مادر مخفیها در تهران!/ پول مهر مادری را میخرد؟
حکایت بازار اجاره رحم به مدد اینترنت و فضای مجازی، طرفین معامله را خیلی راحت به هم میرساند و دیگر نیازی به صرف ساعتها حضور اطراف کلینیکهای ناباروری برای پیدا کردن واسطهها نیست.
ماجرا آشنایی من و سپیده به زمانی برمیگردد که او را برای اولین بار در خیابانهای میدان هرندی دیدم زنی بود که به تازگی و به اجبار با مردی معتاد ازدواج کرده بود. روزها در میدان زیر بانک مینشست و به نقطهای خیره میشد. وقتی از او سوال میکردم تو که نه گدایی میکنی و نه مواد میفروشی پس اینجا چکار میکنی؟ در جواب میگفت «میخواهم در آن خانه کذایی نباشم و از آن جا فرار کردم.»
حدود یک ماه برای یک کار اداری از آن محل رد میشدم و هر روز او را میدیدم تا اینکه یک سال و نیم گذشت و من دوباره مسیرم به آن میدان افتاد. یادش افتادم از مغازه بغل بانک سراغش را گرفتم مغازه دار هم شمارهای از او به من داد.
زنگ زدم با دومین بوق برداشت حالش را پرسیدم و خودم را معرفی کردم. بعد از چند کلمه حرف زدن گفت میای خونمون؟ منم که احساس کردم حال روحی خوبی ندارد قبول کردم. گفت فردا صبح وقتی شوهرم رفت بیرون بیا.
فردای آن روز ساعت ۱۰ صبح زنگ در خانه اش را در کوچهای حوالی میدان هرندی زدم و وارد شدم میشد گفت خانه خرابیای بود با یک حیاط پر از لوازم اوراق. برای پیشواز تا دم در بالکن آمد. باردار بود. همان لحظه براش خوشحال شدم به امید اینکه ممکن بود بعد از تولد نوزادش زندگی بهتری را تجربه کند.
داخل شدم و نشستم. برایم چایی آورد. زمانی که حال خودش و نوزادش را پرسیدم، دست روی شکمش کشید و گفت: «سخت است، اما تلاش میکنم وابسته نشوم، از روز اول به خود قبولاندم بچه مال من نیست.» از حرفش تعجب کردم، اما این بخشی از قصهی دهها زنی بود که این روزها آنها را «میانجی» میخوانند، زنانی که واسطهای هستند برای چشاندن طعم مادری به صدها زنی که هرگز نمیتوانند مادر شوند. گفت به پولش نیازداشتم مجبور شدم برای اینکه تا یکسال بتوانم خرج خودم را تأمین کنم ۲۲ میلیون ماهی ۵۰ هزارتومان رحمم را به زن پولداری که بچه دار نمیشد اجاره دهم. خندید و گفت: مادر مخفیام.
او ادامه داد: هوایم را خیلی دارد. هر روز بهم سر میزد و مراقب خورد و خوراکم است. حتی مرا مسافرت هم برده است.
از زمانی که از خانه اش بیرون زدم در فکر بودم تا اینکه مجبور شدم برای جواب دادن به سوال های ذهنی ام گشتی در فضای مجازی بزنم.
حکایت این روزهای بازار اجاره رحم درکشورمان به مدد اینترنت و فضای مجازی طرفین معامله را خیلی راحت به هم میرساند و دیگر نیازی به صرف ساعتها حضور اطراف کلینیکهای ناباروری برای پیدا کردن واسطهها نیست.
حالا واسطهها از دنیای واقعی به دنیای مجازی کوچ کردهاند و از امکانات تلگرام، اینستاگرام و آگهیهای ریز و درشت اینترنتی برای جذب مشتری استفاده میکنند؛ دلالهایی که نبض بازار را در دست دارند، برای اجاره رحم نرخ تعیین میکنند، قرارداد مینویسند و از آشفته بازار غیررسمی اجاره رحم، جیبهایشان را پر میکنند.
