همهچیز درباره تاجگذاری رضاشاه / هزینه مراسم چقدر شد؟ / پشتپرده ۳ نشان ویژهای که تیمورتاش طراحی کرد / داستان ساخت تاج پنجپَر
در صبح بهاری روز 4 اردیبهشت ۱۳۰۵، تهران صحنه یکی از باشکوهترین و بحثبرانگیزترین مراسمهای تاریخ معاصر ایران شد؛ تاجگذاری رضاشاه پهلوی، نقطه عطفی که نهتنها آغازگر عصری نوین در ساختار قدرت و سیاست ایران بود، بلکه با حاشیهها، ابتکارات، و تغییراتی کمسابقه، تصویری تازه از سلطنت و مناسبات درباری را به نمایش گذاشت. از تدارکات نفسگیر و ساخت تاجی بیمانند تا حذف روحانیت از متن مراسم و بازتابهای جنجالی در رسانههای اروپایی، این رویداد تاریخی، سرآغاز فصل تازهای در تاریخ ایران شد که هنوز روایتهای ناگفته بسیاری در دل خود دارد.

پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه در آذر ۱۳۰۴، مراسم جشن تاجگذاری در اردیبهشت ۱۳۰۵ برگزار شد. یکی از دلایل فاصله زمانی میان آغاز سلطنت و برگزاری جشن تاجگذاری، آمادهسازی کاخ گلستان برای این مراسم بود. پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه، محمدعلی فروغی به ریاست وزرا و عبدالحسین تیمورتاش به وزارت دربار منصوب شدند.
تیمورتاش پس از تصدی وزارت دربار، تمام تلاش خود را صرف برگزاری هرچه باشکوهتر جشن تاجگذاری کرد. در نخستین گام، از وزرای مختار چند کشور خارجی از جمله انگلستان، بلژیک، اسپانیا و سوئد درخواست کرد تا برنامههای تاجگذاری سلاطین خود را برای او ارسال کنند. در سومین روز وزارت، حدود بیست نفر از زرگرها و جواهرسازان نامآشنای تهران را به دربار دعوت کرد و از آنان خواست تا تاجی برای پادشاه جدید بسازند که پیشتر هیچ پادشاهی بر سر ننهاده باشد. فروغی نیز حامل تاج شاه بود.
تیمورتاش سه نشان برای دربار طراحی کرد: نخست، نشان پهلوی با حمایل آبی مخصوص سلاطین، رؤسای جمهور و شاهزادگان؛ دوم، نشان تاج شامل پنج درجه با حمایل زرد که درجه اول آن محدود به ده نفر، درجه دوم پنجاه نفر و درجه سوم صد و پنجاه نفر بود و درجات چهارم و پنجم محدودیتی نداشت؛ سوم، نشان همایون شامل پنج درجه با حمایل سبز. آییننامهای نیز برای اعطای این نشانها تهیه شد تا در جریان تاجگذاری به نمایندگان کشورها اهدا شود. به دلیل نبود فرصت کافی برای تعویض لباس، همان جبه و کلاه ماهوتی بیلبه به عنوان لباس رسمی تاجگذاری انتخاب شد.
سلیمان بهبودی درباره برگزاری جشن تاجگذاری مینویسد: «رضاشاه به سرتیپ مرتضیخان و امیرلشکر عبداللهخان دستوراتی برای تغییرات در کاخ گلستان داد. از جمله، در عمارت خوابگاه، سردر الماسیه را به خیابان باب همایون باز کردند، جلوی تمام درهای اتاقها را بستند و تنها عمارت وسط را باقی گذاشتند. دور محوطه خیابان کشیدند تا اتومبیلها بتوانند از در الماسیه وارد شده، از پشت عمارت برلیان عبور کنند و از همان در به خیابان باب همایون بازگردند. بسیاری از درختان و چنارها را قطع کردند.» رضاشاه هر چناری را که با عصا نشان میداد، بهبودی با زغال علامت میگذاشت تا تبرداران آن را قطع کنند. حتی چناری را که در اندرون محل دخیل بستن بود و منبری نیز پای آن قرار داشت، به دستور رضاشاه قطع کردند. همچنین، دستور داد تابلوهای نامناسب از دیوارهای عمارت برلیان و عاج برداشته و تابلوهای نفیس جایگزین شود. مهندس شریفزاده مسئول تعمیرات کاخ گلستان بود. در جریان کارها، جمجمه کریمخان زند که توسط آغامحمدخان قاجار زیر پله راهروی تخت مرمر دفن شده بود، به دستور رضاشاه بیرون آورده شد و رؤسای طایفه زند شمشیر کریمخان را به رضاشاه اهدا کردند. رضاشاه با استخوانهای سر کریمخان و شمشیر اهدایی همانجا عکس گرفت.
رضاشاه در اتاق دفتر عمارت برلیان لباس مخصوص را پوشید، شمشیر را بهبودی بر کمرش بست و کلاه (با جغه دریای نور در جلوی آن) را امیرلشکر عبداللهخان به او داد. رضاشاه بر تخت مرمر جلوس کرد و پس از اجرای موزیک سلام، ادیبالدوله خطیب، خطبه سلطنت را قرائت کرد. هنگام جلوس، هیأت دولت در دو طرف تخت ایستاده بودند و در بازگشت، رؤسای تشریفات، معاونالدوله غفاری (رئیس تشریفات خارجی)، مجللالدوله دولتشاهی (رئیس تشریفات داخلی) و شش آجودان نظامی پیشاپیش رضاشاه حرکت میکردند و وزرا پشت سر او بودند.
