از «چاگوس» و «دریای جنوبی چین» تا «برجام»؛ اندر فواید سیاست یک بام و دو هوا برای آمریکا
وزیر امور خارجه آمریکا دوشنبه در نشست مجازی شورای امنیت سازمان ملل در خصوص امنیت دریانوردی بینالمللی بار دیگر در زمینه دریای جنوبی، چین را به باد انتقاد گرفته و از این کشور خواست «قواعد مورد توافق همه» را رعایت کند.
به نظر می رسد آمریکا درباره رعایت قوانین و مقررات خود را شایسته انتقاد از دیگران می داند اما باید دانست دقیقا در ماه گذشته، وزارت خارجه آمریکا از پشتیبانی از حاکمیت «موریس» بر مجمعالجزایر «چاگوس» خودداری کرده و متحد نزدیکش یعنی انگلیس را مورد پشتیبانی قرار داد.
این در حالی است که موریس در دادخواست های گذشته برای حاکمیت خود بر جزایر چاگوس برنده شده و سازمان ملل نیز از انگلیس خواسته بود حاکمیت بر این جزایر را به موریس برگرداند.
از این رو، این سئوال برای ما مطرح می شود که آمریکا که همواره مدعی «نظم بین المللی متکی بر قواعد» است، هنگام عدم حمایت خود از موریس که مورد تایید سازمان ملل هم قرار گرفته، چه قواعدی را در نظر گرفته است؟
به نظر می رسد یک مثال جدید برای سیاست معروف یک بام و دو هوای آمریکا پیدا شده است.
حتی رسانه های آمریکایی نیز دیگر نمی توانند این رویکرد آشکار دوگانه دولت خود را تحمل کنند. روزنامه واشنگتن پست که این خبر را پوشش داده و حتی نامه هایی در این خصوص با کاخ سفید رد و بدل کرده است، در این باره نوشت: مقامات آمریکا که همیشه مدعی «نظم بین المللی متکی بر قواعد» هستند و با آن، روسیه و چین را مورد سرزنش قرار می دهند، در مورد مناقشه انگلیس و موریس بر سر حاکمیت جزایر چاگوس، استاندارد دوگانه خود را دوباره بر سر زبان ها انداختند.
همان طور که می دانیم، چیزی که جو بایدن پس از روی کار آمدن خود سعی دارد به جهان نشان دهد، رویکرد متفاوتش با سلف خود یعنی دونالد ترامپ نسبت به جریان چندجانبه گرایی است. در این راستا، فعالیت های دیپلماتیک فراوان کاخ سفید در اروپا، ژاپن، کره و متحدانش در خاورمیانه و دیگر صحنه های سیاسی را مشاهده کرده ایم. اما در این جریان هم متوجه شدیم که دولت بایدن در این راستا یک تکیه کلام جدیدی پیدا کرده و آن، همان «نظم بین المللی متکی بر قواعد» است.
اما این بسیار تاسف آور است که نمونه های زیادی این نکته را به ما به اثبات رسانده که هرچند تکیه کلام کاخ سفید تغییر کرده، اما سیاست یک بام و دهوای آن، بی تغییر مانده و همان رویکرد قبلی است.
در مورد مذاکرات احیای برجام نیز می توانیم همین نکته را مشاهده کنیم.
این کاملا بدیهی است که بن بست کنونی برجام صرفا ناشی از خروج یکجانبه آمریکا از این توافقنامه است. اکنون که طرف ها مذاکرات احیای آن را آغاز کرده اند، خواست های مشروع ایران به عنوان طرف آسیب دیده در این توافقنامه باید ابتدا برآورده شود و دولت بایدن که مدعی بازگشت به برجام است نیز باید به نقطه مبدا یعنی برجام بازگشته و ابتدا تحریم ها را ابتدا کند.
با این حال، دولت بایدن اصرار دارد ایران باید گام اول را برداشته و اجرای برجام را از سر گیرد و سپس، آمریکا به به برجام برگردد؛ موضعی غیرمنطقی که هیچ عقل سلیمی آن را نمی پذیرد.
فراتر از آن این است که کاخ سفید در آستانه تحلیف «سید ابراهیم رئیسی» به عنوان رئیس جمهور جدید ایران به تهران هشدار داد مذاکرات سیاسی مهلت محدود دارد؛ که اقدامی به منظور تحمیل فشار بر ایران به شمار می آید. با نگاهی گذرا به این روند کاملا می توان دریافت دولت بایدن مذاکرات احیای برجام را فرصتی برای چانه زدن مجدد با ایران می داند.
حالا که درباره تکیه کلام «نظم بین المللی متکی بر قواعد» صحبت می شود، این سئوال مطرح می شود که اگر دولت بایدن خود را در مقابل برجام که واشنگتن یکی از امضاء کنندگان آن است، مسئولیت پذیر نمی داند، چگونه می تواند مدعی «نظم بین المللی متکی بر قواعد» باشد؟
لذا، این سئوال نیز برای مخاطبان به وجود می آید که «قواعدی» که آمریکا از آن دم می زند، دقیقا چه قواعدی است؟
در واقع، آمریکا هیچ وقت آن را مشخص نکرده است یا شاید هم نمی خواهد و یا نمی تواند مشخص کند.
از موارد فوق می توانیم دریابیم که دولت بایدن به مبهم نگهداشتن این مفهوم نیاز دارد تا بتواند از یک سو به این بهانه کشورهای روسیه و چین را به عنوان خرابکار نظم بین المللی جلوه دهد و از سوی دیگر، فضای کافی برای توضیح انعطافپذیرانه این مفهوم داشته باشد تا مثلا برای دفاع از انگلیس در مساله حاکمیت بر جزایر چاگوس استفاده کند.
قواعد باید مشخص شود و نباید مثل خمیر در دست آمریکا باشد که به میل آمریکا، تعریف شود.
بر عکسِ آمریکا، چین مدعی نظم بین المللی بر اساس منشور و اصول مقررات و قواعد سازمان ملل است. این نیز همان نظمی است که اکثر اعضای جامعه جهانی از آن پیروی می کنند.
منبع: رادیو بین المللی چین
70
وقتی برجام امضا شد طبق قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تحریمهای ایران لغو شد یعنی بهانه کشورها برای تحریم ایران برداشته شد ترامپ از برجام خارج شد و تحریم های یکجانبه علیه ایران برقرار کرد ولی هیچ کشوری حاضر به همکاری با ایران نیست حتی عراق هم پولهای ما را نمی دهد چرا چون منافع کشورش را نمی خواهد به خطر اندازد