۳ مرحله عبور جامعه از بحران روانی در حوادث تروریستی
رئیس سازمان نظام روانشناسی سه مرحله عبور جامعه از شوک روانی درپی حوادث تروریستی تهران را تشریح و از توزیع گسترده فیلمهای این حادثه در شبکههای اجتماعی انتقاد کرد.
جامعه ایران با توجه به پشت سر گذاشتن تجربه ۸ سال جنگ تحمیلی، حوادث تروریستی دهه ۶۰ و اتفاقات پس از جنگ و همچنین با وجود نهادهای امنیتی قوی، در طول ۲ دهه گذشته از یک ثبات نسبی مثال زدنی به ویژه در سطح منطقه برخوردار بوده است. این امنیت در سایه تجربیات ملی و همچنین اشراف اطلاعاتی حافظان امنیت کشور در عرصههای مختلف به دست آمده و در منطقهای که به دلیل وجود گروهکهای تروریستی و افراطی و فعالیت برخی کشورها بسیار متلاطم است، ایرانیان به این امنیت عادت کردهاند. با عباسعلی اللهیاری، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در رابطه با این حادثه و اثرات آن بر سلامت روان جامعه به گفتگو پرداختیم:
*امنیت روانی جامعه مقوله مهمی است که همواره مورد توجه مسئولان بوده. به لحاظ تحلیل علمی چگونه یک اتفاق مثل حادثه تروریستی تهران موجب بر هم خوردن این آرامش میشود؟
حادثه چهارشنبه گذشته اگرچه برای تروریستها با شکست مواجه شد و با اقتدار نیروهای امنیتی و نظامی و برخورد به موقع آنها، دشمنان نتوانستند به اهداف از پیش طراحی شده خود برسند، اما اتفاقی شوکآور برای سلامت روان جامعه بود. مردم برای ساعاتی در یک شوک عمیق فرو رفتند و امنیت روحی و روانی شهروندان دچار خدشه شد. این حادثه در واقع روح و روان جامعه را درگیر خود کرد و این درگیری تا حدودی هنوز ادامه دارد.
حوادث تروریستی تهران با سرعت و طی چند ساعت رفع و رجوع شد و بنا به گفته نیروهای اطلاعاتی، عقبه این افراد و گروهک هم شناسایی و دستگیر شدند و یک آرامش نسبی بار دیگر در جامعه حکمفرما شد اما برای رسیدن به حالت پیش از وقوع این حوادث علاوه بر قانع کردن جامعه به دستگیری عاملان و آمران حادثه، موارد دیگری هم باید در نظر گرفته شود. برای چندین سال این اطمینان به مردم داده شده بود که ما با تروریستها در خارج از مرزها میجنگیم و خط قرمز ما نزدیک شدن تروریستها به ۴۰ کیلومتری مرزهایمان است و حالا ناگهان این افراد با این شرایط نفوذ میکنند و عملیاتی انجام میدهند. آن هم در ۲ محل نمادین برای ایرانیان. یکی مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی و پایهگذاری مردم سالاری دینی و دیگری در خانه ملت و نماد دموکراسی ایرانی. اینها نماد افتخار و اقتدار در ایران معاصر هستند و دقیقاً همان مواردی هستند که مایه مباهات و وجه تمایز ما با بسیاری دولتها و کشورهای منطقه است. معتقدم علت کینه و دشمنی این گروههای افراطی با مردم ما همین وجه تمایز در شیوه کشورداری و مدرم سالاری است که طی حدود ۴ دهه اخیر عامل توسعه و آبادانی کشور شده است و به همین دلیل دشمن همین نقاط را هدف ضربه زدن انتخاب کرده است.
*اتفاقی افتاده و جامعه را دچار تاثیر و تاثراتی کرده است. فرآیند ایجاد چالش در امنیت روانی جامعه و بازیابی این نظم روحی و روانی برای شهروندان چیست؟
یک حادثه با این اندازه و سطح تأثیرگذاری از نظر علم روانشناسی و آثار آن بر شهروندان در سه مرحله قابل تحلیل است. مرحله اول که همان مرحله شوک اولیه است. در این مرحله مردم در یک ابهام بزرگ قرار دارند و امنیت عمومی آنها در عرض چند دقیقه دچار خدشه شده است. نا امنی روانی و اضطراب وق العاده عمومی مهمترین ویژگی این مرحله از یک واقعه تروریستی است اما خوشبختانه این مرحله کوتاه است و طی ۲۴ تا ۴۸ ساعت از وقوع حادثه فروکش میکند و جامعه وارد مرحله دوم یعنی کسب اطلاع و تحلیل میشود. مرحله شوک روانی برای جامعه ایرانی به دلیل ویژگیهای خاص خود به سرعت گذر کرد.
