ازدواج نکردن در حال تبدیل شدن به فرهنگ است
کاهش نرخ ازدواج در کشور در حال تبدیل شدن به یک چالش و بحران است؛ بحرانی که اگر در مورد آن اقدامات اساسی صورت نگیرد در آینده جبران آن بسیار سخت یا امکان ناپذیر خواهد بود.
در نشستی با حضور دکتر تقی آزاد ارمکی از جامعه شناسان برجسته کشور و حضور مجازی دکتر زهرا شجاعی، محقق و پژوهشگر و دبیر کل مجمع زنان اصلاح طلب؛ حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی، استاد حوزه علمیه قم و حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری، استاد اخلاق و خانواده مشکل اصلی امروز جامعه ایران در مساله ازدواج را مورد بررسی قرار داد و به راهکارهایی برای حل این مشکل اشاره شد.
دکتر زهرا شجاعی مجموعه ای عوامل و رویکردها را از علل اصلی کاهش تمایل جوانان به ازدواج می داند و تأکید می کند: رویکرد به ازدواج اشکال پیدا کرده است، نگاهی که نسل جوان ما به ازدواج دارد، یک نگاه فرهنگی نیست. اگر نگاه به ازدواج این چنین باشد که امری برای ایجاد آرامش، مودت و رحمت است، قطعاً رتبه اهمیت مسایل اقتصادی در امر ازدواج کاهش می یابد. معتقدم فرهنگ سازی و معرفی نمونه ها و الگوهایی از ازدواج های موفق و آسان و در عین حال اقدامات اقتصادی، بسیار می تواند در امر ازدواج موثر و موجب تسریع آن شود.
دکتر تقی آزاد ارمکی معتقد است که بسیاری از افرادی که ازدواج کردن در خانواده هایشان فغان وجود دارد، آدم ها در خانه های خود آرامش ندارند. مشکل این است که در نظام اجتماعی و در خانواده ایرانی یک به هم ریختی بنیادی وجود دارد و ما در جهت اصلاح آن عمل نمی کنیم و آشوب ها را بیشتر می کنیم لذا دختران و پسرانی که در خانه هستند، تصمیم می گیرند ازدواج نکنند. قوای سه گانه و روحانیت باید به مسیر اصلی خود بازگردند. روحانیت ضعف های دینی در الگوبرداری از ائمه را برطرف کند، مجلس قانون هایی تصویب کند که زندگی خانواده تسهیل شود، قوه قضائیه مشکل مالکیت و ارث را حل کند و قوه مجریه طبق قانون و سیاست تعیین شده خدمتگذاری نماید. در این صورت آرامش به نهاد خانواده باز خواهد گشت و جوانان خود به خود تمایل به ازدواج پیدا خواهند کرد.
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی با بیان اینکه کسانی که در رأس نشستند در حل مشکلات مردم به خصوص برطرف ساختن موانع ازدواج کارنامه ناموفقی به جای گذاشتند، می گوید: پدر و مادر اولین ولی هستند نسبت به اینکه فرزندان مجرد را به امر ازدواج تشویق و امکانات لازم را فراهم کنند و چون امروز ما هم از نظر والدین و هم از نظر اولیای، وظیفه سنگین تری داریم و مهم تر اینکه از نظر حاکمیت دچار نقیصه هستیم، این آمار ازدواج از ۲۰ سال پیش کاهش یافته و امروز در جایگاهی قرار گرفتیم که جامعه به سمت پیری می رود و باید به چشم خود جوامع پیر را ببینیم که چطور ساقط شدند و تمام قدرت، تمدن و جایگاهشان فرو ریخته است.
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری معتقد است که متأسفانه ازدوج نکردن در حال تبدیل شدن به فرهنگ است و این امر را بسیار خطرناک برشمرده می گوید: هم به عنوان یک روحانی و هم به عنوان کسی که سالهاست در مسایل خانواده و جوانان مشاور است، این هشدار را می دهم همانطور که اگر اکسیژن متوقف شود، حیات نابود می شود، اگر ازدواج متوقف شد، زندگی دچار سکته می شود. همانطور که دولتمردان نیروی خود را بر روی برجام متمرکز کرده بودند برای ازدواج جوانان نیز به اندازه برجام و با همان جدیت کار شود، اگر چنین شود ازدواج جوانان به سامان می رسد. روحانیت نیز به جای ورود به سیاست، به دغدغه دینی و اجتماعی جوانان بپردازند و همانند پیامبر(ص) در امر ازدواج راهنما و مشوق جوانان باشند.
متن کامل میزگردرا می خوانید:
* برخی در میان بررسی دلایل مختلف کاهش نرخ ازدواج در کشور، زنان را مقصر می دانند و مطرح می کنند زنان با عملکرد و رفتار خود موجب شدند تمایل به ازدواج کاش یابد. عملکرد و رفتار امروز زنان بر کاهش شمار ازدواج در میان نسل جوان را تا چه میزان موثر می دانید؟
دکتر زهرا شجاعی: قبل از هر صحبتی سالرزو ازدواج مقدس و شکوهمند و آسمانی حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) را تبریک می گویم و آرزو می کنم که این اسوه ها و الگوهای تمام عیار انسانیت سرمشق خوبی در زندگی نسل جوان باشند.
نگاه و رویکرد نسبت به خانوادها تغییر پیدا کرده است
سطح انتظارات و توقعات نسل جوان یا زوجین تفاوت کرده است
در بررسی دلایل کاهش نرخ ازدواج قبل از رفتار و عملکرد زنان باید به رویکردها توجه کرد. یکسری تحولات اجتماعی، فرهنگی، بشری و انسانی در دنیا اتفاق افتاده است، از سویی برقراری ارتباطات وسیع، برداشتن مرزها، توسعه تکنولوژی و ارتباطات و از سوی دیگر به درون کشور که نگاه کنید در سرزمین ایران اتفاق بزرگی رخ داده و انقلاب اسلامی ایران پیروز شده و کلاً رویکردهای انسانی را نسبت به مسایل فرهنگی و اجتماعی تغییر داده است بنابراین از آنجایی که عملکرد و رفتار، ناشی از رویکرد و نگاه انسانی است، اگر بخواهیم عمیق تر به این پرسش پاسخ دهیم باید توجه کنیم که نگاه و رویکرد نسبت به خانوادها تغییر پیدا کرده است، جایگاه و نقش و مدل های جدیدی از خانواده در دنیا و کشور ما مطرح شده، خانواده مشارکتی و خانواده گسترده تبدیل به خانواده های هسته ای شده اند و از همه مهم تر سطح انتظارات و توقعات نسل جوان یا زوجین (دختر و پسر) که بعدها قصد تشکیل خانواده دارند از یکدیگر تفاوت پیدا کرده است.
در گذشته در یک جامعه سنتی یا خانواده های سنتی یک مدلی از زندگی وجود داشت؛ سبک زندگی پدرسالارانه بود و مادر نقش سنتی خاصی داشت و زنان از توانایی های بالایی برخوردار نبودند و از وضعیت زندگی خود راضی بودند، ولی اتفاقاتی که رخ داد یعنی رشد سواد و آگاهی زنان، توسعه ارتباطات و شرایط انقلا اسلامی و موقعیت فرهنگی که برای دختران ما به وجود آمد، سبب شد انتظارات و توقعات دختران از زندگی افزایش پیدا کند و بسیاری از روابطی که در چارچوب خانواده مبتنی بر عدالت و انصاف نبودند تغییر پیدا کرد و بنابراین وارد مرحله جدیدی از زندگی شدیم.
رگه ها و ریشه های انتظارات زن سنتی همچنان در میان نسل جوانان وجود دارد
از سوی دیگر پسران ما هم با این شرایط، فضا و موقعیت ها آشنا شدند و آگاهی بیشتری یافتند، اما اگر دقت کنیم رگه ها و ریشه های انتظارات زن سنتی همچنان در میان نسل جوانان ما وجود دارد در نتیجه می بینید علی رغم ادعاهایی که پسران جوان ما دارند و می خواهنند یک زندگی مدرن و همسر تحصیل کرده و اجتماعی داشته باشند که در جامعه فعال باشد و به وی به دلیل موقعیت و تحصیل افتخار کند، اما در عین حال در چارچوب خانواده همچنان انتظاری را که پدرشان از مادرشان داشته از همسرشان دارند؛ این یک پاردوکس است که سبب شده اتفاقاتی رخ دهد البته تأکید می کنم که این مساله یکی از دلایل است و دلایل دیگر نیز در این امر ازدواج دخیل هستند.
