فال حافظ ‌شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴

به فال اعتقاد نداشته باش، ولی نیم نگاهی به آن داشته باش، اگر موافق این ضرب المثل هستید فال حافظ شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ را بخوانید.

فال حافظ ‌شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴

متولدین فروردین

غزل شماره: ۱۸

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

وان مواعید که کردی مرواد از یادت

در شگفتم که در این مدت ایام فراق

برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگی دختر رز گو به درآی

که دم و همت ما کرد ز بند آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست

جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت

بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد

طالع نامور و دولت مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح

ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

تعبیر فال حافظ :

به عهدی که بسته‌اید وفا کنید تا روزگارتان همواره چون عید، شاد و بهاری باشد. غم از دلتان رخت برمی‌بندد و جای آن را شادی می‌گیرد. همت داشته باشید، زیرا طالعتان بسیار روشن است. شکر خدا را به‌جا آورید، چراکه خزان راهی به زندگی شما ندارد. از این فرصتی که به دست آورده‌اید، نهایت بهره را ببرید.

متولدین اردیبهشت

غزل شماره: ۳۸۰

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم

که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند

آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم

من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست

که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم

دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید

گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم

گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است

مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم

خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است

می‌سرایم به شب و وقت سحر می‌مویم

حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی

گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم

تعبیر فال حافظ :

مرحبا بر شما که اصول و احکام خداوند را مو به مو اجرا می‌کنید، اما هرگاه از خدا چیزی خواسته‌اید، به شما نداده است و دوستانتان از شما خرده می‌گیرند. گوهر وجود شما همچون آسمان است. ناراحت نباشید، این بخشی از ذات شماست. روزی فرا خواهد رسید که قدر شما را بدانند. هم‌اکنون نیز همراهی دارید که ارزش شما را می‌داند.

متولدین خرداد

غزل شماره: ۲۷۹

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش

خداوندا نگه دار از زوالش

ز رکن آباد ما صد لوحش الله

که عمر خضر می‌بخشد زلالش

میان جعفرآباد و مصلا

عبیرآمیز می‌آید شمالش

به شیراز آی و فیض روح قدسی

بجوی از مردم صاحب کمالش

که نام قند مصری برد آن جا

که شیرینان ندادند انفعالش

صبا زان لولی شنگول سرمست

چه داری آگهی چون است حالش

گر آن شیرین پسر خونم بریزد

دلا چون شیر  مادر  کن حلالش

مکن از خواب بیدارم خدا را

که دارم خلوتی خوش با خیالش

چرا حافظ چو می‌ترسیدی از هجر

نکردی شکر ایام وصالش

تعبیر فال حافظ :

قدر چیزها و کسانی را که در کنارتان بوده‌اند، ندانسته‌اید و اکنون بسیار پشیمان هستید. عمرتان آن‌قدر طولانی هست که بتوانید همه‌چیز را جبران کنید. از دوستان خردمند و با درایت خود کمک بگیرید. مال حلال به دست آورید، زیرا مال حرام به‌سرعت از دستتان خارج می‌شود.

 متولدین تیر

غزل شماره: ۷۵

خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست

تاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست

از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم

این شکر گرد نمکدان تو بی چیزی نیست

جان درازی تو بادا که یقین می‌دانم

در کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست

مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق

ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

دوش باد از سر کویش به گلستان بگذشت

ای گل این چاک گریبان تو بی چیزی نیست

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد

حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست

تعبیر فال حافظ :

شکست شما در این راه، پله‌ای برای صعود است و هرگونه نقصان، حکمتی دارد. چه‌بسا سلامتی شما در فقر باشد. امیدتان را از دست ندهید. فعلاً صلاح در این است که روزگار را این‌گونه سپری کنید و یقین داشته باشید که راز بودن شما در صلح با روزگار نهفته است.

