به بهانه 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی
روستای پاژ، زادگاه فردوسی و ظرفیت فرهنگی فراموششده + تصاویری اختصاصی از خانه حکیم توس
روستای پاژ که زادگاه فردوسی است می تواند با نگاهی فرهنگی- گردشگری، یکی از قطب های کردیدور گردشگریِ فردوسی شناسی باشد که در شمال شهر مشهد شامل آرامگاه این شاعر بزرگ نیز می شود.
امین پاکزاد- روستای پاژ که به زادگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ – ۴۱۶ هجری قمری) شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، معروف شده در 15 کیلومتری جاده کلات در شمال شرقی مشهد واقع است.
در میانه روستا، تپه کوچکی وجود دارد که خانه کاهگلی و بازسازی شدهی بر روی آن، از سایر خانه ها و محیط اطراف بیشتر خودنمایی می کند که به خانه فردوسی معروف شده است.
اگر به بالای تپه بروید و از پله های کنار خانه به ایوان آن فرا روید با اتاقی مواجه می شوید همراه با طاقچه ها و پیش بخاری و معماری ای که کلا به دوران قاجار یا اوایل پهلوی می خورد تا زمان های پیشترش و حس قدمتی هزار ساله را آنچنان بازتاب نمی دهد.
البته همان اتاق نیز مثل بسیاری از اماکن تاریخی، دستخوش یادگاری نویسی شده است. اما همین خانه هم غنمیت و بهانه ایست که جان و روانتان را پیوند بزنید به فرهنگ و خِرد فردوسی بزرگ.
از فراز همین تپه و از میانه دو گنبد مسجد اگر دقیقتر نگاه کنید شاید تپهمانندی دیگر را در 500 متری شمال روستا ببینید که به نام پاژ قدیم یا قلعه کهنه معروف است و بنا به گفته رجبعلی لباف خانیکی، پژوهشگر میراث فرهنگی، در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان، خانه اصلی فردوسی بایستی در محل این تپه باشد چراکه اشیای متعلق به دوره پس از اسلام تا قرن 8 و 9 هجری در این مکان پیدا شده اند که همان دوره فردوسی در قرن 4 را نیز شامل می شده است.
اما پاژی که می دانیم زادگاه فردوسیِ بزرگ بوده چرا این چنین سوت و کور است و نشان درخوری از جایی که کسی سی سال رنج بر خود هموار کرده که زبان پارسی را زنده نگه دارد، ندارد؟ از یکی از اهالی روستا در مورد خانه فردوسی می پرسم که اطلاعات جالبی می دهد.
این همروستایی فردوسی می گوید قبل از انقلاب هوشنگ پورکریم مدتی به روستا آمده و با مقایسه زبان و لهجه مردم محلی در نهایت اعلام می کند که اینجا می تواند زادگاه فردوسی باشد.
با جستجویی در اینترنت می توان دریافت که پورکریم فوق لیسانس رشته جامعه شناسی روستایی داشته و پیش از انقلاب در شناساندن روستاها و فرهنگ عامه پژوهش های زیادی کرده بود.
این اهل پاژ از یکی از اهالی روستا یاد می کند که پزشک معروفی در آلمان شده بود و به سبب علاقه اش به پاژ و فردوسی، تلاش داشت تا روستای پاژ را تبدیل به منطقه گردشگری کند.
این پزشک، دکتر محمدحسین توسی وند بود که بنا به گفته این شخصِ اهل پاژ، با روسای جمهور خاتمی و احمدی نژاد برای اینکه یا دولت ها کمک کنند و یا اینکه مجوزهای لازم را بدهند که او خود با هزینه شخصی، پاژ را بسازد، وارد مذاکره شده بود. البته موافقت های زبانی صورت گرفته بود اما گویا در عمل آنچنان کمککار دکتر نشده بودند.
دکتر توسی وند بنیادی به نام بنیاد فردوسی بنیان می نهد که کماکان و پس از 9 سال از درگذشت وی، همچنان در راه شناساندن فردوسی و بزرگداشت او تلاش می کند.
