هاآرتص:
دهه ۲۰۱۰ چگونه چهره جهان عرب و ایران را تغییر داد؟
مهمترین رویداد دهه گذشته را میتوان تغییر رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال تعامل با غرب دانست. ایران برای اولین بار از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ توانست روابط خود با آمریکا و جامعه بین المللی را در چارچوب مذاکرات بر سر توافق هستهای بهبود دهد.
آموس هارل در هاآرتص نوشت: در تاریخ ۱۷ دسامبر سال ۲۰۱۰ فیدا حمدی، بازرس شهردار سیلی بر صورت یک جوان سبزی فروش زد و وسایل او را توقیف کرد. در طول یک دهه بعد نام این مرد جوان توسط میلیونها نفر از مردم خاورمیانه به خاطر سپرده شد.
محمد بوعزیزی بعد از تحقیر شدن توسط مامور شهرداری خودش را در میدان شهر آتش زد. این حادثه طوفانی را به راه انداخت که بیشتر کشورهای عربی منطقه را در بر گرفت و بعدا بهار عربی لقب گرفت. بوعزیزی بعد از ۱۸ روز مشقت بار در بیمارستان جان خود را از دست داد. بعد از این حادثه هزاران نفر از مردم تونس به خیابانها آمدند و خواستار فروپاشی نظام دیکتاتوری و کناره گیری زین العابدین بن علی، رئیس جمهور کشور شدند.
بیداری جامعه تونس برای بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی غافل گیر کننده بود. هیچ کس تصور نمیکرد که مردم علیه چنین رژیم قدرت مندی متحد شوند و حتی حاضر به از دست دادن جان خود باشند.
اما ناآرامیهای تونس در نهایت به دیگر کشورهای عربی از جمله مصر، لیبی، یمن و حتی سوریه گسترش پیدا کرد. رهبرانی که برای چندین دهه بر کشورهای خود حکومت کرده بودند به طور ناگهانی تخت و تاج خود را از دست دادند. لیبی، یمن و سوریه هنوز درگیر جنگ داخلی هستند. رهبران و پادشاهان در دیگر کشورهای منطقه نیز پی بردند که باید به زودی نگرانیها و درخواستهای مردم خود را برآورده کنند.
اما شورشهای مردمی در این کشورها به برقراری دموکراسی و حذف فساد و بی عدالتیها منجر نشد. مصر هنوز توسط یک رئیس جمهور اقتدارگرا اداره میشود. دموکراسی نوپای مصر بعد از مدتی محدود توسط عبدالفتاح سیسی برچیده شد. اگرچه در قانون اساسی جدید این کشور به طور ویژه بر روی احترام به حقوق بشر و آزادیهای مدنی تأکید شده بود، اما در عمل مشاهده میکنیم که وضعیت این کشور نسبت به دوران پیش از بهار عربی هیچ تغییری نداشته است.
بعد از سقوط رژیم معمر قذافی در لیبی هنوز یک حکومت موثر مرکزی در این کشور مستقر نشده است. در حال حاضر دو دولت محلی مستقل و چندین گروه شبه نظامی در حال جنگ با یکدیگر هستند. یمن نیز در طول سالهای گذشته درگیر یک جنگ خونین بوده است. در طول پنج سال گذشته بیش از صد هزار نفر از مردم این کشور جان خود را از دست داده اند. جنگ داخلی سوریه حتی عواقب فاجعه بار تری نسبت به جنگ یمن به دنبال داشته است. تاکنون میلیونها نفر کشته، زخمی و بی خانمان شده اند.
