آیا مسائل زنانه باید درگوشی باقی بماند؟
مریم محمدپور
محیطهای مردانه، تنها محیطهایی نیست که در آن زنی وجود نداشته باشد، بلکه میتوان محیطهای مردانه را به فضاهایی تعمیم داد که در شکلبندی آنها زنان نقشی نداشتهاند. زمانی هر فضایی خارج از خانه یک محیط مردانه بود. از اتوبوسهایی که پلههایشان آنقدر بالا بود که زنان برای سوار شدن به آنها به زحمت میافتادند و وقتی سوار میشدند دستشان به میله وسط آن نمیرسید تا پلهایی که روی جویها نصب شده بود و به دلیل رشته رشته بودنشان، پاشنه کفش زنان در آنها گیر میکرد. حتی خاطرم هست روزی اولی که به دانشگاه رفتم، در کنار شادی برای دانشجو شدن یک سوال بزرگ در ذهنم شکل گرفت؛ چرا آینههای سرویسهای بهداشتی دانشجویان دختر را بدون حضور زنان نصب کردهاند؟، البته من از تاریخچه نصب آیینهها چیزی نمیدانستم و هنوز هم نمیدانم اما آیینهها آنقدر در ارتفاع بودند که تنها دختران بلندقد میتوانستند صورت خود را در آن ببینند.
اینکه به عنوان یک زن نادیده گرفته شوی، تا یکی دو دهه پیش امری عادی بود اما حالا عادی نیست و موضوعات زنانه بدون دخالت مستقیم مسئولان در جامعه جاری و ساری شده است. اتفاق عجیبی هم نیفتاده اما وقتی ورودیهای دانشگاه دختران بیشتری را به خود میدید یا وقتی زنان آنقدر تقاضای کار دادند تا در آمار بیکاری لحاظ شوند جامعه مجبور شد حضور آنان را بپذیرد یا دستکم به تماشا بنشیند.
حضور زنان، پای مسائل زنانه را هم به جامعه باز کرد اما هنوز موضوعاتی هستند که خط قرمز تلقی میشوند؛ مشکلاتی که مردان نمیتوانند تجربه آن را داشته باشند مانند عادتهای ماهیانه و بارداری. ما رسانهایها از قیمت سیسمونی یا زایمان مینویسیم اما کمتر کسی روایتی از داخل اتاق زایمان را نوشته و مشکلات آن اتاق تاثیرگذار در سلامت یک زن و زندگی یک نوزاد، در همان اتاق باقی میماند. یا هر مردی که یک همکار زن داشته باشد با این صحنه مواجه شده که همکارش ناگهان حالش دگرگون شده و توان ادامه کار را نداشته اما هر طور بوده دم بر نیاورده و کارش را ادامه داده است، آن همکار مرد احتمالا با خودش حدس زده که چه اتفاقی برای همکارش افتاده اما برای اینکه فهمش را پنهان کند، حتی نرفته و به همکارش نگفته امروز من کار شما را انجام میدهم شما استراحت کنید.
زنان در شرایط عادی، مشکلاتی که طرحش خط قرمز است را تاب آوردهاند اما در زمان بحران، ماجرا شکل دیگری میگیرد. آنقدر از این مشکلات حرفی زده نشده بود که وقتی چند روز پیش مهناز افشار از نیاز زنان به نوار بهداشتی توئیت کرد، عدهای برآشفتند که طرح این موضوعات سخیف در شأن مردم زلزلهزده نیست یا طرح این موضوعات از ارزش زن میکاهد و بهتر است در خفا مطرح شوند. اما این موضوع نه «سخیف» است و نه ارتباطی به ارزشگزاری انسانها دارد. این موضوع یک واقعیت زنانه و مربوط به فیزیولوژی اوست و زنان مجبور هستند آن را بپذیرند. این اتفاق دردناک است و تغییرات هورمونی این دوره با روان و اعصاب یک زن بازی میکند، پس اگر مرهمی نیستید، درد هم نباشید؛ همنوع خود و مشکلات تکرارشونده او را درک کنید یا دستکم تمسخر نکنید. موضوعات زنانه تا زمانی که درگوشی باقی بمانند، از آنها غفلت میشود و تاثیر این غفلت در زمان بحران عیان میشود، حتی تصور اینکه یک ساعت یک زن زلزلهزده چنین مشکلی داشته باشد، سخت است، مشکل او را دستکم نگیرید و اجازه دهید درباره او صحبت شود.
18
بله منم موافق کار زنان در جامعه هستم مخصوصا در بعضی مشاغل حساسیت و دقت خانم ها لازم است برای مثال مونتاژ کردن