به بهانه ششم فروردین، زادروز پیامبر ایرانی
زرتشت؛ که بود و چه گفت؟ / پیامبری که یکتاپرستی را برای آریاییها به ارمغان آورد
امروز ششم فروردین، منسوب به زرتشت است. پیامبری که روشن نیست در چه دوره ای از تاریخ زیسته اما گفته می شود که امروز سالروز میلاد اوست. شاید اهمیت عدد شش در اسطوره های سومری باعث شده که ششمین روز سال به نام او نامگذاری شود.
زَرتُشت یا زَردُشت یا اشوزَرتُشت، پیامبر ایران باستان بود؛ که مزدیسنا را بنیان گذاشت. وی سراینده گاتاها، کهنترین بخش اوستا است.
نگارش نام زرتشت در زبان اوستایی «زراثوشترا» بوده که آمیزهای است از «زَرَت» که شاید معنی زرد و زرین یا پیر داشته باشد و «اشترا» که آن را شتر یا «آسترا» به معنی ستاره انگاشتهاند. «ستاره درخشان»، «روشنایی زرین»، «دارنده و خاوند شتر زرد»، «دارنده شتر پیر»، «دارنده شتر پرتوان و با جرأت»، «درخشان و زرد مانند زر و طلا» و «پسر ستاره» معانی گوناگونی است که تاکنون پژوهشگران برای نام زرتشت برشمرده اند.
نام زرتشت در انگلیسی Zoroaster نوشته میشود و از نگارش یونانی گرفته شدهاست که واژه Aster یا «ستاره» را در خود دارد و شاید به همین انگیزه باشد که این پیامبر را سرچشمه دانش ستارهشناسی دانستهاند. نام اوستایی او «زرهثوشتره» به تعبیری و گفتاری به معنی «کسی که میتواند شتران را اداره و راهبری کند» است. ساختار فارسی باستان نام او «زره ئوشتره» Zaraushtra و ساخت مادی آن «زره توشتره» Zaratushtra بودهاست که زره ئوشتره اوستایی و زردشت پهلوی از آن پدید آمدهاست.
حکیمی که هزاران سال پیش از افلاطون میزیست
زادگاه و زادروز وی به درستی روشن نیست، هرچند زمان زایش او ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد مسیح گمان زده میشود. آموزههای زرتشت سپس با باورهای بومی ایرانیان آمیخته شد و مزدیسنای کنونی را پدیدآورد که نزدیک به پنج سده دین رسمی ایران بودهاست. نام زرتشت در شمار یکصد تن از مردمان کارساز در تاریخ باستان مایکل هارت جای دارد. دین زرتشت امروزه نزدیک به ۲۰۰ هزار تن پیرو در ایران، هند و برخی مناطق دیگر جهان دارد.
زمان ظهور زرتشت، با همه پژوهشهای پیشین و امروزی دانشمندان، هنوز روشن نیست. برخی زایش زرتشت را در ۱۰۰۰ پیش از زایش مسیح گمانه زدهاند. زادروز زرتشت در میان پژوهشگران و تاریخدانان موضوعی مورد بحث است. این تفاوت از ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد است.
اودوکسوس کنیدوسی که همزمان با افلاطون بودهاست، زمان ظهور زرتشت را ۶۰۰۰ سال قبل از افلاطون میداند. جامعه ایرانیان زرتشتی زادروز زرتشت را روز خرداد از ماه فروردین برابر با ۶ فروردین و در سال ۱۷۶۸ پیش از میلاد و تاریخ درگذشت او را ۵ دی ۱۶۹۱ پیش از میلاد تعیین کردهاست.
بیشتر پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتی، زمان زرتشت را سده پنجم تا ششم پیش از میلاد در نظر گرفتهاند. در کتاب بندهشن آمدهاست که زرتشت در سال ۲۵۸ سال پیش از انقراض شاهنشاهی هخامنشی به بعثت رسید. اما در ارداویرافنامه، بعثت زرتشت ۳۰۰ سال پیش از حمله اسکندر ذکر میشود و بنابراین، چون اسکندر ۳۳۰ پیش از میلاد به ایران حمله کردهاست، تاریخ تولد زرتشت در حدود ۶۶۰ پیش از میلاد خواهد شد. همچنین بعضی از محققان دیگر از شباهت اسمی استفاده کرده، گشتاسپ (ویشتاسپ) پدر داریوش یکم هخامنشی را با گشتاسپ شاه کیانی یکی دانستهاند، در نتیجه زمان زرتشت را حدود ۵ سده پیش از میلاد در نظر گرفتهاند. امروزه بیشتر دانشمندان بر آنند که زردشت بین "۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰" سال پیش از میلاد میزیستهاست.
زرتشت، آذری یا خراسانی؟
با آنکه در مورد زادگاه زرتشت تاکنون تحقیق گستردهای صورت گرفته ولی هنوز نتیجه قطعی به دست نیامدهاست. از گاتاها که تنها مآخذ اساسی راجع به زندگی زرتشت است، هیچگونه اطلاع روشنی، خواه در باب مولد و خواه دربارهٔ محل دعوت و منطقه عمل او، به دست نمیآید.
در چندین قسمت از یشتها در اوستا محل فعالیت دینی زرتشت ایرانویج ذکر شدهاست. زادگاه وی را مرزبومهای گوناگونی مانند شهر ری، آذربایجان، خوارزم، سیستان، خراسان و آمل برشمرده اند.
در منابع زبان پهلوی (زبان پارسی میانه) و به دنبال آنها در کتابهای عربی و فارسی ایرانویج را با آذربایجان یکی شمردهاند. دانشمندان انتساب زرتشت را به آذربایجان، به دلایل فراوان مردود میدانند که مهمترین آنها دلایل زبانی است. زبان اوستایی یعنی زبان کتاب اوستا زبانی است متعلق به شرق ایران و در این کتاب هیچ نشانی از واژههایی که اصل مادی یا فارسی باستان داشته باشد، دیده نمیشود. امروزه بیشتر دانشمندان ایرانشناس ایرانویج را خوارزم بهشمار آورده و زادگاه زردشت را آنجا دانستهاند.