تونس تنها کشور عربی است که تا حدودی موفق به برقراری دموکراسی در جامعه خود شد. نارضایتیهای مردمی در کشورهای دیگر همچون عربستان، اردن و کویت به تظاهرات خیابانی منجر نشد. اما رهبران این کشورها نیز مجبور شدند که اصلاحاتی را اعمال کنند. بدین ترتیب دیدگاههای مردم در جهان عرب در مقایسه با گذشته اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
اعتراضات اخیر در لبنان و عراق را نیز میتوان پس لرزههای بهار عربی در منطقه توصیف کرد. در هر دو کشور معترضان علیرغم سرکوب خشونت آمیز موفق شدند که رهبران خود را وادار به کناره گیری از قدرت کنند. در عراق نیروهای شبه نظامی صدها نفر را به قتل رسانده اند. معترضان لبنانی نیز برخوردهای خشونت آمیزی با نیروهای حزب الله داشته اند.
اما مهمترین رویداد دهه گذشته را میتوان تغییر رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال تعامل با غرب دانست. ایران برای اولین بار از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ توانست روابط خود با آمریکا و جامعه بین المللی را در چارچوب مذاکرات بر سر توافق هستهای بهبود دهد.
تنها دستاورد توافق هستهای سال ۲۰۱۵ جلوگیری از یک جنگ فاجعه آمیز در منطقه نبود. در گذشته بسیاری از تحلیلگران غربی ایران را به عنوان یک کشور شرور توصیف میکردند.
البته توافق هستهای برجام تغییری در ایدئولوژی جمهوری اسلامی یا آرمان رهبران ایران برای صدور انقلاب خود به کشورهای همسایه ایجاد نکرد. اما دولت حسن روحانی توانست تا حدودی مشروعیت خود در جامعه بین المللی را افزایش دهد و به یکی از قدرتهای مهم در منطقه تبدیل شود.
تهران در طول سالهای گذشته ماجراجوییهای منطقهای خود را کنار نگذاشته است. ایران همچنان از گروه حزب الله و شبه نظامیان حوثی در یمن حمایت میکند و نفوذ بالایی در عراق و لبنان دارد. رهبران ایران برنامه خود برای توسعه موشکهای بالستیک را نیز ادامه میدهند.
باراک اوباما و دیگر رهبران غرب امیدوار بودند که بعد از امضای برجام بتوانند اختلافات خود با ایران بر مسائل دیگر را نیز حل و فصل کنند. دولت ترامپ در ماه مه سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفت که از توافق هستهای خارج شود و دوباره تحریمهای اقتصادی را علیه تهران بازگرداند. دیگر امضا کنندگان توافق هستهای شامل قدرتهای اروپایی، روسیه و چین تمایلی برای ملحق شدن به کمپین فشار ترامپ نشان نداده اند. در طول ماههای گذشته ایرانیها تعدادی از محدودیتهای غنی سازی توافق هستهای را نقض کرده اند. اما هنوز به طور کامل شاهد فروپاشی این پیمان بین المللی نبوده ایم.
خروج دولت ترامپ از توافق برجام باعث ایجاد شکاف بزرگی بین واشنگتن و اتحادیه اروپا شده است. تلاشهای کشورهای اروپایی برای کمک به ایران در راستای دور زدن تحریمهای آمریکا موفق آمیز نبوده اند. ترامپ نیز هنوز نتوانسته است رهبران ایران را به پای میز مذاکره بازگرداند.
توافق برجام دولت های خاورمیانه را به دو بلوک تقسیم کرد. یک گروه شامل عربستان، بحران، امارات، مصر و اسرائیل بودند که خواستار توقف جاه طلبیهای «سلطه طلبانه» (!) تهران در خاورمیانه شده اند. اما گروه دیگر ایران را به عنوان یک شریک مشروع برای خود تصور میکنند. این بلوک شامل کشورهای قطر، ترکیه، عمان و سوریه هستند. توافق هستهای موجب شکل گیری ائتلافهایی در منطقه شد که نمونه آنها را در گذشته مشاهده نکرده بودیم. برای مثال میتوان به روابط دیپلمایک بین اسرائیل، عربستان و امارات اشاره کرد. ائتلاف بین قطر و ترکیه نیز موضوع بی سابقهای بوده است.
منبع: انتخاب
24