خبرفوری به بهانه درگذشت پدر هستهای ایران بررسی میکند
معمار بلندپرواز سودای هستهای ایران / مردی که حاضر به همکاری با صدام نشد / اکبر اعتماد کیست؟
در روزگاری که محمدرضا شاه پهلوی رویای صنعتی کردن ایران را در سر میپروراند، جوانی مصمم با کولهباری از دانش، قدم در راهی گذاشت که سرنوشت انرژی ایران را برای همیشه دگرگون کرد.

اکبر اعتماد، زاده همدان، پس از تحصیل در رشته برق در سوئیس و کسب تخصص در فیزیک راکتور، به کشور بازگشت تا ایران را در مسیر توسعه هستهای همراهی کند.
بازگشت به وطن و رویارویی با موانع
اعتماد پس از سالها تحصیل در اروپا، به دلیل فعالیتهای سیاسی در دوران جوانی با موانعی روبهرو شد. فرانسه به علت سابقه عضویتش در حزب توده از صدور ویزا برای ادامه تحصیل او خودداری کرد. او نیز برای پنهان ماندن از چشم پلیس مهاجرت، به ناچار شبها ساعاتی را مخفیانه از آنجا بیرون میزد. او سپس به سوئیس محل اخذ مدرک لیسانس خود در رشته برق بازگشت و پس از مدتی کوتاه در مرکز تحقیقات اتمی انستیتو فدرال این کشور مشغول به کار شد. حاصل تحقیقاتش رساله دکترایی بود که به دانشگاه پلیتکنیک سوئیس تحویل داد و در حالی که به خاطر تخصصش مورد مشورت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میگرفت، یک مرکز اتمی کوچک در دانشکده علوم دانشگاه تهران، به ریاست علیاصغر آزاد در حال درجا زدن مداوم در ساخت یک راکتور تحقیقاتی بود؛ راکتوری که در نهایت هم به دست او راهاندازی شد.
از دانشگاه تهران تا سازمان برنامه و بودجه
تلاشها برای ساخت راکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران به کندی پیش میرفت. اعتماد که تخصص و تجربه لازم را داشت، به سازمان برنامه و بودجه رفت و با صفیاصفیا، رئیس سازمان، ملاقات کرد. اصفیا به محض فهمیدن تخصص این جوان، او را به دفترش دعوت میکند و میگوید: "گویی امروز خدا این پنجره را باز کرده و شما را به دفتر من فرستاده، چون من به هیچ وجه نمیدانم اتم و راکتور چیست و چگونه باید این کار را انجام دهیم." بدین ترتیب اعتماد مسئولیت راهاندازی راکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران را بر عهده میگیرد.
اعتماد شاه و راهاندازی راکتور تهران
ناتوانی تیم کمیسیون انرژی اتمی در به راه انداختن راکتور دانشگاه تهران به قدری بر شاه گران آمد که حتی هنگامی که اصفیا سابقه عضویت اعتماد را در حزب توده یادآور میشود، شاه میگوید: "مهم این است که این جوان با سابقه سابق امروز میخواهد به کشورش خدمت کند." شاه به اصفیا میگوید: "اگر این یک نفر را اذیت کنید و از مملکت برود همه شما توبیخ خواهید شد." این جوان که چنین اعتماد شاه را به خود جلب کرده بود، اکبر اعتماد بود.
راهاندازی راکتور و مخالفت با ریاست مرکز اتمی
سرانجام با تلاش و پیگیریهای اعتماد، راکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران راهاندازی شد. در مراسم افتتاحیه، جهانشاه صالح، رئیس دانشگاه تهران، از شاه و فرح دعوت و بدون نام بردن از اعتماد شروع به معرفی مسئولان طرح میکند. شاه از مجید رهنما، وزیر وقت علوم، سراغ اعتماد را میگیرد و وقتی میفهمد که با وجود حضور اعتماد در میان جمعیت معرفی نشده، خشمگین میشود و دستور میدهد علیاصغر آزاد را از ریاست مرکز اتمی بردارند و اکبر اعتماد را به جایش بگذارند. اما اعتماد با احترام از کنار این دستور میگذرد و به خاطر جو سنگین دانشگاه تهران آن را نمیپذیرد.
