثر یکی در مقابل دیگری قرار گرفتهاند و هر دره به جندین دره فرعی تقسیم میشوند که به اهمیت استراتژیکی آن بیشتر از پیش میافزاید.
پنجشیر دارای کوههای بلند و برخی یخچالهای طبیعی است که بهطور عموم در فصل زمستان برف را به خود ذخیره مینماید و در هنگام گرمی، این ذخایر برفی آب شده و چشمهها و دریاچههای فراوانی از آن جاری میگردد که همه به رود خروشان پنجشیر مشهور به دریای پنجشیر متصل شده و به طرف پایین دره سرازیر میگردد. موجودیت چشمههای فراوان، علفزارهای سرسبز، آبشارهای زیبا و دوامدار در ارتفاعات این ولایت امکان زیست را در آن بیشتر ساخته و بستر طبیعی را برای جنگهای چریکی مساعد میسازد.
نگین فیروزه و نقره در دل درههای پنجشیر
پنجشیر دارای معادن سنگهای قیمتی مانند زمرد است. دونالد آر. هیل در پژوهشی در مورد استخراج معدن در دوره اسلامی میگوید معادن اصلی نقره در استانهای اسلامی شرقی قرار داشتند و برجستهترین آنها معادن هندوکش در شهرهای پنجشیر و جاریانه (Jarynana) واقع بود که هر دو در همسایگی بلخ بودند. بنابر گزارشی حدود ۱۰۰۰۰ معدنچی در پنجشیر کار میکردند. سایر معادن مهم نقره در اسپانیا، آفریقای شمالی، ایران و آسیای مرکزی قرار داشتند. پنجشیر معدن زغالسنگ خوبی نیز دارد که با سرمایهگذاری اندک میتواند مورد بهرهبرداری قرار گرفته و در تقویت اقتصاد روستایی و ملی ممد واقع گردد. معادن سنگهای قیمی مثل بیروج، یاقوت سوخته و لاجورد نیز در این ولایت به مشاهده رسیدهاست.
کانهای نقره پنجشیر از دیرباز مشهور بودهاست و برخی از جغرافینویسان سدهٔ ۴ق از آن یاد کردهاند. اصطخری نوشتهاست که نقرههای پنجشیر به شهر اندرابه (اندرآب) برده میشد و در آنجا از آن سکه میزدند. مقدسی از کوه نقرهٔ (جبلالفضة) این شهر یاد کرده و افزودهاست که در آنجا، درم (سکهٔ سیمین) بسیار است. این کوه مشرف به شهر و بازار آن بودهاست، و به سبب سوراخهای بسیاری که کنده بودند، همچون غربالی به نظر میرسیدهاست.
کانهای نقرهٔ پنجشیر، غنیترین کانهای نقره، در بخش شرقی سرزمینهای اسلامی بهشمار میآمدهاست. امروزه در پنجشیر، افزون بر نقره، کانهای لاجورد، زمرد و نیز سنگهای گرانیت و مرمر به فراوانی یافت میشوند.
پنجشیر؛ درهای که ارتش سرخ را به زانو درآورد
مقاومت پنجشیر در دوره معاصر نیز نمادین بود. حملات پنجشیر رشته جنگهایی بود بین نیروهای ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان با مجاهدین تحت امر احمدشاه مسعود برای کنترل درهٔ استراتژیک پنجشیر در نه سال اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی بین سالهای ۱۳۵۹ الی ۱۳۶۷ هجری شمسی. ارتش شوروی با همکاری ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان جمعاً ۹ حملهٔ بزرگ را به دره پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان سازمان دادند که منجر به خسارات زیاد به منطقه و اهالی پنجشیر، نیروی رزمی ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان گردید. چهار تعرض اولیه به پنجشیر به صورتی کاملاً کلاسیک انجام شد که در آنها ستونی از زره پوشها بعد از بمبارانهای هوایی دست به حمله زدند اما سه حملهٔ دیگر به دلیل گسترش خود، اهمیت تجهیزاتی که به کار گرفته شدهاند و تا کتیکهای معمول ثابت میکنند که پنجشیر فرمانده مسعود، به صورت هدف شماره یک شورویها در افغانستان درآمدهاست. این سه مرحله، بر زیربنای واحد قرار دارد: سهم اعظم عملیات بر عهدهٔ واحدهای هوابرد است که غالباً چتر بازهایی هستند که در عمق جبهه و بر خط الرأس بلندیها، روستاها و نقاط عبور، پیاده میشوند. سپس واحدهای زرهی جای آنها را میگیرند. در هر سه مورد، استراتژی مسعود عبارت است از عقبنشینی به درههای مجاور و پراکندهساختن شورویها، سپس باز پس گرفتن مواضع از دست رفته یکی پس از دیگری، به ویژه هنگامی که این مواضع به ارتش دولتی واگذار شد.
