عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع):

امام حسین(ع) حفظ اصل اسلام را حتی مهمتر از نظام اسلامی می دانستند/ امر به معروف فقط به مسلمانان اختصاص ندارد در سوئیس هم دیدم

عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) گفت: به تعبیر امام حسین(ع) که اگر اسلام به حاکمی مثل یزید مبتلا شود باید با اسلام خداحافظی کرد، اسلام بر باد می رفت. لذا امام حسین(ع) به عنوان حفظ اصل اسلام، حتی مهمتر از نظام اسلامی، به میدان آمدند.

امام حسین(ع) حفظ اصل اسلام را حتی مهمتر از نظام اسلامی می دانستند/ امر به معروف فقط به مسلمانان اختصاص ندارد در سوئیس هم دیدم

آیت‌الله هادوی تهرانی گفت: باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر مشروط به تأثیر است؛ و از طرفی این نکته هم مورد توافق همه فقها است که امر به معروف و نهی از منکر آثار سوء داشته باشد و به تعبیری با یک واجب اهم تزاحم داشته باشد، باز هم امر به معروف و نهی از منکر ساقط می شود. گاهی این مسأله پیدا می شود که امر به معروف و نهی از منکر می تواند باعث ایجاد مفاسد شود. مثلا باعث شود ارزش های اسلامی مورد شبهه و تردید واقع شود و اصل دیانت، ایمان و باور مردم نسبت به اسلام تضعیف شود؛ که در این صورت وظیفه ساقط می شود و یا لااقل آن شکل وظیفه تغییر پیدا می کند به شکلی که این تبعات سوء را نداشه باشد.

 عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) با تأکید بر اینکه تلاش امام حسین(ع) برای زدودن غبار تحریف ها بود، گفت:باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر مشروط به تأثیر است؛ و از طرفی این نکته هم مورد توافق همه فقها است که امر به معروف و نهی از منکر آثار سوء داشته باشد و به تعبیری با یک واجب اهم تزاحم داشته باشد، باز هم امر به معروف و نهی از منکر ساقط می شود. گاهی این مسأله پیدا می شود که امر به معروف و نهی از منکر می تواند باعث ایجاد مفاسد شود. مثلا باعث شود ارزش های اسلامی مورد شبهه و تردید واقع شود و اصل دیانت، ایمان و باور مردم نسبت به اسلام تضعیف شود؛ که در این صورت وظیفه ساقط می شود و یا لااقل آن شکل وظیفه تغییر پیدا می کند به شکلی که این تبعات سوء را نداشه باشد.

مشروح گفت و گو با آیت الله مهدی هادوی تهرانی را در ادامه می خوانید:

یکی از موضوعاتی که همواره در ماه محرم به آن پرداخته می شود مسأله امر به معروف و نقش امر به معروف در قیام سیدالشهدا(ع) است. به نظر شما حقیقت امر به معروف و نهی از منکر و هدف امام حسین(ع) چیست از اینکه یکی از اهداف قیامشان را امر به معروف و نهی از منکر عنوان کرده اند؟

قیام امام حسین(ع) بدون شک مصداق امر به معروف و نهی از منکر بود و خود آن بزرگوار هم به این نکته اشاره کردند. اما اینکه مقصود از امر به معروف و نهی از منکر در اینجا چه بود، جای تأمل و دقت دارد. چون ما باید این را توجه داشته باشیم که امام حسین(ع) بعد از برادر بزرگوارشان امام مجتبی(ع) 10 سال امامت داشتند ولی مخالفتی به این شکل با معاویه ابراز نکردند؛ در حالی که حکومت معاویه از نظر موازین و ملاک های شرعی و از منظر امام حسین(ع) حکومت مشروع نبود.

در واقع امام حسین(ع) در ادامه صلح امام مجتبی(ع)، همان رفتاری را که امام مجتبی(ع) در دوران بعد از صلح داشتند را ادامه دادند. در این دوران، یعنی دورانی که امام حسین(ع) امام مسلمین بودند و در عین حال معاویه حکومت می کرد، قطعا خلاف های زیادی در جامعه اسلامی اتفاق می افتاد ولی ما برخوردی از ناحیه امام حسین(ع) در این دوران نمی بینیم.