به دلیل این پارادوکس و تغییر و تحولات رخ داده با کاهش تمایل به ازدواج، بالا رفتن میانگین سن ازدواج، کوتاه شدن دوران دوام زندگی خانوادگی، افزایش طلاق، طلاق در ۱۰ سال اول زندگی و بالا بودن آمار طلاق در سال اول زندگی ها، طلاق عاطفی و مجرد قطعی مواجه هستیم؛ همه این موارد پدیده های اجتماعی و قابل بررسی هستند. بنابراین تأکید می کنم که در بررسی دلایل کاهش نرخ ازدواج در جامعه باید مجموعه عواملی را در نظر گرفت که سبب شده تمایل به ازدواج کاهش پیدا کند.
* سالهاست بزرگان دین و بسیاری از کارشناسان تاکید می کنند که جوانان از بزرگانی همچون حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به عنوان نمونه برجسته و موفق در زندگی مشترک الگوبرداری کنند، اما در این الگوبرداری به نتایج ملموس و مشهودی نمی رسیم، مشکل کجاست؟
دکتر زهرا شجاعی: اگر حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) را انسان هایی مانند خود معرفی کنیم، می توانیم قابلیت پیروی و تبعیت از این الگوها را بیشتر برای نسل جوان مطرح کنیم
معتقدم تعریف عملیاتی و صحیحی از الگو و اسوه نشده است به عبارتی از طریق تریبون های مذهبی و فرهنگی به بُعد قدسی، معنوی و خلقت نورانی اهل بیت(ع) پرداخته شده و این بزرگان به عنوان الگوهای غیرقابل دسترس و پیروی در جامعه مطرح شده اند. مثال های علمی، کاربردی و عملیاتی از زندگی زمینی، بشری و انسانی این بزرگان در جامعه مطرح نشده یا کم مطرح شده است در صورتی که قرآن می فرماید: « إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ» بنابراین اگر حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) را انسان هایی مانند خود معرفی کنیم، می توانیم قابلیت پیروی و تبعیت از این الگوها را بیشتر برای نسل جوان مطرح کنیم البته من منکر بُعد نورانی و قدسی معصومین نیستم، ولی نیاز امروز جامعه ما به بُعد عملی و رفتاری این بزرگان است. از سوی دیگر متأسفانه در بیان زندگی این بزرگواران مقداری گزینشی عمل شده است؛ صدا و سیما در اختیار آقایان است و آقایان هم به برخی از مواردی که با ذائقه و نگاهشان تناسب و هماهنگی نداشته، نپرداختند به عنوان مثال در مورد مشارکت حضرت علی(ع) در منزل چقدر صحبت شده است؟ چقدر مطرح شده که حضرت در کار خانه تأثیر داشتند؟ یا این جمله از حضرت علی(ع) مطرح می شود که می فرمایند: «زهرا(س) هرگز از من تقاضایی نکرد مگر اینکه در اختیارم نباشد.» اما به این جمله حضرت زهرا(س) اشاره نمی شود که می فرمایند: «علی(ع) هرگز مرا وادار به انجام کاری نکرد.» یا در مورد مناظره شعری که بین حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) صورت می گیرد و در واقع اختلافی که میان این زن و شوهر پیدا می شود؛ سخنی نمی گویند در صورتی که اختلاف میان زن و مرد امری طبیعی است، اینکه جوان ما فکر کند هرگز در زندگی حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) اختلافی وجود نداشته و همواره در صدق، آشتی، صلح و صفا به سر می بردند، درست نیست چرا که در این صورت جوانان این برداشت را خواهند داشت که نمی توانند مانند آنان باشند بنابراین زندگی این بزرگان را الگو قرار نمی دهند.
عصری کردن الگوها و کاربردی کردن ویژگی ها و خصوصیات آنان از نیازهای ضروری جامعه امروز است
اینکه آقایان نگرانند که اگر برخی از مسایلی را بگویند موجب سرخی رخسار خانم ها می شود بسیار نگاه اشتباهی است و اثر و تبعات آن بسیار مخرب است، بنابراین من معتقدم معاصرسازی و عصری کردن الگوها و کاربردی کردن ویژگی ها و خصوصیات این بزرگان از جمله اقداماتی است که باید صورت گیرد و راه آن این است که ما اصول حاکم در زندگی این بزرگان را شناسایی و در جامعه مطرح کنیم و سپس به ترویج و تبلیغ آن بپردازیم تا این بزرگان الگوهای دست یافتنی باشند و مورد تبعیت و پیروی قرار گیرند.
* برخی از جوانان علاوه بر مشکلات اقتصادی به دلایلی تمایلی به ازدواج ندارند و ادامه این روند چالش جدی در کشور ایجاد خواهد کرد، چه پیشنهاد و راهکاری برای حل این مسأله دارید؟
دکتر زهرا شجاعی: نسل جوان باید بداند که هدف از ازدواج آرامش، مودت و رحمت است
برای ارایه راهکار باید دلایل شناخته شود، اگر از زاویه نگاه اقتصادی تنها به این مساله نگاه کنیم، راهکار هم تنها اقتصادی خواهد بود البته مساله اقتصادی مهم و قابل توجه است، اما من معتقدم که رویکرد به ازدواج اشکال پیدا کرده است یعنی نگاهی که نسل جوان ما به ازدواج دارد، یک نگاه فرهنگی نیست. قرآن بیان می کند که هدف از ازدواج آرامش، مودت و رحمت است أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَ حال اگر نگاه به ازدواج این چنین باشد که امری برای ایجاد آرامش، مودت و رحمت است، قطعاً رتبه اهمیت مسایل اقتصادی کاهش می یابد و در نتیجه برای نسل جوان نوع انتخاب متفاوت می شود بنابراین اینکه هدف از ازدواج چیست و چه اثرات و تبعاتی باید داشته باشد، بسیار مهم است.
نسل جوان و جوان امروزی ما باید ازدواج را به عنوان یک مرحله تکاملی برای رشد خود بداند. در حدیث معروفی آمده «هر گاه کسی ازدواج کند، نصف دین را کامل کرده است» بنابراینازدواج برای تکامل، رشد و تعالی دین است، و دین برنامه زندگی و شخصیت انسان و تکامل هویت انسانی است؛ اگر ازدواج با این نگاه دیده شود قطعاً نوع انتخاب و میزان تمایل متفاوت خواهد بود. به یاد داشته باشیم سال های اول انقلاب که ازدواج های آسان انجام می شد گرچه این ازدواج ها نیازمند مطالعات و بررسی است که تبعات و اثرات آن چگونه بوده است، اما در عین حال مدل و سبکی از ازدواج بود که آسان انجام می شد و ثمراتی هم داشت البته معتقدم فرهنگ سازی و معرفی نمونه ها و الگوهایی از ازدواج های موفق و آسان و در عین حال اقدامات اقتصادی، بسیار می تواند در امر ازدواج موثر و موجب تسریع آن شود.
* با بررسی متن جامعه و تحولات رخ داده، مهم ترین دلایل کاهش ازدواج در جامعه ایران را مربوط به چه مسایلی می دانید؟
دکتر آزاد: در نظام اجتماعی و در خانواده ایرانی یک به هم ریختی بنیادی وجود دارد
ابتدا بحث کنیم ازدواج نکردن خوب است یا خوب نیست! چون شما فرض می گیرید که کاهش ازدواج خوب نیست، به سراغ دلایل بدی این اتفاق می روید. اتفاقاً من امروز معتقدم که ازدوج نکردن خوب است! به دلیل اینکه بسیاری از افرادی که ازدواج کردن در خانواده هایشان فغان وجود دارد، آدم ها در خانه های خود آرامش ندارند. مشکل این است که در نظام اجتماعی و در خانواده ایرانی یک به هم ریختی بنیادی وجود دارد و ما در جهت اصلاح آن عمل نمی کنیم و آشوب ها را بیشتر می کنیم لذا دختران و پسرانی که در خانه هستند، تصمیم می گیرند ازدواج نکنند.