در ژانویه ۱۹۸۳ شورویها به مسعود پیشنهاد متارکه جنگ میکنند. تاکتیک ارتش سرخ در سال ۱۹۸۴ نشانههایی از بازگشت به یک برداشت کاملاً نظامی از جنگ را عرضه میدارد. اما این بار با ارتشی جنگنده تر باتعرض ۲۱ آوریل خود به پنجشیر، به صورتی یک جانبه، گام جدیدی در تشدید جنگ برمیدارند. از آن به بعد، شورویها میکوشند اطراف شهرها را خالی کنند و راههای تدارکاتی نیروهای مقاومت را قطع کنند. اما باوجود نبردهای سهمگین اطراف هرات، قندهار و خوست در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، هرگز به موفقیتی دست نمییابند. به استثنای اطراف مزار شریف.
پنجشیر دو بار به خاطر حملات گستردهٔ ارتش سرخ از سکنه خالی گردید و مردم به ولایتهای همجوار و کشورهای خارجی نظیر پاکستان و ایران مهاجر شدند.
حملهٔ دوم در سال ۱۳۵۹ رخ داد. در این حمله تاکتیک ارتش سرخ و ارتش کمونیستی افغانستان حمله بر غیرنظامیان و تخریب خانهها بود تا از فشار حملات نیروهای مجاهدین علیه خود بکاهند. به همین منظور در منطقهٔ فراج ۴۰ تن از اهالی را قتلعام کردند و در «غجی» ۳۲ تن را که اکثراً زنان و کودکان بودند قتلعام نمودند که اجسادشان تا یک هفته در منطقه باقیمانده بود. در منطقهٔ «نولیچ» که ارتش سرخ مورد حمله قرار گرفته بود، سربازان روس کهنسالان، زنان و کودکان را در خانه یکجا نموده خانه را به آتش کشیدند.
در حمله سوم، ارتش سرخ از ۱۶۰ عراده جنگی ده هزار پیادهنظام استفاده نمود. جنگ هفده روز به طول انجامید و در ۶ جدی سال ۱۳۵۹ این حمله به شکست انجامید و قوای شوروی دره پنجشیر را ترک نمودند.
حمله چهارم در سال ۱۳۶۰ بود. در طول یک هفته نبرد ارتش سرخ فقط ۲۵ کیلومتر در داخل دره پیش روی مینماید. تاکتیک تصرف ارتفاعات به شکست میانجامد و ارتش سرخ عقبنشینی میکند. پیش از این حمله احمدشاه مسعود شبکهٔ منظمی از گروههای چریکی به نام «گروپهای متحرک» را سازماندهی نموده و به کار استخباراتی در درون رژیم دست زده بود.
در حمله پنجم که اردیبهشت) ۱۳۶۱ رخ داد، روسها با استفاده از ۲۰۰ فروند هلیکوپتر و ۶۰ فروند جت تحت فر ماندهی ژنرال تر گریگوریان فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان، با تاکتیک جدیدی صورت گرفت. بر خلاف حملات قبلی این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز هلیکوپتر بهطور ناگهانی در داخل پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود و مسعود نیروهای خود را از منطقه تخلیه نموده و آنها را به گروپهای کوچک سی نفری متحرک در ارتفاعات کوههای پنجشیر پراکنده نموده بود. اما تغییر تاکتیک در ابتدا موفقیت نسبی را به همراه داشت. نیروی رزمی احمدشاه مسعود در این حمله آسیب چندانی ندیده بود.
