اندیشمندان آیا باید به نتایج اخلاقی افکارشان بیندیشند؟/ رابطه جنسی با محارم تا سربریدن انسانها، چگونه از اندیشههایی غیراخلاقگرا سربرآوردند؟
میخواهیم از برخی آسیبهای اجتماعی همچون رابطه جنسی با محارم که این روزها موضوعش در فرانسه داغ شده و بعضی آنرا حاصل برخی اندیشهها میدانند به این ایده برسیم که نتایج اخلاقی هر اندیشهای بایستی مورد توجه باشد.
امین پاکزاد - موضوع تعرض جنسی به کودکان (پدوفیلیا) یا محارم چندیست محل بحث فضای عمومی در فرانسه شده است و جنبشی مشابه آنچه در سال پیش درباره تجربههای آزارهای جنسی با هشتک «من هم» (metoo) خبرساز شده بود، اینبار با هشتک «من هم رابطه با محارم» (metooincest) که تاکید بر رابطه جنسی با خویشان و محارم دارد، در فرانسه بازتابهای فراوانی یافته است ( اینجا بخوانید).
این بحثها در فرانسه به فضای حکومت و قانونگذاری هم رسید تا جایی که وزیر دادگستری فرانسه گفت که مایل است ۱۸سالگی را به عنوان سن قانونی برای ابراز رضایت نسبت به برقراری رابطه جنسی با اعضای خانواده تعیین کند. در صورت تصویب نهایی این پیشنهاد، هرگونه رابطه جنسی بزرگسالان با کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع خواهد بود. این در حالی است که نوجوانان بالای ۱۵ سال می توانند با رضایت خودشان با افراد بزرگسال (به استثنای افراد بزرگسال در خانواده شان) رابطه جنسی برقرار کنند. بنا به پیشنهاد دولت فرانسه هرگونه رابطه جنسی افراد بزرگسال با کودکان زیر ۱۸ سال عضو خانواده هایشان مصداق اذیت و آزار یا تجاوز جنسی خواهد بود ( اینجا بخوانید).
معنای ضمنی این خبر این است که رابطه جنسی بالای ۱۸ سال با محارم در فرانسه به شرط رضایت طرفین، مجاز است که البته با فرهنگ، دین و اخلاقیات ما ایرانیها منافات دارد و رابطه جنسی با محارم در هر سنّی نکوهش شده است. با این وجود، جامعه فرانسه که همواره به آزادیهای جنسی منحصربفردش مشهور بوده، اینک میخواهد لگامی بزند به بخشی از آن آزادیها. یعنی آنجایی که موضوع کودکان مطرح است تصمیم گرفتهاند که مسئولانهتر و با احتیاط بیشتری از آزادی جنسی سخن بگویند و صرف رضایت کودک ملاک نیست و جنبش اخیر در همین سمتوسو اهمیت یافته است.
البته موضوع رابطه جنسی با محارم اگرچه در ایران مورد نکوهش است اما آمار زیادی از وجود این نوع روابط حکایت دارد. در آماری که سلامت نیوز در سال ۹۵ منتشر کرد از تشکیل ۵۲۰۰ پرونده قضایی در کشور در مورد رابطه جنسی برادر با خواهر و پدر با دختر خبر داد (این آمار غیر از تجاوزهای سایر محارم مانند دایی، عمو و پدرشوهر بوده). البته موضوع این پروندهها تجاوز است یعنی رضایت طرفین مطرح نیست اما در مورد فرانسه موارد تجاوز مردود است و بحثِ امروز بر سر آن روابطی است که کودک با رضایت انجام میدهد. اما چالش اینجاست که آیا کودک (تا پیش از ۱۵ یا ۱۸ سال) میتواند تشخیص درستی درباره رابطه جنسی با بزرگسالان (از قبیل محارمشان) داشته باشد؟
در گزارشی در اینباره ( اینجا بخوانید) مشخص شده است که رابطه جنسی بزرگسالان با کودکان در فرانسه دارای برخی آبشخورهای فکری-فلسفی بوده است. بعضی از مشهورترین متفکران و فیلسوفان فرانسوی همچون میشل فوکو، ژان پل سارتر، ژاک دریدا، لویی آلتوسر، رولان بارت، سیمون دوبوار، ژیل دلوز، ژاک رانسیر و فرانسوا لئوتار که بسیاریشان برای کتابخوانهای پارسی زبان شناخته شدهاند، در ۱۹۷۷، نامه سرگشاده ای خطاب به پارلمان فرانسه منتشر کردند که در آن خواست جرم زدایی از روابط آزاد و خودخواسته بین بزرگسالان و کودکان طرح شده بود. به عبارت دیگر این اندیشمندان در پای دفاع از آزادی، اخلاق و کودکان را قربانی میکردند.