اصلی ترین علت کاهش نرخ ازدواج، «مشکلات درون خانواده» است
به عنوان مثال وقتی مادر فغان می کشد و دستش به جایی نمی رسد. پدر فریاد می کشد و کسی به دادش نمی رسد، دختر و پسر این خانه به سادگی و با آرامش تمام تن به ازدواج نمی دهد، مادر از زندگی مشترک رضایت ندارد و تلاش دارد همسر را از صحنه زندگی خارج کند. مردان نیز تمام تلاششان این است که پر رنگ تر از زمان قدیم و جامعه سنتی زنان خود را محدود کنند و تحت سیطره قرار دهند بنابراین یک دعوای مهم در کل خانواده ها جاری و ساری است و نمی توانیم از آن غافل شویم. معتقدم اصلی ترین علت کاهش نرخ ازدواج، «مشکلات درون خانواده» است، زندگی خانواده های مذهبی، غیر مذهبی، مرفه و طبقات پایین جامعه آسان نیست و در آن تعارضات بسیار است.
برای من این سوال مهم است که چرا مردم ایران با وجود همه فشارها و مشکلاتی که دارند از جمله ترافیک، مشکلات شدید اقتصادی، مسکن، فساد، اختلاس و غیره اعتراض نمی کنند!؟ معتقدم دلیل آن این است که خانواده ها امروز چنان درگیر هستند که فرصت اعتراض یا قدرت اعتراض ندارند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) ایده ای مطرح کردند و روشنفکرانی مانند دکتر شریعتی یا دیگران این ایده را به سادگی به جامعه منتقل کردند و مردم نیز این ایده ها را دریافت کردند چون راحت تر زندگی می کردند. اگرچه در آن زمان هم جامعه روستایی به جامعه شهری آمده بودند و تنش در جامعه جدید داشتیم ولی مردم چنان فراغت داشتند که در مورد عملکرد ایران و آمریکا تأمل می کردند، اما امروز فراغت و فرصت تأمل و جرأت تحمل ندارند.
جامعه امروز ایران با بدبختی زیست می کند
امروز هیچ نگاه اصلاح طلبانه ای برای کمک و ایجاد آرامش به مردم وجود ندارد، نمایندگان مجلس به جای اینکه در جهت حل مشکلات کشور تلاش کنند، در این شرایط بحرانی خواستار استیضاح رییس جمهور می شوند! که رهبری چون مرد سیاست هستند، تشخیص درست می دهند و جلوی این مساله را می گیرند. جمهوری اسلامی در حال حاضر جامعه را رها کرده و جامعه با بدبختی زیست می کند و این امر در فساد، روابط جنسی خارج از خانه، عدم ازدواج، خشونت، فرزند نیاوردن، نشان داده می شود.
نکته دیگر اینکه اکثر مردم به دنبال خرید و فروش ارز، بورس و غیره هستند و تمام دغدغه شان این است که سرمایه خود را افزایش دهند، در چنین وضعیتی آیا فرصت می شود که مرد در زمان رسیدن به خانه از نظر روحی و ذهنی در کنار خانواده خود باشد و آرامش داشته باشند.
دختران به این نتیجه رسیدند که چرا باید با مردی که در خانه نیست و آرامش را به خانه نمی آورد ازدواج کنند
خانواده ایران دچار انبوهی از مشکلات و نا به سامانی است. در این شرایط مشخص است که جوانان ازدواج نمی کنند. دختران به این نتیجه رسیدند که چرا باید با کسی ازدواج کنند که اصلاً در خانه نیست و آرامش را به خانه نمی آرود.
* اما با این وجود شاهدیم روند ازدواج متوقف نشده است.
بله ازدواج متوقف نشده به این دلیل که از ضروریات است. هر عمل اجتماعی کف دارد. وقتی جامعه معتدل است باید ۸۰ درصد جوانان آن ازدواج کنند، ولی وقتی این نرخ به ۵۰ درصد می رسد مشخص می شود که این جامعه مشکل دارد. میزان ازدواج به صفر نمی رسد چون کف جامعه معتقد است که ازدواج کند تا وضعیت بد تبدیل به وضعیت بدتری نشود مثلاً والدین برای اینکه دختر و پسر خیابانی نشوند تلاش می کنند که فرزندانشان ازدواج کنند و برخی از دختران و پسران نیز برای جلوگیری از اتفاق بدتر به ازدواج تن می دهند. بنابراین معتقدم علت اساسی کاهش نرخ ازدواج «مشکلات درون خانواده» و سخت شدن زندگی است.
خانواده موجود الگوی خوبی برای ازدواج نسل جوان نیست و خانواده مطلوب هم وجود ندارد
* بنابراین معتقدید مجردین یا خانواه ها الگوی خوبی برای نسل جوان نیستند برای اینکه تمایل به ازدواج جوانان افزایش پیدا کند؟
خانواده موجود الگوی خوبی نیست و خانواده مطلوب هم وجود ندارد. خانم دکتر شجاعی بحث خوبی را مطرح کردند، چنان زندگی مشترک حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) را از زیست بشری دور کردند که نمی توانیم الگوبرداری کنیم.
همانطور که دکتر شجاعی بیان کردند، در زندگی حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) هم قهر و آشتی وجود داشت، اما ما فقط آشتی ها را برای مردم گفتیم. چرا تاریخ ما در مورد فرزندآوری حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) بیان نمی کند که با چه منطقی شکل گرفته است؟ از سوی دیگر چرا در مورد رابطه مالکیت حضرت زهرا(س) در خانه صحبتی نمی شود؟ فدک کجای قصه این خانواده است؟
الگوبرداری از زندگی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) نیازمند فعالیت علمی ۲۰ سال روحانیت است
متأسفانه در مورد زندگی مشترک حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) کلی گویی کردیم و هر کسی هم که وارد جزئیات شود و بحثی را مطرح کند مورد نقد تند قرار می دهیم در صورتی که اگر بخواهیم از زندگی این دو بزرگوار الگو استخراج کنیم باید هزار نوع الگو برای جوانان، پیران و طبقه پایین و بالا جامعه حاصل شود؛ تحقق این امر نیازمند فعالیت علمی ۲۰ سال روحانیت است. روحانیون باید به جای ورود به امور اجرایی، سیاسی و غیره به این مسایل به طور دقیق رسیدگی کنند.
حوزه علمیه در زمینه شناخت ابعاد مختلف زندگی و شخصیت ائمه به جامعه بسیار نقص دارد، به عنوان مثال در مورد حضرت مهدی(عج) شبهات بسیاری وجود دارد، چرا یک متن جامع برای پاسخگویی به همه این شبهات وجود ندارد؟ چون وجود و حضور ایشان را مسلم می دانیم و نیاز نمی دانیم به شبهات پاسخ دهیم، اما روحانیت بداند که مردم تا یک جایی گوش می دهند، ولی زمانی می رسد که بحران پیش می آید و مردم عبور می کنند. برای اینکه مردم را برگردانید باید نجوای شیعه، فاطمیه و زینبی ارایه دهید و این امر نیاز به یک مجموعه ای از متون جامع، دقیق و صحیح دارد.
باز هم تأکید می کنم مشکل اساسی و بنیادی در کاهش نرخ ازدواج به مشکلات نهاد خانواده باز می گردد و تا این نهاد را به رسمیت نشناسیم و سر و سامان ندهیم، جوانان تن به ازدواج نخواهند داد.
* دکتر آزاد معتقدند برخی از خانواده های فعلی یا مجردین زندگی مطلوبی ندارند و این مساله بر روی نسل جوان تأثیر گذاشته و باعث شده که نرخ ازدواج کاهش پیدا کند. از بُعد اخلاقی خانواده های امروز را چطور ارزیابی می کنید و معتقدید این بُعد چه آسیب هایی به امر ازدواج وارد کرده است؟
حجت الاسلام و المسلمین جوادی آملی:
در هر دو بُعد مسایل انسانی و جایگاه دین در امر ازدواج دچار ضعف و نقص های فراوانی هستیم
یکی از مباحث بسیار عمده در حوزه علوم انسانی و همچنین علوم دینی مساله ازدواج است. البته از زاویه بحثی که شما آغاز کردید، اگر بخواهم مستقیماً پاسخ دهم گمان می کنم که مولفه های مهم تری در بحث ازدواج و کارآیی و جایگاه آن در محیط خانواده و اجتماع و نظایر آن نقش آفرین هستند و امروزه به نظر می رسد که در هر دو بُعد مسایل انسانی و جایگاه دین در امر ازدواج دچار ضعف و نقص های فراوانی هستیم، اینکه عوامل و عللی که باعث این ضعف ها و نقص ها هستند چیست، بحث دیگری است و باید جنبه های اثباتی و سلبی بحث را داشته باشیم.