اختیار تام از سوی شاه
محمدحسین یزدانیراد در کتاب "در پرتگاه حادثه" از قول اعتماد نقل میکند، شاه در زمینه تعیین سیاست اتمی و روابط با کشورهای دیگر اختیار تام به او داده بود و یا شاید او با گرفتن ابتکار در دست خودش این اختیار را در عمل کسب کرده بود؛ اما شاه در چند مورد چه در داخل و چه در خارج به صراحت میگفت که اعتماد در زمینه تعیین سیاست اتمی و روابط با کشورهای دیگر اختیار تام دارد: "اخذ تصمیم در مورد چگونگی برنامه انرژی اتمی با من است و احدی حق مداخله ندارد." اعتماد در این مورد میگوید: "هیچ وقت پیش نیامد که شاه نظر من یا سازمان را نپذیرد و یا در انجام تصمیمی به من فشار بیاورد."
چالش تأمین سوخت نیروگاهها
یکی از دشوارترین مسئولیتهای اعتماد، تأمین سوخت نیروگاههای اتمی بود. بعد از بحران نفت کشورهای غربی حاضر به فروش سوخت به ایران نبودند. اعتماد میگوید: "در آن زمان برای این که بتوانیم از بازار آزاد سوخت بخریم، مجبور بودیم به دلالها رشوه بدهیم تا آنها حاضر شوند سوخت را به چند برابر قیمت به ما بفروشند." او همچنین برای دور زدن تحریمها با فردی در کمیسیون انرژی اتمی آمریکا قرارداد داشت تا اطلاعات مربوط به برنامه هستهای ایران را جمعآوری و برای او ارسال کند و نیز خواسته بود که بریده همه جراید آمریکا را که راجع به برنامه اتمی ایران است برایش بفرستد.
جدیت شاه در پیگیری برنامه هستهای
جدیت شاه در پیگیری مسئله برنامه هستهای ایران و حمایت تمام قد او از سازمان انرژی اتمی به حدی بود که در یک مورد وقتی نخستوزیر وقت از شاه میخواهد بودجه سازمان انرژی اتمی را کاهش دهد، شاه به شدت با این درخواست مخالفت میکند و میگوید: "من به این برنامه احتیاج دارم و نمیتوانم از آن صرفنظر کنم." شاه اعتقاد داشت که ایران برای رسیدن به توسعه و پیشرفت باید در زمینه انرژی هستهای سرمایهگذاری کند.
هدف اعتماد از توسعه انرژی هستهای
اعتماد در پاسخ به این سوال که هدفش از توسعه انرژی هستهای چه بود، میگوید: "من میخواستم به دنیا نشان دهم که ایران هم میتواند در زمینه علم و فناوری پیشرفت کند و حرفی برای گفتن داشته باشد." او تاکید میکند: "من به دنبال ساخت بمب اتم نبودم؛ بلکه میخواستم ایران را به یک کشور صنعتی تبدیل کنم." او در این زمینه میگوید: "ما باید به دنبال منابع انرژی جایگزین برای نفت میرفتیم؛ بنابراین به دنبال برنامه درازمدتی رفتم که این موضوع را روشن کنم و برنامهای تهیه کردم که هم این پاسخ را میگرفت و هم به درد چیزهای دیگر میخورد."
