انواع ضرب المثل کنایه دار با معنی
برای همه ما پیش آمده که در میان حرف های خود به علل گوناگونی از ضرب المثل با کنایه استفاده کنیم، در اینجا ضرب المثل ها و کنایه های گوناگون به همراه معنی و موارد کاربرد آن ها را برای شما آورده ایم.
- خدا از دهنت بشنوه
یعنی امیدوارم چیزی را که تو بر زبان آوردی، خدا همان را برایم رقم زند.
- ترشی نخوری یه چیزی میشی
(ترشی سستی و رخوت می آورد.) یعنی در صورتی که ترشی نخوری، سستی و کسلی ات از میان می رود و کارهایت را با شور و شوق بیشتری انجام می دهی.
- آب از آب تکان نمی خورد
یعنی همه چیز در آرامش کامل است.
- آب از آهن جدا کردن
یعنی کار سختی را انجام دادن
- آب از دریا بخشیدن
یعنی از مال دیگران بخشیدن و منت گذاشتن سر دیگری
- آب از دستش نمی چکد
یعنی خیلی آدم خسیسی است. نفعش به کسی نمی رسد.
- آب از دهان سرازیر شدن
یعنی بسیار عاشق چیزی شدن
- آب از سرچشمه گل آلود است
یعنی کار از بالا اشتباه است.
- آب از سرش گذشت
یعنی بدبختی به آخرش رسیده ، کارش درست شدنی نیست .
- آب برای من ندارد نان که برای تو دارد
گویند زمانی که حاج میرزا آقاسی به حفر قنات دستور داده بود . روزی که برای بازدید چاهها رفت ، مقنی گفت که کندن قنات در این جا بی نتیجه است چون این زمین آب ندارد . حاجی پاسخ داد : بله ! اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد. به تو سود می رساند.
- آب پاکی روی دست کسی ریختن
یعنی کسی را کلا نا امید کردن
یعنی خیلی عجله کن .
- آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
یعنی چیزی که ما می خواهیم در کنار ماست و از آن خبر نداریم.
- آب را گل آلود می کند تا ماهی بگیرد
یعنی فردی که کدورت بین دوستان و خویشاوندان را می افزاید تا خود از دشمنی آنان سود ببرد.
- آبشون تو یه جوب نمیره
یعنی به دلیل دعوایی که با هم دارند، نمی توانند با هم باشند .
- آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
یعنی کار از کار گذشته ، دیگر امیدی به درست شدن کار نیست .
- آب که سر بالا می رود ، قورباغه ابوعطا می خواند
نادانی را می گویند که با گفتارش اظهار دانایی کند.
- آب نطلبیده مراد است
یعنی وقتی ناخواسته برای کسی آب بیاورند به فال نیک می گیرند.
- آهسته بيا آهسته برو گربه شاخت نزند
یعنی مخفی کردن مطلب، بي سر وصدا انجام دادن کاري
- توبه ی گرگ مر گ است
یعنی کسی که دست از عادت خود بر نمی دارد.
- از خر شيطان پياده شدن
یعنی از لج بازي بيرون آمدن
- از دماغ فيل افتادن
یعنی متکبر ومغرور بودن
- از کاه کوه ساختن
یعنی چيز کوچک و بي اهميت را بزرگ نشان دادن
- از هول حليم توي ديگ افتادن
یعنی از طمع زیاد عجله کردن به جاي نفع بردن ضرر کردن
- چاه کن همیشه ته چاه است
کسی که برای دیگران دام می گذارد ولی خودش در تله گرفتار می شود.
- چوب لای چرخ گذاشتن
مانع پیشرفت دیگران شدن، مانع ایجاد کردن.
- اگر در ديزی باز است حياي گربه کجا رفته است
یعنی از موقيعت نبايد سوء استفاده کرد.
- اگر دنيا را آب ببرد فلاني را خواب ببرد
یعنی بسيار بی خیال وبي فکر است.
- انگشت در سوراخ زنبور کردن
یعنی براي خود زحمت و دردسر درست کردن
- اين شتری است که در خانه هرکس مي خوابد
یعنی مرگ برای همه است.
- اين کلاه برای سرش گشاد است
یعنی لایق این کار نيست.
- با پنبه سر بريدن
یعنی به آرامی به کسي صدمه رساندن .
- باد آورده را باد مي برد
چيزي که به آساني و راحتی به دست آيد به راحتی هم از دست مي رود.
- جواب ابلهان خاموشی است
یعنی در برار افراد نادان باید خاموش بود.
- جوجه ها را در آخر پاییز می شمرند
یعنی نتیجه هر کار در پایان آن معلوم می شود.
منبع: بیتوته
68