در مرحله اول به جنبه های اثباتی اشاره می کنم، در فضای انسانی حکما بحث جدی را مطرح می کنند و می فرمایند که موجودات دو قسم هستند، یک قسم فرشتگان و موجودات مجرد و مفارق هستند که نوع شان منحصر در طرح خودشان است یعنی آن موجود مجرد به لحاظ وجودی هر چه که دارد در حقیقت خود است و هیچ چیز بیرون از آن نیست و اینطور نیست که این موجود به گونه ای باشد که برای برون داد از حقیقت خود نیازمند به فرصت های دیگر از افراد و اشخاص باشد؛ حکما بیان می کنند که اصطلاحاً نوع این موجودات منحصر در فرد است و تمام کمالات برای آن نوع موجود در آن سطح وجود دارد. اما موجودات عالم خلقی که اکنون در طبیعت و عالم شهادت حضور دارند، موجوداتی هستند که نوعشان منحصر در فرد نیست بلکه نوعشان در افراد و اشخاص دیده می شود. لذا اگر یک شخصی بخواهد ماندگار و مانا باشد به لحاظ شخص همین آب، غذا، خوراک، پوشاک و منزل است، اما اگر بخواهد شخص به لحاظ نوع انسانی مانا و باقی باشد، باید از طریق نسل و ادامه زندگی یک نوع تحقق عینی و خارجی پیدا کند، مثلاً اگر شخصی یک سلسله شخصیت ها، غرایز، خصلت ها و امثال ذلک در درون خود نهفته دارد، چه به لحاظ بدن که ژن هایی را منتقل می کند و چه به لحاظ نفس که خصلت هایی را منتقل می کند، در نسل بعدی ها پدید می آید. اینطور نیست که انسان تمام آنچه را که دارد بتواند اظهار کند بلکه بخشی را در حیات خود و بخشی را در دیگران نشان می دهد. لذا ماندگاری انسان به لحاظ شخص خود در فرزندانش شکل پیدا می کند.
ضمن اینکه اهداف دیگر انسانی هم در این فضا تعریف می شود یعنی انسان از آن جهت که انسان است یک موجود ناقصی است و کمالش را در سایه شرایط امکانات و فضایی که برای وی فراهم شده، تأمین می کند مثل مساله زوج و زوجه که اینها وقتی کنار هم قرار می گیرند، احساس کمال اتفاق می افتد و وقتی انسان تا زمانی که شخص خودش است خصلت های شخصی او را می تواند شاهد باشد، اما اینکه آیا همه آنچه در درون خود است را می تواند اظهار کند یا اظهار نکند، زمانی میسر است که امکانات جانبی که خدای عالم برای وی فراهم کرده و مساله آن مساله شریک زندگی و هم کفو و همسر که واژه همسر ترجمه همان کفو یا بیان دیگر از زوج است و در حقیقت این تعادل را ایجاد می کند که انسان برای زوج خود تعادل انسانی برقرار کند و وقتی آن تعادل برقرار شد، کمالات هم براساس آن فراهم خواهد شد زیرا ارزش ها زمانی می توانند برای انسان ها فراهم آید که تعادل وجودی اتفاق افتد.
وقتی زن یا مرد کنار هم قرار گیرند، حوزه انسانی رشد می کند و در کنار حوزه انسانی ایمان و تقوا حاصل می شود
این نکته مطرح است که چون انسان نوعش منحصر در فرد نیست و برای بقا نیازمند به نسل است که نسل های آینده خود را ببیند و شاهد وجود خود در فرزندانش و نوه، نتیجه و نبیره باشد که خدای عالم هم این معنا را در قرآن تصریح فرموده است. به همین مقدار اکتفا می کنم و گمان می کنم به لحاظ حوزه انسانی، اینکه انسان تنها زندگی کند در حقیقت فروکاستن از حقیقت انسانی است و انسان را در حد یک موجود عاطفی تقلیل بخشیدن است، اما وقتی زن یا مرد کنار هم قرار گیرند، حوزه انسانی رشد می کند و در کنار حوزه انسانی ایمان و تقوا حاصل می شود. همانطور که خداوند در سوره مبارکه بقره بعد از مساله جایگاه زن و شوهر فرمود: «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ» و در حقیقت بحث تقوا را مطرح کردند.
انسان از آن جهت که انسان هست نیازمند به جریان نسل و بحث ازدواج است؛ اگر جامعه انسانی مسلم و غیر مسلم و موحد و غیر موحد بخواهند جایگاه انسانی خود را در نظام هستی ببینند، ماندگاری و پایداری آنان در نسل های آنان اتفاق می افتد و اگر کسی در خود یک توانایی و قدرتی را می بیند برای اینکه بتواند در جهان طبیعت ماندگار کند از راه نسل امکان پذیر است.
اما اگر بخواهیم از منظر دینی این مساله را دنبال کنیم، چون دین انسانیت را کف معارف خود قرار می دهد و از جایگاه کف انسانیت انسان را رشد می دهد، بعد از مساله انسانیت جهت هایی را ایجاد می کند که آن جهات الهی است لذا خداوند به عنوان یک توصیه بلکه به عنوان یک امر به متولیان جامعه دستور می دهد وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ؛ در قرآن کریم کمتر جایی پیدا می شود که خدای عالم مساله ای را مطرح کند و انقدر خود را نزدیک کند و بفرماید که اگر احیاناً احساس فقر و نیازمندی وجود داشت من شخصاً تأمین و امکانات آن را فراهم می کنم إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ چون در فرهنگ قرآنی و تفسیری می گویند که هر کجا که خدای عالم خود را نزدیک کرد نشان اهمیت کار است و وعده ای که خدای عالم به این امر داد نشان اهمیت و ضرورت آن است، یعنی خدای عالم مساله نسل داشتن را قطعی و حتمی برای جامعه بشری می داند زیرا در حوزه انسانی که عالم خلق است چاره ای جز ازدواج برای ماندگاری انسان وجود ندارد.
اما از این به بعد وارد حوزه دین می شویم بعد از اینکه این امر الهی نسبت به ازدواج آمده، خداوند مباحث را حتی به صورت جزئی مطرح می کند و می فرماید که دو مولفه اصلی در بحث ازدواج وجود دارد. این فرمایش را به یادگار از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی عرض می کنم که این مباحث را در کتاب «زن در آیینه جلال و جمال» بیش از سه دهه قبل نگارش شده که بیش از ۲ میلیون تیراژ گرفته، در این کتاب هم این نکته آمده که فرمودند: دو محور اصلی و دو محور فرعی در امر ازدواج وجود دارد که متأسفانه آن دو امر اصلی امروز تحت شعاع دو امر فرعی قرار گرفته است، آن دو امر اصلی عبارتند از وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً؛ حضرت آیت الله جوادی آملی این دو اصل یعنی محبت، عشق و علاقه به یکدیگر است و دیگری مساله گذشت و اغماض نسبت به یکدیگر را از مولفه های اصلی پایداری خانواده و ازدوج و زندگی می دانند.
اما دو امر فرعی که متأسفانه امروز در جایگاه اصلی واقع شده است، مساله مهریه و جهیزیه می باشد و از اینکه زوجین چقدر نسبت به یکدیگر گذشت، مهر و محبت دارند خبری نیست.
چون موضوع این نشست با معایر ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) پایه ریزی شده، این نکته را هم عرض کنم که رسول گرامی اسلام(ص) وقتی دست این دو بزرگوار را در دستان یکدیگر قرا رداد، دعا کرد که مودت و محبت در میان آنان ماندگار شود و نسل شان طیب باشند.
* آموزه های دینی در زمینه ایجاد تشویق جوانان به امر ازدواج توصیه هایی دارد، تاکنون نهاد روحانیت در این زمینه موفق عمل کرده است؟
حجت الاسلام و المسلمین جوادی آملی:
امر ازدواج را در سه سطح می توان مورد مطالعه قرار داد، بخش فردی که تبلیغ و ترویج است و به نظر بنده شاید تا حد بسیاری روحانیت در این امر به وظیفه خود عمل کرده باشد، اما دو بُعد دیگر که مباحث کلامی و اعتقادی و مسایل معارفی است که در کتاب «زن در آیینه جلال و جمال» مباحث آن آمده و یکی از فرمایشات آیت الله جوادی آملی ماندگار شد به اینکه انسان نه مرد و نه زن است بلکه مرد و زن بودند دو صنف از انسانیت است، از سی سال قبل این بیان در نگرش های حکمی مطرح شد. آیت الله جوادی آملی کتاب «زن در آیینه جمال و جلال» را در سه سطح زن در قرآن و زن در عرفان و زن در برهان مطرح کردند و منظرهای مختلفی که باید جامعه علمی، دانشگاهی، حوزوی به آن بپردازند و این مساله را در این سطح بررسی کنند را عنوان کردند. اینگونه از بحث ها تا حدی مطرح شده اما متأسفانه امروز تریبون در دست افرادی نیست که این مسایل را برتر می شناسند؛ در حد معمول و تبلیغ و ترویج مداحی هایی انجام می شود، جلساتی گذاشته می شود، اما فرهنگ ازدواج که باید براساس یک آگاهی و شناخت حاصل شود نیازمند آگاهی به این مساله است که ازدواج یک امر تشریفاتی و تفننی نیست بلکه ضرورت انسانی و اجتماعی است و جامعه بدون آن به شدت نقص دارد.
