میرتاجالدینی: قانون اساسی نیاز به بازنگری دارد/ باید مجلسی تاسیس کنیم که بین مجلس کنونی و شورای نگهبان قرار بگیرد
معاون اسبق پارلمانی معتقد است باید قانون اساسی تغییر کند اما دغدغه او نخست وزیری است بلکه مجلسی تازه را در ذهن دارد.
مریم محمدپور: برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی را در دست دارند که اگر جدی شود، روند تغییر نظام سیاسی کشور آغاز می شود. چند روز پیش یوسفیان ملا پیشنهاد بازگشت نخست وزیر را مطرح کرد. در این طرح دیگر انتخابات ریاست جمهوری نخواهیم داشت و نمایندگان مجلس، نخست وزیر را انتخاب می کنند.
حجت الاسلام محمدرضا میرتاج الدینی، هم سابقه نمایندگی مجلس را دارد و هم معاون پارلمانی دولت بوده است. از منظر او هم وقت اصلاح قانون اساسی فرا رسیده است اما با رویکردی متفاوت. کم کردن پست ریاست جمهوری دغدغه او نیست. از منظر این نماینده اسبق مجلس، کشور نیاز به یک مجلس جدید دارد. مجلسی که مصوبات مجلس شورای اسلامی را تایید می کند اما نه تنها بر اساس دو معیاری که شورای نگهبان در دستور کار دارد، بلکه مصلحت را نیز در نظر میگیرد. اعضای این مجلس انتخابی و استانی خواهند بود.
گفت و گو با میرتاج الدینی پیش از داغ شدن موضوع تغییر قانون اساسی صورت گرفته و بخش اول آن ماه پیش به صورت تصویری منتشر شد. در ادامه میتوانید بخش دیگری از این گفتوگو در باب تغییر قانون اساسی را بخوانید:
مدتی است موضوع تغییر نظام سیاسی کشور مطرح شده است، شما فکر میکنید بعد از گذشت نزدیک به 30 سال از آخرین اصلاح قانون اساسی، نیاز به تغییرات هست؟ چراکه با توجه به دستاوردهای جدیدی که به لحاظ نوع حکومتداری داریم و نوع بسترسازی برای ارتقای اطلاعرسانی نیاز باشد که شاید بشود تحولی ایجاد کرد؟
میرتاجالدینی : یک دوره بازنگری قانون اساسی در دهه اول انقلاب و در زمان امام راحل (ره) داشتیم. قوه قضاییه از شورایی بودن به ریاستی تغییر کرد. نخست وزیر حذف شد و رییس جمهور به جای آن نشست و... نظر بنده این است که بعد از 40 سال میشود درباره قانون اساسی و درباره ساختار نظام مجددا یک بازنگری کرد؛ این بازنگری میتواند در هسته قانونگذاری و قوه اجرایی باشد. برخی اصول قابل تغییر نیست اما برخی از اصول قابل تغییر است و راه بازنگری در آن در خود قانون اساسی دیده شده است. چند سال قبل مقام معظم رهبری اشارهای داشتند و فرمودند که نظام جمهوری اسلامی هم با ساختار ریاستی قابل تطبیق است و هم با ساختار پارلمانی. در حال حاضر ساختار ما نیمهریاستی- نیمهپارلمانی است. در واقع ترکیبی و تلفیقی است و میشود روی این موضوع مطالعه کرد که یا نظام ریاستی را تقویت کنیم یا نظام پارلمانی.
من معتقد هستم که اگر نظام پارلمانی را تقویت کنیم بهتر است، چراکه قانونگذاری ارتقا پیدا میکند؛ قوانینی که در این 40 سال داشتیم حجم بالایی دارد و از استحکام کافی هم برخوردار نیست دلیل آن هم این است که معمولا تبصرههای زیادی دارد، مثلا همین قانون هدفمندی یارانه که در مجلس تصویب و در دولت اجرا کردیم در این 5 سال 5 الی 6 بار اصلاح خورد که باید برای آن فکری کرد.