در سالهای بعد، نوشتهها و تفکرات این اندیشمندان درباره رابطه جنسی بزرگسالان با کودکان، در ادبیات و هنر نیز تجلیهاییش را یافت تا جایی که امروز که نادرستی و آسیبزا بودن آن تفکرات و نتایجش در ارتباط با کودکان روشن شده است یکی از همآوازان آن متفکران میگوید: « آن زمان ادبیات بر اخلاق تقدم داشت ولی امروز وضع برعکس شده است .»
البته واضح است که آسیبهای اجتماعی از قبیل رابطه جنسی با کودکان یا محارم دلایل و علل بسیارِ روانشناسی و جامعه شناسی دارد و نبایستی صرفا به تفکرات اندیشمندان گره زد. محسن مالجو در مقالهای تحقیقی با عنوان «تجاوز جنسی به محارم در ایران» که در سال ۹۷ در سایت نقد اقتصاد سیاسی منتشر شد، به برخی از این دلایل اشاره دارد از جمله: مشکلات زناشویی، فقر اقتصادی (خصوصا مادران)، محدودیتهای جنسی در ارتباط با دیگرانِ خارج از محدوده خانواده، روانپریشیها، این تصور غلط که صرف حرام بودن دینی این عمل لزوما جلوگیری میکند، عدم حمایتگری سازمانهای مربوطه از بهزیستی تا آموزش و پرورش و نیز عدم وجود سازوکارهای قضایی و پلیسی موثر توسط قوه قضائیه و نیروی انتظامی.
اما موضوع این نوشته من، واکاوای علل جامعهشناسی و روانشناسی نیست بلکه تمرکز بر این نکته است که اندیشمندان و هنرمندان تا به کجا میتوانند و مجازند که اندیشههایشان را پرواز دهند و منتشر کنند بیآنکه دغدغه اخلاق را داشته باشند؟ البته ممکن است پرسشی دیگر مطرح شود که اخلاقِ عرفیِ جامعه و حاکمان ممکن است چفتوبست بزنند بر هر گونه تفکری و آن را از فراتر رفتن بازدارند. بنابر این با وجهی دوسویه در نسبت اخلاق-تفکر مواجهیم. ایجاد توازن بین آنها البته کاری است که نمیتوان برای آن فرمولی همهزمانی و همهجایی نوشت.
با اینحال، متفکران باید به نتایج افکارشان بیاندیشند. چرا متفکرین بزرگی همچون سارتر و فوکو نبایستی به آنچه ممکن است بر سر کودکانِ بازیگوش و کنجکاوی میآید که به اقتضای سن و سال پرکشکمش نوجوانی (با رضایت حتی) با اغوای بزرگسالِ سرزباندارِ باتجربه و برانگیخته جنسی، رابطه برقرار میکنند، بیاندیشند؟ روایت دختر ۱۳ ساله کتابخوانی که مجذوب نویسنده مشهور ۵۰ ساله شد و امروز در ۴۷ سالگی از اثرات بسیار نابهنجار آن رابطه در زندگیاش میگوید، در فرانسه باعث رسوایی آن نویسنده در سن ۸۴ سالگی شده است ( اینجا بخوانید). فکر کردن به این ناهنجاریها نبایستی برای آنچنان مغزهای فرهیختهای مشکل بوده باشد، مگر اینکه خودِ نوع فکرشان آنها را از دقیق شدن در برخی زوایا و نتایج برحذر کند و یا شاید هم نوعی نمایشدهیِ آوانگارد و خاص بودن، مُد روزگارشان بوده است.
