هشدار 2 فعال سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا درباره تکرار حوادث سوریه در ایران
بیاعتمادی و ناامیدی، کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی، سطح گستردهای از فساد، ناکارآمد بودن سیاستهای راهبردی در حوزه حکمرانی و سیاست خارجی، پررنگ شدن مشکلات اقتصادی و فقیر شدن کشور، نقاط آسیبپذیری هستند که شانس دشمن را بالا میبرد. در این میان تشدید تنشهای داخلی ازجمله سیاست تداوم فیلترینگ، مزاحمتهای توجیهناپذیر و از همه بدتر قوانینی، چون حجاب و عفاف و نحوه انتصاب افراد در مشاغل حساس را باید در پازل دشمنان ایران دید.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا و فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشت مشترک در روزنامه اعتماد درباره تحولات اخیر در سوریه ابراز نگرانی کردند و شرایط منطقه را بحرانتر از آنچه که به نظر میرسد، ارزیابی کردند.
این دو در این زمینه نوشتند:
چند دسته تحلیل در این میان محل تامل دارد:
۱- این احتمال وجود دارد که توافقی ورای دولت سوریه با روسیه رخ داده باشد. غرب در برابر اعطای امتیازات معقول در اوکراین ازجمله به رسمیت شناختن الحاق کریمه به روسیه و ایجاد خط حائل در شرق اوکراین، با هدف تامین امنیت اسراییل و قطع کردن دست ایران در حمایت از جبهه مقاومت، معاملهای کرده باشد.
الف: معامله محدود
در این توافق دولت بشار اسد سرنگون میشود و از دل ارتش سوریه ژنرالی در هماهنگی با روسیه به قدرت میرسد. در این مدل ساختار حفظ میشود ولی سوریه به کشوری ضعیف تبدیل شده و مهم اینکه دست ایران از سوریه و لبنان کوتاه میشود.
ب: معامله بزرگ
سوریه از دستان روسیه خارج میشود. ساختار دولت کنونی سقوط میکند. حلقه محاصره در ابتدا از اطراف اسراییل برداشته و در قدم بعدی ایران در محاصره دو گروه تکفیری قرار میگیرد. در مرزهای شرقی ناامنی گسترش مییابد. دولت روسیه که ایران را در اوکراین به زحمت انداخت و اروپا را علیه ایران متحد کرد (این در حالی است که تاکنون از تحویل رادارهای اس - ۴۰۰ و حتی سوخو - ۳۵ خودداری کرده) ایران را در گردابی از مشکلات و تهدیدها رها میکند تا با ترامپ بر سر اوکراین به توافق بهتری دست یازد.
۲- آنچه در سوریه رخ میدهد عصبانیت ترکیه از غیبت در توافقهایی است که گویا میتواند میان کشورهای عربی، ایران، روسیه و سوریه با غرب صورت بگیرد. این تحلیل میگوید ترکیه که احساس کرده سرش بیکلاه مانده، میخواهد قاعده بازی را بهم زند. در این مدل، ایران پذیرفته از سوریه خارج شود و حزبالله به حزبی سیاسی تبدیل شده و ایران ناخواسته به سیاست داخلی بازگشته و ناخواسته تهدید علیه اسراییل تمام میشود. ایران نه میخواهد و نه میتواند دیگر تهدیدی زمینی برای اسراییل فراهم کند.
اما شواهد خیلی با این تحلیل موافق نیست. عقبنشینی مفتضحانه نیروهای نظامی سوریه، سطح گسترده نارضایتیهای ملی و داخلی از حکومت سوریه، شرایط اقتصادی ناگوار و ناچیز بودن قدرت پول ملی به نسبت مناطق شمالی تحت کنترل ارتش ترکیه و طرفدارانش، فقدان دو سیاست اصلاحگرایی و مشارکتپذیری دولت دمشق، علت و ضرورت این عقبنشینیها را فهمپذیر میکند.