در مرحله دوم با جامعهای مواجه هستیم که یک شوک روانی را پشت سر گذاشته و حالا میخواهد ابعاد مختلف رویداد را تحلیل کند. در این مرحله شهروندان به تببین وقایع میپردازند و اطلاعات منتشر شده را در کنار هم قرار میدهند و تصویری از واقعه برای خود میسازند و همین فرآیند تا حد زیادی اثرات منفی شوک اولیه را خنثی میکند. اهمیت رسانههای جمعی و شیوه اطلاعرسانی در این مرحله بیشتر خودش را نشان میدهد. همچنین ورود نهادهای حمایتی و رساندن اطلاعات و آموزشهای مشاوره ور روانشناسی به جامعه باید از همین مرحله یعنی در فاصله ۲۴ تا ۴۸ ساعت پس از حادثه آغاز شود. اضطراب اولیه فروکش کرده و جامعه آماده کسب آموزش و اخبار صحیح است.
مرحله سوم که مرحله بازسازی یا تطبیق نام دارد پس از مرحله کسب اطلاعات فرا میرسد. در این مرحله جامعه آمادگی دارد به شرایط پیش از حادثه بازگردد و نهادهای حاکمیتی و سازمانهای مردم نهاد باید در این موقعیت، زمینه بازگشت جامعه به زندگی عادی را فراهم کنند. نحوه مدیریت این مرحله بسیار مهم است زیرا هدف دشمن این است که شهروندان در مرحله نخست یا دستکم در مرحله دوم باقی بمانند و ناامنی همیشگی در جامعه نهادینه شود بنابراین باید همه دستگاهها و مردم برای رسیدن به ثابت یکپارچه شوند. در این مرحله آرامش حرف اول را میزند. وضعیت شهدا و مجروحان تا حد زیادی مشخص شده و عاملان حادثه شناسایی و دستگیر شدهاند بنابراین نباید در دام گروهکهای تروریستی و حامیان آنها گرفتار بمانیم. اعتماد مردم به حاکمیت در چنین مرحلهای خود را بیش از پیش نشان میدهد. اگر اعتماد کامل وجود داشته باشد، بیانیههای رسمی نهادهای امنیتی در خصوص تأمین امنیت جامعه مورد پذیرش عمومی قرار گرفته و جامعه به شرایط پیش از وقوع حادثه بر میگردد و کسب و کار مردم به صورت عادی ادامه پیدا میکند. در این جا ذکر یک نکته ضروری است که در خصوص حادثه تروریستی چهارشنبه گذشته تهران به دلیل هوشیاری بالا و آگاهی مردم و مسئولان حتی در حین وقوع حادثه شرایط عادی در بسیاری بخشهای جامعه حکمفرما بود و همه جهان دیدند که با وجود تیراندازی در ساختمان مجاور صحن علنی مجلس، نمایندگان در آرامش کار خود را ادامه دادند و همین مایه قوت مردم بود.
*برخورد جامعه و خانواده برای گذر از این مراحل مهم است. نحوه مواجهه خانوادهها و به طور کلی شهروندان با این مساله چطور باشد تا کمترین آسیب به افراد جامعه وارد شود؟
همینطور است. جامعه باید آموزش ببیند که حتی در مرحله اضطراب اولیه آگاهی و هوشیاری خود را حفظ کند. در وقایع اینچنین کودکان و نوجوانان از آسیب پذیری بالاتری نسبت به دیگر اقشار جامعه برخوردارند و نا امنی ایجاد شده در آنها می تواند اثرات طولانی مدت حتی تا بزرگسالی بر آنها وارد کند. این طبیعی است که بزرگسالان در زمان روی دادن چنین حوادثی، نکات ایمنی را بیشتر دقت کنند و برخی ملاحظه کاری ها را پیشه کنند اما نباید حس ناامنی را به کودکان منتقل کنند. کودکان و نوجوانان درک درستی از حادثه ندارند و ممکن است تصور کنند جان خودشان یا پدر و مادر و نزدیکانشان در خطر است. به خانوادهها توصیه میکنم شدیدا از بیان ترس و ناامنی در محافلی که کودکان حضور دارند خودداری کنند. امنیت روحی و روانی نخستین لازمه شکوفایی استعدادها در کودکان است و اگر این ناامنی نهادینه شود، آینده کودکان دچار خدشه میشود. اصولا اثرات این حوادث تروریستی زودگذر است اما می تواند در بلندمدت در وضعیت جامعه اثرگذار باشد. بدخواهان جامعه ایران به دنبال همین هستند تا نسلهای آینده ما را افرادی با روان ناسالم تشکیل دهند و ما نباید اجازه چنین امری را بدهیم. در واقع اثرات تداوم ناامنی در جامعه به ویژه برای کودکان و نوجوانان از شهادت ۱۷ نفر بسیار بیشتر است؛ هر چند ما از شهادت حتی یک نفر هم متاثر هستیم.