میگویند ادبیات بالاتر از اخلاق بود در آن سالهای دهه ۷۰ میلادی. در دوگانه مشهور «هنر متعهد» و «هنر برای هنر» که همواره در بین افراد هنری جدل آفرین بوده، آنهایی که در جناح هنر برای هنر هستند گویی خود هنر را برتر از هر چیزی میدانند. نمونه اخیرش فیلم ژوکر که سال گذشته بسیار سروصدا کرد. فیلم به لحاظ هنری، زیبایی سینماییِ زیادی داشت. دیالوگها، بازیها، شخصیتپردازی و تصاویر و میزانسهای بسیار زیبا و موثر فیلم، آنچنان مجذوب کننده از کار درآمده بود که خود شخصیت دلقکِ قاتل را نیز جذاب نشان داده بود. تا جایی که در جایجای جهان از آمریکا گرفته تا خاورمیانه در اعتراضات خیابانی (که به علل گوناگون برگزار میشد) از شمایل ژوکر به عنوان نوعی نماد و یا رهبر استفاده کرده بودند. یعنی اولا پیام اصلی فیلم که چگونه مردی معمولی و مهربان در فرآیندی تبدیل به قاتلی خونسرد میشود و دوم اعتراضات مردم در خیابان که به علل فقر یا نابرابری بود، همه، در اثر زیبا نمایاندن دلقلکِ قاتل پوشیده ماند و فقط اعتراض آشوبطلبانه و انتقامگیر دلقکوار برجسته شد. اینجا گویی هنر (زیبایی) بالاتر از اخلاق قرار گرفت.
در واقع هنر در اینجا، فقط برای هنر است و زیباتر کردن هرچه بیشتر قاتلی که ژست معترض میگیرد و میشود نماد. گویی کارگردان هیچ نگرانیای بابت قهرمان شدن این قاتل ندارد و او بر حسب آزادی خلاقیت و هنر، تنها تصویری زیبا از او ساخته است.
البته تفکر، منهای توجه به سویههای اخلاقی تنها در فلسفه و هنر خلاصه نمیشود، در دین هم دیده میشود. در سالهای اخیر تصاویر سر بریدن انسانها توسط داعش همه جا منتشر شد و موج نفرت از این گروه را برانگیخت. اما از دید خود داعشیان، افکار و ایمانشان این بود که لابد با این عمل، دنیا را پاکتر میکنند و قدمی به بهشت نزدیکتر میشوند. اما اگر با پرسشی اخلاقی درباره جان انسانها خود را به صورتی جدی رودرو می کردند، مشکل بود به کشتن وحشیانه انسانی دیگر تن بدهند.
فاصله و تفاوت ژان پل سارتر و ابوبکر البغدادی داعشی بسیار است اما در زمینه توجه به اخلاقیات و آثار و نتایجِ افکارشان بر زندگی همه انسانها وجوهی از اشتراک یافت میشود که لازم است در هر نوع نوآوری فکری، بدان سویهها و نتایج اخلاقی توجه کرد. چراکه اندیشهها سربرمیآورند و بر کرسی درستی مینشینند و ارزیابی میشوند و تصحیح میشوند و گاهی رد میشوند و اندیشهای نو جایگزین آنها میشود اما اگر انسانی زندگیاش تباه شود دیگر دنیا را هم دگرگون کنیم آن زندگیِ انسانِ تباه شده، بازنخواهد گشت.
منبع: خبرفوری
66
مقاله جالبی بوده و می توانست مجاز بودن ازدواج در شریعت با دختر بچه ی ۹ سال را هم اشاره بکند که عوارض غیر اخلاقی دارد و در ذیل موضوع مقاله است
الان زیر سیزده سال ممنوعه.البته این موضوع بسیار بدتر ازدواج با دختر نه است چون اصل خانواده را هدف می گیرد.فوری چرا کامنت من را منتشر نکردی مگه دروغ گفتم غرب به اصل خودش برگشته عصر بربریت
در شرع مقدس ازدواج با دختر ۹ساله جایزست ، اما همه چیز را شما نمیدانی ،اگر تشریف ببرید مناطق گرمسیر مثل خورستان و بندر عباس وحتی کشورهای عربی ،حتی آفریقایی ،،،متوجه میشوی که دختر ۹ساله آنجا ،تیپ وهیکل زن ۲۵ ساله اینجا را دارد
موضوع سایز و هیکل شخص نیست چرا خودت را گول می زنید مهم سن است که مبنای شرع است
پاسخ به شقایق شرع اگر ازدواج با دختر ۹ساله را اجازه داده ،محدودیت هایی هم لحاظ کرده مثلا ازدواج دختر باید با اذن ولی باشد ،ولی هم رعایت مصلحت دختر را باید بکنند ،در ثانی روحیات دختر با پسر فرق دارد عقل دختر زودتر رشد میکند نسبت به پسر همچنین ترشح هورمونها ،ونیاز به تکیه گاه اگر هم مشکل شما مسایل جنسی هست ،اسلام حکم ضرری را از مکلفین برداشته اگر موجب اذیت زن باشد جایز نیست
اینکار بسیار تقبیح شده است اصلا معنی خانواده را از بین میبرد دیگه اصلا خانواده مفهومش را از دست می دهد واقعیت این است این رفتار مانند خراب کردن خانه زیبا است البته قانونی شدنش در غرب عجیب نیست چون برگشت به فرهنگ خودش است برگشت به عصر بربریت
چه جالب هیکل ملاک تکامل و انتخاب عقل شده@ بعد ولی مگه کالا هست که ولی تشخیص بده بفروشتش و اگر بد تشخیص داد اون بچه باید بدبخت بشه؟
تو جامعه ای که دین نباشه بایدم اینجور چیزا عادی باشه.
