موانع تحقق تمدن نوین اسلامی
رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان، به آسیبشناسی انقلاب اسلامی پرداختند. آنچه در ادامه میآید نگاهی است به اهداف انقلاب که میتواند عاملی برای غلبه بر چالشهای موجود شود.
انقلاب اسلامى با بیان نظریه «نه شرقى، نه غربى» توانست ابَر نظمى جمعى مبتنى بر برابرى دولت ها و حاکمیت ها و تحقق حقوق الهى و انسانى ملت ها در نظام بینالملل را رقم زند و با احیاى ظرفیتها و امکانات فراموش شده ملت هاى غیر متعهد و نفى انفعال و مرعوبیت در برابر استکبار، درصدد قطع ریشههاى وابستگى ملت ها به قدرت هاى بزرگ و درافکندن طرحی نو برآید. هدف نهایی انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی در زنجیره ای منطقی و مستمراست که بر چهار رکن دین، عقلانیت، علم واخلاق بنا شده است. این زنجیره از حلقه انقلاب اسلامی آغاز شده و پس از شکل گیری نظام اسلامی وارد مرحله دولت اسلامی می گردد؛ و پس از دولت اسلامی، جامعه اسلامی اسوه تحقق می یابد و این برق که در این گوشه از جهان درخشیدن گرفته بسان تمام تمدن ها در بستری طبیعی در جهان اسلام و نیز در جهان بشریت تلألو می یابد و فصلی نو در حیات بشر رقم می زند. پس از وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی که ارکان،عناصر و ابعاد آن در قانون اساسی به طور اجمال بیان شده و البته هنوز به طور کامل و تفصیلی تحقق پیدا نکرده است ، عبور از سه گام دیگر در زنجیره تمدن سازی فرآیندی پیچیده است. بر این اساس، تامل و تعمق در این مفاهیم و مراحل و تلاش برای گفتمان سازی به منظور ایجاد نهضت نرم افزاری و تولید فکر و علم به شکل طبیعی در این مجرا امری ضروری و حیاتی است
هویت اصلی نظام اسلامی، فرهنگی است و لذا مسئولیت دین شناسان و نخبگان علمی در اداره فرهنگ جامعه و تغذیهی فرهنگی آن بسیار مهم است. آنچه در این میان توجه به آن بسیار مهم است ارتقای فرهنگ جامعه در جهت ایجاد مشارکت همگان در تحقق تمدن اسلامی است.
تمدن اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی از کلیدواژههایی هستند که در سالهای اخیر بهموازات افزایش تهاجم فرهنگ غرب، اشاعه گفتمان نوین نظم جهانی و تمدن جهانی، بنا بر ضرورت حصول پیشرفت و توسعه همهجانبه و برای جلوگیری از ایجاد سستی و عدم انسجام در ساخت درونی نظام، توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به کار گرفتهشده است که ریشههای اساسی آن را میتوان در اندیشههای امام راحل(ره) مشاهده کرد.
نکته قابلتوجه، اهمیت تمدن اسلامی و ایده تمدن سازی نوین اسلامی در تأثیر بر استحکام ساخت درونی نظام است. چراکه مؤلفههای تمدن اسلامی همان مؤلفههایی هستند که میتوانند در جهت استحکام ساخت درونی نظام بهکارآمده و بر استحکام ساخت درونی آن بیفزایند. برای رسیدن به این نقطه از جایگاه مطلوب، بایستهها و نبایسته ها و بهعبارتدیگر، الزامات بیشماری وجود دارد که باید مورد ملاحظه قرار گیرد .
ازاینرو اولین و مهمترین رسالت نخبگان فرهنگی انقلاب اسلامی و مراکز علمی و پژوهشی، که بناست حلقه کلیدی و هدایت تمدن نوین را در دست بگیرند این است که به تبیین نظری و کارآمد چارچوبها، اهداف و الگوهای ناظر به تحقق تمدن اسلامی بپردازند تا بر اساس آن، جریان دین در تمام عرصه تا و سطوح حیات اجتماعی و تمدنی صورت گیرد؛ بنابراین چارچوب مبانی، آموزهها و اهداف باید بر مبنای دین صورت پذیرد، چراکه مبنا و شالوده تمدن نوین مدنظر ما آموزه تا و ارزشهای اسلام ناب است.
درواقع قید اسلامیت در تمدن اسلامی به معنای شکلگیری ابعاد مختلف تمدن بر پایهی آموزههای دین اسلام است. بر این اساس، جهت تحقق تمدن اسلامی به یک منظومه معرفتی نیازمندیم که در هستهی آن، معارف اسلامی قرار دارد.
نویسنده: ملیحه محمدپور / استاد دانشگاه
17
اسلام مجموعه احکام و اعتقادات تغییر ناپذیر مقدس قرآنی است که اگر با پایبندی و عمل صادقانه و با ایمان و بی آلایش عرضه شوند با وعده ی خلف ناپذیری که خداوند به بشر داده است زندگی بهینه ی سعادت مندانه ای در دنیا و آخرت برای بشر فراهم می سازند و نو و کهنه ندارند. مظاهر تمدنی که مسلمانان در قالب حکومت و کشور داری تاکنون عرضه کرده اند اگر با عدالت محوری و پایبندی به احکام و اعتقادات قرآن که خداوند از حکومت مسلمانان خواسته انجام گرفته باشد تمدن سعادت بخش فراگیر خدا پسندانه ی مؤمنان نامیده می شود . اگر مسلمانان نتوانند در هر تمدنی این عدالت محوری و پایبندی را خواسته یا ناخواسته در حکومتهای خود محرز سازند یا اجرا کنند این تمدن چیزی بجز زرق و برق فانی دنیا بیش نیست و نزد خداوند ارزشی ندارد.