کودکی که در آتش افتاد و نسوخت
مادر زرتشت دوغدو دختر «فریهیمرَوا» و پدر وی پوروشسب نام داشتند. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. حاصل ازدواج پوروشسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آنهاست. زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام همسر نخست و دوم او ذکر نشدهاست. زن سوم او «هووی» نام داشته، هووی از خاندان «هووگو» و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتر، وزیر گشتاسپ شاه کیانی بودهاست.
زن نخست او پسری به نام ایست واستر و سه دختر به نامهای «فرینی» و «ثریتی» و «پوروچیستا» داشت. زرتشت در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد میکند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسپ مینامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نامهای «اورْوْتَتْنَرَه» و «هْوَرْچیثْزَه» به دنیا آمده و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشتهاست.
نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیوماه بود که فروردینیشت از او نام میبرد. وی در روایات سنتی، پسرعموی زرتشت بهشمار آمدهاست.
در اوستای برجای مانده کنونی نام و خانواده و برخی رخدادهای زندگی زرتشت آمدهاست، گرچه زندگینامه او بگونه ای پیوسته گزارش نمیشود. شواهد نشان میدهد که زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک اوستا به نامهای «سپند»، «چهرداد» و «وشتاسپ ساست» آمده بودهاست. اصل نوشته اوستایی و بازگردان پهلوی این بخشها در دست نیست. اما خلاصه مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد بازتاب شدهاست.
دغدو دختر فراهیم و زوییش از آنجا که پیشوایان مردم را بر آنها شورانیده اند به روستای خاندان اسپنتمان و پتیریترسب پدر پورشسب میرود و با پوروشسپ پیوند زناشویی میبندد. در هنگام آبستنی دغدو دچار تب و درد میشود. در آن میانه به او بانگی میرسد که برای درمان پیش جادوگران نرود و خود آمیختهای از روغن گاو و گوشت فراهم آورد. در هنگام زایش به جای گریستن، زرتشت نوزاد میخندد.
پورشسب نزد پیشوای دینی به نام دورسرو میرود و او را از شگفتی ای که در نوزاد است آگاه میکند. دورسرو به خانهٔ ایشان میآید و میخواهد تا با دست، نوزاد را بکشد. دست او خشکیده میشود. دورسرو پورشسب را میترساند و او را به کشتن فرزند برمیانگیزد. نخست به پورشسب میگوید که نوزاد را در آتش بیندازید. آتش گیاه و هیزم را نمیسوزاند. سپس از پورشسب میخواهد که نوزاد را به زیر سم اسب و گاو بسپارد. پورشسب این چنین میکند و هر بار اسبی و گاوی از کودک نگهداری میکند. باردیگر تولههای گرگی را در لانه اش میکشند و نوزاد را در آنجا میگذارند تا هنگامیکه گرگ میرسد به خوانخواهی فرزندانش، زرتشت را با خشم بدرد. پورشسب این چنین میکند. گرگ چون به نزدیکی نوزاد میرسد پوزه و آروارههایش خشک میشود و میشی در آن شب تاریک از او نگهداری میکند. هر بار دغدو فرا میرسد و کودک را برمیدارد.
در هفت سالگی هنگامی که با کودکان دیگر بازی میکرد دورسرو و براتروکریش آنها را میترسانند دیگر کودکان میگریزند و زرتشت از آنها نمیترسد. سپس در مهمانی پورشاسب از دورسرو میخواهد که برای خوراک آنها که از شیر اسب بود نیایش کند. زرتشت در برابر این خواسته ایستادگی میکند و میگوید که نیایش را من بایستی بخوانم.
به گزراش زادسپرم، زرتشت فرزند سوم از پنج پسر پوروشسب بود. در ۱۵ سالگی کستی را از پدر سهم میپذیرد و بر کمر میبندد. زرتشت بر کران رود دایتی بهمن امشاسپند را میبیند، که به پیکر مردی زیبارو و بلنداندام به پیش او میرسد. بهمن شاخهای را میبرد و به زردشت میدهد و از او در بارهٔ هستی و رنجوری و پرهیزگاری میپرسد. سپس بهمن زرتشت را به همپرسی اورمزد میبرد.
او در سیودو سالگی مردم را به دین اورمزد، ستایش پرهیزگاری و نکوهش دیوان فرامیخواند. در واکنش، فرزند توراورویدودنگ اوسیخشان که پادشاه آن جا بود، بر آن میشود، که زرتشت را بکشد. توراورویدودنگ اوسیخشان فرزند را از این کار بازمیدارد و میگوید، اگر سخنوری چون زرتشت کشته شود، تا دیرزمانی دانایی از میان میرود. بسیاری به زرتشت میگروند. زرتشت از اوسیخشان میخواهد، که به دین برتراندیشی برترگفتاری و برترکرداری درآید و اوسیخشان نمیپذیرد. زرتشت از کرپی ویدویشت نام آهختان صد جوان نیرومند و کنیز و گردونهای با چهار اسب میخواهد. ویدیشت نمیپذیرد و پس از سه شب میمیرد.
در چهل سالگی به دربار گشتاسب میرود با شاخه ای سرو، افروزه ای از آتش و نسکهای اوستا و از گشتاسب میخواهد که دین را بپذیرد. درباریان کوی و کرپان و جادوگران از بیم آنکه گشتاسب هواخواه زرتشت شود آشوب انگیزی میکنند و به گزاراش روایات پهلوی پس از آنکه زرتشت از رویارویی و گفتگو با ایشان پیروزمندانه به درمیاید در انبان زرتشت استخوان مرده مینهند تا به او به دروغ گمان بد زنند. شاه فریب این بدخواهی را میخورد و زردشت به زندان افکنده میشود. درین هنگام، دست و پای اسب گشتاسب به نام شید فلج میشود. با درمان کردن اسب ویشتاسب و پشتیبانی شهبانو آتوسا زرتشت آزاد میشود و گشتاسب آیین زرتشتی را میپذیرد.