خود نمایند های مذهب که یه جور دیگه عمل می کردن ده پانزده تا زن و چند ده تا صیغه و کنیز را برا چی می خواستن؟
در ایران هم بگونه ای قانون را اجرا میکنند که در آینده فقط از قانون نوشته یا خاطره ای یاد خواهیم کرد در مواد مخدر والکل از علم روز دنیا استفاده می شود ولی در زنا سنتی سنتی به گونه ای که چهار نفر شاهد عادل به صورت فنی باید شهادت بدهند تا زنا مسجل شود در غیر اینصورت میشود رابطه نامشروع که در حال عرف شدن در جامعه است واین اندیشه اندیشمندان ایرانیست پس نباید خیلی به اندیشمندان اطمینان کرد چرا که خیلی از این به اصطلاح انیشمندان خود بزرگترین فاسدان هستندوفرانسه هم به همین بلا دچار شده
در محل شما زنا عرف شده بله حق نداری به خانم های ایرانی توهین بگو در فامیل ومحله ما عرف شده
به همت شما در حال عرف شدن است کمی همین مقاله را بخوان ودر ثانی زنا زن یا مرد ندارد هر زنایی دووجه دارد که یک وجهش زن است سالم بودن هم زن مرد ندارد کمی از خانه به بیرون نگاه کن؟ادب هم چیز خوبیست
خانم یا آقا ی وچیزی میزنی این چه نظری است
کاری به قوانین فرانسه ندارم. توی ایران در بعضی خانواده ها رابطه با محارم که کودک هستند زیاده و جالبه این روابط در بزرگسالی کم میشه.
گناه در همه زمانها ودر همه ملت ها بوده ،اما قانونی شدنش جنایته
خانوادهای که ایمان ندارند به هیچ چیز پایبند نیست
ممنون از نویسنده محترم. آفرین به این نگارش و تدوین
موضوع روشن است ماده این است که ازدواج دختر 9ساله مجاز است مثلا میگویندشنا کردن مجاز است انوقت شما که شنا بلد نیستی باید بپری تو دریا یا میگویند کشتن مجاز است شما باید راه بیفتی هر که را دیدی بکشی نباید بدانی که در چه وقت وموقعیتی شما مجاز به کشتن میباشید
چی نوشتی ؟!!!! مغزم رگ ب رگ شد
مقالات مفهومی جالبی می گذارید. تشکر
در کشورهایی که نظام سرمایهداری حاکم است، اختلاف طبقاتی و بیکاری و محرومیت، باعث انحرافات اجتماعی و اخلاقی است، به ویژه در جایی که حکومت دینی و حاکمان روحانی باشند و مردم شاهد تناقض بین حرف و عمل حاکمان و هزینه کردن از دین جهت تحکیم قدرت باشند، باورهای دینی کمرنگ شده و از بین میرود و ارزشها جای خود را به ضد ارزشها خواهد داد، فی المثل مردم میبینند که حافظ و قاری قرآن با چندین پسربچه عمل لواط انجام میدهد و با این حال از سوی حکومت تبریه میشود و اکثریت مردم ظاهر بین بوده و از حقیقت دین دورند، چرا که همه صاحب کشف و شهود نیستند بنابراین، الناس علی دین ملوکهم، مردم بر دین حاکمان خود هستند
ولی فکر کنم ازدواج با محارم از زمان آدم و هوا وجود داشته
سلام وعرض ارادت/ جمعه 03/02/1400 --- رویه ی کلی گویی و جدال سترون ؛ رویه ی علم ستیز و تخریبی است --- بردن بحث از رویه پرداختن با تحلیل علمی مستدل به تک تک موارد اصیل اختلاف که ادعا می کنیم وجود دارند و بردن آن از سئوال در باره ی کاستیهای این موارد ، که به وجود آنها اشکال می گیریم ، به کلی گویی و به جدال سترون صرف نظر از هدف این گونه جدالها ، ما را به هیچ نتیجه ی علمی – منطقی مستدل مفید نمی رساند این حقیر بعنوان یک قرآن شناس اعتقاد راسخ تجربی دارم که بشر با دانش ناچیز خود در مقایسه با علم بی کران خداوند ؛ از این دانش ناچیز انبوهی از اندیشه های