یک ایده این است که ما دو مجلس داشته باشیم یعنی یکی همین مجلسی که هست با همه وظایفش همچنان باقی بماند و مجلس دومی به عنوان مجلس تقنینی یا قانونگذاری باشد که قانونی در کشور اجرا شود که هم در مجلس اول و هم در مجلس دوم و هم در شورای نگهبان تایید شود.
مجلس دوم چه وجه تمایزی با شورای نگهبان دارد؟ از این جهت که در حال حاضر هم تازمانی که مصوبات مجلس به تایید شورای نگهبان نرسد قانون محسوب نمیشوند.
میرتاجالدینی : مجلس دوم کار ویژه ای دارد که با شورای نگهبان متفاوت است. شورای نگهبان فقط از دو جهت مصوبات مجلس را بررسی میکند یکی از لحاظ تطبیق با قانون اساسی و دیگری از بعد تطبیق با شرع مقدس اما از جهت دیگر قوانین و سیاستهای کلان کشور نظری نمیدهد، بنابراین نمیشود که شورای نگهبان را به عنوان مجلس دوم حساب کرد. حتی مجمع تشخیص مصلحت را هم نمیشود به عنوان مجلس دوم حساب کرد چرا که مجمع هم دو کار ویژه خودش را دارد و آن هم در اختلاف فی مابین مجلس و شورای نگهبان است و آنجایی که مجلس دوبار بر مصوبه خود اصرار و شورای نگهبان رد کند به مجمع فرستاده میشود، گاهی من به دوستان میگویم که چه بسا فقهای شورای نگهبان که 6 نفر هستند و عضو مجمع تشخیص هم هستند در شورای نگهبان نظر مخالف دهند ولی در مجمع تشخیص مصلحت نظر موافق دهند؛ چراکه در مجمع با رویکرد مصلحت موضوع را بررسی میکنند. یکی دیگر از وظایف مشورت در تدوین سیاستهای کلان و موضوعاتی که رهبری نظام به مجمع ارجاع میدهند نسبت به آنها نظر میدهند.
تفاوت این مجلس مد نظر شما با مجلس شورای اسلامی چیست ؟ مجلس شورای اسلامی هم دو وظیفه دارد و وظیفه اصلی آن هم قانونگذاری است.
میرتاجالدینی : قوانین ما از استحکام کافی برخوردار نیست. اگر مجلس دوم باشد این استحکام در قوانین ارتقاء پیدا میکند. مخصوصا بعد از 40 سال چهرههای حقوقدان و افراد خبره در دولت و مجلس داریم که در مرحله اولیه نیستند که به کارهای جزئیتر مشغول شوند، آنها میتوانند در سطح کلان نظر دهند.
وقتی به دنیا هم نگاه کنید بالای 70 درصد دو مجلسی هستند بد نیست ما هم پس از 40 سال یک ارزیابی داشته باشیم هم ظرفیتهای خود را نقد میکنیم و هم به سوی تحکیم قانونگذاری گام برداریم.
در طرح پیشنهادی شما، رای اعتماد به اعضای کابینه را کدامیک از این مجالس میدهد؟
میرتاجالدینی : قطعا مجلس شورای اسلامی همان رسالت خود را دارد. رای اعتماد، نظارت و ارتباط همچنان با مجلس شورای اسلامی است. البته توجه داشته باشید که اعضای مجلس دوم نیز نماینده مردم درحاکمیت هستند؛ بنده این مجلس را انتخابی میبینم نه مثل خیلی از کشورهای دیگر به صورت سنا و انتصابی. آنها میتواند مانند مجلس خبرگان به صورت استانی انتخاب شوند با شرایط تحصیلاتی و سوابق مدیریتی و اجرایی افرادی انتخاب شوند تا قوانینی که در مجلس تصویب میشود یکبار هم در مجلس دوم تصویب شود و احیانا کاستی یا ضعفی دارد جبران شود.