متولدین مرداد

غزل شماره: ۲۸۵

در  عهد  پادشاه خطابخش جرم پوش

حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش

صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست

تا دید محتسب که سبو می‌کشد به دوش

احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان

کردم سؤال صبحدم از پیر می فروش

گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی

درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش

ساقی بهار می‌رسد و وجه می‌نماند

فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش

عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار

عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش

تا چند همچو  شمع  زبان آوری کنی

پروانه مراد رسید ای محب خموش

ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو

نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش

چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول

بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش

تعبیر فال حافظ :

الآن زمان حرف زدن نیست، کمی تأمل کنید. فکری به حال خود کنید تا از این غم رهایی یابید. تا زمانی که جوان هستید، می‌توانید کاری انجام دهید. نگویید: «فعلاً جوان هستم و برای  توبه  وقت زیاد است.» برای رسیدن به مراد، باید رنج، سختی و انتظار را تحمل کنید و اگر عجله کنید، همه‌چیز را بر باد خواهید داد.

متولدین شهریور

غزل شماره: ۴۸۸

سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی

گفت بازآی که دیرینه این درگاهی

همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان

پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی

بر در میکده رندان قلندر باشند

که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی

خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای

دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی

سر ما و در میخانه که طرف بامش

به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل

کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

تو دم فقر ندانی زدن از دست مده

مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی

حافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار

عملت چیست که فردوس برین می‌خواهی

تعبیر فال حافظ :

باز هم راه بازگشت برای شما باز است و خداوند توبه‌تان را می‌پذیرد. سرتان را در برابر درگاه حق فرو آورید و تقصیر اشتباه‌هایتان را به گردن روزگار نیندازید. از خدا کمک بگیرید، زیرا راهی را در پیش گرفته‌اید که بسیار تاریک و پرخطر است. توقع خود را کاهش دهید؛ چه کرده‌اید که اکنون انتظار بهشت دارید؟

متولدین مهر

غزل شماره: ۲۹۰

دلم رمیده شد و غافلم من درویش

که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم

که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش

خیال حوصله بحر می‌پزد هیهات

چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش

بنازم آن مژه شوخ عافیت کش را

که موج می‌زندش آب نوش بر سر نیش

ز آستین طبیبان هزار خون بچکد

گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش

به کوی میکده گریان و سرفکنده روم

چرا که شرم همی‌آیدم ز حاصل خویش

نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر

نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش

بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ

خزانه‌ای به کف آور ز گنج قارون بیش

تفسیر فال حافظ :

بر سر دوراهی قرار گرفته‌اید. همه‌چیز را سخت می‌گیرید و ناامید هستید. گمان می‌کنید که تاکنون زندگی‌تان بیهوده بوده، تلاش‌هایتان هدر رفته و خود را فریب داده‌اید. اما این را بدانید که آغاز کردن از هر نقطه‌ای سودمند است. با تجربیاتی که به دست آورده‌اید، بهتر تصمیم خواهید گرفت و مسیرتان را انتخاب خواهید کرد.

متولدین آبان

غزل شماره: ۴۷۳

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

کام بخشی گردون عمر در عوض دارد

جهد کن که از دولت داد عیش بستانی

باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد

گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی

زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت

عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی

محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را

جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی

با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز

در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی

پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ

کاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانی

یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی

کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی

پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت

با طبیب نامحرم حال درد پنهانی

می‌روی و مژگانت خون خلق می‌ریزد

تیز می‌روی جانا ترسمت فرومانی

دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن

ابروی کماندارت می‌برد به پیشانی

جمع کن به احسانی حافظ پریشان را

ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی

گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل

حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی

تفسیر فال حافظ :

قدر لحظات عمر خود را بدانید و آن‌ها را به‌راحتی از دست ندهید. راز خود را با نامحرمان در میان نگذارید تا دچار دردسر و حسادت دیگران نشوید. برای رسیدن به هدف، باید تلاش کنید. مراقب کارهای خود باشید و با تعقل، تفکر، صبر و آرامش عمل کنید تا با سهل‌انگاری خود را دچار انحراف و شکست نکنید و پشیمان نشوید.

