مدیر عامل جمعیت امام علی (ع): امیدی که از طبقه پایین جامعه شکل بگیرد، کارآمدتر است/زنان خودشان باید برای احقاق حق خود بجنگند
زهرا رحیمی، مدیر عامل جمعیت امام علی(ع) می گوید: ما باید در جامعه روحيه مشاركت جمعي را فعال كنيم، اين يك اميد است كه همه شهروندان بتوانند در بهبود شرايط جامعه تلاش كنند.
![مدیر عامل جمعیت امام علی (ع): امیدی که از طبقه پایین جامعه شکل بگیرد، کارآمدتر است/زنان خودشان باید برای احقاق حق خود بجنگند](https://cdn.khabarfoori.com/thumbnail/NGZjOGIIDXxr/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJI9RFbGvHBs0/NGZjOGIIDXxr.jpg)
سوگل دانائي- اولین بار او را در یکی از جلسات جمعیت امام علی(ع) دیده بودم، آرام و کم حرف بود، فرزندانش همیشه همراه او بودند، با وجود زندگی متاهلی هیچگاه جمعیت را رها نکرد، برای جامعه مردسالار ما که همیشه مردان ارکان اصلی آن را تشکیل می دهند، تصویر عجیبی بود که یک زن مدیرعامل یک تشکل دانشجو محور بزرگ باشد. در صحبتهایش از نام همسرش، شارمین میمندی نژاد زیاد یاد میکند. زهرا رحیمی، در داشگاه صنعتی شریف تحصیل کرده است و مهندس است اما بعد به واسطه دغدغه اجتماعی که برای خود احساس میکرده در کنار تحصیل علم به فعالیت اجتماعی نیز پرداخته است، او به اکنون علاوه بر حضور در جمعیت، یکی از مهندسان موفق نیز به حساب میآید. به مناسبت عید نوروز با او به گفت و گو نشستیم تا از دغدغههای این روزهایش آگاه شویم.
*شما در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کردید، رشته مهندسی خواندهاید، برایم جالب است بدانم که چه طور دغدغهمند شدید و عضو یک تشکل اجتماعی شدید؟
به لحاظ تاريخي من در سال ٧٩ دانشجو بودم و در يك سري كلاسها شركت ميكردم، كلاسهايي مانند نمايشنامه نويسي.در آن كلاسها براي اينكه بتوانيم از درد و رنج مردم بنويسيم. به ديدن جاهايي كه احساس ميكرديم درد بيشتري وجود دارد رفتيم و به نوعي با مسائل اجتماعي آشنا شديم. در آن مناطق متوجه شدیم که جای کار بسیاری وجود دارد و كم و كاستي در اين زمينه زياد است. شارمين ميمندي نژاد هم كه موسس جمعيت بود به ما بسيار كمك كرد. ما آن سالها از يك تشكل در دانشگاه شريف شروع كرديم اما بعد بسيار گسترده شد چون با استقبال دانشجويان همراه شد. اين حركت اجتماعي در دوران سرخوردگي سياسي سریعا جای خود را بین دانشجویان باز کرد.
*فکر میکنید سطح تحصیلات افراد آنها را دغدغهمند بارمی آورد؟ شما فکر میکنید برای اینکه مردم بتوانند مسولیت اجتماعی پیدا کنند باید از چه راهی اقدام کرد؟
خيلي عجيب نيست كه افراد با هر سطح تحصيلات و هر رشتهاي كه خواندند براي خود احساس مسئوليت كنند و احساس كنند كه اين جامعه براي آنهاست، همانطور كه ما در خانه خودمان در هر رشتهای كه تحصيل كردهايم، يك سری كارها را بايد انجام دهيم، شهروند بودن خيلي به تحصيلات بستگي ندارد،حضور اجتماعي هم خيلي به تحصيلات بستگي ندارد، بلكه به احساس مسئوليت بستگي دارد.
يعني شهروندان نسبت به آنچه در جامعه رخ ميدهد مسئول هستيم و اگر ندانيم كه چه اتفاقي ميافتد اين نشان دهنده اينكه مسئوليتي نداريم نيست، مثل اين است كه اتفاق بدي در جامعه رخ دهد و ما چشممان را روی آن ببنيدم اينكه ما چشممان را ببنديم دليل نميشود كه آن اتفاق رخ نداده است و ناآگاهي ما از ما سلب مسئوليت نميكند.