ناقص ذهن کم ظرفیت خویش را بنام احکام و اعتقادات به دین و مذهب افزوده است که هیچ تناسب و هماهنگی ی با احکام واعتقادات الهی قرآن ندارند بلکه در تضاد و تعارض با احکام و اعتقادات قرآن نیز هستند. این بنده حقیر بعنوان قرآن شناس وظیفه خود می دانم در مقابل نقدهای بشری که با هدف نیک یا هدف بد به احکام و اعتقادات الهی قرآن از جانب هر دانشمندی گرفته می شوند در سطح آگاهی خود به فلسفه ی قرآنی این احکام و اعتقادات ؛ پاسخگو باشم و در حد توان علمی خود رفع اشکال کنم. درضمن بعقیده این حقیر که مبتنی بر پایگاه نظری قرآنی است هر حکم و اعتقادی از هر کیش و آیینی که باشد در صورت تناقض و تضاد و تعارض با شناختهای فرهنگ الهی اصیل دین داری و مذهب داری قرآنی ؛ بی تردید ساخته و پرداخته ی اندیشه های ناقص بشر است و هیچ ربط علمی و منطقی به دین خدا ندارد. برای کسانی که خود را با کلی گویی و جدال عقیم در بحثهای دینی ومذهبی یا بحثهای هر موضوع دیگری در گیر می کنند باید نیک مشخص باشد ؛ این در گیری را با هدف رسیدن به حقایق انکار ناپذیر علمی مستدل انجام نمی دهند. بی تردید ثابت است درگیر شدن با افرادی که بحث را با طرز و روش غیر علمی با ادعاهای کلی غیر موردی جدال آلود ادامه می دهند ؛ این درگیری بجز هدر دادن بیهوده ی وقت ؛ هیچ فرایند مفیدی برای افراد در گیر و جامعه نخواهد داشت. عقل سلیم بشر باور دارد همانطور که تخلف از قوانین هدفمند وضعی که برای سالم سازی جنبه های مختلف زندگی بشر تصویب گردیده اند ؛ پیامدهای گوناگون ناگوار بسیاری برای بشر دارند ؛ به همین طور این عقل باور می کند تخلف از قوانین اصیل انسان سازالهی ، که برای سالم سازی بهینه ی زندگی بشر تعیین گردیده اند ؛ باید پیامدهای ناگوار بیشتری در دنیا و پس از مرگ حتمی داشته باشند. دانشمند خرد گرا که با پیروی از سرشت پاک خود پیگیر اهداف سالم سازی زندگی انسانی است ؛ برای رسیدن به حقایق سرنوشت ساز زندگی که به این اهداف تجسم می بخشند ؛ هرگز با ابزارهای ناهنجار کلی گویی و جدال عقیم و با روشهای تخریبی غیر علمی ، با هم نوعان خود وارد بحث نمی شود.
دوست عزیز کمی در نوشتن متن قواعد فارسی نویسی را رعایت کنید.فعل و فاعل و غیره را رعایت کنید تا بحثتان خواناتر و قابل فهم تر شود.سوال من اینست که شما از قرآن شناسی می تواندی به مریخ سفر کنید یا موبایل بسازید یا پیوند قلب بدهید یا شهرهای پیچسیده امروزی را مدیریت(آب و برق و زباله و ترافیک و ...) کنید؟اگر میتوانید بفرمایید.مثلا پیوند مغز را شما انجام دهید تا از فراز علم جدید عبور کنید و ثابت کنید برحق هستید.شما فقط حرف میزنید و حرف.سرنوشت اسفناک خاورمیانه و بکش بکش شیعه و سنی که هم را تکه پاره میکنند نتیجه همین حرف زدنهایی است که هیچ عمل و نتیجه ای ندارد.با خرد و علم روز آشنا شوید.حقیقت در گذشته نمانده که مدام چاه میکنید تا استخراجش کنید.حقیقت در آسمان تحقیق و خردورزی نهفته است.
آقای جواب ناشناس!!! یک بچه ی بی سواد هم اگر اعتراضتو بخونه می فهمه پرت وپلا میگی!!! کی در مقاله ای که بهش اعتراش داری منکر فواید علم و صنعت شده؟؟؟!!! تو مثل این که مشکل و عقده ی بیماریت واگیرش از جای دیگه است که تلاش کردی دین انسان ساز خدا و حقایق قرآنی او را هدف بگیری.