۳- ما با نقشه جدیدی در خاورمیانه روبهرو هستیم. در این مدل شاهد سقوط دولت سوریه هستیم. فشار بر جنبشهای مقاومت فلسطینی افزایش مییابد. مرزهای اسراییل از امنیت لازم برخوردار شده و با گسترده شدن فعالیت گروههای تکفیری، تنش به مسلمانان باز میگردد. داعشیها و تکفیریها اگر مخیر شوند برای جهاد و مبارزه با مسیحیان، یهودیان و شیعیان یکی را برگزینند، تردید نکنید که شیعیان را انتخاب خواهند کرد. این تداوم جهالت و دنائت به اسراییل فرصت بازسازی و تقویت استراتژیک خواهد داد. به نظر باید احتمالا شاهد زنجیرهای از اقدامات تخریبی ابتدا در مرزهای کشور و آنگاه داخل باشیم.
۴- برخی دولتهای غربی و رژیم اشغالگر علت مقاومت را ایران میدانند. بسیار بعید است حال که ایران در چنین وضعیتی گرفتار آمده فرصت ضربه زدن را از دست بدهند. نویسندگان این سرمقاله بر این باورند که سیاست تهاجمی- امنیتی آنها علیه ایران تشدید میشود.
بیاعتمادی و ناامیدی، کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی، سطح گستردهای از فساد، ناکارآمد بودن سیاستهای راهبردی در حوزه حکمرانی و سیاست خارجی، پررنگ شدن مشکلات اقتصادی و فقیر شدن کشور، نقاط آسیبپذیری هستند که شانس دشمن را بالا میبرد.
در این میان تشدید تنشهای داخلی ازجمله سیاست تداوم فیلترینگ، مزاحمتهای توجیهناپذیر و از همه بدتر قوانینی، چون حجاب و عفاف و نحوه انتصاب افراد در مشاغل حساس را باید در پازل دشمنان ایران دید.
از نظر آنها وقوع تنش و تعارضات داخلی بهترین فرصت برای تخریب و شکست ایران است. نویسندگان این سطور باور دارند که نفوذ تنها در سطوح امنیتی و نظامی رخ نداده است. هر کس یا گروهی که دشمن را رها و در حال ایجاد چند دستگی در داخل است لاجرم با ما نیست.
تضعیف وحدت و همبستگی ملی هر چند عمری به درازنای تاریخ انقلاب اسلامی دارد، اما در دو دهه اخیر به شکلی سرطانوار در سلولهای نظام جمهوری اسلامی جاخوش کرده است.
خام خیالی درباره تحریمها و کاغذپاره خواندن آنها توسط رییس دولتهای نهم و دهم، سیاستهای پوپولیستی مانند پرداخت گسترده یارانه که به تهی شدن اقتصاد ایران از قدرت نسبتا مناسبی که در دولتهای سازندگی و اصلاحات برخوردار شده بود، و مهمتر شقه شقه کردن جامعه و ایجاد گسلهای بزرگ اجتماعی ضربات بزرگی بود که حتی اگر نگوییم توسط نفوذیهای دشمن صورت میگرفت، با سکوت نیروهای سیاسی مواجه شد و این روزها چهره کریه خود را به نمایش گذاشته است.
باز گذاشتن دست تندروهای سیاسی که از دولت احمدینژاد تشدید شد، عملا در برابر رفع تحریمها به حربهای در دست کاسبان تحریم تبدیل شد. آنها به مذاکرهکنندگان هر تهمتی خواستند وارد کردند؛ برجام را در مجلس آتش زدند و در همدستی آشکار با ترامپ، ضربات وحشتناک خود را وارد کردند؛ و وااسفا که برخی چهرههای موجه با آنها همراه شدند و بخشی دیگر سکوت پیشه کردند و راه عافیت برگزیدند.
ادامه این قصه تلخ را به فرصتی دیگر وامینهیم و تنها به این نکته اشاره میکنیم که جریان بداخلاق افراطی هماکنون نیز با حمله به پزشکیان، ماموریت گذشته خود را برای فروپاشی اجتماعی ایران انجام میدهد.
شرایط منطقه میگوید بحران و خطر بسیار نزدیکتر از ان است که در تصورمان میگنجد. اما ایران و ایرانیان تجربیات فراوانی دارند که از پس چنین هیولاهای وحشی برآمدهاند. بحران منطقه با همه دهشتانگیزیهایش برای ایران یک فرصت بزرگ است. فرصتی که نسل امروز را در تاریخ ماندگار میکند.