از سوی دیگر فضای علمی و آکادمیک کشور نیازمند امنیت است و از سوی دیگر به ویژه در چند سال گذشته شاهد ورود سرمایه گذاران خارجی به کشور هستیم و همین مساله عصبانیت دشمنان ما را در پی داشته است. آنها میخواهند با نشان دادن فضای نا امن در ایران، سرمایهگذاران را پشیمان کنند. ما برای توسعه پایدار نیازمند این سرمایهها هستیم و این مساله به نوبه خود وجود فضای امن را میطلبد. باید دست در دست هم فارغ از منافع و تفاوتهای سلیقهای و جناحی به پیشرفت کشور بیاندیشیم و به فضای ناامنی دامن نزنیم.
*تحلیل شما از نحوه پوشش اخبار این حادثه و تاثیر آن بر سلامت روان جامعه چیست؟ آیا رسانه ها موفق شدند سه مرحله گذر از بحران را به خوبی مدیریت کنند؟
مردم ما به دلیل اعتقاد به حاکمیت، توجه ویژهای هم به رسانه ملی دارند و اگر صدا و سیما بتواند اخبار دقیق و با سرعت مناسب در اختیار شهروندان قرار دهد به منبع اصلی اطلاعرسانی در کشور مبدل میشود. در حادثه تروریستی هفته گذشته تهران شاهد نوعی انفعال در پوشش اخبار بودیم و همین اضطراب و نگرانی شهروندان را بیشتر کرد. در نقطه مقابل اگر صدا و سیما در بزنگاههای اینچنینی موفق به پوشش مناسب رسانهای نشود، فضای مجازی نبض اخبار را در دست میگیرد، همانطور که در حادثه هفته گذشته دیدیم موجی از اخبار ضد و نقیض در شبکههای مجازی منتشر میشد که با روح و روان شهروندان بازی میکرد. لازم بود رسانه ملی لحظه به لحظه اخبار را پوشش میداد و در کنار اطلاعرسانی رویدادها، به شهروندان هم توصیههای لازم را به لحاظ امنیتی ارائه میداد. مردم در ساعات وقوع حادثه تروریستی سردرگم بودند و صدا و سیما به جای هدایت مردم و پوشش صحیح اخبار، برنامههای بی ربط به حادثه را به نمایش میگذاشت. معتقدم اگر اخبار درست گفته میشود، همین خبر صحیح در ذهن جامعه میماند اما وقتی اخبار متناقض زودتر از صدا و سیما از طریق شبکه مجازی منتشر میشود، اصلاح این اخبار نادرست و جایگزین کردن آن با خبرهای واقعی کاری بسیار سخت و حتی ناشدنی است. وضعیتی که در دیگر حوادث و بحرانهای کشور هم شاهد آن هستیم.
*مثل حوادث مشابه گذشته، بار دیگر در هنگام وقوع حادثه تروریستی شاهد تجمع مردم در محل اتفاق بودیم. چه عاملی سبب می شود که مردم ما بر خلاف کشورهای دیگر که به سرعت محل را ترک می کند، در آن مکان تجمع می کنند و به گرفتن فیلم و عکس می پردازند؟
حضور مردم و گرفتن فیلم و عکس از یک رویداد که ممکن است به بحران هم دامن بزند، یک اتفاق واقعاً ناگوار است. باید هرچه زودتر این فرهنگ اصلاح شود و این مهم باید از طریق رسانهها به ویژه رسانه ملی انجام شود. در کشورهای اروپایی در زمان وقوع چنین حوادثی، مردم به سرعت از محل حادثه دور میشوند و زمینه را برای خدمات رسانی نیروهای امدادی و پلیس فراهم میکنند اما در ایران شاهدیم مردم حتی مانع خدمت رسانی به موقع میشوند. یک علت آن هم به کماعتمادی مردم به رسانهها بر میگردد.
مردم ما به صورت ناخودآگاه دوست دارند هر خبری را بیواسطه دریافت کنند چون به اطلاعرسانی رسمی اعتماد کامل ندارند. عکس و فیلم هم بخشی از همین تحلیل است. باید برای مردم روشن شود که این اقدام آنها مانع انجام صحیح عملیات از سوی نهادهای مسئول میشود و جان شهروندان و خودشان به خظر میافتد و تنها در این صورت است که این فرهنگ تجمع در حوادث کمرنگ میشود. ما در نظام روانشناسی و مشاوره کشور این موضوعات را آسیبشناسی کردهایم و آمادهایم در این مورد ورود کنیم تا در کنار نهادهای فرهنگی کشور، آموزش و پرورش و رسانهها این مضل را ریشه کن کنیم. فراموش نکنیم که ایرانیان در طول تاریخ به عنوان جامعهای با رفتارهای فاخر شناخته شدهاند و خوب نیست جامعه جهانی ما را با چنین رفتارهایی بشناسد.