این همروستایی فردوسی از محوطه ای کارگاهی در روستا یاد می کند و می گوید چند نفر از ثروتمندان می خواستند خانه های روستاییان را بخرند و جای دیگر به آنها زمین بدهند و روستا را در خور بزرگداشت فردوسی بیارایند و مناسب گردشگری کنند که گویا، همراهی های دولتی چندان یار نبوده و پروژه ها بر زمین مانده اند.
در ابتدای کوچه ای که به خانه فردوسی می رسد یک مرکز بازتوانی برای معتادان قرار دارد که به نظر متناسب با فضای فرهنگی روستا نیست و ایکاش در جای دیگری بنا می شد. البته آزادراه کنار گذر شمالی مشهد در فاصله یک کیلومتری شمال روستا، دسترسی مناسبی را به آنجا داده است و از طرف دیگر چون امتداد این آزادراه به سمت غرب و در فاصله حدود 15 کیلومتری به آرامگاه فردوسی می رسد، می تواند در آینده سهولت ارتباط این دو مکان و ایجاد کریدور گردشگریِ فردوسی شناسی را ممکن سازد.
با نظر به توجه دوباره به ارزش های ایران باستان در میان مردم، تقویت و بهره برداری از این ظرفیت فرهنگی و گردشگری نه تنها می تواند باعث جذب جوانان به میراث ماندگار فرهنگ ایرانی در تندبادهای فرهنگیِ هرجایی باشد، بلکه به اقتصاد جهانگردی منطقه و رونق آن نیز کمک کند.
باری، آن خانه بر روی تپه در میانه روستا اگرچه خانه اصلی فردوسی نیست اما کل پاژ را به عنوان زادگاه فردوسی میتوان دانست.
همین دانستن است که باعث می شود وقتی بر فراز بلندای تپه و خانه بایستی و دشت های اطراف را ببینی حسی از همپیوندی با حکیمِ خردمند توس پیدا کنی و باری را بر دوشت حس کنی از اینکه ایرانِ باستانی ما چگونه انسانهایی را در خود پرورانده و این خاک و فرهنگ را مایه و ظرفیت آن هست که دوباره مردان و زنانی در آن سربرآورند که ندای خرد، پاکی و دُرستیشان آوازه جهان شود. این شعر فردوسی تلنگری به ما و مسئولان است، که فریدون شدن و کار سترگ کردن، شدنیست:
فریدون فرّخ فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دَهِش یافت آن نیکوئى
تو داد و دهش کن فریدون توئى
بزرگمردی که زبان پارسی را احیا کرد و زنده نمود.روحش شاد، یادش گرامی باد.به قول شاعر:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
تخریب این بافت عمدی میباشد ، نمیدونم اون گنبد چطور طلایی و بروز شده ولی این خانه که میراث ایران کهن و فردوسی کبیر رهبر اسطوره ای ایران میباشد اینقدر تخریب و مطلوم واقع شده ؟
مصیبت و تحجر بدتر و فلاکت بارتر از این نمیشه
ایران دقیقا" در کجای جسم ایرانیان قرار داره ؟
اعراب در کجا ؟
لطفا" پاسخ بدهید و بی هویت نباشید ....
سلام.
اگه کتاب «آری اینچنین بود برادر» ، نوشته دکترعلی شریعتی رو بخونیم متوجه چگونگی بوجود آمدن این گنبد و بقیه گنبدهای طلایی میشویم . از خون نیاکان من و شما .
نصف بدبختیمون زیر سر همون شریعتی ......است .
گنبد های طلایی که اشاره میکنید رو خیرین و مردم می سازند
واز خون نیکان و ارث پدر شما ساخته نشدند
میراث فرهنگی سال ها بودجه میگیره و آرامگاه فردوسی هم سالانه کلی خرجش شده اونا رو شما ندیدی؟
بسیار جالب و متفاوت بود
خونه اش را خراب کردیم و قبرش را اباد
من به عنوان یک ایرانی تا الان نمی دونستم که خونه این حکیم بزرگ هنوز وجود دارد
مرده پرستی هم حدی دارد
فقط به گلدسته ها رسیدگی فرمایشی شده
البته خونه های آخوندها یا حوزه هاشون روی هرچی قصر و کاخه سفید کرده
چهل سال است با اصرار بر اسلامگرایی افراطی، ایران و مردم ایران از ظرفیتهای تمدنی اش در منطقه و جهان محروم شده اند و کشورهایی که زمانی جزئی از تمدن بزرگ ایران بودند اکنون از ایران دوری می کنند و با جعل تاریخ و تصاحب میراثهای فرهنگی تمدن ایرانی سالانه میلیاردها دلار درآمد از گردشگری دارند...