پیامبری، علیه روحانیون عصر خویش
آگاهیهای تاریخی و واقعی دربارهٔ زندگی زرتشت بسیار اندک است. آنچه در اوستا و در منابع پهلوی و فارسی آمدهاست، بیشتر جنبه افسانهای دارد، گرچه در این مطالب نیز حقایقی میتوان یافت. آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست که زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست. زیرا در گاتاها (یسن ۳۳، بند ۱) خود را «زوتَر» نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در گاتاها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کویها و کرپنها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهم (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبانیشت (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمدهاست که از میان آنان ارجاسپ تورانی از همه نامورتر است. برحسب سنت زرتشت در سن ۷۷ سالگی کشته شد و قاتل او توربراتور نام دارد.
درگذشت زردتشت در زمانی است که هفتاد و هفت سال و چهل روز سن دارد. برخی براتروکریش نامی را کشندهٔ زرتشت میدانند.
کهنترین بخشِ اوستا کتاب دینی زرتشتیان، گاتاها است. از زمانهای پیشین گاتاها را سخنان و سروده خود زرتشت میدانستند. اوستایی کنونی تنها یک چهارم کتابی است که در دوره شاهنشاهی ساسانی وجود داشتهاست. اوستای کنونی خود پنج بخش است: یسنا (یسنه) به معنی پرستش و نیایش است و مهمترین قسمت اوستاست. سخنان زرتشت موسوم به گاتاها در آن گنجانده شدهاست. کلاً شامل ۷۲ فصل یا هات است. ویسپرد شباهت تامی به یسنه دارد و همراه آن در مراسم دینی خواندهمیشود.
یشت از برای ستایش پروردگار و نیایش امشاسپندان و فرشتگان و ایزدان است. از نظر قدمت زبانی احتمالاً چند سده با عهد گاتاها اختلاف زمانی دارد. یشتها گروهی از متنهای کهن هستند که از راه تلفیق در گنجینه آیین زرتشتی گنجانده شدهاند. وندیداد به معنی قانون است. این بخش شامل بسیاری از قوانین مذهبی و احکام دینی زرتشتیان میشود. تألیف آن معمولاً به پس از دوره هخامنشی نسبت دادهمیشود. زبان و سبک و انشاء وندادید با این فرض که همه کتاب از دوره اول اشکانی است، کاملاً سازگار است.
خردهاوستا به معنی اوستای کوچک است. برای شرح نماز، ادعیه، روزهای متبرک ماه و اعیاد مذهبی سال و سایر مراسم مثل سِدرِهپوشی و کُستی بستن کودکان، عروسی، سوگواری و غیره درست شدهاست. این قسمت از اوستا در زمان شاپور دوم شاه ساسانی بین سالهای ۳۱۰ تا ۳۷۹ و توسط آذرباد مهراسپندان تألیف شدهاست.
گاتاها کهنترین اثری است که از روزگاران پیشین برای ایران باقیماندهاست و از حیث صرف و نحو و زبان و تعبیر و فکر با سایر قسمتهای اوستا فرق دارد. قطعاتی که دلیل سخنگوئی خود زرتشت است، در گاتاها بسیار دیده میشود. چنانکه در ششتا از گاتاها سراینده به عنوان اول شخص از خود یاد میکند. به دلیل تصرفاتی که به خصوص در دوره ساسانی، در دین زرتشت، کردهاند، گاتاها منبع بسیار معتبری برای شناخت عقاید اصلی زرتشت بهشمار میرود. فصلهای یسنه، هات نامیده میشوند. کل گاتاها ۱۷ هات است و شامل ۲۳۸ بند و ۸۹۶ بیت و ۵۵۶۰ کلمه است.
گاتاها منظوم است و از جهت وزن شعر و تعداد مصراعها در هر بند، به ۵ بخش به شرح زیر تقسیم شدهاست:
اهنود به معنی سرور و مولا است. اهنود از هات ۲۸ یسنه آغاز میشود.
اشتود به معنی سلامت و عافیت است.
سپنتمد به معنی خرد مقدس است.
وهوخشتر به معنی اقتدار نیک و کشور خوب است.
وهیشتواشت به معنی بهترین خواسته و نیکوترین ثروت است.
به سبب وجود لغتهای ناشناخته، پیچیدگی زبان شعر، مشکلات دستوری و از همه مهمتر مشکل عدم آشنایی صحیح با اندیشههای زرتشت نمیتوان ادعا کرد که اشعار زرتشت بهطور کامل توسط دانشمندان اوستاشناس درک شدهاست، با این همه، لطف و زیبایی آن دسته از سرودهایی که معنی آن روشن است، قابل انکار نیست.
آنچه از واژهها و جملات گاتاها بر میآید نشان دهنده اینست که زرتشت ضد گروه پروردگاران آریایی یعنی آن مذهبی که ایرانیان در پرستیدن قوای طبیعت با هندوان شرکت داشتند، میباشد. در گاتاها اهورامزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است. جلوههای خاص خدا امشاسپندان هستند. تقریباً دویست بار در گاتاها به کلمه مزدا (اهورامزدا) یا ترکیب از این واژه اشاره میشود. زرتشت جز از اهورامزدا خدای دیگری نمیشناسد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین روی گردان است. تمام عظمت و جبروت مختص اهورامزدا ست. اوست آفریننده یکتا و خداوند توانا. در گاتاها (هات ۴۴) زرتشت با یک زبان شاعرانه در توحید و اقتدار خداوند گوید: «از تو میپرسم ای اهورامزدا کیست پدر راستی؟ کیست نخستین کسی که راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از کیست که ماه گهی تهی است و گهی پر؟ کیست که به باد و ابر تندروی آموخت؟ کیست آفرینندهٔ روشنایی سودبخش و تاریکی؟ که خواب و بیداری آورد؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب قرار داد و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟ کیست آفرینندهٔ فرشتهٔ مهر و محبت؟ کیست که از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد... پس از این پرسشها زرتشت خود در پاسخ گوید: من میکوشم ای اهورامزدا تو را که به توسط خرد مقدس، آفریدگار کلی، به درستی بشناسم.»