*این آگاهی در جامعه روحیه مشارکت را هم تقویت میکند.
ما بايد آگاه باشيم كه در جامعه ما زنان چه وضعيتي دارند، كودكان چه وضعيتي دارند، وظيفه ما به عنوان يك شهروند در مقابل كساني كه حق دفاع از خود ندارند چه چيزي است؟ ما باید در جامعه روحيه مشاركت جمعي را فعال كنيم، اين يك اميد است كه همه شهروندان بتوانند در بهبود شرايط جامعه تلاش كنند اين اميد از پايين جامعه شكل ميگيرد از راس نيست و به همين دليل شاید واقعيتر و کارآمدتر باشد.
*از همان روزهای ابتدایی جمعیت شما در کنار آقای میمندی نژاد حضور داشتید، ایده جمعیت برای شما بود؟
ايده جمعيت براي آقاي ميمندي نژاد بود اما در مقوله اجرا بسياري از كارها هم به صورت مشاركتي بود. در حال حاضر جمعيت به صورت تيمي اداره مي شود و وقتي كه قرار شد رسمي شود و روي كاغذ تقسيم نام و وظيفه شود من اسمم را به عنوان مدير عامل ثبت كردم اما كار به صورت تيمي ايفا ميشود اجراي كارها بين تمام بچههايي كه فعال هستند تقسيم شده است، اما من به عنوان فردي كه به لحاظ قانوني مسئوليت انجام امور را پذيرفته و پاسخگو هستم.
*یکی از مهمترین کارهایی که جمعیت امام علی انجام داد، توانمندسازی زنان بود، توانمندسازی رابطه مستقیمی با خودباوری دارد، بسیاری این توانمندی را صرفا از بعد مالی برای خود تعریف میکنند، شما به عنوان کسی که سالهاست در این عرصه فعالیت میکند این توانمندسازی را در چه چیزی میبینید؟
توانمندسازی از آن بحثهای بسیار مهم است، خيليها هستند كه مثلا چند دار قالي ميگذارند و ميگويند كه خانمها اينجا توانمند شدند. مسالهاي كه ما در بعد توانمند سازي با آن روبه رو هستيم بعد اجتماعي-فرهنگي- اقتصادي است. يعني ما با افرادي رو به رو هستيم كه اعتماد به نفس ندارند، تصميمات درستي براي زندگي خود نگرفتند، اين تصميمات غلط و پي در پي آنها را دو دل كرده، بهترين تعريفي كه ميتوان براي توانمند سازي بيان كرد اين است كه فردي بتواند اعتماد به نفس گمشده خودش را پيدا كند و تصميمات درستي براي خودش بگيرد، براي مثال ما با افرادي روبه رو ميشويم كه خودشان در كودكي ازدواج كردند و از اين ازدواج ناراضي هستند، حالا اين مساله براي كودكانشان رخ داده اما نمي توانند به آن نه بگويند. به اين موضوع تن مي دهند حتي اگر از منظر اقتصادي هم توانا باشند. در حقيقت بحث خودباوري بسيار مهم است شما تا زماني كه خودتان را باور نكنيد فكر مي كنيد هر مشكلي پيش بيايد مقصرش شما هستيد و اين شما بوديد كه باعث ايجاد مشكل براي خودتان شديد. همه آن چراها و سوالاتي كه ايجاد مي شود را به سمت خودتان مي بريد به طور مثال اينكه همسر شما به كشيدن مواد صنعتي روي آورده اين به خاطر تقدير بد شما نيست. اين به اين دليل است كه جامعه به اين سمت كشيده شده و اين بايد به صورت جمعي حل شود.
*یعنی بعد مالی اهمیتی ندارد؟
البته ناگفته نماند كه بحث اقتصادي هم جاي خودش را دارد، من شاهد بودم كه خانمي كه قبلا در منازل كار ميكرد بعد از اينكه كار مشخص پيدا كردند و بيمه شدند و فيش حقوقي پيدا كردند نوع برخوردشان تغيير كرد و آنها خودشان را تغيير دادند و حس كردند كه باقي ابعاد زندگيشان را ميتوانند بهبود ببخشند، پس بعد مالی هم بیتاثیر نیست.