استعفا و تأسیس شرکت مشاوره
در دوران نخستوزیری شریفامامی و به دلیل اوضاع آشفته کشور، اعتماد از سمت خود در سازمان انرژی اتمی ایران استعفا میدهد و در ژانویه 1979 با خانواده خود به فرانسه مهاجرت میکند. او پیشنهادهای متعددی از سوی سازمانهای انرژی اتمی فرانسه مبنی بر پیوستنش به آن دریافت میکند، اما به استخدام در هیچ موسسهای تن نمیدهد و شرکت مشاوره "انرژیوم" را تاسیس میکند؛ شرکتی که ظرف مدتی کوتاه طرف مشورت ثابت کشورهایی چون فرانسه و آلمان در زمینه انرژی قرار میگیرد.
مخالفت با همکاری با صدام
همه اینها در زمانی است که پای ایران به طور ناخواسته به جنگ با عراق کشیده شده است. در همین مقطع زمانی اتفاق عجیبی میافتد؛ یکی، دو سال پس از استقرار اعتماد در پاریس، کمیساریای انرژی اتمی فرانسه به او اطلاع میدهد که صدام حسین از آنها خواسته او را راضی کنند که به عنوان مهمان به عراق برود. اعتماد میگوید: "استنباط بنده از لحن آنها این بود که صدام حسین میخواهد از من برای پیشبرد انرژی اتمی عراق استفاده کند." صدام برای به تور انداختن پدر انرژی اتمی ایران در جهت پیشبرد صنایع اتمیاش، برای سومین بار وارد عمل میشود و این بار اعتماد را که به هیچ وجه حاضر نمیشده با نمایندهای از جانب صدام ملاقات کند، در عملی انجام شده قرار میدهد: "به من تلفن کردند و گفتند یکی از دوستان شما در پاریس مایل است همدیگر را ملاقات کنیم. در روز مقرر... دیدم که او تنها نیامده و فرد دیگری را هم همراه خود آورده است... گفت ایشان سفیر عراق در فرانسه است." اعتماد که انتظار چنین ملاقاتی را نداشت، از این موضوع بسیار ناراحت میشود. آنچه سفیر از جانب صدام مطرح میکند این است که صدام گفته که به ایشان سلام گرم مرا ابلاغ کنید و به طور رسمی از شما دعوت کنم که به عراق بروید و میهمان او باشید و هر مدت که بخواهید در آنجا بمانید و هر که را میخواهید ببینید. بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران که سفر به عراق را در این شرایط خیانت به کشورش میدانست، با قاطعیت این پیشنهاد را رد میکند و میگوید: "هرچند که عراق همسایه ایران است، ولی در حال حاضر شما با ایران در حال جنگ هستید و هر روز تعدادی از هموطنان مرا میکشید. عراق در حال حاضر دشمن ایران است."
پاسداشت یاد و خاطره
امروزه، نام اکبر اعتماد به عنوان یکی از بنیانگذاران صنعت هستهای ایران همواره زنده خواهد ماند. تلاشها و خدمات او در توسعه فناوری هستهای کشور، همواره مورد قدردانی قرار گرفته و به عنوان الگویی برای نسلهای آینده باقی خواهد ماند. در پنجاهمین سالروز راه اندازی راکتور هستهای تهران، از خدمات دکتر اعتماد قدردانی شد و نام او به عنوان یکی از شخصیتهای علمی و سیاسی برجسته ایران در تاریخ ثبت شد.
صالحی در مراسم گرامیداشت پنجاهمین سالروز راه اندازی راکتور هسته ای تهران، از دکتر اکبر اعتماد به عنوان بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران یاد کرد و یک لوح تقدیر به همین مناسبت به او اهدا کرد. همچنین دانشگاه بوعلی سینا در همدان به عنوان یادگاری از خدمات دکتر اکبر اعتماد همواره پابرجاست. محمد جواد ظریف در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت اعتماد برگزار شد، گفت: «دکتر اعتماد شخصیتی بینظیر و وطنپرستی واقعی بود.» یزدانی راد، نویسنده کتاب «در پرتگاه حادثه»، درباره اعتماد میگوید: «اعتماد یکی از مدیران توانمند و دلسوز تاریخ ایران بود که همواره به فکر پیشرفت و سربلندی کشورش بود.» اعتماد به گفته نزدیکانش همواره به ایرانی بودن خود افتخار میکرد و میگفت: «من هرچه دارم از ایران دارم و تا آخرین لحظه عمرم به کشورم وفادار خواهم ماند.» او همچنین در پاسخ به پیشنهاد همکاری با صدام حسین گفته بود: «من حاضر نیستم به دشمن کشورم کمک کنم، حتی اگر به قیمت جانم تمام شود».