ثنویت خیر و شر در اندیشه زرتشت
در گاتاها از منازعات اهورامزدا و اهریمن و جنگ و ستیز دائمی مابین این دو که مایه آن همه بحث و مجادله گردید هیچ سخنی نرفتهاست. زرتشت اهورامزدا را سرچشمه آفرینش میداند و در مقابل او، آفریدگار یا فاعل شری وجود ندارد. انگره مینو یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام تبدیل به اهریمن گردید و زشتیهای جهان از قبلِ اوست در مقابل اهورامزدا نیست بلکه در مقابل سپنتا مینیو یا خرد مقدس است. در گاتاها هات ۳۰ قطعه سوم آمدهاست: آن دو گوهر همزادی که در آغاز در عالم تصور ظهور نمودند یکی از آنان نیکی است در اندیشه و گفتار و کردار و دیگری بدی (در اندیشه و گفتار و کردار) از میان این دو مرد دانا باید نیک را برگزیند نه زشت را.
همچنین در گاتاها هات ۴۵ قطعه دوم آمدهاست: من میخواهم سخن بدارم از آن دو گوهری که در آغاز زندگانی وجود داشتند، از آنچه آن (گوهر) خرد مقدس سپنت مینو، به آن (گوهر) خرد خبیث انگره مینو گفت، اندیشه، آموزش، خرد، آرزو، گفتار، کردار، زندگانی و روان ما با هم، یگانه و یکسان نیست.
زرتشت مسئله نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی بدین صورت بیان میکند که خلقت جهان توسط خداوند انجام مییابد اما دو مینوی یا دو اصل وجود دارند که از خواص ذهن آدمی هستند. او میگوید این دو بنیاد زاده اندیشه آدمی هستند و هریک بر اندیشه و گفتار و کردار انسان اثرگذار هستند. این دو گوهر در سرشت آدمی وجود دارند و قضاوت دربارهٔ خوب و بد از این دو گوهر غیرمادی سرچشمه میگیرد. این ثنویت و دوگانگی در اخلاق و منش آدمی در مذاهب و مکتبهای فلسفی دیگر نیز وجود دارند، مانند نفس اعلی و نفس اماره، نفس انسانی و نفس بهیمی و همچنین نامهای دیگر.
نگارهای یافته شده از شهر دورا اروپوس، که قدمت آن به قرن سوم پس از میلاد بازمیگردد. این نگاره اشاره به یک پیامبر ایرانی دارد که احتمال میرود زرتشت باشد.
دربرداشت زرتشت، در قوانین طبیعت و فنومنهای گیتی بدی و خوبی مفهوم ندارد بلکه ظلم و ستم، خوب و بد، نیک و شر با خلق بشر متفکر و انتخاب کننده تحقق مییابد. زرتشت به جویندگان حقیقت و دانایان و اهل فکر و اندیشه ندا در میدهد که به این حقیقت بزرگ توجه کنند و آگاه و بیدار شوند. نیکی و بدی، خیر و شر دو همزادند که در اندیشهٔ انسان شکل گرفته و در گفتار و کردار او آشکار میشود. همزاد زیرا هر خوبی در برابر یک بدی و هر زشتی در برابر یک نیکویی شکل میگیرد و این دو در عین حال باهمند و در فکر و اندیشه و عمل انسان جای دارند. آنها واقعیتهای منفصل از انسانها نیستند بلکه مخلوق انسانها میباشند. در جهان خیر و شر مجرد و مطلق وجود ندارد و ما خدای خالق شر و خدای خالق خیر نداریم. مشکل این که چگونه خدا که کمال مطلق است خالق زشتیها و شر هاست در این برداشت کاملاً حل میشود. این بشر است که با اندیشه و عمل خود خیر و شر میآفریند نه خداوند. انسان در انتخاب خود آزاد است. خداوند بدیها و خوبیها را به او گوشزد میکند و اوست که باید انتخاب نماید. پیروان شرک و کفر و پیروان دروغ با دیو پرستان میل به زشتی دارند و زشتیها را انتخاب میکنند و پیروان اهورا و خدا پرستان به نیکیها میگروند. پیروان شرک نادانانند و پیروان حق دانایان. در رویداد بزرگ که همان آخرت باشد این خیر و شر معرف ماهیت انسانها خواهد بود. آنچه خیر است ایجاد حیات و حرکت و زندگی مینماید و آنچه شر است مرگ و فنا و نیستی و نازندگی پیامد دارد. مؤمن کسی است که کردار و پندارش نیک است و کافر آنست که با انتخاب بدی بدترین کردار را میگزیند. ملاک تشخیص و مبنای تمیز مؤمن و غیر مؤمن اندیشه و کردار و گفتار اوست و عبادت اندیشهٔ خیری است که به عمل خیر مبدل شود. ایمان کامل و کردار خوب که خشنودی اورمَزد را سبب شود آنست که به سلامت و آبادانی و پیشرفت جامعه بینجامد و دانش سپنتا و مقدس و آگاهی حقیقی آنست که با راستی و صداقت و پاکیزگی همراه باشد. (جلال الدین آشتیانی، مدیریت نه حکومت، جلد اول و دوم، صفحه ۲۱۷)
در برابر این دو نیرو تکلیف انسان در دنیا چیست؟ زرتشت در گاتاها در هات ۳۰ گوید «مرد دانا باید خود برابر گزیند». انسان برپایه سرودهای زرتشت آزاد است و اختیار گزینش دارد. زرتشت در گاتاها در هات ۳۰ بخش ۲ میگوید: به سخنان مهین گوش فرا دهید. با اندیشهٔ روشن به آن بنگرید. میان این دو آئین (دروغ و راستی) خود تمایز دهید. پیش از آنکه روز واپسین فرا رسد، هر کسی بشخصه دین خود اختیار کند. بشود که در سرانجام کامروا گردیم.