همچنان که در 25 سال خانه نشینی علی بن ابیطالب(ع) بعد از رحلت نبی اعظم(ص)، نمی بینیم که علی بن ابیطاب(ع) به آن معنا برخوردی با رفتارهای حکومت داشته باشند؛ در حالی که این حکومت از منظر آنها مشروع نبود . نه تنها از علی بن ابیطالب(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص) برخوردی با حکومت های زمان خودشان نمی بینیم، بلکه همراهی و همکاری علی بن ابیطالب(ع) را هم با این حکومت ها می بینیم.

وقتی فاطمه(س) دیدند که بعد از پیامبر(ص) علی(ع) را به اجبار دارند برای بیعت به مسجد می برند، و فاطمه(س) برآشفت و تهدید کرد که بر سر قبر پیامبر(ص) خواهد رفت و آنها را نفرین خواهد کرد، علی بن ابیطالب(ع) فرستاده ای فرستادند که ظاهرا سلمان بود، تا به فاطمه(س) بگوید که اگر می خواهی دین پیامبر(ص) باقی بماند، دست از این کار بردار.

این پیغام علی بن ابیطالب(ع) نشان می دهد بعد از ارتحال پیامبر(ص) اصل «دین» در خطر بود و به خاطر حفظ اصل دین، حتی علی بن ابیطالب(ع) حاضر شدند که به یک معنا نظام اسلامی را فدا کنند. چون درست است که حفظ نظام اسلامی از اهم امور است و هر حکم فرعی شرعی با حفظ نظام اسلامی تزاحم پیدا کند حفظ نظام بر آن مقدم می شود، اما قطعا حفظ اصل اسلام و دیانت اسلامی اهم از حفظ نظام و ساختار حکومت اسلامی است.

این رویه به یک معنایی در دوران بعد از صلح امام مجتبی(ع) از ناحیه امام مجتبی(ع) و بعد امام حسین(ع) ادامه پیدا کرد. با این فضا چه طور امام حسین(ع) در دوران یزید اقدام به قیام کردند و در واقع رویه مدارایی که بود را کنار گذاشتند و در واقع به عنوان امر به معروف نهی از منکر به میدانی آمدند که خودشان هم می دانستند نتیجه این میدان شهادت خود ایشان و اصحاب و یاران و اسارات خانواده خواهد بود؟

نکته ای که وجود داشت این بود که بر اثر تحریفات دوران بعد از پیامبر(ص) تا زمان واقعه عاشورا اتفاق افتاده بود، اسلام به گونه ای داشت تغییر و تحول پیدا می کرد که اصل دین داشت از بین می رفت و به تعبیر امام حسین(ع) که اگر اسلام به حاکمی مثل یزید مبتلا شود باید با اسلام خداحافظی کرد، اسلام بر باد می رفت. لذا امام حسین(ع) به عنوان حفظ اصل اسلام، حتی مهمتر از نظام اسلامی، به میدان آمدند.

بنابر این، امر به معروف و در رفتار امام حسین(ع)، در واقع امر آن بزرگوار برای حفظ اصل اسلام و ارزش های اسلامی است. حکومت اسلامی از مسیر اصلی خودش آنچنان دور افتاد که شخصیتی فاجر و فاسد مثل یزید می خواست به عنوان جانشین پیامبر(ص) و خلیفه مسلمین بر قدرت تکیه بزند. این انحرافی از اصل مسیر اسلام بود. اقدام امام حسین(ع) امر به معروف در جهت تلاش برای حفظ نظام بود که این تلاش موفق بود و امام حسین(ع) توانست کاری کند که حقیقت اسلام در طول تاریخ حفظ شود.

تعبیر نبی اکرم(ص) که «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» به این معنا است که مسیر و راه امام حسین(ع) باعث شد مسیر و راه نبی اعظم(ص) حفظ شود از انحرافاتی که دائم برای اسلام پیش آمده و احیانا خواهد آمد. به همین دلیل بعد از امام حسین(ع) در طول تاریخ شاهد قیام های متعدد به نام امام حسین(ع) هستیم و حتی انقلاب اسلامی ما هم با شعار حسینی(ع) و با روحیه قیام امام حسین(ع) شکل گرفت.