اگه اهالی روستایک امامزاده توروستای پاژ بکارنددرمدت کمترازیکماه مسعولین میراث فرهنگی هم روستا وهم خونه فردوسی رومرمت وبازسازی میکنند .....
همین فردوسی را پس از مرگ، آخوندهای زمانش اجازه ندادند در قبرستان مسلمانان دفن شود چون می گفتند با روایت کردن تاریخ قبل از اسلام کافر شده است در حالیکه شاهنامه با ستایش خداوند آغاز می شود و در آن بر پیامبر اسلام و امام علی آغاز درود می فرستد....
از کجا دراوردی؟
فردوسی شیعه بود و حاکم اون زمان از اهل سنت
به خاطر همین اجازه نداد در قبرستان مسلمانان دفن شود
چون اهل سنت شیعه رو مسلمان نمیدانست
نمی دونم چرا یاد آقای فراستی افتادم بی اختیار
عالی بود.حظ بردم.
برخیز وببین چه کردند با فرهنگت .روحت شاد
سلام ممنون و سپاس از شما خوبان بابت گرامیداشت سالروز شاعر پارسی گوی🌹
مدافع هویت و فرهنگ و تمدن ایران زمین🌹
به نام خداوند خورشیدو ماه
که دل را بنامش خرد داد راه
خداوند هستی و هم راستی
نخواهد ز تو کژی و کاستی
🍃🍃🍃
گله ای داشتم از ساختار کلی بنای آرامگاه فردوسی که به نظر من در شأن و منزلت چنین شاعر برجسته و ممتازی نیست
اولین باری که وارد مقبره شدم خیلی متاسف شدم دلم شکست و اشک ریختم
خیلی حقیرانه بود
البته ساختار بیرونی بنا بد نیست مکعبی است و در هر سو دارای پلکان و به سبک هخامنشی و بر روی دیوارهها اشعار شاهنامه حک شده و در کل بد نیست
اما قسمت درونی بنا که در زیر زمین قرار گرفته در ابعاد ۳۰ متر در۳۰ متر و گودی آن حدود ۵ متر است!
یعنی شما ۵ متر زیر زمین میروی تا به مدفن فردوسی برسی
و دور تا دور محل دفن ۲۰ ستون قرار گرفته که ارتفاع آن نیز نزدیک به ۵ متر است! نه برای زیبایی بلکه برای محافظت ساختمان بنا شده
سوال اینجا پیش میاد که چه نیازی بوده که در یک زیرزمین محقر و به نظرم بسته و نیمه تاریک به زیارت فردوسی برویم؟؟
درسته که قبر در زیرزمین قرار دارد ولی آیا مدفن بزرگان دیگر ما روی زمین قرار دارد؟
ما چنین طراحی و اجرایی در ساخت اون مکانها نمیبینیم
آیا نمیشد بنای داخلی روی زمین ساخته میشد؟
و یا لااقل سقف آن اینقدر کوتاه و آزاردهنده نمیبود؟ فضای زیرزمین هم خیلی کوچیکه و فکر نمیکنم صد نفر هم گنجایش بازدید کننده داشته باشه!
البته این نظر شخصی ام است، بیشتر شبیه یک زیرزمینی کاشیکاری شده با سقف کوتاه و فضایی کوچک و نیمه تاریک و کمی هم با عتیقه جات و سنگ نگارهها و ظروف سفالی کشف شده تزیین شده
بیشتر شبیه یک خانه مستأجری است نه مقبره یک شاعر بزرگ !