* داوطلبان شما بیشتر پسران هستند یا دختران؟
درباره بحث داوطلب ها،بخش عظيمي از داوطلبهاي ما را دختران تشكيل مي دهند، چه خانم ها و چه دختران دانشجو.حتي خانمهاي بازنشسته و يا حتي زناني كه با از آب و گل در آمدن فرزندانشان مسئوليت كمتري دارند.
نكتهاي كه هست اين است كه خانمها بدليل احساسات روح مادرانه و صلح جويانه بیشتر ترغیب میشوند به حضور در چنين عرصههايي. البته يكسري باورهاي فرهنگي غلط در اين ميان وجود دارد اينكه خانمها مسئوليت اقتصادي ندارند، فقط وظیفه در خانه دارند، همینها باعث ایجاد تبعيض جنسيتي برای زنان میشود همین تهدیدها، فرصت شغلی برابر برای زنان را از بین میبرد، اینها تهدید به حساب میآیند که البته ما در جمعیت آن را به فرصت برای زنان تبدیل کردیم.
*بسیاری از کسانی که از جمعیت و یا تشکلهای مردم نهاد کمک دریافت میکنند با دریافت کمک از جانب زنان مشکل دارند، این اتفاق در گذشته مکرر دیده میشد، حتی من که خودم گاهی با بچه های جمعیت همراهی می کردم این مساله را می دیدم، شما با این اتفاق مواجه شدید؟ برای آن راهی پیدا کردید؟
درباره ميزان باوركردن مددكاران خانم توسط افراد جامعه هرچه فردي بيشتر خودش را باور كند ديگران هم باورش ميكنند. وقتي شما اشراف داريد به كاري كه انجام مي دهيد معمولا مشكل باور هم پيدا نمي كند در بدو امر كليشه هاي جنسيتي مانع از باور پذيري ميشود اما زمان ثابت كرده كه اين كليشه ها معمولا به مرور زمان جاي خود را به حقيقت میدهند.
حالا شايد منظور شما كساني هستند كه مي خواستند خدمات دريافت كنند اما من حتي بين همكاران خودم نيز اين نگاه كليشهاي را ديدم كه وقتي ميخواهيم تقسيم كار كنيم كسي ميگويد اين كار مردانه است و خانمها وارد نشوند این برای ما داوطلبان جمعیت که اکثر کارها را خودمان-خانها- انجام میدادیم بسیار عجیب بود. شناسايي در خطرناكتربن مناطقي كه هيچكس جرئت رفتن به آنهارا ندارد را خانمها انجام ميدهند و اتفاقا خيلي هم توانستند اعتماد سازي كنند و اهالی منطقه را با خود همراه کنند.
*این روزها زنان نسبت به موقعیت خود، حق و حقوق خود بیشتر از قبل آگاه شدند، به نظر شما چه قدر زمان نیاز است تا زنان بتوانند جایگاه از دست رفته خود در جامعه را بدست بیاورند؟
اين بستگي به خود خانمها دارد كه چه قدر خانمها بخواهند براي رسيدن به حقوقي كه در طي دوران از آنها سلب شده است بجنگند و تلاش كنند. باید بدانید برای خانوادهها در مناطق حاشيه سلب حق بسياري پررنگتر است از انتخاب شريك زندگي تا تحصيل كردن و اين باعث تاسف است و ما همگي بايد كمك كنيم تا اين مواردي كه ظلم محسوب شود از بين برود.
* خیلی ها گمان میکنند که وظیفه مادری و همسری مغایر با کار کردن در بیرون از خانه است و اینها در تضاد باهم هستند شما به عنوان کسی که هم همسر است هم مادر چه طور بین تمامی این وظایف تعامل برقرار کردید؟
روي موفق بودن خودم خيلي مطمین نيستم اما میدانم که شريك زندگي بسبار مهم است اگر همان باور سنتي وجود داشته باشد اينكه همه چيز به عهده زن است از وظیفه مادری تا تمام کارهای خانه، اگر مرد دركي نداشته باشد عملا زن نميتواند به فعاليتش ادامه دهد يعني حضور زنان به مشارکت مردان بستگی زیادی دارد و ما باید پسران را از کودکی با روحیه مشارکت پذیری باربیاوریم.
33