اینکه امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر را بالاتر از جهاد می دانند، منظور کدام امر به معروف است؟ آیا در محدوده حجاب و مسائل فردی است یا نقد کردن زمامداران است؟

مصداقی از امر به معروف که در رفتار و قیام امام حسین(ع) تجسم پیدا کرد همان نهی از خیانت به اصل اسلام و ارزش های اسلامی بود. قطعا این امر به معروف که حفظ اصل اسلام و ارزش های اسلامی است، فراتر از هر امر به معروف دیگری و هر رفتار واجب دیگری، حتی جهاد، است. چون این تلاشی است برای اینکه مفاهیم و ارزش های اصیل گرفتار تحریف نشوند.

تفکر اصلی اسلامی از مسیر خودش منحرف شده بود؛ به گونه ای که چهره ای از اسلام داشت معرفی می شد که هیچ تطابقی با مفاهیم و ارزش های اسلام اصیل و واقعی نداشت و تلاش امام حسین(ع) برای زدودن این غبار تحریف ها و مصداقی از امر به معروف و نهی از منکر بود. اما امر به معروف به عنوان یک وظیفه فرعی که ما در مجموعه فروعات به آن اشاره می کنیم، در مقابل هر وظیفه ای امر به معروف و در مقابل هر نوع فعل حرام نهی از منکر داریم.

البته این وظیفه شرایطی دارد که فقها در کتاب امر به معروف و نهی از منکر به آن اشاره می کنند. یکی از شرایطی که همه فقها بر آن توافق دارند این است که امر به معروف یا نهی از منکر احتمال لااقل عقلایی تأثیر داشته باشد. بنابر این اگر کسی در جایی احساس می کند امر به معروف یا نهی از منکر احتمال عقلایی تأثیر ندارد، این وظیفه از او ساقط می شود.

البته همان طوری که فقها از گذشته فرموده اند، از جمله شیخ مفید در کتاب شریف مقنعه، امر به معروف مراتبی دارد. یک مرتبه این است که انسان آنچه را که شخص دارد خلاف معروف یا مطابق منکر انجام می دهد را به دل موافقت نداشته باشد. مرتبه بعدی امر کردن لفظی است که به او بگوید این کار را باید انجام بدهی یا این کار را باید ترک کنی. این مراتب امر به معروف نهی از منکر وظیفه عمومی است.

اما مراتبی از امر به معروف و نهی از منکر در کتاب های فقهی تحت عنوان ضرب و جرح و حتی کشتن مطرح شده و آن مراتب همان طور که جناب شیخ مفید در کتاب مقنعه اشاره کرده، به حکومت و حاکم اسلامی اختصاص دارد و وظیفه عمومی نیست. آن باید با مراحل قانونی و طی مراحل قضایی انجام انجام شود.

باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر مشروط به تأثیر است؛ و از طرفی این نکته هم مورد توافق همه فقها است که امر به معروف و نهی از منکر آثار سوء داشته باشد و به تعبیری با یک واجب اهم تزاحم داشته باشد، باز هم امر به معروف و نهی از منکر ساقط می شود. گاهی این مسأله پیدا می شود که امر به معروف و نهی از منکر می تواند باعث ایجاد مفاسد شود. مثلا باعث شود ارزش های اسلامی مورد شبهه و تردید واقع شود و اصل دیانت، ایمان و باور مردم نسبت به اسلام تضعیف شود؛ که در این صورت وظیفه ساقط می شود و یا لااقل آن شکل وظیفه تغییر پیدا می کند به شکلی که این تبعات سوء را نداشه باشد.