منظورم این نبود بتکده بسازیم و بت پرستی کنیم
ولی لااقل فضایی میساختند که وسیع و دلباز باشه و دکوراسیون زنده تر و پویاتر داشته باشه و حس لطیف شاعرانه و عارفانه در آن مشهود باشه
فردوسی متعلق به همه است از خداپرست و پیغمبر دوست تا وطن پرست و عشقباز و فرهنگ پیشه!
این نوع ساخت، عجیب و مرموزه
البته زشت و ناپسند و حقیرانه هم هست
من اگه طراح این بنا بودم عاشقانه تر میساختم
به احترام عشقی که فردوسی به وطن داشت
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست 🍃
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس 🍃
همه یکدلانند یزدان شناس
نه نیکی ندارند از بد هراس 🍃
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود 🍃
چو ایران نباشد تن من مباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد 🍃
همه روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بداندیش تنگ آوریم 🍃
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
به از آن که کشور به دشمن دهیم🍃
چنین گفت موبد که مرد بنام
به از زنده دشمن بر او شادکام 🍃
اگر کشت خواهد تو را روزگار
چه نیکوتر از مرگ در کارزار 🍃
یاد و نامش گرامی و تا ابد پاینده باد 🍃🌺🍃🌺
خانه و محل دفن فردوسی نمادین است
محل دفن نمادین نیست بلکه در طول تاریخ توسط پادشاهان و بزرگان دورانهای مختلف تاریخی ویران و دوباره بازسازی شده و دقیق است اما
خانه منتسب به فردوسی در روستای پاژ نمادین است
شما قبر و یادگار بزرگان ایران و ایران پرستی و مظاهر دیگر ایران در زمان محمد رضا شاه پهلوی که درود خدا بر او باد با فرهنگ و نماد و در اوج زیبایی و کمال به یادگار مانده و بماند .من ایران را با نماد محل فوت حافظ و سعدی و خیام و باباطاهر و فردوسی می شناسم که در اوج کمال است و این حکومت سعی داشت با ساختن افراد بی هویتی به نام امامزاده انها را کور کند . دلیلی که برای بیگانه بودن افراد سمت داری فعلی دارم این است که اینان نیز چون حمله اعراب ک مغول سعی در نابودی ایران و ایرانی دارند .این حکومت در تاریخ به عنوان پست ترین حکومت ثبت خواهد شد و افتابه به دستان نه به عنوان متدین چون ایرانیان خدا پرست بودن و در دین این ملاک است خاینین و وطن فروشان معرفی خواهند شد .طرفداران اعراب بیگانه .ببگانه بیگانه است چه سوری یمنی و فلیطن و لنبان و امریکا و ....حتی اسراییل قرابتش به ایران از اعراب نزدیک تر است .رضا شاه بزرگ و فرزندش محمدرضا شاه .شاه اریامهر جاوید و پیروز روحشان شاد
اولا که بی هویت خودت هستی که نمیفهمی امامزاده حرمت داره و فردوسی هم مسلمون بوده
دوما رضا قلدر اصل و نصبش کجا بود؟
کلمه اعراب رو تازه یادگرفتی زرتشتی سلطنت طلب
اگر نوشته یا اشاره ای از بزرگی در تاریخ وجود دارد که این روستا محل تولد فردوسی است و اینجا خانه اسلاف و اخلافش که هیچ در غیر اینصورت این تصورات واهی را به ذهن مردم تزریق نکنید.یک خانه کاهگل دوره پهلوی را به نام فردوسی به تاریخ و فرهنگ ملت قالب میکنند.واقعا عقل کسی نمیرسد که خانه کاهگلی و سقف چوبی بیشتر از پنجاه سال عمر نمیکند چه رسد به هزار سال!!!بزرگی فردوسی به اشعار خودش است نه اینکه برایش خانه درست کنند و حتی یک عده از زبان او شعر هم بگویند.این نظر منه لطفا توهین نکنید شاید هم اشتباه فکر میکنم
مطمئنا پاژ روستای زادگاه فردوسی نیست و این دروغی بزرگ است
هیچ نشانه ای ازعملکردمیراث فرهنگی ودولت درحفاظت وپاسداری اززادگاه این پدرزبان پارسی دیده نشده وگویاطبق معمول بودجه ای دراین زمینه درنظرگرفته نشده؟؟؟!!!