زرتشت به زندگانی دنیوی بیاعتنا نیست و درویشی در آن راهی ندارد. زرتشت رسالت خود را فقط مذهبی و معنوی نمیداند و در ترقی امور اقتصادی و بهبود زندگانی مادی نیز کوشاست. بخصوص زرتشت بهآباد کردن زمین و کشاورزی اهمیت زیادی دادهاست. زرتشت در سخنان خویش خطاب به کشاورزان میگوید که کشور خداپرست گشتاسپ باید از نیروی آنان برتری به هم رساند و سرمشق دیگران گردد. در هات ۳۴ گاتاها بند ۱۴ آمدهاست: آری ای مزدا از پاداش گرانبهای تو در همین جهان کسی بهرهمند شود که در کار و کوشش است.
«پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک»، از خصایص و اصول مزدیسنا است. در سراسر گاتاها این سه کلمه بارها تکرار شدهاست. در هات ۵۱ گاتاها بند ۲۱ آمدهاست: از پرتو پارسائی به مقام تقدس رسند. چنین کسی از پندار و گفتار و کردار نیک و ایمان خویش به راستی ملحق گردد. اهورامزدا به میانجی وهومنه (مظهر اندیشه نیک و خرد و دانایی خداوند) به چنین کسی کشور جاودانی ارزانی دارد. مرا نیز چنین پاداش نیکی آرزوست. همچنین انسان باید در فتح راستی و شکست دروغ بکوشد. در هات ۳۰ گاتاها بند ۸ آمدهاست: کشور جاودانی (بهشت) از آن کسی خواهد بود که در زندگانی خویش با دروغ بجنگد و آن را در بند نموده، به دست راستی بسپرد.
در گاتاها به هیچ روی از آیینهای دین و مراسم پرستش و آداب قربانی و اعیاد گفتگو نیست. زرتشت اعمال قربانی و بادهنوشیهای دینی و بکار بردن هوم را با سختی و قاطعیت مردود دانستهاست. پلوتارک مورخ یونانی نوشتهاست زرتشت ایرانیان را در عبادت اهورامزدا فقط به فدیه معنوی که نیایش و سپاسگزاری باشد موعظه نمود.
عنوان کاهنان و پیشوایان مذهبی پیش از زرتشت کرپان بود که مراسم و نیرنگها و مناسک دینی را که بسیار پیچیده بود، برای مردم انجام میدادند و علاوه بر دستمزدهای کلان، قدرت فوقالعادهای داشتند. «هوم»، نوشابه سکرآوری بود که در این نیایشهای مذهبی مینوشیدند، مرگزدایی صفت آن بود و پیداست که هوم را نیز بسان ایزدان و فرشتگان به یاری میخواندند. در هات ۳۲ گاتاها بند ۱۲ و ۱۴ آمدهاست: نفرین تو باد ای مزدا به کسانی که با فریاد شادمانی گاو قربانی میکنند. همچنین در منع نوشیدنیهای الکلی در مراسم مذهبی در هات ۴۸ گاتاها بند ۱۰ آمدهاست: کی ای مزدا شُرَفا به رسالت نیکپی خواهند برد؟ کی این مشروب سکر آوردنده و کثیف را خواهی برانداخت؟ از آن چیزی که کرپانهای زشت کردار و شهریاران بدرفتار، به عمد ممالک را میفریبند.
مزدا پس از سر آمدن زندگانی در روز واپسین در کشور جاودانی خود، آنچه نیک و نیکتر است به آن کسی بخشد که خشنودی او را به جای آورد، همچنین زشتکردار را که از او نافرمانبرداری نمود، به سزا رساند. همچنین در در هات ۴۶ گاتاها بند ۱۰ و ۱۱، هات ۵۰ بند ۴ و هات ۵۱ بند ۱۳، از پل چینود ذکر رفتهاست: این چنین این نفس دروغپرست، پاداش یقینی هدایتشدگان راه راست را، از خود دور نمود. روانش در سر پل چینود هنگام حساب واپسین در بیم و هراس خواهد بود، برای آنکه از کردار و گفتار خویش از راه راست دور افتاد. کرپانها و کویها (کاهنان مذهبی و رهبران سیاسی مخالف زرتشت) به واسطهٔ تسلط خویش، مردم را به سوی اعمال زشت دلالت کنند تا آنکه حیات جاودانی آخرت آنان را تباه نمایند. روان و وجدان آنان وقتی که به نزدیک پل چینود رسد، در بیم و هراس خواهد افتاد. آنان جاویدان در خانهٔ دروغ (دوزخ) بمانند.
منع ازدواج با محارم و نفی نوشیدن الکل
در گاتها، هات ۵۳، پند زرتشت به دخترش پوروچیستا هنگام ازدواج با جاماسپ وزیر دوران گشتاسپ چنین آمدهاست: اینک تو ای پوروچیستا، جوانترین دختر زرتشت، من از روی پاکی و راستی و نیک منشی، جاماسپ را که از راستکرداران و پشتیبانان آیین راستی است، جهت تو برگزیدهام. پس اکنون برو و در این باب بیندیش و خردت را راهنما قرار داده و پس از موافقت به اجرای مراسم مقدس ازدواج پرداز.