حمله ششم شش هفته رقم خورد. با شکست نسبی حملهٔ پنجم در از میان بردن نیروی رزمی احمدشاه مسعود، وزارت دفاع و خاد دولت کمونیستی افغانستان به احمدشاه مسعود اولتیماتوم میدهند تا تسلیم گردد در غیر آن به «عملیات خارقالعاده» دست خواهند زد.
واحدهای موتوریزه و نیروی هوایی نیروهای ویژه ارتش سرخ عملیات تصفیه را از پایگاههای خود در داخل پنجشیر برای از بین بردن پناه گاههای و گروپهای مجاهدین آغاز نمود، که نه ماه نبرد دوام پیدا میکند. ضربات شدید هوایی، دیسانت از طریق هوا، حمله زرهی از طریق زمین شاخصهای عمده عملیات را تشکیل میدادند.[۴۵] دره روزانه به شدت بمبارد میگردد و مردم به کوهها پناه میبرند و ماهها در کوهها در مغارهها زندگی میکنند. در طول این جنگ حدود ۶ هزار خانه مسکونی و ۷۰درصد تمام آبادیها و مواشی درهٔ پنجشیر نابود گردید. با دوام جنگ مردم دره را تخلیه کرده به دیگر مناطق افغانستان میروند اما از همکاری با رژیم سرباز میزنند.
۹ماه جنگ تلفات سنگین به نیروی جنگی و روحیهٔ سربازان شوروی وارد میکند. روسها به مجاهدین پیشنهاد آتشبس میدهند. در اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ پیشنهاد آتشبس از سوی مجاهدین پذیرفته میشود.
حمله هفتم در فروردین ۱۳۶۳ صورت گرفت. تعرض شورویها در سال ۱۹۸۴ علیه پنجشیر بزرگترین عملیاتی است که شورویها از آغاز جنگ تا آن زمان اجرا کرده بودند. در این عملیات گسترده که بعد از پایان آتش بست صورت گرفت حدود بیست هزار سرباز ارتش افغانستان و ارتش شوروی شرکت داشتهاست. روسها در این جنگ از تاکتیک «جنگهای اشباع کن» استفاده نمودند.
در این تاکتیک آنها از نیروی زیاد برای تصرف تمام مناطق و از بین بردن دشمن استفاده نمودند. اما با وجود گستردگی و استفاده از وسایل مدرن و بمباران شدید هوایی این عملیات توسط دستگاه استخباراتی احمدشاه مسعود کشف شده بود. برای همین یک روز قبل از آغاز حمله احمدشاه مسعود دستور تخلیه دره از تمام سکنه را صادر نمود. تمام جمعیت بیش از یک صد هزاری پنجشیر داوطلبانه دره را به سوی شهرهای مختلف افغانستان و عمدتاً کابل ترک نمودند. وسایلی که به کار گرفته میشود به وضوح برتر از گذشتهاست و این حدس را قوت میبخشد که تصمیم حمله از سوی عالیترین مقامات کرملین اتخاذ شدهاست. بمب افگنهای تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز میکنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکنها برای اولین بار بود که استفاده میشد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود. در اوایل آوریل یک گروه کوماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، دراقدام خود برای قتل احمد شاه مسعود با ناکامی مواجه میشود. شروع حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک هلیکوپتر بر خط الرأس بلندیها پیاده میشوند و همزمان یک ستون زرهی به بالای درههای ولسوالی اندراب و پنجشیر روی مینهد.
واحدهای دیگری با هلیکوپتر به انتهای پنجشیر که تصور میشود پایگاهی است برای عقبنشینی مجاهدین، برده میشوند. ستونهای زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست مییابند. اما شورویها در حمله به درههای مجاور، جایی که گروههای متحرک مسعود عقبنشینی کردهاند، با شکست مواجه میشوند. شورویها تلفات سنگینی متحمل میشوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ خوست و فرنگ را ترک میکنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شدهاست باقی میمانند، درهای که هنوز دو سوم آن در دست گروههای مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری میکنند.
در این هنگام شورویها به تاکتیک جدیدی روی میآورند. واحدهایی حدود پانصد نفره هر روز صبح با هلیکوپتر و بدون حمایت زره پوشها دراطراف یک روستا پیاده میشوند، روستا را بازرسی و مجاهدین را - که شورویها اسامی آنها را دارند - بازداشت میکنند و قبل از فرارسیدن شب، عقبنشینی میکنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز قوا و دست زدن به حملات غافلگیرانه علیه واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شدهاست.