*طی چند روز گذشته شاهدیم که حجم انبوهی از فیلمهای دوربینهای مداربسته و دیگر فیلمهای مرتبط با حادثه تروریستی از رسانه ملی پخش و در شبکههای اجتماعی و تلفن همراه دست به دست می شود. مشاهده این فیلمها چه اثری روی سلامت روان جامعه دارد؟
در توزیع و انتشار این فیلمها در فضای مجازی باید نهایت دقت صورت گیرد. معتقدم انتشار این فیلمها در مرحله اول بحران یعنی مرحله شوک میتوانست با نیت اطلاعرسانی و رفع شبهات بسیار مؤثر واقع شود و اعتماد را به رسانه برگرداند اما حال که جامعه از این مرحله عبور کرده و در حال بازکشت به زندگی عادی است، انتشار این تصاویر به صلاح نیست. ما زمان طلایی برای ارائه اطلاعات دسته اول به مخاطبان را از دست دادهای و حال انتشار این فیلمها که از دوربینهای مدار بسته ضبط شده است تنها جنبههای منفی حادثه را بیشتر میکند و برای سلامت روان جامعه که رو به بهبود است هیچ فایدهای ندارد. به ویژه در جامعه ما که هیچ استانداردی برای انتشار تصاویر وجود ندارد و چنین تصاویری را کودکان در هر سنی و افراد سالخورده و بیمار و زنان باردار هم بدون هیچ هشداری از سوی منتشر کنند، مشاهده میکنند.
این استرسی که به جامعه وارد میشود میتواند مرحله بازگشت مردم به زندگی و عبور از بحران را طولانی کند و این خواست گروههای تروریستی است. معتقدم باید نبض اطلاعرسانی در چنین بحرانهایی به دست جامعهشناسان، روانشناسان و مطلعین علوم ارتباطات سپرده شود تا با لحاظ وضعیت روانی جامعه، مدیریت افکار عمومی را در اختیار بگیرند و تشخیص دهند در هر مرحلهای توزیع چه اطلاعات و تصاویری برای سلامت روان جامعه مضر است یا مفید. حتی میتوانیم پا را فراتر بگذاریم. این روزها شاهد بیانیهها و اطلاعرسانیهای زیادی در خصوص دستگیری و برخورد با گروههای تکفیری هستیم. البته مردم به نهادهای امنیتی اعتماد کامل دارند اما نحوه بیان این اطلاعیهها، لحن گوینده، مرجع صادر کننده اطلاعیه و مرتبه دولتی و اجتماعی وی، اقتدار کلام و … در باورپذیری و اعتماد عمومی جامعه مؤثر است.
*بعد از این حادثه شاهد ایجاد یک همبستگی در سطح جامعه بودیم. آیا می توان از این مساله به عنوان نقطه قوت در حوادثی نام برد که روح جمعی را دچار خدشه می کنند؟
نباید فراموش کنیم که این حوادث آثار ناگواری در جامعه میگذارد. به ویژه که جامعه ما مدتهاست با این وقایع بیگانه است. اما در این مرحله آنچه مهم است این است که پس از وقوع این حادثه شاهد یک همگرایی و یکپارچگی در میان بخشهای مختلف جامعه هستیم و این یک اثر مثبت از یک واقعه ناگوار است. اختلاف سلیقه امری طبیعی در اداره کشور و در میان شهروندان است اما مردم ما دریافتند که امنیت به آسانی به دست نمیآید و افرادی در آن سوی مرزها در حال تلاش برای تأمین امنیت ما هستند. اینکه باید فراتر از مرزها جبهه مبارزه با تروریسم را بگستریم یک واقعیت است و فرزندان همین مردم در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی حافظان اقتدار کشور در خارج از مرزها هستند. امروز شاهدیم حتی افرادی که به لحاظ مذهبی پایبندی زیادی ندارند از نیروهای امنیتی کشور قدردان هستند. تمام جناحهای سیاسی در این زمینه اتفاق نظر دارند و این یک موفقیت برای جامعه ایرانی است که در مواقع بحران، اختلافات را کنار میگذارد و همه رو به یک هدف که همان امنیت جامعه است متحد میشوند. دشمنان میخواهند ما در وضعیت بحران روانی باقی بمانیم اما باید همه هوشیار باشیم و از این شرایط پرتلاطم که ایجاد شد به سلامت عبور کنیم تا اقتدار ملی بار دیگر خود را بازیابی کند و حس امنیت جای این چالشهای زودگذر را بگیرد.
34