چگونگی ازدواج به موجب عقاید نخستین و صدر آیین زرتشتی، با آنچه بعدها به زرتشت نسبت دادند، سازگاری و هماهنگی ندارد. در زمان ساسانیان اصرار میشد که ازدواج میان خویشاوندان، از ضروریات دین و از تعالیم زرتشت است، برخلاف این نظر نه خود زرتشت و نه فرزندان و پیروانش به چنین اصلی عمل نکردند. بعید و بلکه محال است که زرتشت دربارهٔ ازدواج با خویشان و اقوام دستور دهد و در همان حال خود و پیروانش برخلاف آن عمل کنند. چنانکه از گفته هرودوت بر میآید پیش از فتح مصر توسط کمبوجیه دوم چنین قانونی که نکاح با خواهر را تجویز کردهباشد، در ایران وجود نداشتهاست. هرودوت دربارهٔ ازدواج کمبوجیه دوم و خواهرش مینویسد: با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس سابقه نداشت، برادر با خواهر وصلت کند، باوجود این کمبوجیه به این خیال افتاد که برخلاف شرع و آئین قومی خویش، با خواهر خود ازدواج کند. پس قضات شاهی را احضار کرد و پرسید «آیا در پارس قانونی هست که اگر وی بخواهد ازدواج بین خواهر و برادر را مجاز سازد؟» داوران شاهی هر چند نتوانسته بودند، قانونی پیدا کنند که چنین امری را تجویز کند ولی قانونی یافتند که به پادشاه ایران اختیار میداد، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند. بدین ترتیب قضات در اثر بیمی که از قهر کمبوجیه داشتند قاعدهای تازه فراهم ساخته، جان خود را از خطر رهانیدند.
ازدواج میان محارم در برخی خاندانهای سلطنتی باستانی، برای نگهداری خون و مالکیت رایج بودهاست و ایلامیان و مصریان و تایلندیها و غیره، این رسم را داشتهاند. اما از گفته هرودوت چنین بر میآید که تا زمان کمبوجیه دوم این رسم نزد پارسیان غریب و ناخوشایند بودهاست. اظهار صریح هرودوت مبنی بر نظرخواهی کمبوجیه از قضات خود قرینه دیگری است مبنی بر اینکه این ازدواج امری مغایر با سنتها بودهاست زیرا در غیر اینصورت کسب نظر مشورتی با قضات ضرورتی نداشت. شکی نیست که ایرانیها پس از پیروزی بر مصر ارتباط تامی با این ملت داشتهاند. احتمالاً از آن زمان در پیروی از مصریها بعضی از اعضای خاندان سلطنتی چنین عملی را مرتکب شده و پس از آن موبدان را تحریک و تحریض نموده که فتوا برای مشروعیت بخشیدن به آن صادر نمایند.
آیین مانی زردتشت را از رشته پیامبرانی مانند بودا و عیسی میدانست که مانی سرآمد آن بود. دوگانهانگاری اخلاقی زردتشت که جهان را در جنگی حماسی بین نیروهای پلید و نیک میدید به آیین مانی نیز راه یافتهاست. آیین مانی عناصر دیگری را نیز از مزدیسنا وام گرفتهاست هر چند بیشتر آنها یا از آموزههای خود زردتشت نیستند یا کاربرد آنها در آیین مانی بسیار متفاوت با کاربرد آنها در مزدیسنا است.
نظر اسلام درباره آیین زرتشت
از آنجا که اسلام، صریحاً ایمان به پیامبران گذشته را همردیف به پیامبر اسلام اعلام کردهاست. زرتشت هم یک پیامبر الهی شناخته شدهاست. چنانکه در قرآن سوره حج آیه ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیدهاست و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آوردهاست: البته بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و مجوس، و آنانکه به خدا شرک آوردند محققاً روز قیامت میان آنها خدا جدائی افکند که او بر احوال همه موجودات عالم (بصیر) و گواه است.
در قرآن کلمه مجوس به عنوان یک دین ذکر شدهاست و چون از مشرکان جدا شدهاست، بسیاری این برداشت را کردهاند که در اصل دینی یکتاپرستانه بودهاست. همچنین در برخی احادیث اسلامی از زرتشت به عنوان پیامبر مجوس نام برده شدهاست. بنابراین، از دیدگاه اسلام، زرتشت پیامبری از جانب خداوند است که دارای کتاب آسمانی بودهاست. زرتشت نیز خود را پیامبر دانستهاست، آنجا که میگوید: «اهورامزدا، مرا برای راهنمایی در این جهان برانگیخت، و من از برای رسالت خویش، از منش پاک تعلیم یافتم». مسلمانان باور دارند که آموزههای اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت. دستورهای آن از خرافات و اباطیل پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت.
اکنون هزاران سال پس از زرتشت، ایرانیان یاد این پیامبر یکتاپرست را گرامی می دارند و وزرات خارجه ایران در زادروز منسوب به او، پیام تبریک صادر می کند. از دین زرتشت به عنوان یک دین متعصب که عامل جنگ های ویرانگر بوده باشد یاد نشده اما بسیاری از حکومت ها با سوءاستفاده از آن، مردم را آزار و اذیت کرده اند.
امروزه زرتشت بیش از آنکه یک دین باشد، اسطوره ای است برای پیوند با ایران باستان که نمی شود نقش آن را در باورهای مومنان دیگر ادیان نادیده گرفت.
منبع: خبر فوری
17
ممنون از تقویت حس ناسیونالیستی و قبیله گرایی پارسی! و توجیهات تفکرات تحرف شده زرتشت مثل روبرو نبودن اهریمن و اهورا مزدا و خالق زشتی ها وشر نبودن اهریمن و احکام ازدواج با محارم با این اوصاف اصلا زرتشت که تحریف نشده الانم بروز شده با بروز رسانی شما
حالا خوبه اسلام از روی دین زرتشت کپی کرده اون موقع که عربها دختران رو زنده به گور میکردن زنان ایران پادشاهی میکردن چه دروغهایی که به ایران قبل از اسلام نسبت نمیدن ...درستیه این قضیه رو میشه از جایی فهمید که الان که زرتشتیو بذاری کنار یه مسلمون زرتشتیه بهتره...خبر فوری سانسورت بالاست ...