این وسط نیاز جسمی و مالی دو طرف معامله یعنی مادری که قادر به نگهداری جنین در رحم خودش نیست و زنی که به خاطر نیاز مالی رحماش را اجاره میدهد، بازار عرضه و تقاضایی بوجود آورده که ردپایش را در دنیای مجازی بیشتر از هرجای دیگری میتوان دید.
اما قطعا وقتی پای قرارداد رحم جایگزین پیش می آید این سوال در ذهن مطرح می شود که آیا اصولا انسان میتواند نسبت به اعضای بدن خود قرارداد به هر نحو تنظیم کند؟ آیا اصولاً زن حق دارد اندام خود را به این صورت در اختیار دیگران قرار دهد؟
در این شرایط باید گفت انسان در زندگی روزمره خود برای ادامه حیات و کسب درآمد از اندامهای خود استفاده می نماید؛ بنابراین انسان عموماً نسبت به اندام خود حقی دارد و علم حقوق نیز این حق را برای اشخاص به رسمیت میشناسد و البته اهدای اعضا، تا جایی که مخالف اخلاق حسنه و نظم عمومی نباشد، مجاز و پسندیده شمرده می شود.
اما حق انسان بر اندام و اعضای بدن خویش مسلماً قابل مبادله و تقسیم به پول نیست و نمیتوان با خرید و فروش از آنها برای تأمین نیازمندیهای مادی انسان استفاده کرد؛ بنابراین این حق از جمله حقوق مالی محسوب نمی شود. در حقیقت حق انسان بر اعضا و جوارح خودش بیشتر مربوط به شخصیت اوست و این حق را چنین تعریف کرده اند: «حقوقی است که بر هر انسان قطع نظر از وابستگی او به گروه اجتماعی خاص تعلق دارد، حقوقی که بیشتر از شخص انسان حمایت میکند تا منافع مادی او، حقوق مربوط به شخصیت، برخلاف حقوق مالی (مانند مالکیت) غیرقابل انفکاک از شخص و شخصیت انسانی است».
اما در رابطه با قراردادهای بانوی جانشین که هم با حقوق مربوط به شخصیت جسمی و هم با حقوق مربوط به شخصیت معنوی انسان مرتبط است باید گفت که ممکن است این قرارداد با حقوق مربوط به شخصیت انسان در تعارض باشد؛ چرا که این عمل آزادیهای فردی مادر جانشین را محدود میکند و باعث مداخله اشخاص ثالث در زندگی خصوصی انسان می گردد و همچنین ممکن است به اعتبار و حیثیت اجتماعی او نیز لطمه وارد کند. از دیدگاه قانون و حقوقدانان قراردادهایی که به حقوق مربوط به شخصیت تجاوز میکند باطل است.
به موجب ماده ۹۶۰ قانون مدنی هیچ کس نمی تواند از خود سلب حریت کند یا در حدودی که مخالف قوانین و یا اخلاق حسنه باشد از استفاده از حریت خود صرفنظر کند. ولی با وجود این پارهای از قراردادها که موضوع آنها حقوق مربوط به شخصیت است و در برخی از موارد به این حقوق صدمه میزند مجاز شناخته شده است: همانند قراردادهایی که صدمه سبک و ناچیز به جسم انسان وارد می کنند و موضوع آن نیز منفعت عقلایی و مشروع دارند مانند فروش گیسو یا خون انسان یا قراردادهایی که دارای نفع عمومی اند نیز صحیح می باشند؛ مانند قرارداد عضو برای پیوند کلیه یا قلب.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
70
الان علم پیشرفت کرده این مثل پیوند اعضا میماند.و خودش یک کار خیر و هم مالی اش هم کم نیست. در همه کشورها به راحتی انجام میشود تازه کشور ما انجام میدهد مثل تمام تکنیکهای پزشکی دیگر که دیرتر به ایران میایید.
خداوند راههای را قرار داده که مردم استفاده کنند و در عصر امروز همه چیز ممکن است. وقتی نیاز باشد. و موجب رضایت دو طرف است و همه راضی هستند.