برگزیده اشعار سروده شده در وصف شهید حججی

تعداد اشعار و دلنوشته های ارسالی برای شهید حججی پرتعداد بود، در ادامه تعدادی از آنها را بخوانید

یکی از مخاطبان برای ما نوشته است:

جهادی بودو اکبر به میدان
جهادی اکبرکرد به دوران

به نذری به مقصودومنظورش رسید
بهشت را به زیر پای مادربوسید

محسن وحسین در حروف زیک ریشه اند
هردوشیران ویوزان یک بیشه اند

به یائ حسین،یاحسین گفت هنگام شهادت
به میمش سر بریدندتا نیکو گرددشباهت

آ یینه نگاهت باز تابی از نورخداست
لحظه اسارت،همنشینی شاهزاده با گداست

برق نگاهتبه رعدی فرق دشمن شکافت
خشکی لبهایت ،آ تش خشم در دلها بتافت

داعش وشمر راخنجر یکیست
غریو آ زادگی راباحسین حنجر یکیست

سربریدند با کینه آ ن سرو نخیل
زن وزینب هردو گفتند،مارائ الا جمیل

مادرش را با ام وهب دوستی دیرینه بود
نستاندند پس آ نچه دادند،سر هدیه بود

تعزیه خوانان نسخه محسن نگارید
شمار شهداراهفتادوسه تن شمارید

ملائک بر گلویت بوسه میزنند
برای تشیع پیکرش بالها را پر میزنند

یا فاطمه بوی عطرت پیچیده هرگاه
آ ن جا که بوسه میزدی بر گلوگاه

دجله وفرات شرمسار لبهای حسینند
کوفیان زشرمساری به چشمی دجله بارند ،اگر وفادر بدر وحنینند

به پای مادرت کردی نذر تا کام بر آ ری
قسم بر سرت،دمار از دشمن برا ریم

یکی دیگر از مخاطبان نیز نوشته است:

باز این بار خبر از قمری در راه است
خبر از پیکر بی سر..پسری در راه است
همه شهر بهوشید؟؟؟ به پا بر خیزید
خبر از پاره تن..تاج سری در راه است

سر جدا تن به جدا پیکر او بی جان شد
کفن از عرش بیارید که او عریان شد
با دفاع از حرم شیر زن کر ب و بلا
محسن است..محسن ما..محسن یک ایران شد

واژه شرم فرو ریخته از قامت او
روح پرواز فرو مایه شد از طاقت او
رو سیاه است اثارت ز چنین والایی
کاعناتم شده پر ولوله از آیت او

که چه شد بعد اثارت نیست از ترس ..نگاه
دست بسته شده یکپارچه اش چون یک مااااه
مگر اینکه خود ارباب (سیدالشهدا)نظر داشته است
ورنه هر کس نتواند برسد آخر راه

شهر را رنگ عزا جامه مشکی بر تن
یوسفی در راه است عطر خوش پیراهن
سرو ها را به بهای بدنش سر بزنید
چشم ما هم شده روشن ز چنین سرو وطن

رفت تا جان بدهد پیرو مکتب باشد
وهب عصر شود رهرو مذهب باشد
با نگاهش همه مدعیان کرده اثیر
او غلام حرم حضرت زینب باشد

راه باز است خبر ساز تنی می آید
تن بی سر تن خسته بدنی می آید
همه شهر به هوشید؟؟؟؟یلی در راه است
چون ابا عبدالله بی کفنی می آید
باز این بار خبر از قمری در راه است
بهر یک کودک خسته پدری می آید
همسری می آید
پسری می آید..
یلی از نسل یلان تاج سری می آید..

یکی از مخاطبان هم به نیابت از هیات فاطمیون دانشکده شهید باهنر شیراز نوشته است:

فاطمیون! باز یک محسن فدایی گشته است
نه به میخ در،که چون ارباب خدایی گشته است
میهمانی باز از شام بلا آورده اند
یا که شاه کربلا از کربلا آورده اند
فاطمیون!باز باید یاد محسن ها کنیم
بهر یاد حججی ، شور و نوا برپا کنیم
گر نبودیم کربلا بهر حسین کاری کنیم
باید اکنون دین خود را با قلم یاری کنیم
فاطمه گر کرد محسن را فدا نزد خدا
فاطمیون باز هستند تا کنند محسن فدا

33