باسلام ودرود وتبریک سال نو دوست عزیز ازمتن پیام چنین برمی آیدکه بازردشت وزردشتی میانه خوبی نداشته باشی ولی اگرمنصفانه وبدوراز تعصب داوری کنیم میتوان زردشت راتنهاپیامبر صلح ودوستی راستی وامورات نیک دانست تنها پیامبری که ازکشتار انسانها بیزاراست حتی ازکشتار حیوانات هم نفرت دارد ومی فرمایدبه جای قربانی کردن حیوانات درخت بکارید حیوانات زنجیره غذایی انسان است ولی اسراف صحیح نیست دراعمال حج چه مقدار حیوان کشته میشود تازیارتمان مقبول گردد من مسلمانم ولی انصاف هم دارم چراهرکس مثل من فکرنکردخونش مباح است چراهرکس مخالف من فکرکرد کشتن اوبرمن جایزاست وهزاران چرای دیگر آیاپیشینیان ما با آغوش بازاسلام راپذیرفتند یا ازترس بردگی وقتل عام
حاجی تو اسمت رو سید عربی . ایران و ایرانی به تو چه. شما زوار زاده ها از ایران و فرهنگ اعلا و ناب هخامنشی چی میدونی. شما فقط یه مضجع باشه لیس بزنی کافیه .
دوست عزیز اگرمنظورت ازحاجی من بودم مطمعا باش مشهدهم نرفتم پیروپدرانم مجبورشدم مسلمان باشم ولی بیش از بیست سال است روی ادیان دیگرتحقیق میکنم به جرات میگویم ۹۹/۹ درصدبه عقاید زردشت ایمان دارم وآن یک درصدبه ادیان دیگر حال خودقضاوت کن من مسلمان وحاجیم یایک زردشتی من تازه به اصل خودم برگشتم هرچند پدرانم اشتباه رفتند
از فرهنگ ناب هخامنشی چند سوال برام درست میشه این کاخ تخت جمشید با پول کی درسته شده؟و ازکجا تهیه میشده؟ بقیه هم این زندگی را داشتند؟ ؟ و اینکه اون آدمهایی که کار میکردند و خیلی هم سخت بوده کیا بود؟ چون ابزار ساخت و ساز فعلی نبوده؟ مثل فراعنه مصر میساختند؟ با برده داری؟ ایرانی بودند؟ با کارگری مردم؟ خانه های مردم مثل خانه شاه بوده؟ کو اون خانه های مستحکم مردمی؟ شاهان هخامنش و فرزندانش بودند کار می کردند و تخت جمشید رو ساختند؟ یا مردم بیچاره ایران؟ این بخشی از سوالات یک انسان آزاد از تعصبات قومی و قبیلگی است
تویی که قصر های هخامنشیان را مسخره میکنی باید بدونی در زمانی که بردگان فرعون بدون هیچ حقی بیگاری میکردند کارگران زن برای ساخت بنا های مهم از جمله تخت جمشید مرخصی با حقوق زایمان داشتند و برای کل خانواده شان خوراک و پول داده میشد داشتن کاخ لیاقت پادشاهان دلیر و زحمتکشه با پول ایران ساخته شد بفهم
چرا دیانتهای الهی دین پیشین مشابه خود را نسخ می کنند --- دیانتهای الهی بر حسب مقتضای شرایط زمانی تحول در رفتار جمعی بشر و حکمت خداوند با وحی به پیامبران بنفع بشر به بشر ارسال می شوند. هر دین جدید بعلت نیاز بشر به اافزوده هایی که زمان اقتضا کرده و برای حذف تحریفهایی که بشر به دیانتهای الهی پیشین با علم ناقص خود افزوده است دیانتهای زمانهای پیشین خود را نسخ می کند و به دستور خداوند جایگزین دیانتهای پیشین می گردد و بنا به همین دلیل این جایگزینی هرگز معکوس نمی گردد و نباید معکوس بگردد. نسخ دیانتهای پیشین از جانب خداوند آگاه به تمام حقایق جهان هستی هرگز بمعنای حذف دیانتهای پیشین و نفی محتویات اصیل این دیانتها نیست. این نسخ بمعنای ابلاغ اصول اصیل دست نخورده ی آن دیانتها با افزوده های جدید مورد نیاز و حذف تحریفها است و مطابق با شرایط زمانی و حکمت ذات اقدس احدیت او در رهنمودهای خداوند در دین جدید به بشر ارسال می گردد. دین جدید بعلت آورده های جدید خود بنام پیامبر آورنده ثبت می گردد و همه ی مؤمنان صدوق ، با دوری از تبعیض به دین جدید و به تحولهای سرشت نشینی که با خود آورده ایمان می آورند و این افزوده ها را آزادانه با خرد مندی می پذیرند. تغییر منطقی نام دین در رفتار دینی مؤمنان صدوق خرد گرا هیچ تاثیر منفی به جای نمی گذارد. قرآن کریم همه ی تحولهایی را که بعنوان نیاز منطقی مبرم بشر به ارسال دین جدید از جانب خداوند منجر گردیده بگونه ای رسا و گویا و سرشت نشین و انکار ناپذیر برای بشر در سر تا سر این کتاب آسمانی هدایت در آیات محکم و مفصل فراوانی تشریح کرده است.