هر نوع تخلفی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را ایجاب می کند. برخی تخلف ها آثار منفی گسترده تر و برخی تخلف ها آثار منفی محدودتری دارد

البته هر معروف و منکری مرتبه ای از اهمیت را دارد. به صورت کلی، وظیفه عمومی همین است که در قبال هر معروف ترک شده یا هر منکر انجام شده عکس العمل نشان بدهیم. این به یک معنا نوعی مسئولیت عمومی و نوعی مراقبت و نظارت اجتماعی محسوب می شود که اگر به نحو درست اعمال شود قطعا تأثیرات مثبتی را می تواند در جامعه داشته باشد. یعنی اگر همه مردم احساس کنند اگر در جایی معروفی ترک شد و یا منکری انجام شد عکس العملی متناسب با آن شرایط، به گونه ای که تأثیرگذار باشد، انجام بدهند، قطعا جامعه به سمت صلاح و سداد حرکت می کند. اما گاهی ممکن است برخی ظروف تبعات و مفاسدی داشته باشد که باید به تزاحم امر به معروف با یک واجب مهمتر و یا احیانا ارتکاب یک حرام مهمتر، توجه داشته باشیم. خود این مسأله گاهی وقت ها در اعمال امر به معروف و نهی از منکر پیچیدگی خاصی را ایجاد می کند.

مسأله امروز ما که شما هم به آن اشاره کردید، بحث «حجاب»، یک بحث فقهی است که حجاب به عنوان یکی از وظایف اسلامی، با محدوده هایی که در کتاب های فقهی بیان شده، امر واجبی است. بنابر این نسبت به کسی که آن را ترک می کند امر به معروف معنادار می شود. اما اینکه چه قدر در شرایط اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار است و چه آثار سوئی دارد، تابع موقعیت و شرایط است.

بحث عمومی فقهی این است که ما باید به این واجبات و محرمات توجه کنیم. اما اینکه در شرایط فعلی ما به چه شکلی یک امر به معروف یا نهی از منکری را انجام بدهیم، باید توجه کنیم که اولا تأثیرگذار باشد و ثانیا مفسده ای در پی نداشته باشد. گاهی از اوقات اگر غفلت کنیم، امر به معروف و نهی از منکرهای ما نه تنها اثرگذار نیست بلکه آثار منفی دارد و حتی باعث تبعات منفی اجتماعی می شود که اینجا یا باید موقتا وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را کنار بگذاریم یا شکل و نحوه آن را طوری قرار بدهیم که این مشکلات ایجاد نشود و تأثیرگذار هم باشد؛ این مسأله خیلی مهم است.

آیا این شکل تبیین امر به معروف که این روزها در کشور دیده می شود، از گشت ارشاد گرفته تا متأسفانه روبرو شدن مردم با همدیگر، که یکی تجلیل و تکریم و دیگری بازداشت و توقیف می شود، را شما می پسندید؟ اساسا توصیه شما به کسانی که امر به معروف می کنند چیست و برخورد آنها باید چگونه باشد؟ آیا برخوردهای خشن در امر به معروف و نهی از منکر منجر به وهن اسلام و دین نمی شود؟

قضاوت در این مسائل به صورت موری بحثی است که من نمی خواهم به آن وارد شوم. اما به شکل کلی عرض کردم که اگر من به عنوان یک شخص می خواهم در جایی امر به معروف یا نهی از منکر کنم و احتمال تأثیر عقلایی نمی دهم، تکلیف از من ساقط می شود؛ یا احتمال مفسده ای مثل مفاسدی که شما اشاره کردید می دهم، باز هم تکلیف ساقط می شود.

بنابر این همچنان که عرض کردم، به عنوان وظیفه فردی ما زمانی مکلف به امر به معروف و نهی از منکر هستیم که امکان تأثیر باشد و مفسده ای نباشد. اما به عنوان وظیفه اجتماعی که مسئولیت آن با دولت اسلامی است، دولت اسلامی باید همه جنبه های یک اقدام را محاسبه کند که آیا این اقدام در مجموع به نفع اسلام، تقویت ایمان و توسعه رفتارهای دینی خواهد بود یا به عکس ممکن است موجب تضعیف باورها و به تعبیر شما وهن اسلام یا تضعیف رفتارهای دینی باشد. این جنبه های مختلف نیاز به یک مطالعه کارشناسی و شناخت از وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور دارد.

