ترمیم زندگی شکستخورده
زن و مردی که از هم جدا میشوند، همانند فردی که عزیزش از دنیا میرود، نوعی سوگواری را تجربه میکنند و گذراندن این دوران سوگ نیاز به دقتهایی دارد.
ندگی بعد از جداشدن از همسر، برای بسیاری از افراد، ممکن است ناممکن به نظر برسد و به دنبال فرمولی جادویی برایگذار از این بحران باشند. اما باید این نکته را پذیرفت که از روزی که مهر طلاق بر شناسنامه میخورد، تازه همهچیز شروع میشود. زن و مرد، از این روز به بعد، احساسات مثبت یا منفی جدیدی را دریافت میکنند که شاید تا قبل از این زمان، تجربهای درباره آن نداشتهاند.
این احساسات آنقدر متفاوت و دارای نوسان هستند که شاید باعث سردرگمی آنها نیز بشوند. با وجود این، همه انسانها نیاز به بقا دارند و برای ادامه بقا باید از دل رنجهایی که تحمل میکنند سالم بیرون بیایند تا بتوانند زندگی عادی خود را مستقل از تجربیات منفی زندگی قبلی، از سر بگیرند. این زمان برای برخی ممکن است یک سال و برای برخی دیگر تا چندین سال به طول بینجامد؛ مهم، سلامت بیرونآمدن از بحرانی است که ممکن است در زندگی هر فردی و یا نزدیکان او به وجود بیاید.آمارها نشان میدهد از هر سه ازدواج در سال۱۴۰۰ یک مورد به طلاق منجر شده است و میزان طلاق در ایران از سال۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ حدود ۲۸درصد افزایش داشته است. زن و مردی که از هم جدا شدهاند، شکست عاطفی را با تمام وجودشان درک میکنند؛ خواه بهصورت توافقی طلاق گرفته باشند و این فرایند بهراحتی انجام شده باشد، خواه با دردسر درخواست مهریه و دادخواست اعسار و... به وقوع پیوسته باشد.
فردی که طلاق را تجربه میکند همانند فردی که عزیزش از دنیا میرود، نوعی سوگواری را تجربه میکند؛ سوگواری ازدستدادن زندگی و خرابشدن کانون خانه و خانواده. این سوگواری در افرادی که مدت بیشتری با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کرده و رابطه عاطفی عمیقتری با یکدیگر داشتهاند و خاطرات خوش زیادتری دارند، بیشتر از سایر افراد است و رهاشدن از این خاطرات و بازگشت به زندگی عادی نیز برای این افراد، سختتر از سایرین است.
دکتر علیرضا زرندی، روانشناس و رواندرمانگر پویشی، معتقد است: با واقعشدن طلاق، عواطف و احساساتی از قبیل غم، خشم، سوگ، انزجار، احساس گناه و... بیش از قبل برانگیخته میشود و نمیتوان گفت اگر فردی در ظاهر، این احساسات را از خود بروز نمیدهد، بنابراین دچار برانگیختگی احساسی نشده است. هر فردی هم که ادعا میکند بعد از طلاق دچار این احساسات نشده، مسلما به احساسات خود، آگاهی ندارد. بنابراین بروز این احساسات در افراد مطلقه، موضوعی عادی است که ممکن است هر فرد دیگری هم در برابر هر نوع فقدانی آن را تجربه کند اما مهم این است که فردی که درگیر این احساسات شده، چنان رفتار کند که این دوران غمبار را با ضرر کمتری سپری کند.
زمانی برای سوگواری
سوگواری بعد از طلاق، امری طبیعی است اما اینکه هر فردی چگونه با غم از دست دادن شریک زندگیاش و جدایی، کنار بیاید، به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ مثلا نحوه جدایی، شدت احساسیبودن هر کدام از دو طرف زندگی، مدت زندگی مشترک و حتی فقدانهای قبل از طلاق هم میتواند باعث شود بعد از وقوع طلاق، زخمهای قدیمی که درون فرد بوده سر باز کند.
با وجود این، در زمانی که فردی سوگ عاطفی را تجربه میکند تا بتواند به زندگی عادی خود برگردد چند مرحله را طی میکند؛ اول از همه، انکار شکست است و بعد از طی این مرحله، فرد دچار احساساتی از قبیل غم، ترس، خشم، تنهایی و حس طردشدگی میشود و اگر این دوران را بهخوبی سپری کند میتواند دوباره از جای برخیزد و از نو زندگی خود را سروسامان دهد که معمولا زمانی بین ۳ تا ۴سال برای گذار از این بحران، مورد نیاز است.
زرندی در این باره میگوید: هر یک از دو طرف زندگی که زندگی مشترکشان به جدایی انجامیده، باید ذهن خود را نسبت به این اتفاق و ازدستدادن زندگی مشترک، آماده کنند و این جدایی را به رسمیت بشناسند. پذیرش این واقعیت، مسئله مهمی است که فرد باید طی آن به خود فرصت بازسازی دوباره را بدهد و در این راه میتواند با افرادی که با آنها راحتتر از بقیه است درخصوص این مسئله، صحبت و بهاصطلاح، درد دل کند.
گوشی برای شنیدن
بهگفته زرندی اگر اطرافیان فرد مطلقه نگاه درستی به واقعهای که برای او اتفاق افتاده، داشته باشند، در مقابل درد دلهای او نمیگویند «طوری نشده؛ زندگی ادامه دارد؛ این فرد نشد، یکی بهتر به زندگیات میآید و...». اینکه به فرد مطلقه القا شود که باید شریک زندگیاش را فراموش کند، اشتباه بزرگی است و باعث سرخوردهشدن احساسات او میشود.
به جای این حرفها باید گوش شنوایی برای او باشند و توقعات غیرواقعبینانه از او نداشته باشند. مثلا انتظار نداشته باشند در عرض چند ماه زندگی و حال روحی او خوب شود. این فرد، احتیاج به شنیدهشدن بدون قضاوت دارد و باید از او حمایت اجتماعی به عمل آید. این روانشناس میگوید: در مدتی که فرد، درگیر سوگواری بعد از جدایی است، نیاز دارد تغییرات مثبتی را در زندگی خود رقم بزند که لازمه رسیدن به این تغییرات، فرارنکردن از مشکلاتی است که بعد از طلاق با آنها مواجه شده است.