کاش ایران به آیین نیاکان خود بود ...دین اعراب خیلی نامفهومه
بنظر من کلا دین کلاهی است که دکان داران آخرت سر مردم بیسواد زمان خود میگذارند و آنان را از دنیا بر حذر میدارند در حالیکه خودشان از بهترین نعمات و امکانات دنیوی بهره میبرند .ضمنا هر کسی در داشتن و انجام مناسک دین خود آزاد باشد بشرطی که دین را وارد سیاست نکنیم چون چهل سال است تباهی این اشتباه رو میبینید . دین به درد همان پستوهای تاریک معابد و مساجد ومنازل میخورد نه صحنه بین الملل
اول برو خدا را بشناس و قوانینش و بعد حرف مفت بزن
کاربر هرکس نکنه تورفیق فابریک خدایی باهم بده بستان دارید
با سلام گهواره و زادگاه همه تاریخ مشرق زمین خراسان بوده و هست.زرتشت،مولانا،ابوریحان،ابن سینا،فارابی،رودکی و... بامیان،هرات،سمرقند،بخارا،مرو،غَزنِی،قندهار،نیشابور،بلخ و... . بارها مطالبی که منتشر کردین،پر از ابهام و تحریف و به سمت یک گروه خاص نژادی یا در خدمت پرورش احساسات پوچ ملی گرایی بوده وقتی که در تاریخ طبری و شاهنامه و صحیح بخاری و تمام کتب معتبر تاریخی میگردی،نام بلند خراسان و خراسانی رو میشنوی و میبینی. برای ما هم خنده دار هست و هم باعث تعجبه که افرادی که اصالتا گُرج هستن(اجدادشون کمتر از ۲۰۰ سال پیش به ایران امروزی کوچانده شدن)یا افرادی که اصالتا عرب هستن(اجدادشون در لشکرکشی های خلفای اموی و عباسی و هم در سیاست های اون خلفا برای تغییر بافت جمعیتی و اجتماعی و مقابله با قیام خراسانی ها در تاریخ به جای جای ایران امروزی آورده شده بودن و یا اجدادشون از بازماندگان اعراب شکست خورده در جنگهای صفین و نهروان از حضرت علی بودن و با کل عشیره و در جمعیتهای زیاد به ایران فرار کرده و یا کوچانده شدن و در کویر ایران(شاهرود امروزی و بیرجند امروزی و زابل امروزی و شیراز و اطراف این شهرها و مناطق ساکن شدن)یا افرادی که اصالتا کولی و هندی هستن(اجدادشون در طول تاریخ،به خاطر در مسیر گذر بودن ایران(اصفهان و یزد و کرمان و...)در این مناطق ساکن شدن)،و افرادی که تا همین ۱۵۰ سال پیش فاقد هر نوع آیین مذهبی و دینی بودن یا یهودالاصل و بهایی و...بودن امروز صحبت از تشیع اصیل میکنن.و البته خیلی های دیگه،امروز خودشونو صاحب تاریخ و هویت و زبان و سرزمین ما میدونن. هرچقدر هم شما با تحریف تاریخ سعی بر خوب نشان دادن خودتون داشته باشین بازهم حریف اصالت و صداقت و دانش ما نخواهید شد.
زمان زرتشت که هنوز الکل کشف نشده بود چطور حرام اعلام کرده بوده؟
شراب
پیرو هر دینی می گوید دین من بهترین است و برای اثبات حقانیت ادعای خودش به کتاب دین خود استناد می کند.بهترین راه این است که هر کس ازاد باشد دین خود را بر دیگران عرضه کند و انسان با تفکر تحقیق و با ازادی کامل دین خود را انتخاب کند و نهابت احترام را هم نسبت به پیروان دیگر ادیان داشته باشد.ای خدای من ان زمان چقدر زندگی شیرین می شود و چقدر نوع دوستی احیا می گردد و دیگر هیچ پیرو دینی برای رفتن به بهشت و خشنودی خدا پیروان دیگر ادیان را تکه تکه نخواهد کرد.به امید امدن انروز
بهترین حالت از بین بردن و ممنوع کردن تمام ادیان هست مخصوصا اسلام ناب محمدی. اونوقت آدما به آرامش میرسن . بی دینی بهترین حالت هر انسان هست
زرتشت پیامبر ایران است ومانند دیگر پیامبران مورد احترام میباشد اگر ما مسلمان هم باشیم باز هم زرتشت برای ما محترم است مانند عیسی موسی و.....
سلام نام ت نیک ایران سوره انعام...
سلام ولا ایران پاینده باش.... سوره ال عمران.. فرزند کمتر زندگی بهتر.... بیاموز رفتار عمل را
اولا زردتشت چی اینا همش توهمه ثانیا زمان زردتشت الکل کشف نشده بود که حرام اعلام بشه خخخخخخخخخخخ
آخه بیسواد حرف زدن بلد نیستی حرف نزردن هم بلد نیستی؟مگه فقط الکل مستی میاوره شراب و ....که هزاران سال قبل مستی میاورده مگه وجود نداشته؟؟؟؟
سلام کوروش کبیر .. سوره کهف ذوالقرنین. برادر با برادر نیکی کنند
سوره عکبوت.. هنوز هم حق حقوق دارید و گر نه یکی در زمین نمگزاشتم.. به سوره عنکبوت
الکل در هنگام ظهور اسلام هم کشف نشده بود. خداوند شرب خمر و شراب سکرآور را نهی و حرام نموده است.
گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک این سه تا اصل زرتشته و به نظر من در هر دینی به این سه اصل عمل بشه دنیا گلستان میشه.
والا. برق قطع شد نتونستیم بشنویم چی میگه
من این رادرباره زرتشت خواندم شب یک خواب بسیارخوبی دیدم وبسیار ارام بخش بودمن به زرتشت خیلی علاق دارم خواهشن بیشتر درباره زرتشت بنویسد اگرمتنی چیزی درباره زرتشت دین بسیارمقدس می دانیدبرای ما ارسال کنید بسیارسپاسگزاریم 09170578475 محمد فاطمی ازهمکاری شمابسیارسپاسگزاریم
سلام خیلی مفید و عالی بود سپاس
نویسندگان ایرانی در دهه های اخیر متاسفانه فکر می کنند دین زرتشت مخالف اسلام است و آن را دوگانه پرست جلوه میدهند و متاسفانه خارجی ها هم دارند از همین نویسندگان الهام می گیرند. من مسلمان هستم و معتقدم نباید دینی مثل این را تخریب کرد چرا که خلاف دین های الهی نیست و شخصا آموزه بدی ازش ندیدم.
سلام تهران میگه متا چننگ زخان مقول
سلام عبا در برو روحانی گرگ در لباس میش است . گرگ است در لباس میش همچون میزند نیش
سه اصل دین زردشت که زرتشتیان رعایت می کنند ولی در حال حاضر ........... ؟!
سلام و درود خدا بر پیامبر ایرانیان حضرت زرتشت که با آمدن اسلام نابود شد و این دین که با انسانیت سازگار گار هست رو به فراموشی رفت