خداوند در قرآن می فرماید که ما اگر احیاناً امکانی را برای مردم فراهم کردیم، برای این است که تعدّی نکنیم و تجاوزی به حدود و حقوق انسان ها نداشته باشیم و امکانی برای شما فراهم شده باشد که این امکان مشروع باشد و شما بتوانید نظام انسانی خود را براساس آن پایه ریزی کنید. بنابراین به نظر می رسد که در این دو بُعد مباحث کلامی و اعتقادی از یک سو و مسایل معارفی از سوی دیگر که از زاویه زن در قرآن، زن در برهان، و زن در عرفان مطرح است، کمتر توجه شده چون اینگونه از بحث های علمی و حکمی در حوزه و دانشگاه بقای لازم پیدا نمی کند و جامعه هم متاثر از این عدم آگاهی، به امر ازدواج به عنوان یک امر تفننی نگاه می کند.
* به منظور افزایش تمایل میان جوانان برای ازدواج، چه نسخه ای برای آینده پیشنهاد دارید و راهکار اصلی چیست؟
حجت الاسلام و المسلمین جوادی آملی:
بخش مورد توجهی از معارف و مسایل برعهده متولیان است؛ اگر خدای عالم فرمودند: «کسانی که همسر ندارند را به ازدواج تشویق و ترغیب کنید» برای این است که الگوی امور امروز نقش آفرین هستند. پدر و مادر اولین ولی هستند نسبت به اینکه فرزندان مجرد را به امر ازدواج تشویق و امکانات لازم را فراهم کنند و چون امروز ما هم از نظر والدین و هم از نظر اولیای، وظیفه سنگین تری داریم و مهم تر اینکه از نظر حاکمیت دچار نقیصه هستیم، این آمار ازدواج از ۲۰ سال پیش کاهش یافته و امروز در جایگاهی قرار گرفتیم که جامعه به سمت پیری می رود و باید به چشم خود جوامع پیر را ببینیم که چطور ساقط شدند و تمام قدرت، تمدن و جایگاهشان فرو ریخته است.
از جمله آثار فوق العاده ارزشمند ازدواج این است که نسل شریف و عزیز ایران اسلامی است و ایرانی بسیار نژاد ارزشمند و پاک و توانمندی ها و هوشمندی های فراوانی دارد. امروز متاسفانه پدر و مادر اشتغالاتی برای خود ایجاد کردند یا ایجاد شده که نسبت به فرزندان اعتنای لازم را ندارند و فرزندان هم تبعاً نسبت به ازدواج رغبتی نشان نمی دهند. آیت الله جوادی آملی می فرمایند: «پدر و مادری که فرزندان خود را از ابتدا به کودکستان می برند، آنها هم در انتها پدر و مادر را به خانه کهنسالان می برند.» این طبیعی است، وقتی این عاطفه در ابتدا شکل نگیرد، در انتها هم پاسخی نخواهد داد. ما جامعه ای را تربیت می کنیم که مادری و پدری و اولیا بودن نسبت به فرزند از طریق یک پرستار شکل می گیرد، متأسفانه اصل یعنی تربیت و محبت به فرزندان امر فرعی شده و رسیدگی به اشتغال امر اصلی شده است. پدر و مادر غروب به منزل می آیند و به فرزند محبت می کنند و گمان می کنند که این وظیفه و رسالت انجام شده است.
نمایندگان دین و همچنین کسانی که در رأس نشستند در حل مشکلات مردم به خصوص برطرف ساختن موانع ازدواج کارنامه ناموفقی به جای گذاشتند
اولیای امر به معنای حاکمیت و کسانی که در رأس نشستند و به عنوان نماینده مردم انتخاب شدند، باید مشکلات مردم و جامعه را حل و فصل کنند، امروز باید بگویم نمایندگان دین و همچنین کسانی که در رأس نشستند در حل مشکلات مردم به خصوص برطرف ساختن موانع ازدواج کارنامه ناموفقی به جای گذاشتند.
آیت الله جوادی آملی می فرمایند: «ظاهر جامعه باطن مسئولان است» و این باعث می شود که نتوانیم حقیقت انسانیت و دین به جامعه برسد و این بسیار جای تأسف است.
دکتر آزاد: بحث هایی که آقای جوادی آملی داشتند درست است و بیشتر متن را بازگو کردند. ولی سوال ما این نیست که آیا دین ما در مورد ازدواج درست یا اشتباه می گوید سوال این است آنچه در کف جامعه اتفاق افتاده، چرا رخ داده و چه کسی مقصر است و چه مسایلی کمک کرده برای اینکه این اتفاق رخ دهد. ما ایرانی ها یک سبقه داریم و آن اینکه خانواده گرا هستیم وقتی مردمان این چنین هستیم یک نوع کنش جمعی داریم. به عنوان مثال چرا کرونای ایرانی از کرونای اروپایی و آمریکایی متفاوت می شود، به دلیل اینکه مشکلات بعد از کرونا در جامعه ایران حکومت، اقتصاد و سیاست را آنچنان تحت فشار قرار نمی دهد که در سایر کشورهاست به دلیل اینکه یک نهادی به نام خانواده است که مسئولیت پذیری افراد را هم به معنای نظام خویشاندوی و هم به معنای خانواده کوچک بر عهده گرفته است. نهاد خانواده پس از شیوع کرونا در کشور از اعضای و خویشاوندان خود به خصوص پیران محافظت کرد تا مبادا جان خود را از دست دهند به همین دلیل چند روز پیش یکی از مسئولین وزارت بهداشت عنوان کرد که افراد ۵۰ سال و کودکان در خطر هستند و سخنی از پیران آورده نشد. بنابراین تعداد بی شمار پیران جامعه ایران بر اثر کرونا جان خود را از دست ندادند و باقی افراد هم که فوت می کنند به دلیل عدم رعایت نکات و اصول ضروری است، اما آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی در ابتدا شیوع کرونا در کشورشان شروع کردن به درو کردن دو تیپ از اشخاص، یکی پیران و دیگری طبقات پایین جامعه. اگر در جامعه ایران خانواده ایفای نقش نمی کرد بدون تردید روزی ۲ هزار نفر به دلیل کرونا از بین می رفتند و بیشتر هم پیران جان خود را از دست می دادند.
* بنابراین وقتی جامعه ایرانی یک جامعه خانواده مدار و خانواده گراست چرا باید مردمان از حمایت خانواده و بقای خانواده از طریق ازدواج دست بردارند؟
دکتر آزاد: دختری که ازدواج نمی کند یا پسری که زن نمی گیرد از این ازدواج نکردن ناراحت است و عذاب وجدان دارد، ولی باز هم ازدواج نمی کند. یا خانواده ها هم در عین اینکه در عذاب هستند اما به سادگی اجازه نمی دهد که دخترش و پسرش انتخابی داشته باشند و سخت گیری می کنند؛ در این مورد برخی به مسایل اقتصادی اشاره می کنند که کاملاً هم درست است، اگر مشکلات اقتصادی نبود و به تعبیر آقای جوادی آملی مهریه و جهیزیه سنگین نبود، احتمالاً ازدواج آسان تر بود، ولی چرا خانواده مهریه را مهم می دانند؟ به خاطر اینکه فرو ریختن بعد از ازدواج را مهم می دانند و احتمال می دهند که دختر و پسر ازدواج کرده به دادگاه بروند کما اینکه بیشترین درخواست طلاق برای ۱ تا ۵ سال بعد از ازدواج است.
خانواده امروز در ایران آرامش نمی دهد و درد و غم است پس چرا جوان باید ازدواج کند!
