چرا بنسلمان در برابر بنزاید کوتاه آمد؟
اندیشکده کارنگی در مطلبی به حوادث اخیر عدن و جنوب یمن پرداخت و نوشت که عربستان سعودی چارهای جز این نداشت که با خواستههای امارات در جنوب یمن موافقت کند.
درگیریهای نظامی عدن که بین نیروهای شورای انتقالی جنوب (تحت حمایت امارات) و نیروهای دولت «عبد ربّه منصور هادی»، رئیسجمهور مستعفی یمن (مورد حمایت عربستان سعودی) درگرفت، نقطه تحول مهمی در جنگ یمن بود و به رغم اختلافاتی که در صحنه واقعی بین نیروهای متخاصم ایجاد شد، ولی این حوادث نهتنها منجر به اختلاف ریاض و ابوظبی نشد بلکه برعکس این مسئله بیشتر به گام مهمی شباهت دارد که میبایست اتفاق میافتاد.
اندیشکده «کارنگی» با این مقدمه، در مطلبی به قلم «احمد ناجی»، نویسنده یمنی نوشت که عربستان سعودی و امارات عربی متحده در جنگ یمن همچنان به یکدیگر نیاز دارند و هیچ یک از آنها نمیتواند به تنهایی مناطق تحت نفوذ خود را اداره کند.
بر اساس این یادداشت، به رغم تنشهای مستمر بین نیروهای دولت هادی و شورای انتقالی جنوب طی سالهای گذشته، این تنشها و درگیریها با حادثه پایگاه «الجلاء» عدن اوج گرفت. در این حادثه ۳۰ تن از نیروهای «الحزام الامنی»، نیروهای تحت امر این شورا در حمله موشکی انصارالله یمن کشته شدند که یکی از آنها «منیر الیافعی»، از فرماندهان معروف جنوب یمن بود.
این حادثه باعث شد که شورای انتقالی جنوب دست به تشدید تنش و درگیری بیسابقهای با دولت هادی بزند و در اقدامی، صدها نفر از شهروندان شمال یمن را به اتهام قراردادن اطلاعات نیروهای این شورا در اختیار انصارالله یمن، از عدن اخراج و طرد کرد.
کارنگی مینویسد، بعد از این حوادث بود که درگیریها بین شورای انتقالی و دولت منصور هادی در شهر عدن شدت گرفت و در نهایت، به اخراج این دولت از پایتخت موقت منتهی شد. دولت هادی این اقدام را کودتای مشترک شورای انتقالی و امارات علیه خود خواند و این شورا نیز اقدام خود را «پاکسازی جنوب از دولت مشروع» خواند.
بر اساس اس این یادداشت، به رغم شکست دولت هادی و از دست دادن پایتخت، این مسئله به گونهای است که گویا عربستان سعودی با آنچه برای نیروهای تحت امر دولت مذکور افتاده، همدست بوده است. «چرا که به نظر میرسد ریاض با هدف راضی کردن ابوظبی و برگرداندن آن به ائتلاف مشترکش، یک گام به عقب برداشته است».
نویسنده یادداشت کارنگی مینویسد: «این سیاست ریاض، با عدم مداخله سعودیها برای کمک به تیپهای گارد ریاست جمهوری هادی آشکار شد و تنها کاری که آنها کردند این بود که افسران دولت هادی را در آخرین لحظات درگیر از وسط معرکه به جای امنی منتقل کردند».
در مقابل، امارات عربی متحده از حوادث پیشآمده در عدن آسودهخاطر بود؛ چرا که توانسته بود از حضور نظامی دولت منصور هادی که منافع ابوظبی را در جنوب یمن تهدید میکرد، خلاص شود و به محض اینکه شورای انتقالی بر عدن سیطره پیدا کرد، گفتمان و اظهارت آن از «تأکید و اصرار بر جدایی جنوب از شمال» به گفتمان «همکاری و پایبندی به فرآیند سیاسی و دولت مشروع هادی» تغییر پیدا کرد.
احمد ناجی نویسنده این یادداشت در ادامه مینویسد: «اتفاقات عدن به گونهای است که گویا این حوادث هدیه ریاض به ابوظبی است در مقابل بازگشت آن به ائتلاف مشترکشان. برای اینکه عربستان سعودی فهمیده است که موضع امارات در اتخاذ راهبردی کاملا مخالف با راهبردهای این کشور، مأموریت اداره امور یمن را برای عربستان سعودی پیچیده خواهد کرد و منجر به افزایش فشارهای منطقهای و بینالمللی علیه آن خواهد شد».
از طرفی نیروها، پایگاهها و مقرهایی که امارات طی این مدت در جنوب یمن ایجاد کرده، از عربستان سعودی حرفشنوی ندارند که هیچ، بلکه در مسیر مخالف با خواستههای سعودیها گام برمیدارند و تماما وفادار به امارات هستند و این مسئله باعث خواهد شد که ریاض به درگیری بیانتهایی با نیروهای شورای انتقالی روی بیارود. آن هم در زمانی که با نیروهای انصارالله در شمال یمن درگیر است.
در ادامه این یادداشت، به سفر محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی به عربستان سعودی و دیدار وی با پادشاه و ولیعهد این کشور اشاره شده که بعد از سیطره شورای انتقالی بر شهر عدن صورت گرفت.
بر اساس این یادداشت، این سفر نشان میدهد که امارات از موضع سعودی در قبال حوادث عدن راضی است و این کشور جز تضمین تسلط اماراتیها بر میدان به دنبال چیز دیگر نیست تا بتواند از این طریق منافع و مصالح اقتصادی خود را در بنادر جنوبی یمن محقق کرده و بر کشتیرانی در نزدیک تنگه «باب المندب» نظارت داشته باشد.
نویسنده این یادداشت در پایان مینویسد: «محمد بن سلمان، [ولیعهد سعودی] درک کرده است همچنان در جعبه محمد بن زاید کارتهای زیادی وجود دارد که به آنها در یمن، منطقه و یا در صحنه بینالملل نیاز خواهد داشت و او (بنسلمان) ملزم به همکاری با امارات در این دوره است».
17