آیا شاهد ظهور نسل «تری این وان» هستیم؟
نسل «تری این وان» دینداری خود را در چارچوب جهان امروز تعریف میکنند، با بیحجابی دیگران مشکلی ندارند، هویت را امری خودساخته میدانند و معتقدند که هر کس باید این مجال و فرصت را داشته باشد که هویتش را خودش بسازد.
کافه در ایران عموماً جایی است که جوانان در آن احساس آزادی بیشتری دارند و مانند سفارتخانهای است که تابع قوانین کشور میزبان خود نیست. نهادهای رسمی در کافهها دقایقی جوانان را به حال خود رها میکنند. عبور از خطوط قرمز نهادهای رسمی و سنتی جامعه در خصوص معاشرت اجتماعی، یکی از ویژگیهای بارز رفتار جوانان در کافه است. اشتغال دختران جوان، پخش موسیقی اروپایی و آمریکایی، طراحی داخلی شیک و امروزی، آزادی نسبی در پوشش و رفتار در کافهها به گونهای است که گویی گوشهای از پاریس یا پراگ به ایران منتقل شده باشد.
طراحی داخلی، موسیقی، منو، لباس و رفتار میزبانان همگی فضای متفاوتی برای جوانان خلق میکند. همین ویژگیهاست که اتمسفر اجتماعی کافهها را برای مثال با فست فودها یا سفرهخانهها متمایز میکند. این جوانان لزوماً از طبقه مرفه نیستند و این سبک زندگی آنان است که مجوز ورود آنان به کافه است.
اینان عموماً جوانانی با ظاهر و رفتارهای متمایزند. من این جوانان را (وان این وان) میدانم یعنی آنکه مهمترین ویژگی آنان مدرن بودن است.
هرچند ویژگی کافهها فضای تساهل حاکم بر آن است ولی در ظاهر، کافههای شهرهای بزرگ کشور در قرق جوانانی با سبک زندگی خاص است. منظور آنکه ظاهراً سبک زندگی همه افراد حاضر در کافه شبیه هم است. احساس «هم سبکی» بهشدت در بین جوانان کافه رو وجود دارد.
اما دریکی دو سال اخیر بهتدریج شاهد حضور جوانانی نوظهور در کافهها هستیم. معمولاً با ورود این افراد به کافهها، دیگران به شکل نامحسوس به وارسی آنان میپردازند. برخلاف گروه نخست، این جوانان نوظهور را 3 in 1 (تری این وان) میدانم.
منظورم آن است که اینها سه ویژگی مهم دارند که در یکجا جمع شده است؛
متدین بودن
این جوانان سعی میکنند رفتارهایشان را در چارچوب هنجارهای دینی و چارچوبهای جمهوری اسلامی تنظیم کنند. برای مثال در خصوص خانمها، پوشش آنان چادر و به معیارهای شرعی حجاب پایبندند. پسران نیز عموما ریش (نه برای مد روز بودن) و برخی انگشتر عقیق بر دست دارند. نکته حائز اهمیت آنکه اینان دینداری خود را در چارچوب جهان امروز تعریف میکنند. با بیحجابی دیگران مشکلی ندارند. هویت را امری خودساخته میدانند و معتقدند که هر کس باید این مجال و فرصت را داشته باشد که هویتش را خودش بسازد. پذیرفتهاند که در جامعهای متکثر زندگی میکنند و به تنوع هویتها و سبکهای زندگی (حداقل در فضای کافه) اعتقاد دارند. تمرکزشان نه بر تغییر دیگران، که نحوه سازگاری دینداری خودشان با الزامات جهان امروز است.
متجدّد بودن
این گروه از جوانان با جریان کلی تجدد همراه هستند. برای مثال دختران، آرایش مد روز دارند، همراه با چادر، کتانی چینی و شلوار جین یا شلوار پلنگی میپوشند و شال رنگی خود را با کیف و رنگ آستین مانتو ست میکنند. به کوله پشتی شان عروسک آویزان می کنند. با اعتماد بنفس و صدای رسا صحبت میکنند. موقع حرف زدن با پسران به آنها نگاه میکنند و اگر خندهشان بگیرد راحت میخندند، سینمای ژان لوک گدار را میشناسند و موقع صحبت درباره فیلمها به نقدهای مجله «کایه دو سینما» ارجاع میدهند، با آراء اسلاوی ژیژک آشنایند و گهگاه ارادت خود را به میشل فوکو ابراز میکنند. برخلاف والدین، ابایی ندارند که سرشان را بالا بگیرند و با تکان دادن دستهایشان موقع حرف زدن، به گارسون کافه بگویند «من کف شیر روی کاپوچینو رو خیلی دوس دارم، خیلی، لطفاً زیاد بشه.»
مرفه بودن
به نظر میرسد که بر خلاف جوانان (وان این وان)، اینان عمدتاً از خانوادههای مذهبیِ مرفهاند که هماکنون مسن شدهاند، یکی از برادران یا خواهرانشان ساکن یکی از کشورهای اروپایی است، تابستانها برای دیدن او به اروپا میروند، خانواده بیش از یک ماشین دارد و غالباً ماشین خارجی سوار میشوند.
نکات پایانی
در بین اینان، آقازادههای فرهنگی هم وجود دارند. همه آقازادهها به سمت اقتصاد و مدیرعامل شدن نمیروند. عدهای هم آقازادههای فرهنگی میشوند. البته اینان منتقد پدران خود هستند. از سیاست بدشان میآید و از دیدن فنجان فانتزی اسپرسو به وجد میآیند.
پرسش آن است که چه اتفاقی افتاده است که بهتدریج پای متدیّنان به مکانهایی باز میشود که همواره در قرق متجددان بوده است؟
توضیح: اصطلاح تری این وان را از تبلیغ برخی نسکافههای فوری وام گرفتهام.
منبع: تابناک باتو
68