اقتصاد مهم است، ولی بیش از همه معنای ازدواج، زندگی و خانواده تغییر کرده است. این صحبت هایی که در حوزه دین زده می شود و درست هم هست که تشکیل خانواده آرامش می دهد، اما خانواده امروز در ایران آرامش نمی دهد و درد و غم است پس چرا جوان باید ازدواج کند! ازدواج نمی کنند و این اقدام خلاف دین است و کارهای بعدی هم که انجام می دهند، خلاف دین است. زمان هم که می گذرد جوانی را از دست داده اند.
نکته دیگر اینکه فردی که مدت طولانی ازدواج نکرد، دیگر ازدواج نمی کند و مدلی می شود برای دیگران که آنها هم ازدواج نکنند حتی کسانی که باید مدافع ازدواج باشند هم به طور اساسی و بنیادی از ازدواج دفاع نمی کنند. در جامعه ایران نسبت به ازدواج ضرورت ها، نیازها و علایقی به لحاظ فرهنگی و سابقه تاریخی وجود دارد ولی آنچه در کف وجود دارد، این امر را ترویج و تسهیل و تقویت نمی کند و به آن معنا نمی دهد به همین دلیل قصه ازدواج روی زمین مانده است.
تأکید داریم کسانی که ازدواج کردند فرزندآوری داشته باشند، زن و شوهری که شاغل هستند و پدربزرگ و مادر بزرگی نیست که فرزند آنها را نگاه دارد یا اگر هم در قید حیات هستند توان و حوصله نگهداری فرزند کوچک را ندارند، لذا این فرزند باید به مهدکودک سپرده شود، افکار عمومی و رسانه ملی مدام بیان می کنند که مهدکودک و پیش دبستانی و کلاس های آموزشی این چنینی برای فرزند ضروری است، این زوج هزینه ها را از کجا بیاورند؟ صبح تا شب باید کار کنند تا هزینه مهد کودک را بدهند، بنابراین تصمیم می گیرد که فرزند نیاورند یا بیشتر از یک فرزند نیاورند و بیان می کند که فرزند آوری به من ربطی ندارد! چرا من باید جوانی، زیبایی، لذت، فراغت و سبک زندگی سبک خود را سخت کنم و چندین فرزند که هیچ حمایت اجتماعی ندارم، به دنیا بیاورم.
ما کدام زن که در زمان فرزندآوری دچار مشکل شده را مورد حمایت اجتماعی قرار دادیم؟ چه کسانی از فرزندان زنان مطلقه حمایت کرده است؟ زن مطلقه دارای فرزند با بدختی در این کشور روزگار می گذراند. مشکلات این اشخاص را دوستان و آشنایان می بینند و تصمیم می گیرند که یا ازدواج نکنند یا اگر ازدواج کردند فرزندی نیاورند یا تنها یک فرزند داشته باشند. یک فرزند هم آنچنان تنبیه می کنند که او هم یاد بگیرد در آینده ازدواج نکند یا اگر ازدواج کرد فرزندی نیاورد.
اگر در زندگی جوانان آرامش به وجود آید حتماً ازدواج می کنند
سیستم و نظام راه دوری نرود و برای مردم قصه نگوید و مشکلات را حل کند، وقتی این مسایل و مشکلات حل شد و در زندگی شخص آرامش به وجود آمد، ازدواج می کند و به دیگران هم توصیه می کند که حتماً ازدواج کنند.
همه این مسایل به قصه وارونه شدن خانواده بازمی گردد، خانواده روی دست هایش قرار گرفته تا پاها، اگر اصلاح نشود یا خودش در مغز خود شلیک می کند یا انقدر می ماند که مغزش می میرد و دیگر نمی شود اصلاح کرد. اگر گسترش روابط جنسی خارج از خانواده و ازدواج سفید به مساله آینده در جامعه ایران تبدیل شود بعدها نمی توانیم اوضاع را به وضعیت طبیعی برگردانیم. همانطور که در حال حاضر ازدواج سفید به شکل قدرتمند در حال توسعه است و وقتی توسعه یافت دیگر نمی توانید وضعیت را به ازدواج برگردانید.
* این امور باید به چه صورت و از چه مسیری اصلاح شوند؟ هر یک از قوا و نهادها باید چه مسایلی را اولویت قرار دهند؟
دکتر آزاد: وقتی روحانیت علت پدیده را نمی داند، نمی تواند پدیده ای چون خانواده را اصلاح کند، روحانیت باید به سراغ دین برود و ضعف ها را برطرف کند
بسیار ساده است کسی که خودش معلول است، نمی تواند بدود، وقتی روحانیت علت پدیده را نمی داند، نمی تواند پدیده ای چون خانواده را اصلاح کند. روحانیت باید به سراغ دین برود، ما ضعف معارف دینی داریم، هنوز کسی یک سوال بنیادی در مورد امام زمان(عج) را جواب نداده است، سرکوب مشکلی را حل نمی کند. در مورد قرآن و زندگی پیامبر هم هنوز کسی نتوانسته جواب سوالات ساده را بدهد، بنابراین مسایل ابتدایی بسیار وجود دارد و روحانیت حاضر نیست برای این مسایل وقتی بگذارند.
روحانیت باید به خوبی دین را ارایه دهند و سوالات اساسی کشور را پاسخ دهند. جمهوری اسلامی حکومتی دارد که روحانی است لذا نمی تواند سوال دین دنیا را پاسخ ندهد.
مجلس، باید نگاهش را در ساحت قانونگذاری ویژه کند
مجلس، باید نگاهش را در ساحت قانونگذاری ویژه کند. چندین سال است در مجلس یک مناقشه دنبال می شود و آن بحث این است که صیغه باید باشد یا نباشد.
هنوز راه حل منطقی پیدا نکردند، نمایندگان مجلس باید قانونگذاری کنند، سپس قانون به درون نهاد و سیستم می رود و افراد براساس آن عمل می کنند بدون اینکه کسی آسیب ببیند.
* مجلس معتقد است برای تسهیل و تسریع ازدواج از طریق افزایش مبلغ وام ازدواج و تلاش برای حل مشکل مسکن و… نقش موثری ایفا کرده است.
دکتر آزاد: بحث در مورد وام ازدواج وظیفه اصلی مجلس نیست، بانک ها هم می توانند این کار را انجام دهند
نمایندگان مجلس سخت در اشتباه هستند. اول اینکه وام ازدواج را بانک هم می توانند تعیین کنند، نمایندگان نباید زمان خود را صرف چنین مسایلی کنند. دوم اینکه برخی از زوجین وقتی وام ازدواج دریافت می کنند با مبلغ آن مثلاً ماشین می خرند تا مسافرکشی کنند و مخارج زندگی را کسب کنند. وام ازدواج چه فایده ای دارد، باید قانونگذاری و ریلگذاری می کردیم تا ازدواج تسهیل پیدا کند.
یکی دیگر از مشکلات اساسی این است که در جامعه ما خانمی که مطلقه است یا باید در خیابان بماند، یا باید زن فرد دیگری شود یا فحشا کند یا افسرده شود. قانون باید به سراغ این زنان برود. مشکل خانواده ای که مرد ناتوان دارد، ولی عصیانگر و اقتدار طلب است را حل کند. یا مشکلات خانواده هایی که دارای فرزند معلول هستند را حل نماید.
نکته دیگر اینکه دختری که ازدواج می کند، حق دارد پس از ازدواج تحصیل خود را ادامه دهد، مجلس باید نهادی را مسئول کند تا هزینه تحصیل این افراد را بپردازند و پس از پایان تحصیل این مبلغ را از دانشجو بگیرند.
همه این اقدامات در سایر کشورها به سادگی انجام می شود و جزو اقدامات ابتدایی است، اما در کشور ما این اقدامات نه تنها انجام نمی شود بلکه نمایندگان مجلس تنها بسنده کردند به اینکه پشت تریبون سخنرانی کنند یا بیانیه صادر کنند.
قوه قضائیه باید مشکل مالکیت و ارث را حل کند
قوه قضائیه برای هر کسی که به منظور طلاق مراجعه می کند، پرونده مشاوره تشکیل دهد، زوج تصمیم می گیرند برای گرفتن طلاق، به مشاوره بروند و نهایتاً طلاق می گیرند، قوه مقننه باید بداند که ۹۰ درصد مشکلات خانواده ها بعد از تشکیل ازدواج، ماجرای مالکیت است. یک خانم وقتی وارد زندگی می شود و درآمد دارد، این پول کجا حساب می شود؟ شما زحمت می کشید که این خانه را برپا می کنید، اما زن کجاست؟ هر زمان مرد اراده کند، می تواند زن را از خانه بیرون کند بنابراین این خانم شروع به ترفندهای متفاوت می کند یا از مرد عبور می کند یا بر مرد فشار می آورد. سیسم قضایی کشور باید مشکل مالکیت و ارث را حل کند. اگر تا به امروز این مساله حل شده بود بسیاری از مشکلات پس از ازدواج و در خانواده های پر سن تر کاهش پیدا می کرد.