شاید برخی ظرف ها تحمل بعضی از مسائل را نداشته باشد. مثلا خاطر ما هست که ابتدای انقلاب شهید رجایی دستورالعمل رعایت حجاب در ارگان های دولتی را صادر کردند و آن زمان این اقدام مشکل خاصی به لحاظ اجتماعی و سیاسی ایجاد نکرد. یعنی ظروف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما در آن زمان، علی رغم اینکه این مسأله برای جامعه عمومی ما چندان مأنوس نبود، عکس العمل خاصی نداشت و تقریبا با موفقیت اجرا شد.

به هر حال مجموعه شرایط حاکم بر جامعه تأثیر دارد در نوع اقداماتی که دولت نسبت به هر مسأله ای انجام می دهد و این نیاز به ملاحظه جنبه های مختلف مسأله دارد و انتخاب راهی که ما بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم و در عین حال اجتناب کنیم از مفاسد، عیوب و مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید.

اصل مسأله حجاب بحثی نیست که ما نیاز به بررسی جدید نسبت به آن داشته باشیم. اما اینکه ما چگونه اقدام کنیم تا این مسأله به لحاظ فرهنگی هم پذیرفته و عمل شود و هم به لحاظ اجتماعی مظاهر بدحجابی یا بی حجابی را در جامعه کاهش بدهیم، به یک شناخت عمیق از شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور و نحوه تعامل با این شرایط نیاز دارد که قطعا رفتار ما به عنوان یک فرد یا حکومت می تواند تأثیرگذار باشد بر نتایجی که از این اقدامات به دست می آید. اگر ما با ظرافت این کار را انجام بدهیم، قطعا می توانیم نتایج مثبتی را در جامعه شاهد باشیم.

ممکن است این توهم در ذهن مردم ما باشد که مثلا امر به معروف و نهی از منکر یک چیز اسلامی است و اختصاص به مسلمانان دارد؛ این طور نیست. ما شاهد هستیم در کشورهای غیر اسلامی چنین چیزی نهادینه شده و در زمینه هایی که برای خود آنها مهم است این رفتارها را می بینیم. چیزی که خود من شخصا بیش از 30 سال پیش در سوئیس با آن مواجه شدم این بود که مردم در مقابل تخلفات رانندگی از خودشان عکس العمل نشان می دهند. این طور نیست که ثبت تخلف یا برخورد با متخلف را صرفا وظیفه پلیس بدانند. هر آدمی که احساس می کرد راننده ای دارد خلاف می کند، وظیفه خودش می دانست که با آن متخلف به نحوی برخورد کند.

یکی از دوستان ایرانی که در آنجا مقیم شده بود می گفت من هیچ وقت آشغال روی زمین نمی اندازم. گفتم چه طور؟ گفت اولین باری که من در سوئیس آشغالی را روی زمین انداختم دیدم صدایی با تحکم به من گفت آشغال را بردار و داخل سطل بیانداز. اطراف خودم را نگاه کردم و دیدم کسی نیست و تعجب کردم که چه کسی دارد به من تحکم می کند و بعد دیدم روی بالکن پیرزنی نشسته و وقتی دید من آشغال را روی زمین انداخته ام، بلافاصله به من گفت آشغال را بردار و داخل سطل بیانداز.

لذا این مراقبت و نظارت اجتماعی امر مثبتی است و کشورهای پیشرفته سعی کرده اند که نهادینه شود؛ البته عرض کردم در زمینه هایی مثل رعایت قوانین رانندگی و بهداشت عمومی که برای آنها مهم است. ما هم در زمینه هایی که برای ما مهم است مثل ارزش ها و احکام اسلامی قائل به نظارت عمومی هستیم و در قالب همین امر به معروف و نهی از منکر است. نه اینکه صرفا به گشت ارشاد اختصاص داشته باشد، یک وظیفه عمومی است و همه مردم در قبال هر نوع تخلف اسلامی و قانونی باید حساس باشند.

اما برخورد باید به گونه ای باشد که اثر مثبت بگذارد و نتیجه نهایی این باشد که ما ببینیم رفتار صحیح در جامعه توسعه پیدا می کند و فرهنگ عمومی به سمت رعایت بیشتر احکام اسلامی و قوانین کشوری حرکت کند. این خیلی مهم و مدیریتش یک مسأله بسیار دقیق و پیچیده است.