در ابتدا قرار بود تاجگذاری در اول فروردین انجام شود، اما به دلیل آماده نبودن تاج، مراسم به تعویق افتاد. کمیسیونی به ریاست محمود جم برای تهیه وسایل مراسم تشکیل شد. سراج، جواهرسازی که در روسیه آموزش دیده بود، برای ساخت تاج انتخاب شد و عبدالوهاب کار زردوزی و مرواریددوزی شنل را انجام داد. شنل از ترمه سفید بود که استوار خیاطباشی، تحصیلکرده انگلستان، آن را دوخت.
برنامه مراسم تاجگذاری:
• جزئیات مراسم، اشخاص مدعو و تشریفات
• انتقال از کاخ گلستان به کاخ سعدآباد
• جشنهای تاجگذاری در شهر، ولایات و سفارتخانهها: سه روز تعطیلی ادارات دولتی، دو شب مهمانی در بلدیه (شب نخست برای هیأت دولت و سیاسیون و شب بعد برای سایر طبقات)، رژه قشون در میدان مشق روز قبل از تاجگذاری، آتشبازی در میدان سپه شب تاجگذاری، مهمانی شام در عمارت گلستان با حضور سفرا و وزرای خارجی و شبنشینی برای سایر اعضای سفارتخانهها و اعیان، افتتاح دستگاه بیسیم پهلوی، اسبدوانی روز بعد از تاجگذاری، حضور نمایندگان ایالات در فرحآباد و نمایش هواپیمایی. در ولایات نیز مراسم سلام با حضور حکام در مقابل تمثال شاه برگزار شد. اهالی آذربایجان نیز چوگانی به رضاشاه اهدا کردند که روز جشن در دست او بود.
کابینه فروغی مبلغ هفتاد هزار تومان در اختیار دربار (تیمورتاش) قرار داد تا مراسم تاجگذاری برگزار شود. فرماندهان قشون برای تقدیم هدایا به رضاشاه، اموال مردم را به زور میگرفتند و بخشی را برای خود برمیداشتند و بخشی را به تهران میفرستادند. در مراسم تاجگذاری، فروغی به پاس خدماتش نشان درجه اول تاج را دریافت کرد؛ نشانی که از ابتکارات تیمورتاش بود.
پس از مراسم، در جراید اروپا سر و صدای زیادی به پا شد و مطبوعات مصاحبه احمدشاه را با حروف درشت منتشر کردند. احمدشاه با استناد به قانون اساسی، خلع خود را غیرقانونی و ناشی از فشار و تهدید دانست و همچنان خود را شاه ایران میدانست و در انتظار دعوت ملت ایران بود. تبلیغات منفی اروپا رضاشاه را نگران ساخت. فروغی برای فرو نشاندن این تبلیغات، از ریاست دولت کنارهگیری کرد و چند روز بعد به همراه دو فرزندش، در حالی که سمت وزارت جنگ را نیز داشت، از راه روسیه عازم اروپا شد.
در روز چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵، مراسم تاجگذاری شاه جدید برگزار شد و تیمورتاش برنامه را به نحو تحسینبرانگیزی اجرا کرد. در این مراسم، محمدعلی فروغی و تیمورتاش امتیازات مساوی کسب کردند و حتی در یک مورد وزیر دربار بر رئیسالوزرا برتری یافت. هر دو نشان درجه اول تاج را دریافت کردند و هر دو در یک کالسکه پشت سر ولیعهد حرکت میکردند، اما فروغی حامل تاج کیان و تیمورتاش حامل تاج پهلوی بود. معمولاً در گذشته، حامل تاج پادشاه صدراعظم بود و در همان زمان گفته شد که شاید جانشین فروغی، تیمورتاش باشد.
رضاشاه از همان زمان تاجگذاری نشان داد که با روحانیت میانهای ندارد و روحانیون عملاً به حاشیه رانده شدند. یحیی دولتآبادی، از چهرههای فعال دوره مشروطه و نویسنده کتاب چهار جلدی «حیات یحیی»، در این باره مینویسد: «رضاخان برای ساختن تاجی تازه اصرار داشت؛ تاجی که در گذشته رسم بود علما آن را بر سر شاه بگذارند، اما رضاخان خود کلاهش را برداشت، سپس تاج را بلند کرد و بر سر نهاد، در حالیکه دو وزیر در کنارش ایستاده و تاجهای پادشاهی ساقطشده قاجاریه را در دست داشتند.»
ویتا سکویل وست، شاعر و نویسنده بریتانیایی که همزمان با تاجگذاری رضاشاه به ایران سفر کرده بود، در کتاب «مسافری از تهران» تصویری واقعبینانه از آغاز سلطنت پهلوی اول ارائه میکند. او مینویسد: «ایرانیان حتی در کوچکترین موضوع نیز با دوستان انگلیسی خود مشورت میکردند... میخواستند نسخهای از مراسم تاجگذاری اعلیحضرت جرج پنجم را از وستمینستر ابی تهیه کنند، اما پس از دریافت آن، پیچیدگی مراسم و لباسهای فاخر موجب ترس و حیرتشان شد. فریبندگی ظاهری مراسم تاجگذاری میتوانست آدمی را از توجه به مفهوم وسیعتر رژیم جدید باز دارد.»
منابع:
- بهبودی، سلیمان، (1372). خاطرت سلیمان بهبودی، تهران: طرح نو
- ارجمندی، محمد، (1388). شش سال در دربار پهلوی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: پیکان
- عاقلی، باقر، (1380). شرح حال رجال سیاسی نظامی ایران، جلد 3، تهران: علم
- مکی، حسین، (1382). تاریخ بیست ساله ایران، ج1، تهران: ققنوس
-دولتآبادی، یحیی (١٣٦٢). حیات یحیی. ج. ۴. تهران: انتشارات عطار و انتشارات فردوسی
- سکویل وست، ویتا (1375)، مسافر تهران، ، تهران: انتشارات فروزان