دولت طبق سیاست و قانون تعیین شده خدمتگذاری کند
دولت باید خدمت گذاری کند. باید برود سراغ قسمت هایی که قانون به وی گفته حل کند و در آن زمینه عمل و سیاست پیشه کند.
اگر حمایت های اجتماعی از خانواده ها داشته باشیم، دختران و پسران تصمیم به ازدواج می گیرند
جمهوری اسلامی حمایت قوی و مجانی به نام خانواده داشته و آن را از بین برده و خانواده را دچار بحران کرده است باید به این حمایت های اجتماعی در این سطح بازگردیم و اگر حمایت ها در این سطح را سامان دهیم، پس از آن زنان و مردان تصمیم می گیرند ازدواج کنند در این صورت دیگر نیازی نیست نهاد ازدواج تاسیس کنیم.
* مشکلات نهاد خانواده و کاهش تمایل نسل جوان به ازدواج را نمی توان به کل جامعه تعمیم داد، این مشکلات و عدم تمایل را مربوط به چند درصد از مردم کشور می دانید؟
دکتر آزاد: در گذشته در ایران همه زنان و مردان ازدواج می کردند مگر اینکه با مشکل حادی رو به رو بودند، برخی میل نداشتند و برخی تصمیم گرفته بودند که ازدواج نکنند یا اینکه اتفاقی افتاده بود، ولی عموم به طور طبیعی ازدواج می کردند، اما امروز ۴۰ درصد یا جمع کثیری از مردم ازدواج را پدیده ای سخت می دانند. جمعیت کثیری در جامعه وجود دارند که امکان ازدواج ندارند و به راحتی ازدواج نمی کنند و عده ای هم اصلاً ازدواج نمی کنند. پدیده ظهور تجرد قطعی دختران و پسران یا ازدواج سفید، مسایل مهمی است که سهم زیادی در جامعه ایران دارد. بنابراین اکثریت مردم ایران گرفتار پدیده ازدواج هستند و این مساله برای آنان مطرح است که ازدواج کنند یا نکنند. بسیاری از زنان و مردان ازدواج کرده هم مشکلشان این است که چرا ازدواج کردند و بیان ابراز پیشمانی می کنند از اینکه ازدواج کردند و می گویند چه کنیم که از این ازدواج عبور کنیم؛ به همین دلیل روابط جنسی فراتر از روابط زناشویی شکل گرفته است، این فرد خسته و پیشمان فکر می کند مشکل در تمایل و نیاز جنسی است که آرامش وجود ندارد.
مسئولین توجه به حوزه سیاست را کاهش دهند و به عرصه فرهنگ و جامعه و مناسبات اجتماعی و روابط انسانی باز گردند
جامعه ایران باید به مساله اجتماعی بازگردد، باید حوزه سیاست را کاهش دهد و به عرصه فرهنگ و جامعه و مناسبات اجتماعی و روابط انسانی باز گردد. عرصه اجتماع و فرهنگ از دستور کار نظام خارج شده و نسبت به آن بی اعتنا شدند، مدیران ما عصبانی هستند و مدام با یکدیگر دعوا می کنند در صورتی که به جای بحث و دعوا باید مشکل جامعه را حل کنند، سخنرانی مسئولان بی فایده است باید گزارش ارایه دهند. مدیر باید امور اجرایی بداند، اما همه وعظ می کنند در صورتی که وعظ برای کلاس، درس و بحث است.
متأسفانه دچار یک توهم گرایی عجیبی شدیم که ما را به بیراه می برد. جمهوری اسلامی باید حساسیت های سیاسی را کاهش دهد و به اجتماع بازگردد و پس از آن بازیگران اصلی مشخص می شوند و خانواده ها در موضوعات مختلف احساس مسئولیت می کنند.
* حاج آقا مظاهری شما به دلیل اینکه در زمینه مشاوره به جوانان پیش و پس از ازدواج موردهای عینی بسیاری را شاهد هستید، وضعیت ازدواج جوانان در فضای کنونی کشور را چطور می بینید؟ مهم ترین دلیلی که جوانان برای عدم تمایل به ازدواج بیان می کنند مربوط به چه مسایلی است؟
حجت الاسلام و المسلمین مظاهری:
ابتدا تأکید می کنم که در واقعیت باید ازدواج جاری باشد، یعنی همانطور که زندگی جاری است، ازدواج هم باید جاری باشد. همانطور که باید مایحتاج ضروری مثل غذا، پوشاک، آب و اکسیژن داشته باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم، ازدواج هم باید توقف نداشته باشد تا زندگی را به خوبی ادامه دهیم، این حقیقت تغییر ناپذیر است و هیچ عاملی نباید این امر مهم را متوقف کند که اگر متوقف شد حیات متوقف می شود.
اگر ازدواج متوقف شد، زندگی دچار سکته می شود
هم به عنوان یک روحانی و هم به عنوان کسی که سالهاست در مسایل خانواده و جوانان مشاور است، این هشدار را می دهم همانطور که اگر اکسیژن متوقف شود، حیات نابود می شود، اگر ازدواج متوقف شد، زندگی دچار سکته می شود، این بیان تمثیل نیست بلکه یک واقعیت است و در حال حاضر آثار این سکته را می بینیم.
اگر مسئولین مساله ازدواج را جدی نگیرند چنان بلایی رخ می دهد که قابل جبران نیست
ممکن است که وقتی سکته جسمی حاصل می شود انسان را روی تخت بیمارستان بیندازد و محسوس باشد، اما گاهی سکته ای حاصل می شود و نتیجه آن بعدها پیدا می شود، مدتی است در جامعه ما ازدواج متوقف شده یا دچار بحران شده و جامعه زیان های این توقف را می بیند. فعالان فرهنگی و مسئولان باید این امر را جدی بگیرند که اگر جدی گرفته نشود چنان بلایی رخ می دهد که قابل جبران نیست.
امروز هراس جوانان و حتی خانواده ها از ازدوج ها چندین برابر شده است
فضای کنونی جامعه فضای مناسبی نیست، در گذشته هم جوانان ما از ازدواج هراس داشتند، اما امروز هراس جوانان و حتی خانواده ها از ازدوج ها چندین برابر شده است. اگرچه از نظر ازدواج وضعیت خوبی در کشور نداریم، اما جوانان نباید نا امید شوند و باید برای زندگی بسیار ارزشمند بعد از ازدواج تلاش کنند. جوانان بسیاری داریم که شهامت و شجاعت ورود به صحنه ازدواج را دارند و موفق هم می شوند چون خداوند تضمین فرموده کسانی که ازدواج کردند را یاری دهد؛ امیدواریم روز به روز بر تعداد این جوانان شجاع افزوده شود.
* اشاره کردید که ازدواج برای ادامه حیات امری ضروری است و نباید متوقف شود، اما به نظر می آید بسیاری از جوانان به دلایل مختلف از ازدواج گریزان هستند و این امر تبدیل به فرهنگ در میان جوانان شده است، علما و روحانیون تاکنون به وظیفه خود که تشویق درست جوانان به ازدواج است، عمل کردند؟
حجت الاسلام و المسلمین مظاهری:
روحانیون تا زمانی که وارد سیاست نشده بودند، وظیفه خود را به خوبی انجام می دادند، اما پس از اینکه وارد سیاست شدند، این وظیفه را فراموش کردند. روحانی باید اهل روح و رضوان و جنت باشد و کسانی که در سیاست بازی می افتند را دیگر روحانی نمی دانیم.
قبل از انقلاب دیده بودیم که روحانیون برای ازدواج جوانان بیشترین کار را می کردند یعنی اگر می خواستید بگویید که در جامعه چند صنف هستند که برای ازدواج جوانان کار می کنند؛ اولین صنف روحانیون بودند. بعد از انقلاب این چنین نیست و کوتاهی رخ داده است. البته روحانیون واقعی و حقیقی هنوز رسیدگی به این امر را وظیفه خود می دانند چون این رسالت را از پیامبر اکرم گرفتند.
اگر روحانیت در مسایل جناحی و سیاسی غرق شود دیگر دغدغه ای برای حل مسایل و مشکلات ازدواج جوانان ندارند
اگر روحانیت در مسایل جناحی و سیاسی غرق شود دیگر دغدغه ای برای حل مسایل و مشکلات ازدواج جوانان ندارند.