مصادیق مهم و اولویت امر به معروف در جامعه امروز ما کدام است؟

هر نوع تخلفی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را ایجاب می کند. برخی تخلف ها آثار منفی گسترده تر و برخی تخلف ها آثار منفی محدودتری دارد. البته به این معنا نیست که چون تخلف بزرگتری وجود دارد ما تخلف کوچکتری را نادیده بگیریم؛ اگر تزاحمی در کار نیست، ما باید نسبت به هر دو عکس العمل نشان بدهیم. در جایی که تزاحم ایجاد شود اهم را بر مهم ترجیح می دهیم.

اگر از منظر اهم و مهم به مسائل و تخلفات نگاه کنیم، بعضی تخلفات اهم است. تخلفاتی که جنبه اجتماعی پیدا می کنند، اهمیت بیشتری دارد؛ به خصوص تخلفاتی که باعث نوعی تضعیف نظام اسلامی یا اصل دین می شود. مثلا وقتی مسئولی از آن موقعیت سوء استفاه مالی یا شکل دیگری از سوء استفاده ها می کند، ممکن است تأثیر اجتماعی گسترده ایجاد کند و نسبت به اصل نظام تضعیف اعتماد عمومی و ایجاد نظر منفی در پی داشته باشد. برخورد با چنین تخلفی مهمتر است از برخورد با تخلفی که مثلا در یک محدوده جزئی اتفاق می افتد.

وقتی برخورد می شود با یک متخلف مالی یا شخصی که از موقعیت اجتماعی، سیاسی و مالی خودش سوء استفاده می کند، باور و اعتماد مردم نسبت به نظام افزایش پیدا می کند. قطعا اینجا اهمیت دارد که با این تخلف ها برخورد بیشتری داشته باشیم.

منبع: جماران
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 12
  • بهادر
    1

    عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت ؟؟؟؟ چه عنوان پر طمطراقی ولی با نتیجه پوچ ‌. یکی ار مسئولین جواب دهد سر فصل کاری این مجمع چیست بودجه سالیانه ان چقدر است که این مردم گرسنه و فلاکت زده که حتی نان هم بسختی می توانند تهیه کنند باید هزینه آنها را پرداخت کنند

  • ناشناس
    0

    امام حسین بزنه کمرتان با این اسلامی که برای مردم درست کردید
    کف دستهایتان را نگاه کنید و لمس کنید اگر
    کمی زبری داشت بعد از اسلام حرف بزنید
    اسلام میگه لا اکره فی الدین
    اسلام میگه هر گاه فقر وارد بشه ایمان میره
    اسلام میگه میزان رای ملت است
    کدامش رو شما رعایت کردید؟؟؟؟

  • علی
    0

    بگذارید تصور کنیم برای علی (ع) تشکیل و حفظ نظام اوجب واجبات بود: پیکر پیامبر را رها می کرد و با اعمال زور سقیفه را کن فیکون می کرد. یا بعد از عمر با آن شورای تعیین خلیفه خدعه می کرد و می گفت راه خلفای پیشین را ادامه می دهد و بعد کار خودش را می کرد. یا در جنک صفین وفتی موقعیت داشت معاویه و عمرو عاص را از دم تیغ میگذراند و ابه خواست مذاکره تن نمی داد. در همه این موارد می توانست مانند بنی امیه خدعه کند و حکومت را در دست بگیرد و همه امامان بعدی از خطر مصون می ماندند. ولی خوب قرار نبود حکومت علوی به هر بهایی تشکیل شود حتی به بهای یک دروغ و خدعه.

  • ناشناس
    0

    البته در سویسس شماراامر به معروف کردند ونهی از منکر کاملا هم به حق بوده .تا مثل سوییس شویم .