هدف شورویها تسخیر زمینها نبودهاست بلکه میخواستند محل را نابود یا دست کم نیروهای پویای حریف را از پی درآورند. نخست راههای ارتباطی را قطع میکنند و سپس راههای عقبنشینی را، و آن گاه به قلب حریف حمله میبرند و سرانجام او را به درههای مجاور میرانند تا مجبور شود یا در محل بجنگد یا در ضمن عقبنشینی با واحدهای سنگین شوروی که در درهها و پیرامون منطقه مستقر شده رو برو شود. حال ببینیم شورویها از این حمله چه نصیب داشتند. دقیقاً بازگشت به وضعیت پاییز سال ۱۹۸۲، شب قبل از انعقاد قرار دارد متارکهٔ جنگ، ضمن آن که تلفات سنگینی هم متحمل شده بودند.
حمله هشتم پنج ماه بعد از حملهٔ هفتم آغاز شد که پیگیری حملهٔ هفتم و بیشتر شامل حملات هوایی و استفاده از نیروی هوایی میشد.
در حملهٔ نهم، بعد از تصرف گارنیزیون پادگان پشغور توسط نیروهای احمدشاه مسعود صورت گرفت. در ژوئن ۱۹۸۶، مسعود موفق شد پایگاه دولتی پشغور در پنجشیر را تصرف کند. برای اولین بار مجاهدین از تاکتیکهای سبک ویتنامی استفاده کردند: تکرار حملههایی از روی نقشه، هماهنگی توپخانه و اقدامات یک گروه کوماندویی، سرعت و دقت.
نیروهای احمدشاه مسعود با تصرف پشغور حدود ۶۰۰ نفر از نیروهای دولتی را به اسارت درآوردند، که اکثر آن اسرا در اثر حملهٔ نیروهای ارتش سرخ جان باختند.
به این ترتیب در تمام این حملات، روسها مغلوب مقاومت احمدشاه مسعود شدند. فرماندهای که در دورا اشغال افغانستان به دست آمریکا ترور شد و حالا فرزندش رهبری مقاومت علیه طالبان را در دست دارد.
پنجشیر، شیر مقاومت در برابر افراطیگری را بیدار میکند؟
دره پنجشیر که نماد مقاومت در طول تاریخ بوده، در سالهای پس از اشغال شوروی، درگیر جنگی داخلی میشود. سلسله جنگهایی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی و بعد از فروپاشی شوروی، به روی کار آمدن طالبان ختم میشود.
احمدشاه مسعود این بار در برابر طالبان میایستد تا حضور نظامی آمریکا به سقوط این گروه منتهی میشود. مسعود ترور میشود و ۲۰سال حضور اشغالگران آمریکایی این بار با درگیریهای پراکنده داعش و طالبان تداوم مییابد.
در دوره ترامپ، او با طالبان توافق میکند که آمریکا، افغانستان را ترک گوید. به محض خروج آمریکا، طالبان به تصرف افغانستان روی میآورد؛ همهجا به جز پنجشیر.
احمد مسعود، پیشنهاد همکاری با دولت طالبان را رد کرده و در برابر طالبان ایستادگی میکند. پیروزیهای او، باعث شده بسیاری از گروههای مقاومت به پنجشیر بپیوندند. به نظر میرسد حالا مقاومت پنجشیر در حال تغییر دادن معادلات در افغانستان است.
منبع: خبر فوری
17
درود بر شیر مردان و شیر زنان پنجشیر،ای کاش لشکر فاطمیون از همزبانان و همتباران خود دفاع می کردند در برابر این قوم وحشی و هندی تار که دشمن زبان و فرهنگ پارسی هستند.
عجله نکن طالب خودش نه چاه است.موری به تاریخ هیچ پادشاه ستمگری در افغان نیست.عمر طالب کوتاه است.
