آیت الله امینی و سرشت سوگناک زندگی
یک روزنامهنگار در مورد آیتالله ابراهیم امینی نوشت: اندوه او که از چهرهاش تراوش میکرد، به نظرم ناشی از گونهای سرخوردگی سیاسی بود که خود ریشه در تناقض محیط بیرونی با دنیای درون او داشت.
احمد زیدآبادی روزنامهنگار در کانال تلگرامی خود نوشت:
حسی در درونام مرا فرامیخواند که از کنار فوت آیتالله ابراهیم امینی به سکوت عبور نکنم.
مرحوم امینی را هرگز ندیدم و هیچ تجربۀ دست اولی هم از او ندارم. اما از همان راه دور، به رغم محافظهکاری سیاسیاش، نوعی احترام برمیانگیخت، نه فقط به این علت که دوست نزدیک زندهیاد آیتالله منتظری بود، بلکه از آن جهت که به رغم موقعیت فقهی و سابقۀ طولانی سیاسیاش، بیادعا و کمحرف و فروتن و ساده و حتی اندوهگین به نظر میرسید.
اندوه او که از چهرهاش تراوش میکرد، به نظرم ناشی از گونهای سرخوردگی سیاسی بود که خود ریشه در تناقض محیط بیرونی با دنیای درون او داشت. او ظاهراً خود را در داوری بین اختلافات دوستان سابقاش معذب میدید؛ دوستانی که از یک طرف به همگی ارادت داشت و از طرف دیگر، دل نمیکرد و یا صلاح نمیدانست با قاطعیت جانب یکی از دو طرف را بگیرد. این دو دلی گرچه خود مسبب دوری جستن او از سیاستِ روز در دهۀ آخر عمرش شد، اما به گمانم او را سخت آزار میداد. از نگاه اهل سیاست، این ویژگی چندان قابل ستایش نیست، اما از منظر فلسفۀ حیات، درد بزرگی است و نشان از سرشت سوگناک زندگی دارد.
66