  • ناشناس
    0

    دوستی نقل کرد که در فروشگاهی در سوییس مستی مزاحمتهای بسیار بر ای فروشنده ایجاد کرد و رفت.من ایرانی در غیاب مست چند کلام زشت نثارش کردم فروشنده گفت شما حق توهین ندارید ایشان مست است.دوست گفت دیگه جای ایستادن نبود.در پارکی مرد مست نشسته بود بهش نزدیک شدم باب انسانیت را گشودم گفت مگر در اینجا کسی دروغ میگوید که شما قصد راهنمایی دارید!.

  • ناشناس
    0

    پس چرا اختلاس دزدی فساد رانت بیشتر از کشورهای دیگه داریم؟ چرا بجه های خودشان را به کشوری می فرستن که پوشش مناسب ندارن،

  • ناشناس
    1

    با سلام/ یکشنبه 23/05/1401
    ---
    به واحد پخش قرآن در صدا و سیمای ج.ا.ا
    ---
    ترجمه اشتباه برخی از الفاظ کریم
    ---
    به اطلاع می رساند ترجمه ی درست واژه های قرآنی : علیم ، بصیر ، خبیر و قدیر بترتیب : دانا ترین ، بینا ترین ، با خبر ترین وتوانا ترین است که در پخش قرآن در صدا و سیمای این سازمان باشتباه ظاهرا دانا ، بینا ، با خبر و توانا ترجمه می شوند .
    در ضمن خبر گوی معروف واحد خبر سیمای ج.ا.ا خانم حسینی در خواندن ((حرف ع)) در عبارت « و عجل فرجهم» که ترجمه درست آن : به ظهور آنان شتاب ببخش ؛ این حرف را در خواندن به همزه ، أ ، تغییر می دهند که معنای این عبارت را وارونه و معکوس می کند و معنای این عبارت می شود: در ظهور آنان تاخیر بیانداز؟!

  • ناشناس
    0

    اصراری که همه ی دین داری و مذهب داری و نیکوکاری متدینان را تباه می سازد
    ---
    « ... وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا » ﴿ آیه ۸۷ سوره نساء ﴾
    اصرار بر سهیم ساختن بندگان مقرب و هر چیز مربوط به آنان در هر یک از ویژگیهای فرا طبیعی منحصر به یگانه ذات اقدس خداوند جهان آفرینش ، بحکم آیات قرآنی 65 سوره زمر و 72 سوره مائده و ایات 48 و 116 سوره نساء و بحکم بسیاری از هشدارهای محکم و مفصل موجود در سر تا سر قرآن ؛ نزد خداوند بزرگ ترین گناه نابخشودنی است که حتی پیامبران تهدید شده اند اگر این گناه را مرتکب شوند ؛ همه ی دین داری و مذهب داری و نیکو کاری آنان تباه می شود و بهشت بر آنان حرام می گردد و بحکم آیات 103 تا 106 سوره کهف آنان در قیامت در زمره ی زیان کار ترینان خواهند بود و به عذاب الهی ابدی دچار خواهند شد .

  • ناشناس
    0

    ظلم در حق خدا و مقدسات الهی را در کشور اسلامی چه طرفهایی باید متوقف کنند؟!
    ---
    در کشور ما که حکومت به اسلامی بودن خود افتخار می کند ؛ بسیاری از مردم بخاطر خطاهای مسئولان حکومتی ؛ به خدا و پیامبر و اهل بیت آن حضرت ظالمانه ترین و بد ترین نا سزاها را می گویند .
    سایت دینی و مذهبی موسوم به « روشنگری » و بسیاری دیگر از سایتهای اطلاع رسانی انتقادهای قرآنی و عقلی را که علیه برخی از افراد مانند مداحان و روضه خوانان و مدعیان دین شناسی و شاعران که با من در آوردیها و خرافات و جعلیات ساخته و پرداخته ذهن بشر ؛ دین و مذهب را که مقدس ترین میراث الهی بشر اند مسخره و بدنام می کنند ارسال می شوند ؛ با بهانه ی حرمت گزاری به این افراد که گستاخی آنان علیه دین و مذهب و علیه قرآن آشکار است منتشر نمی کنند!!!
    در کشوری که بنام دین و مذهب حکومت می کند ؛ مسئولان پیگیری و متوقف ساختن این هتاکیها که علیه دین خدا و قرآن او و علیه حقایق توحیدی مذهب اهل بیت بطور روزمره در همه جا گستاخانه و پیوسته با من در آوردی پروری و خرافه گستری و ترویج جعلیات ضد قرآن و عقل روا داشته می شوند کدام طرفهای حکومتی هستند که متاسفانه بر خلاف مسئولیت بزرگ خویش که دفاع از حرمت حقایق مقدسات اصیل الهی است ؛ مهر سکوت همیشگی بر لب زده اند؟؟؟!!!
    آیا دفاع عالمانه ی پیوسته از حقایق مقدسات اصیل الهی مهم ترین اولویت وظیفه ی حکومت دینی منتسب به اسلام نیست؟؟؟!!!