طرح استانی شدن مجلس شورای اسلامی در مجلس قبل در دستور کار قرار داشت. موضوع این بود که شوراهای شهر و روستا قویتر شوند و نمایندههای مجلس نیز دیگر کاری به حوزههای انتخابیه نداشته باشند و در سطح استان انتخاب شوند و کارشان نیز در سطح کلان باشد. آیا اگر این اتفاق بیفتد آن دغدغه شما را مرتفع میسازد؟
میرتاج الدینی : نه این اتفاق نمیافتد البته انگیزه اینکه هر دوره مجلس انتخاب استانی مطرح میشود همین دغدغه است. نمایندگان برخی اوقات میبینند که خیلی درگیر مسائل جزئی هستند در حوزههای انتخابی خودشان و از وظایف اصلی باز میمانند و به این فکر میکنند که انتخابات را استانی کنند. از طرف دیگر نمایندگانی که مجلس راه یافته اند مشهور شده اند و برای خودشان شانس انتخاب مجدد را بیشتر از افراد جدید میدانند لذا راغب هستند که استانی باشد ولی این با روح قانون اساسی سازگار نیست. و به این جهت هم شورای نگهبان قبول نمیکند اصلا یکی از فلسفههای مجلس این است که مردم در اقصی نقاط کشور نمایندگانی در حاکمیت داشته باشند، اما وقتی انتخابات استانی شود افراد بیشتر از مرکز استان انتخاب میشوند لذا خیلی به شهرهای کوچک و روستاها اعتنایی نمیشود. از طرف دیگر کشور ما در حال توسعه است ما یک کشور کاملا توسعه یافته نیستیم که تمام شهرهای کوچک و روستاهایمان از رفاهی که شهرهای بزرگ دارند برخوردار باشند ما همچنان نیاز داریم که نمایندگان از میان مناطق محروم و شهرهای کوچک انتخاب شوند و از آنها هم مطالبات داشته باشند.
رسالت سومی که نمایندگان دارند و یک رسالت نانوشته است که پیمانی است فی مابین مردم و حاکمیت که خود قانون اساسی این را تایید کرده است و اینکه از اقصی نقاط کشور باید نمایندگان به تهران ، به مرکز تصمیم گیری کشور بیایند. پس باید این عرف را حفظ نماییم و نباید آن را تضعیف کنیم حتی من معتقدم که رسالت دیگری هم به آن بدهیم تا تقویت شود که در فرصتی دیگر به آن اشاره خواهم کرد. مجلس دیگر از باب پیگیری است و اینها هم نیازهای جامعه را باید برداشت کنند و به صورت کلان قانونی که تصویب میشود یک استان و یک شهر یا یک گروه در نظر گرفته نشود بلکه مصلحت کل جامعه در نظر گرفته شود.
اگر فرض کنیم که مجمع تشخیص مصلحت انتخابی شود، میتواند در حدی این دغدغه شما را رفع نماید؟
میرتاجالدینی : خیر همانطور که عرض کردم مجمع فقط اختلاف فی ما بین مجلس و دولت را بررسی میکند.
اسمی هم برای این مجلس دوم انتخاب کرده اید؟
میرتاجالدینی : پیشنهاد من مجلس تقنینی یا قانونگذاری است.
18
دیکتاتوری قویتر میشود. هرگونه تغییر در قانون اساسی بایستی به رفراندوم گزارده شود.
متاسفم برای اقای میرتاج الدینی.ده مجلس هم درست کنید.وقتی که خاصیت ندارند چه فایده دارد.وانگهی تمام اصول قانون اساسی را ملت تصویب کرده اند.مگه میشی اصلی از ان غیر قابل تغییر باشد.یعنی مروم چیزی را تصویب کرده اند که تا قیامت حق تغییر انرا ندارند؟؟؟؟!!!!