بنابراین روحانیون تا زمانی که روحانی باشند به وظیفه خود که وظایف دینی و خانوادگی است عمل می کنند و به ازدواج جوانان می پردازند، اما کسانی که وارد دست انداز سیاست شدند دیگر در این امر موفق نبودند و اگر بخواهم امروز به روحانیت در این زمینه نمره دهم نمره قابل قبولی نیست.
* بنابراین نهاد دین در افزایش نرخ ازدواج در کشور موفق عمل نکرده است؟
حجت الاسلام و المسلمین مظاهری:
بله دقیقاً .
* به منظور افزایش تمایل میان جوانان برای ازدواج، چه نسخه ای برای آینده پیشنهاد دارید و راهکار اصلی چیست؟
حجت الاسلام و المسلمین مظاهری:
یک راهکار اجتماعی است. در کتاب «دختران و انتخاب همسر» اشاره کردم همانطور که دولتمردان نیروی خود را بر روی برجام متمرکز کرده بودند برای ازدواج جوانان نیز به اندازه برجام و با همان جدیت کار شود، اگر چنین شود ازدواج جوانان به سامان می رسد.
امروز هم با بیماری کرونا رو به رو هستیم، اگر ارتباط دادن امر ارزشمند و شیرین ازدواج به بیماری کرونا تلخ است، اما چون امروز به صورت ملموس در سطح جامعه شاهد آن هستیم بیان می کنم. در ابتدای همه گیری کرونا در کشور شاهد بودیم که دولت، ملت، وزارتخانه ها، سازمان ها و شخصی ها تلاش کردند تا کرونا را مدیریت کنند که در ابتدا موفق بودند اما چون در ادامه نسبت به این بیماری بی اهمیت و بی توجه بودیم باز هم شیوع یافت. می خواهم بگویم که اگر همان اتحاد و تلاش در کنترل بیماری کرونا درباره ازدواج جوانان نیز رخ دهد حتماً اوضاع به سامان می شود.
راهکار دیگر از جنبه روانشناسی است. در دل جوانان ما هراس وجود دارد. جوانان ما تمایل به ازدواج دارند، اما یک عامل قوی جلوی این تمایل را گرفته و آن هراس است. ترس هایی که جوانان ما دارند برخی واقعی و بسیاری هم وهنی است. مثالی بزنم، اگر گرسنه باشید میوه و غذای خوب هم در دسترس داشته باشید، اما یک حادثه ای رخ دهد یا خبر ناگواری به شما بدهند، اشتهای شما از بین می رود؛ بنابراین عواملی باعث هراس در میان جوانان شده است. باید این هراس را از ذهن جوانان بیرون کشید در این صورت مجدداً اشتهای جوانان باز می گردد.
ازدوج نکردن در حال تبدیل شدن به فرهنگ است
همانطور که اشاره کردید متأسفانه ازدوج نکردن در حال تبدیل شدن به فرهنگ هست و بسیار خطرناک است، اگر یک مساله ای تبدیل به فرهنگ شد در این صورت مدیریت آن سخت می شود. اگر عدم ازدواج و مجرد ماندن به یک فرهنگ تبدیل شود، وای به حال جامعه است. بنده در متن و در ارتباط با جامعه هستم و متأسفانه شاهدم که ازدواج نکردن در حال تبدیل به فرهنگ شدن است.
یکی از معنایی فرهنگ این است که باورهایی در دل انسان راسخ شود، باور تجرد اگر در دل جوانان رسوخ کند، مدیریت آن سخت خواهد شد و زیان بسیاری به جامعه می زند. بسیاری زیان های اجتماعی، روانی، امنیتی و غیره را بیان می کنند، اما یک نکته ای که کمتر بیان می شود یا شهامت بیان آن را ندارند، این است که جوانان ما با ازدواج نکردن از بهره های ازدواج بی بهره می شوند. ازدواج بسیار بهره و لذت دارد در کتاب «آداب عشق ورزی» به ۱۰ فایده ازدواج اشاره کردم، این فایده ها بسیار کلان هستند و جایگزین ندارند، جوانان ما با ازدواج نکردن این فایده های دهگانه را از دست می دهند و این خسارات بسیار بالایی است لذا همه نهادها باید در این موضوع ورود کنند وگرنه بعدها آسیب هایی داریم که جبران ناپذیر است.
پیامبر اکرم(ص) شخصاً در ازدواج جوانان ورود می کردند، پیامبر(ص)هم مأموری از جانب خداوند برای هدایت کل بشر بودند و هم اینکه رهبر حکومت بودند و هم روحانی بودند. ایشان شخصاً در ازدواج جوانان ورود می کردند. در مدینه النبی و در جامعه زمان پیامبر اکرم(ص) با اینکه امکانات بسیار پایین بود و مردم غذای معمولی و آب اندازه نداشتند، اما مشکلی به نام مشکل ازدواج وجود نداشت و دلیل اصلی آن این بود که شخص پیامبر اکرم(ص) به این مساله ورود می کردند و با تک تک افراد صحبت می کردند.
بارها در فضای مجازی دیدم که گفته شده وقتی به یکدیگر می رسیم نپرسیم که ازدواج کردید یا خیر؛ با اصل این مفهوم یعنی عدم دخالت در زندگی شخصی دیگران موافق هستم، اما موضوع ازدواج متفاوت است، مساله ازدواج شخصی نیست بلکه اجتماعی است به همین دلیل پیامبر(ص) وقتی به جوانی می رسیدند، از جمله سوالات اول ایشان این بود که آیا ازدواج کردی؟ اگر پاسخ منفی بود دلیل را می پرسیدند و اگر مشکلی بود، پیامبر(ص) مشکل را حل می کردند. گاهی برخی از جوانان در پاسخ به پیامبر دلیل عدم ازدواج را نیافتن زوج مناسب عنوان می کردند که پیامبر مورد یابی می کردند و جوان را برای انتخاب همسر مناسب راهنمایی یا حتی وساطت می کردند.
وقتی پیامبر از برخی از جوانان می پرسیدند که ازدواج کردی و پاسخ منفی بود، پیامبر دلیل را می پرسید می گفت کسی را سراغ نداریم پیامبر هم مورد یابی می کردند و جوان را برای انتخاب همسر راهنمایی می کردند. و حتی وساطت می کردند.
به عنوان مثال داستان ازدواج ذولفا و جبیره را بیان می کنم. ذولفا دختر زیبایی از یک خانواده ثروتمند بود و جبیره فقیر، اما جوان خوبی بود، پیامبر لیاقت وی را تایید می کرد و فرمودند به خانه ذولفا برو و دختر را خواستگاری کن، جبیره رفت و گفت که من خواستگاری دختر شما آمده ام، پدر گفت چطور جرات کردی، جبیر گفت پیامبر مرا فرستاده است، پدر گفت به پیامبر بگو به زودی خدمت ایشان می رسم. ذولفا که داشت صدای آنها را می شنید، گفت: پدر شما فرستاده پیامبر را رد می کنید!؟ پدر پاسخ داد رد نمی کنم، به این ترتیب با راهنمایی و وساطت پیامبر ذولفا و جبیره ازدواج کردند. در حال حاضر باید از این سیره پیامبر درس بگیریم و همگان به فکر جوانان باشیم تا امر مهم ازدواج سامان بگیرد.
منبع: شفقنا
70
بجای این همه آسمان ریسمان راست برو سر دروغ گویی شما ظلم شما
مگه مریضیم یه غیر خودمون یه نفر دیگه رو هم بدبخت کنیم؟
ازدواج کردن در این دوره زمونه اوله بدبختی و گرفتاری پسرها و بعدش هم طلاق و جدایی و بیشتر بدبخت شدن پسرهاس .
این کارشناسای که میان درباره ازدواج کردن حرف بیخودی میزنند نفسشون از جای گرم بلند میشه و در بهترین امکانات زندگی میکنند میان برا جوونای بدبخت نظر میدند و از بدبختی جوونا خبری ندارند لطفاً نظر بیخودی ندند و دم از ازدواج جوونا نزنند.
اسم من برای تو گینس ثابت بشی . نه تا الان خواستگاری رفتم نه وام گرفتم . واقعا به حال خودم تاسف میخوریم . ادم های خیره زمینه ازدواج امثال من را فراهم کنند . به خدا خیلی ثواب داره ی . از ما که گذشت . انشالله جوانان ۲۰ الی ۳۰ ساله ازدواج کنند .