اکبر اعتماد دانشمند برجسته هسته ای در امروز 22 فروردین 1404 در گذشت.
منابع:
- در پرتگاه حادثه، زندگینامه اکبر اعتماد، تدوین محمدحسین یزدانی راد، انتشارات اختران
- روزنامه اعتماد ملی، گفتگو با اکبر اعتماد، تاریخ 21 فروردین 1387
- ناگفتههای پدر برنامه هستهای: از اعتماد شاه تا دعوت هاشمی، http://tarikhirani.ir/fa/news/6104
- سالهای اعتماد: خاطرات دکتر اکبر اعتماد نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، مجید کریمی، نشر آرون، 1397
- روابط هستهای ایران و فرانسه در دوره حکومت والری ژیسکاردستن (1357-1353ش.)، محمدجعفر چمنکار، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، دوره 23، شماره 91، تیر 1401
حالا که از دنیا رفته ازش تعریف میکنید
شاه حتی یک توده ایی ولی دانشمند را در مملکت نگه داشت! عقیده و ایدیولوژی مهم نیست پیشرفت مملکت بسیار مهم بوده
عه این که همینه زمان شاه هم بوده ://
سلام درود به روحش که یک وطن پرست واقعی بوده زنده باد ایران وایرانی باغیرت پیشنهاد میکنم تمام وطن فروشان زندگی نامه این دانشمند بزرگ هسته ای رابخوانند ومانند او باشند
بستگی دارد بتونی وطن فروش را بشناسی وفقط به ادعا تکیه نکنی !!!
روحش شاد ودر آرامش ابدی
پدر بدبخت کردن ملت ایران
حالا از خبر فوری انتظار میره این پیشرفتهای هسته ای و هر پیشرفت دیگه رو به زمان شاه نچسبونه .
خدای اون شاه دزد ایران رو واقعا به اسراییل و انگلیس و اعراب وابسته کرده بود .
زنده باد جمهوری اسلامی ایران
پس خداراشکرکن که ازدست اعراب نجات پیداکردی یعنی اعراب الان توراواقعآنجات داده اینودرست میگی
روحش شاد
آخرش شوکه شدم
خدا رحمتشون کنه، یادشون گرامی
درود به روح پاکش چند سال قبل یک مستند ازش دیدم واقعا مردی بزرگ بود یک وطن پرست واقعی ولی افسوس که قدر زحماتش را ندانستند بعضی از دوستان در حق او کم لطفی کردن چرا گفتین عامل بدبختی اون عامل سربلندی کشور بود
مزدور شوروی بود.
هرکسی که این بلا را بجان ملت ایران انداخت خدا ازش نگذره !
زندگی مردمو این هسته ای سیاه کرد !
واقعا چنین انسانهای بزرگی حتی در تعادل و پایداری این کره ی خاکی نقشی صحیح و بی بدیل ایفا میکنند،خسران آنها گویی حرکت زمین در مدار خود را کند میکند!؟ روحش شاد
پوتین دادیم نعلین گرفتیم
من میگویم فارغ از همه مسائل سیاسی شاه برنامه های دقیقی برای پیشرفت ایران داشت ( هرچند نفوذ غرب در براندازی حکومت رضا خان روشن بود ) ولی فکر کنم محمد رضا با وجود این همه ناراحتی از حذف پدرش بهتر دید خود سکان حکومت را بدست بگیرد ،