حتما میخایی بگی هزارهای تخم مغول که فاطمیون مزدور رو تشکیل دادن وارثان زبان پارسی هستن! دنیا میدونه هزارها بازمانده تخم مغول هستن و ربطی به پارسیان ندارن! بجاش پشتونها اریایهای اصیلی هستن که اسکندر مقدونی، مغولها، انگلیسها، شوروی کمونیست و امریکا توان شکست دادنشون رو نداشته. هزارهای فاطمیون اگر مرد بودن مثل بیغیرتها ااز کشور فرار نمیکردن. فاطمیون مزدورهای بیغیرتی هستن که بخاطر پول رفتن سوریه مردم بیگناه رو قتل عام کردن. لعنت بر فاطمیون و درود بر طالبان. به امید پیروزی طالبان.
فاطمیون تحت کنترل ایرانند و ایران طرفدار طالبان
پنجشیر و چهار شیر و ..... به چه درد مردم ایران می خورد . مرده شور افغانی ها را ببرند که همیشه باعث بدبختی مردم بیچاره ایران هستند.
همین افغانستانی که میگی ارزش پولش از ریال ایران بیشتره
مرگ بر طالبان . لعنت بر کسانیکه از طالبان حمایت کرده و جنایات آنها را کمرنگ می کنند .
آنان که از ظلم طالبان حمایت می کنند و آنان را توجیه می کنند ظالم تر از طالبان هستند .
طالبان فکری کهنه و پوسیده دارند .
افغانستان قسمتی از خاک ایران بزرگ بوده و خواهد بود
عزیز تو حقت رهبری افغانستان چرا سا کت موندی برو کابل
نه والا اوضاع ماهم خیلی بهترازاونا نیست اونا طالب دارن ما آخوند جفتشونم ریش دارن فقط لباسهای آخوندای ما معقولتره ولی توکله همشون یه چیزه قدرت وبس
درود بر فرزند خلف احمد شاه زنده باد ازادی زنده باد شرف زنده باد مردم سالاری
لعنت بر جهل و نادانی . لعنت بر ملتی که سرنوشت اش را به دست فاسدان و قاتلان می سپارند . جهل و نادانی و تعصب جاهلانه سرطان جوامع توسعه نیافته است .
واقعاً چرا این ملت همدیگر را می کشند چرا یک انتخابات آزاد با شرکت همه افغان ها صورت نمی گیرد و یک قانون اساسی مترقی و یک دولت فراگیر و نیروی مسلح منضبط و یک نیروی انتظامی برای حفظ امنیت داخلی و جمع آوری سلاحهای در دست مردم انجام نمی شود آوارگانشان به کشورشان باز نمی گردند تا یک افغانستان پیشرفته و امن نمی سازند؟؟؟؟
هر کس که مردانه مقاومت کند و زیر بار ظلم نرود مرد است.
با سلام و تشکر از مطلب مفیدتون. کاش بعضی قسمتها رو که با ادبیات افغانی نوشته شده تصحیح می فرمودید. متشکرم
اگه طالبان سقوط کند، روحانی و ظریف ناراحت میشند شاید هم سکته کنند ان شاء الله...
درود بر شیر دره پنجشیر
به عنوان یه ایرانی حاضرم برم بهش بپیوندم چون میدونم که ایجاد و تقویت طالبان در افغانستان در اینده منجر به تحویل سوریه و عراق به داعش خواهد بود تمام این ها نقشه غربه بیدار باشید غرب برای بقای خودش مجبوره که از الن به 50 سال اینده خودش فکر کنه بعد از کشور های اطرافبه بهانه تروریست با چند بمب اتم کل خاورمیانه رو تصاحب خواهند کرد بیدار شید ملت!
خدا رحمت کند احمد شاه مسعود را شک ندارم پسرش نیز را پدر را ادامه خواهد داد و در برابر طالبان افراط گر خواهد ایستاد ایکاش سن به من اجازه میداد در کنار این مرد بزرگ می جنگیدم ضمنا یادمان نرود شهید احمد شاه مسعود از مریدان معلم شهید شریعتی بزرگ بود انشاله فرزندان دلاور پنجشیر پوزه کثیف طالبان مرتجع را به خاک خواهند مالید
محورمقاومت هم تعریف داره یا اینکه افغانستان چون حرم نداره مسئولین خودشون زدن به خواب روحانی سکوت کرد چرا رییسی چیزی نمیگه همتون سرکارید دوستان