نجات معجزه‌آسای نوزاد ۱۷ روزه که با قطره‌ای شیر دچار سه ایست قلبی شد/ عکس

تونیچا، مادر این نوزاد و دیوید، پدر ۲۵ ساله او در آن لحظات تصور کردند که دیگر باید با فرزندشان خداحافظی کنند. آنچه که برای این کودک رخ داد، این بود که شیر به ریه او پریده بود و تنفس راحت را برای این نوزاد متوقف کرده و او را دچار سه ایست قلبی کرد.

اما به شکل معجزه آسایی، این نوزاد و در زمانی که تونیچا برای زنده ماندن او التماس می‌کرد، نجات یافت.

پس از آن که این نوزاد دچار ایست قلبی به مدت ۸ دقیقه شد، پزشکان توانستند قلب کوچک او را دوباره احیا کنند. او پس از آن دچار دو حمله قلبی دیگر شد که سه دقیقه به طول انجامید. پرستاران به خانواده این نوزاد گفتند آن‌ها نمی‌دانستند چه اتفاقی دارد می‌افتد.

تونیچا، مادر این نوزاد گفت: با وجود آنکه فرزندم در بیهوشی بود و نمی‌توانست آنچه را که من می‌گویم بفهمد، من احساس کردم باید با او صحبت کنم و بنابر این این کار را انجام دادم.

پس از آنکه تونیچا شروع به صحبت کردن با او کرد و از او خواست تا نمیرد، ناگهان ضربان قلب او بازگشت.

تونیچا گفت: خیلی عجیب بود. به یاد دارم که به او می‌گفتم «بجنب برتی، تو نمی‌توانی الان بمیری».

او همانطوری که ضربان قلب او بازمی‌گشت، به صحبت کردن خود ادامه داد.

پس از آنکه وضعیت این نوزاد به حالت ثبات درآمد و پس از گذشت شش ساعت، به بخش «آی سی یو» منتقل شد و پنج روز را در آنجا سپری کرد.

پزشکان پس از این حادثه اعلام کردند که زنده ماندن این نوزاد ۱۷ روزه به مانند معجزه است و او را یک «قهرمان» لقب دادند.

دیلی میل در ادامه می‌نویسد: تونیچا، مادر این نوزاد که قبلا به عنوان مشاور خدمات مشتریان فعالیت داشت، گفته است پسر ۱۷ روزه اش، (برتی) پیش از این حادثه، از «بازگشت اسید به مری» (که در میان مردم به نام تُرش کردن شایع است) رنج می‌برد؛ مسأله‌ای که در میان کودکان تازه متولد شده، امری شایع است. او گفت این نوزاد اغلب پس از شیر خوردن حالت مریضی داشت.

مادر این نوزاد یک روز پیش از این حادثه او را به پیش دکتر برده بود تا سینه او را معاینه کند؛ اما پس از معاینه پزشک مربوطه متوجه شده بود او از رفلکس نوزادی (که همان برگرداندن مایعات خورده شده است) رنج می‌برد.

تونیچا، مادر این نوزاد که یک دختر دیگر هم به نام «دارسی» دارد، گفت: شما هرگز تصور نمی‌کنید چنین اتفاقی برای شما رخ خواهد داد. زمانی که در بیمارستان بودیم، به یاد دارم که داشتم فکر می‌کردم این اتفاق، به مانند چیز‌هایی است که شما در تلویزیون مشاهده می‌کنید. اما من فکر می‌کنم خیلی خوش شانس هستم که برتی موفق شد. ما فکر نمی‌کردیم او بتواند زنده بماند.