آیندگان این قضاوت را خواهند داشت: ایرانیان بازی باخته را به برد تبدیل کردند، چون عوامل تندرویی را که شکاف اجتماعی ایجاد کردند و فضای دو یا چندقطبی ساختند و نفرت را جایگزین محبت نمودند، کنار زدند. ایدون باد.
وقتی حکومتها از مردم خود دور می شوند و بیشتر به سمت میلیتاریسم می روند پیش خود فکر می کنند که تا ابد در قدرت هستند!ولی زمانی به هوش می آیند که دیگر دیر شده!نمونه اش حکومت قذافی در لیبی یا عقب تر حکومت پینوشه در شیلی و حالا هم بشار اسد در سوریه! تا نفر بعدی چه کسی باشد!
از بیروت تا تهران فقط یک بزرگراه است که آنهم بدست شام افتاده و بسته است.
جمکران منتظر ماست
بیا تا برویم
راه تهران چه زیباست
بیا تا برویم
گمان قطعی دارم ،دیگه خیلی دیر شده ،همه اسرارواتفاقات بدمنطقه بعدازطوفان هفتم اکتبر حماس در پارسال شروع شد و لبنان سوریه ازدست رفته ،وایران عزیزمان در معرض خطرجدی،نتیجه عملکرد اشتباه اصولگرایان بی عقل ونادان هست
حیف اون همه جوون در سوریه به کشتن دادید.
حیف اون همه پول و سرمایه کشور رو در سوریه و الان در لبنان به هدر دادید.
الان هم آقایان تریبون به دست آشکارا با مردم در ستیزن.
و مردمی خسته نا امید در تنگنای اقتصادی براشون کشور دیگه معنا نداره وقتی دخترشون سر کوچه و محل زندگیشون امنیت نداره.( پاره پاره وطنم )
تنها راه نجات کشور و مردم پذیرش شروط آمریکا و آشتی با آمریکا است لبه پرتگاه لجبازی با مردم ایران است ۴۷ سال دلارهای فروش ثروت خدادادی ایران را خرج جنگ بیگانگان کردید مردم ایران را مجبور ب اقتصاد مقاومتی اما اصلاحطلب و اصولگرا تا توانستن مال اندوزی کنند و خانه های لوکس حساب های آنچنانی در خارج از کشور و فرستادن دلار برای عیش و نوش فرزندان خود در اروپا و آمریکا و فشار حداکثری ب ما مردم که آرزوی یک خودرو کارکرده ب دلمون مانده ب آب سوگند هر دو حزب دشمن مردم هستند نه آمریکا و اروپا
تا قانون اساسی اصلاح نشود و مقدرات کشور بصورت واقعی با رای مستقیم مردم انجام نپذیرد هیچگونه تغییری در وضعیت ایجاد نمی شود و در همچنان بر پاشنه سابق می چرخد و اوضاع روز به روز بدتر و خرابتر می شود.
دور ایران عزیز رو تروريست ها گرفتن شرق طالبان الدنگ تروريست تو سوریه هم که تحرير الشام قدرت گرفته ، رو عراق هم که هیچ اعتباری نیست ، تو این چند سال با ورود اتباع بیگانه اجنبی افغانستانی امنیت کشور رو به خطر انداخته ، اتباع بیگانه تفکر طالبانی تروریستی شورشی دارن شرط میبندم اگر اوضاع داخلی ايران نا امن بشه افغانی ها خط مقدم علیه ایران هستن ، ترکیه و روسیه و چین با هوشیاری خودشون رو کنار کشیدن و فکر اقتصاد و پیشرفت کشور خودشون هستن ،فقط چند تا الدنگ های متوهم تندرو داخلی کاسه داغ تر از آش شدن و جز هارت و پورت و رجز خوانی خاصیت ديگه ای ندارن
تمام اتفاقات چند ماه گذشته از انفجار پیجرها تا انهدام حزب الله و سقوط دولت اسد یک روزه اتفاق نیفتاده چند سال اسراییل و آمریکا و متحدانشان برنامه ریزی کردن و بعید هست که در این برنامه ایران دیده نشده باشه بنابراین بهتره در ادامه این دومینو بدترین سناریو رو در نظر داشته باشید و براساس بدترین شرایط ممکن حرکت کنید