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      کتمان کنندگان حقایق روشنگریهای قرآن هیچ فکری برای حساب حتمی آخرت خویش کرده اند؟!
      ---
      اگر کارگزاران سایت رسانه ی همگانی مجاز شما که مدعی ایمان به خدا و حساب روز قیامت هستند ؛ توجیه قرآنی و عقلی برای خود داری از پخش روشن گریهای دینی و مذهبی مبتنی بر قرآن و عقل نداشته باشند ؛ بدانند در فردای قیامت از رویا رویی با سرنوشت و مجازات شوم ابدی کتمان کنندگان حقایق شناختهای محکم و مفصل قرآن در باره ی دین داری و مذهب داری که نفرین و خشم بزرگ خداوند است گریزی نخواهند داشت ؛ و آنگاه بحکم خداوند در قرآن هیچ پشیمانی و هیچ شفاعتی از هیچ آفریده ای به داد آنان نخواهد رسید .
      آیا شماها به حقایق و اصول اتمام حجتهای الهی که هیچ گریزی در دنیا و آخرت از پیامدهای آنها نیست ؛ آگاهی دارید؟!

  • داد
    0

    توی سویس چکار میکردی لابد برای امر معروف آنهم با بودجه ولایت اسلامی رفته بودی و یا ماه عسل با همسر دوم و یا برای خرید سیسمونی .

  • ناشناس
    0

    کدام حدیث یا روایت دینی و مذهبی شرعا معتبر است؟
    ---
    درستی و اعتبار شرعی هر حدیث وروایت دینی و مذهبی تنها در حال هماهنگی و انسجام آن حدیث یا روایت با داده های محکم و مفصل ذی ربط قرآن با آن حدیث یا روایت است .
    در حال نبود چنین هماهنگی و انسجام در حدیث یا روایت ؛ سندیت و نسبت آن به پیامبر (ص) یا به امام (ع) از اهل بیت آن حضرت یا به هر بنده ی مقرب دیگری ؛ مخدوش به جعل و دروغ است و هیچ اعتبار شرعی ندارد .
    جدا از آیات محکم و مفصل قرآن ؛ هرگز نمی توان برای تایید درستی و اعتبار شرعی حدیث و روایت دینی و مذهبی تنها به مجملات قرآن یا تنها به احادیث و روایات ذی ربط بسنده کرد .
    آیات محکم و مفصل قرآن بنا به ادله و شواهد و قراین قطعی قرآنی بسیار ؛ اولوبت اول و اهمیت برتر غفلت ناپذیر در تایید اعتبار شرعی احادیث و روایات دینی و مذهبی را دارند.
    تکیه به احادیث و روایات فاقد اعتبار شرعی در زمینه ی احکام و اعتقادات غیر رآنی بنا به روشنگریهای قرآنی و عقلی ؛ راه را برای گرفتار شدن متدینان در دامهای شیطانی گمراه کننده بنام دین و مذهب و تباهی همه ی عبادتها و نیکوکاریهای متدینان هموار می سازد .
    با وجود قرآن که وحی رسا و گویای تحریف نشده الهی است و وجود ترجمه های مختلف آن در اختیار متدینان ؛ آنان پس از مرگ و در قیامت هیچ فرصتی برای جبران فاجعه این گمراهی و برای اظهار پشیمانی و توبه جهت رهایی از عذاب ابدی الهی را نخواهند یافت .