تبرئه زن خیانتکار از اتهام قتل شوهر
مردی که متهم است در پی رابطه ممنوعه با زنی متاهل باعث مرگ شوهر او شده، از اتهام قتل عمدی تبرئه و به پرداخته دیه محکوم شد.
متهم در جلسه دادگاه گفته بود مقتول بعد از اینکه با او جروبحث کرد، بدحال شد و جانش را از دست داد و او از ترس جسد را پنهان کرد.
گزارش یک مفقودی
سال 97 همسر مردی میانسال به پلیس گزارش داد شوهرش گم شده و به خانه مراجعه نکرده است. او به ماموران گفت: حمید به محل کارش رفته و دیگر باز نگشته است. گوشی موبایلش نیز خاموش است و هیچ خبری از او ندارم.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و تلاش برای افشای راز جنایت آغاز شد.
افشای یک خیانت
بررسیهای پلیس نشان داد نسیم، همسر مقتول، با مردی جوان به نام شهاب رابطه عاشقانه دارد و این موضوع را از پلیس پنهان کرده است. همچنین معلوم شد روزی که حمید ناپدید شده نسیم بارها و بارها با شهاب تماس تلفنی داشت.
با افشای این ماجرا شهاب و نسیم تحت بازجویی قرار گرفتند و مرد جوان به رابطه پنهانی با زن میانسال و قتل شوهرش اعتراف کرد.
او گفت: من و نسیم همشهری بودیم و از سالها قبل یکدیگر را میشناختم. تا اینکه هر دو بعد از ازدواج به تهران آمدیم و بار دیگر با هم روبهرو شدیم. ما با هم رفتوآمد خانوادگی داشتیم تا اینکه همسر نسیم به رابطه ما پی برد. آخرین بار من حمید را نزدیک خانهشان دیدم.
او از اینکه من را دید عصبانی شد و به سمتم حمله کرد و یک مشت هم به سینهام زد، اما خودش حالش بد شد. او را سوار ماشین کردم ولی در ماشین جان سپرد. به همین خاطر از ترسم جسد او را به حاشیه پردیس بردم و رها کردم.
متهم ادامه داد: من میخواستم جسد خیلی زود پیدا شود. به همین خاطر آن را در جایی رها کردم که رفتوآمد زیاد باشد و عابران آن را ببینند، ولی نمیدانم چه کسی روی جسد نخالههای ساختمانی ریخته و آن را مدفون کرده است.
به دنبال اظهارات این مرد نسیم نیز به رابطه پنهانی با شهاب اعتراف کرد.
به این ترتیب برای شهاب به اتهام قتل و برای نسیم به اتهام معاونت در جنایت خانوادگی کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و آنها پای میز محاکمه ایستادند.
انکار قتل عمدی
در جلسه دادگاه خواهر و برادران حمید که ولی دم هستند در جایگاه ویژه ایستادند و درخواست قصاص را مطرح کردند.
سپس وکیل آنها گفت: دو متهم با هم رابطه پنهانی داشتند و تلاش آنها برای پاک کردن تماسهای تلفنیشان موید این موضوع است. آنها با برنامهریزی قبلی حمید را کشته و جسد او را سر به نیست کردهاند.
او ادامه داد: جسد قربانی بدون لباس کشف شده و این موضوع نشان میدهد وی به احتمال زیاد در خانهاش به قتل رسیده و دو متهم جسد را با ماشین به حاشیه شهر منتقل کردهاند. آنها با دروغگویی قصد دارند حقیقت را پنهان کنند. به همین خاطر برایشان تقاضای اشد مجازات دارم.
در این هنگام قاضی خطاب به اولیای دم گفت: اگر با تکمیل تحقیقات مشخص شود قتل شبه عمد رخ داده آیا راضی به دریافت دیه هستید؟ که اولیای دم پاسخ مثبت دادند.
سپس دو متهم که با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند.
حمید گفت: من فوق لیسانس علوم سیاسی دارم و متاهل هستم؛ اما به خاطر سختی کار چند سالی است بازنشسته شدهام. من اتهام قتل را قبول ندارم. قبول دارم آخرین نفری بودم که با حمید روبهرو شدم و با او بحث کردم اما من او را نکشتم.
او به بیماری قلبی مبتلا بود که یکباره حالش بد شد و من او را سوار ماشین کردم تا به بیمارستان برسانم؛ اما در ماشینم جان سپرد. به همین خاطر از ترس اینکه اثر انگشتم روی لباسهایش مانده باشد، لباسهایش را از تنش بیرون آوردم و جسد را در پردیس رها کردم.
قاضی گفت: چرا در بازجوییهای ابتدایی موضوع را پنهان کردی؟
متهم پاسخ داد: مقصر نسیم بود. او به من گفته بود جسد شوهرش در حالی که چاقو خورده و بینی او هم بریده شده در حاشیه تهران پیدا شده است. من فکر کردم بعد از اینکه من حمید را در پردیس رها کردم یک نفر او را کشته است. به همین خاطر ترسیدم به پلیس بگویم من او را به پردیس منتقل کردهام.
او ادامه داد: پزشکی قانونی هم سابقه بیماری قلبی در قربانی را تایید کرده. حمید خودش سکته کرد و جان سپرد.
قاضی گفت: چرا در بازجوییها به مشاجره لفظی با قربانی اعتراف کرده بودی؟ متهم پاسخ داد: تحت فشار روانی بودم. من قبول دارم از سال ۹۱ با نسیم رابطه داشتم، اما هرگز قصد کشتن شوهرش را نداشتم.
سپس زن میانسال به دفاع ایستاد و اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت.
او گفت: از نحوه قتل همسرم اطلاعی ندارم و نمیدانم چه کسی او را کشته است.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، قتل را شبهعمد تشخیص دادند. به این ترتیب شهاب از اتهام قتل عمدی تبرئه و به پرداخت دیه محکوم و نسیم نیز از اتهام دست داشتن در قتل شوهرش تبرئه شد.
با شبه عمد شناخته شدن قتل مقتول، قاتل شبه عمد و همسر مقتول به هم خواهند رسید!
وقتی خدا فراموش میشود.....