افکار مزاحم یا ناخواسته چیست و چگونه از شّر آن خلاص شویم؟
افکار ناخواسته یا مزاحم اگر بمانند به وسواس تبدیل میشوند و زندگی ما را تباه میکنند. هر فکری دارای انرژی است، پس اگر دچار اضطراب، دلشوره و از خودبیزاری می شوید، بهتر است اول محتوای افکارتان را چک کنید.
اگر از شما بخواهند چند روز تصور کنید که در سرتان تومور مغزی غیرقابل علاجی در حال رشداست، آیا این کار را انجام می دهید؟ بسیاری از ما در انجام چنین کاری تردید داریم. چرا؟ زیرا در اعماق وجود، معتقدیم تصور، ذهن یا طرز تفکر ما می تواند بر بدن ما تأثیر بگذارد.
و اگر تردید کنید، حق با شما خواهد بود. تحقیقات مغز مدرن و همچنین فیزیک کوانتومی کشف کرده اند که ذهن نوعی انرژی است که می تواند بر تمام انرژی اطراف خود تأثیر بگذارد.
برای مثال، بسته به اینکه فیزیکدان کوانتوم، چگونه به انرژی «نگاه می کند»، انرژی می تواند به صورت موج یا ذره ظاهر شود. جای تعجب نیست که نظریه کوانتومی اغلب به عنوان "جادوی عمیق" نامیده می شود.
تفکر نادرست یا چیزی که آن را "فکر بنجُل یا آشغال" (Junk thoughts) می نامند، باعث رنج بیهوده می شود و ما را از زندگی خوب باز می دارد. تخمین زده می شود که یک فرد در حدود 40000 فکر در روز دارد. فکر می کنید از این تعداد چند تای آن فکر هرز و بیهوده است؟
من مطمئن نیستم، اما افکار ناخواسته به اشکال مختلف ظاهر می شوند. میتواند به صورت خود پسندی یا خودبیزاری بروز کند. میتوانند افکار انتقام و تلافی باشند؛ یا افکار جنایتبار یا شهوانی که خود فرد از اندیشیدن به آن میهراسد.
این افکار میتوانددر مورد صدمه زدن به خود یا دیگران باشد، یا افکار جنسی ممنوعه یا تفکرات کفرآمیز و در تضاد با اعتقادات فرد، یا احساس گناه از کوتاهی در اعمال دینی. به هر حال این افکار در هر صورت هیچ ما به ازای بیرونی ندارند اما ذهن ما چنان آنها را جلوه میدهد که در نظرمان معقول و منطقی میآیند.
این افکار که پشت عنوان «تفکر عینی» پنهان میشوند برای پوشاندن اضطراب ها، تردیدها و ترس های ما طراحی شده است. این افکار در نظر ما به مثابه جسارت، لجاجت و خشم است.
افکاری که مانع ما میشوند و ما را عقب میرانند، بسیار معصوم به نظر می رسند! دلیل اینکه آنها اینقدر بی گناه به نظر میرسند این است که ما خودمان آنها را به این شکل ساختهایم تا متوجه نشویم که واقعاً چه خبر است.
افکار بنجل، به "عادات ذهنی" تبدیل میشوند. افکار نادرست، از دوران کودکی ما نشأت میگیرند، آنها رشد میکنند و از طریق سیستم عصبی ما، که توسط روابط، تجربیات، پیروزیها و ناامیدیها، ترسها و امیال شکل می گیرند، در طول زندگی مان گسترش مییابند و به الگوهای ذهنی ما بدل میشوند.
آنها اکنون جریان اصلی الگوهای ذهنی ما هستند، و چالش این ما است که یک شاخه از این جریان اصلی را قطع کنیم.
سه مرحله برای برنامهریزی مجدد تفکر و حذف افکار ناخواسته
برای این کار، میتوانید از روش سه مرحلهای زیر برای برنامهریزی مجدد تفکر و حذف افکار ناخواسته استفاده کنید.
اول: افکاری را که به شما کمک نمی کنند شناسایی کنید. این بدان معنی است که از ترفندهای زبانی خود آگاه شوید و درک کنید که خودگفتاری شما واقعاً نشان دهنده چیست. گاهی اوقات استفاده از مشاوره شخصی یا حرفه ای به این کار کمک می کند.
دوم: افکار خودتخریبی تان را مورد مناقشه و بحث قرار دهید. اظهارات خود ما، اغلب طفره رفتن، بازی، بهانه و مانور تدافعی است و دیدن آنها به همان شکلی که هستند به تمرین و شجاعت نیاز دارد. شما بی صدا یا با صدای بلند می گویید "نه، من این فکر رو نمیپذیرم!"
سوم: جایگزین کردن فکر جدید و مفید. این افکار می تواند به شکل تایید باشد. جملات تاکیدی میتوانند به عنوان جایگزینی برای صحبتهای ناخواسته منفی مورد نظر ما عمل کنند.
قصد ما، بر رفتار ما تاثیر میگذارد
واقعا می تواند به همین سادگی باشد. کاری که در این مواقع انجام می دهید ، برنامه ریزی مجدد تفکر خود با احتمالات جدید است. همانطور که جوزف چیلتون پیرس نوشت: "ما در شبکه ای از ایده ها زندگی می کنیم، در تار و پود بافتی که خودمان ساخته ایم." ساختن. سعی کنید این را به عنوان یک فرصت جدید برای ساختن و خلق کردن ببینید.
انرژی افکار درونی ما- چه مثب ودرست و چه منفی و نادریت و بنجل، بر زندگی بیرونی که می بینیم و به آن دست می یابیم، تأثیر می گذارد؛ شما می توانید آن را "نیت"، "تجسم" یا "قانون جذب" بنامید.
همه اینها به استفاده فعالانه از تخیل شما برای مبارزه با مواد زائد و ساختن نوعی از زندگی که واقعاً آرزو دارید، اضافه می شود. پس از افکار بنجل پرهیز کنید.