متولدین آذر

غزل شماره: ۴۶۸

که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی

که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی

شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم

که به همت عزیزان برسم به نیک نامی

تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی

عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود

نه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامی

اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته

به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی

ز رهم میفکن ای شیخ به دانه‌های تسبیح

که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی

سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش

که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی

به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت

که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی

بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ

که چنان کشنده‌ای را نکند کس انتقامی

تفسیر فال حافظ :

مطمئن باشید که صدای دلتان به خداوند رسیده است. هرچند که فکر می‌کنید بدنام شده‌اید، اما باز هم امیدوار باشید و همت کنید تا باز هم با نام نیک از شما یاد کنند. علاوه بر اینکه پول ندارید، دیگران نیز از شما دوری می‌کنند. به خدا توکل کنید؛ بندگی حق تعالی باعث مبارکی بختتان می‌شود. به فکر انتقام نباشید و شکوه و شکایت نیز نکنید.

 متولدین دی

غزل شماره: ۴۴۵

تو را که هر چه مراد است در جهان داری

چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

بخواه جان و دل از بنده و روان بستان

که حکم بر سر آزادگان روان داری

میان نداری و دارم عجب که هر ساعت

میان مجمع خوبان کنی میانداری

بیاض روی تو را نیست نقش درخور از آنک

سوادی از خط مشکین بر ارغوان داری

بنوش می که سبکروحی و لطیف مدام

علی الخصوص در آن دم که سر گران داری

مکن عتاب از این بیش و جور بر دل ما

مکن هر آن چه توانی که جای آن داری

به اختیارت اگر صد هزار تیر جفاست

به قصد جان من خسته در کمان داری

بکش جفای رقیبان مدام و جور حسود

که سهل باشد اگر یار مهربان داری

به وصل دوست گرت دست می‌دهد یک دم

برو که هر چه مراد است در جهان داری

چو گل به دامن از این باغ می‌بری حافظ

چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری

تفسیر فال حافظ :

کمی هم به فکر زیردستان باشید؛ شما صاحب همه‌چیز خواهید شد. پس سعی کنید کسانی را که در بند غم هستند، رهایی دهید. آنچه در توان دارید، برای خلق خدا صرف کنید، زیرا هر آنچه به دست آورده‌اید، از دعای خیر بندگان خداست. دوستان حسود نیز زیاد دارید، اما خوشحال باشید که یار همیشه با شماست.

 متولدین بهمن

غزل شماره: ۳۲

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست

گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند

زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود

نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست

مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد

ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست

چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن

که عهد با سر زلف گره گشای تو بست

تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال

خطا نگر که دل امید در وفای تو بست

ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت

به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست

تفسیر فال حافظ :

به مراد دل خود خواهید رسید و این به‌واسطه دعاهای سحرگاهی شماست. فکر نکنید که همه‌چیز را تنها انجام داده‌اید؛ بلکه دیگران نیز نقش مهمی در رسیدن شما به مقصود داشته‌اند. بر عهد خود وفادار بمانید. روزگار بر وفق مراد شماست، پس رضای خداوند را نیز در نظر بگیرید و شما هم برای دیگران سبب‌ساز باشید.

متولدین اسفند

غزل شماره: ۲۹۵

سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ

که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ

به جلوه گل سوری نگاه می‌کردم

که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ

چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور

که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ

گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم

نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ

زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن

دهان گشاده شقایق چو مردم ایغاغ

یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست

یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ

نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان

که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ

تفسیر فال حافظ :

این‌قدر به جوانی، شادابی و زیبایی خود مغرور نباشید. همیشه جوان و شاداب نمی‌مانید. فکری هم به حال پیری خود بکنید. با فخر فروختن و قیافه گرفتن از اجتماع طرد می‌شوید و هم در جوانی و هم در پیری تنها خواهید ماند. پس قدر جوانی خود را بدانید و شادابی خود را با دیگران تقسیم کنید.

منبع: تصویر زندگی
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید