والدآزاری؛ چالش جدید خانوادههای معاصر/ تأثیر تغییرات اجتماعی بر روابط میان والدین و فرزندان
موضوع والدآزاری به دلیل تأثیرات مخرب آن بر سلامت روانی والدین، نیازمند توجه جدی محققان و مسئولان است. ترکیبی از استرس، نگرانی و احساس ناامیدی ناشی از رفتارهای آزاردهنده، بر زندگی والدین سایه میاندازد و بر روابط خانوادگی و اجتماعی آنان تأثیر منفی میگذارد.

در دنیای امروز، روابط میان اعضای خانواده دچار تغییرات زیادی شده است. این تغییرات گاهی به چالشهایی منجر میشوند که میتوانند بنیان خانواده را تحت تأثیر قرار دهند و پیامدهای روانی و اجتماعی مهمی داشته باشند.
پژوهشهای اخیر نشان میدهند که والدآزاری بهعنوان یک معضل اجتماعی نوظهور، نهتنها در کشورهای مختلف بلکه در جوامع ایرانی نیز رو به افزایش است. والدآزاری به معنای رفتارهایی است که از سوی فرزندان نسبت به والدین اعمال میشود و شامل انواع خشونتهای کلامی، عاطفی، مالی و گاهی فیزیکی است.
این نوع رفتارها که اغلب ناشی از مشکلات تربیتی، تغییرات فرهنگی و تأثیر فضای مجازی بر فرزندان است، موجب میشود والدین در خانواده خود احساس بیاحترامی و بیارزشی کنند. بسیاری از والدین، به دلیل احساس گناه یا ترس از پیامدهای قانونی برای فرزندان، تمایلی به گزارش چنین رفتارهایی ندارند. از سوی دیگر، این نوع خشونت میتواند زمینهساز مشکلات اجتماعی بزرگتری شود.
موضوع والدآزاری به دلیل تأثیرات مخرب آن بر سلامت روانی والدین، نیازمند توجه جدی محققان و مسئولان است. ترکیبی از استرس، نگرانی و احساس ناامیدی ناشی از رفتارهای آزاردهنده، بر زندگی والدین سایه میاندازد و بر روابط خانوادگی و اجتماعی آنان تأثیر منفی میگذارد.
از آنجا که این معضل کمتر از دیگر انواع خشونتهای خانوادگی مورد مطالعه قرار گرفته، تحقیق درباره آن میتواند به درک بهتر این پدیده و ارائه راهحلهایی مؤثر کمک کند.
در همین راستا، مهناز فرهمند، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه یزد، به همراه دو همکار دیگر، تحقیقی را در میان برخی خانوادهها انجام داده است. هدف این پژوهش بررسی ابعاد مختلف والدآزاری و شناسایی عواملی است که موجب چنین رفتارهایی میشوند. این پژوهش توسط دانشگاه یزد و با بهرهگیری از روشهای علمی انجام شده است.
روش انجام این پژوهش کیفی بوده و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۲۳ نفر از والدین جمعآوری شده است. پژوهشگران تلاش کردند تا تنوع نظرات و تجربیات والدین را در نظر بگیرند و دادهها را با استفاده از روشهای علمی کدگذاری و تحلیل کنند. این روش به آنها امکان داد تا به عمق مسائل پی ببرند و بینشهای جدیدی درباره این پدیده به دست آورند.
یافتههای این تحقیق نشان میدهند که والدین در شرایطی که بیاحترامی، بیتوجهی و حتی سوءاستفادههای مالی و کلامی از سوی فرزندان را تجربه میکنند، با احساساتی نظیر استرس، تحقیر و ناامیدی مواجه میشوند.
این رفتارها اغلب از انتظارات نابهجای فرزندان نسبت به والدین ناشی میشود و موجب تضعیف جایگاه اجتماعی و خانوادگی آنها میشود. در این میان، خشونت فیزیکی کمترین شیوع را داشته و خشونتهای عاطفی و کلامی بیشترین آسیب را به والدین وارد کردهاند.
نتایج این پژوهش همچنین نشان دادند که بسیاری از مشکلات مربوط به والدآزاری ریشه در سبکهای تربیتی نادرست والدین دارد. سختگیری بیش از حد، نادیده گرفتن اشتباهات فرزندان و یا استفاده از روشهای تربیتی استبدادی میتوانند زمینهساز رفتارهای آزاردهنده در فرزندان شوند. به همین دلیل، اصلاح سبکهای تربیتی و افزایش آگاهی والدین و فرزندان درباره اهمیت احترام متقابل در خانواده میتواند راهحلی مؤثر برای کاهش این معضل باشد.
تحقیقات مشابهی که در سایر کشورها انجام شده نیز نشان میدهند که والدآزاری یک پدیده جهانی است و پیامدهای آن میتواند بر سلامت روانی و اجتماعی جامعه تأثیر بگذارد. به همین دلیل، آموزش مهارتهای ارتباطی به والدین و فرزندان میتواند به بهبود روابط خانوادگی و کاهش تنشها کمک کند. این آموزشها باید از طریق مراکز مشاوره، رسانهها و دیگر سازمانهای مرتبط انجام شوند تا خانوادهها بتوانند با چالشهای جدید به شکل بهتری روبرو شوند.
این پژوهش که با هدف بررسی و واکاوی رفتارهای خشونتآمیز فرزندان نسبت به والدین انجام شده، گامی مؤثر در مسیر حل یکی از چالشهای مهم خانوادههای معاصر به شمار میرود.
مقاله علمی پژوهشی برگرفته از این تحقیق در دوفصلنامه «پژوهشهای جامعهشناسی معاصر» وابسته به دانشگاه بوعلیسینا منتشر شده است. انتشار این مقاله نشاندهنده اهمیت بالای موضوع والدآزاری و ضرورت تحقیقات بیشتر برای شناخت بهتر این پدیده و کاهش اثرات منفی آن است.
در این روزگار اشتباه بزرگ ازدواج است وبزرگترش بچه اوردن !نکنید که راه برگشتی نیست .عمرخودتونا میسوزانید وبزرگترین دشمن را برای خودتون میخرید .!!
سلام بنظرم محققانیکه دذزمینه والدآزاری تحقیقاتی کرده اندذهن من مخاطب راازواقعیت موجوددرجامعه که خودم درگیرآن هستم کاملا منحرف وبه بیراهه سوق داده اند.اگربررسی اجمالی ازچندین خانواده رامحورخودقرارمیداندبه مسائل دیگری میرسیدندکه اصلاوابدا درمقاله خودیانخواستندبپردازند ویاطرفه رفته که موردقبول وبرداشت صحیح نبوده
بیشتر این مسایل بخاطر اقتصاد و تربیت وفرهنگی می باشد وقتی پدر ومادر از لحاظ اقتصادی مشکل داشته باشند بر روح وروان انها تا ثیر می گذارد واز لحا ظ اجتماعی پایین می ایند ومکان آنها پایین تر می آید ودر محیط های جرم خیز وحاشیه فرزند می اورند کرچه شاید از خانوادخوب وبا فرهنگ وبا اصالت خودشان بوده اند اما محیط بر فرزندان وخودشان تاثیر می گذارد وکم کم خودشان هم تغیر رفتار می دهند ووقتشان بیشتر برای رفع نیازهای اولیه مانند خوراک واجاره ومسکن می گذارد واز تربیت فرزندان غا فل می شونند وفرزندان عقدهای واساس کم توجه ای در اجتماع میکنند وعا مل ان را پدر ومادر را می دانند و به سر زنش وگاهی توهین وکتک کاری می رسد اگر جامعه از امکانات ورفاه وامنیت وقانون برتیش مهم باشد جامعه به سعادت و آرامش میرسد پس اول اقتصاد وکار مناسب ومسکن در اولویت هست بعدا مسایل دینی واعتقادی خود به وجود می آید ودزدی وبزهکاری وخلاف ولی قانونی کمتر میشود