برادر قاضی منصوری: برادرم می گفت پرونده های نفوذ را بررسی کرده و برای همین علیه او سناریو درست کرده اند
برادر قاضی منصوری که در رومانی به صورت مشکوکی به قتل رسید می گوید: بازپرس وقت جنایی می گفت من نمی توانم فقط با یک ترجمه گزارش به پرونده رسیدگی کنم مگر اینکه مدارک و مستندات به دستم برسد. حتی پیشنهاد داد تا خودمان به عنوان خانواده آن مرحوم همراه وکیل و مترجم جهت بررسی به کشور رومانی برویم که متاسفانه نگذاشتند.
برادر حجتالاسلام قاضی غلامرضا منصوری که بعد از تشکیل دادگاه اکبر طبری نام او نیز بر سر زبانها افتاد بار دیگر روایت قتل برادرش را بازگو کرد و از ابهامات آن و عدم رسیدگی دقیق به پرونده گفت. او در ابتدا توضیح داد: « بیش از بیست ماه است که از قتل غریبانه قاضی منصوری میگذرد او که تلاشهای بیوقفه جهت برگشت به کشور داشت و در نهایت وقتی که متوجه شد سفیر حضور او را در محل سفارت تحمل نمیکند برای او جای تعجب بود که علی رغم هجمههای رسانهای تحت عنوان فرار از کشور علیه او شده چرا حضورش در محل سفارت جمهوری اسلامی ایران در رومانی بعد از دو روز اقامت در آنجا جهت برگشت به ایران اعلام نمیشود و وقتی که اصرارقاضی منصوری جهت برگشت به ایران و اعلام حضور او در محل سفارتخانه بیشتر شد ساعت سه و نیم بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۹۹ یکی از کارمندان سفارت جمهوری اسلامی ایران در همان محل سفارت به در اتاقی که او در آنجا اقامت داشت میرود و او را از خواب بیدار نموده تا جهت درمان سردردی که آن زمان داشت به درمانگاه ببرند. قاضی منصوری آماده میشود و همراه راننده با خودرو سفارت از محل سفارت به مرکز درمانی میرود.»
*پلیس بخارست گفتهبود سفارت از ما خواسته منصوری را دستگیر کنیم
برادر قاضی منصوری ادامه داد: «کارمند سفارت که خود راننده آن شب ماشین مذکور بوده جلو چند پلیس محلی شهر بخارست در محل در ورودی درمانگاه که به انتظار قاضی منصوری بودند، ترمز میکند. به محض اینکه قاضی منصوری پیاده میشود با اشاره راننده ماشین سفارت، پلیس محلی به سراغ قاضی منصوری میروند و میگویند شما منصوری هستید. قاضی میگوید بله. پلیس محلی بخارست میگوید به ما گفتهاند شما از ایران تحت تعقیب هستید و بازداشت میگردید. قاضی منصوری میگوید شما مشاهده میکنید که من با کارمند و ماشین سفارت جمهوری اسلامی ایران به اینجا آمدهام و جهت برگشت به ایران دو روز است در محل سفارت کشورم اقامت دارم. در کمال تعجب میشنود که پلیس بخارست اعلام میکند خود سفارت شما از ما درخواست کرده است که شما را دستگیر کنیم و الا نه ما شما را میشناسیم و نه از غیب خبر داریم که اتهامی متوجه شما است و بعد از تحویل گرفتن قاضی منصوری از کارمند سفارت، پلیس محلی بخارست او را به دادستانی آن شهر می برد.»
*سفیر تلفن را روی قاضی منصوری قطع کرد
او افزود: «دادستان بخارست همان اول به قاضی منصوری میگوید شما میخواهید پناهنده شوید قاضی منصوری میگوید نه من مجرم نیستم و میخواهم به کشورم برگردم و به همین خاطر دو روز است که با هماهنگی سفیر کشورم در محل سفارت اقامت دارم. من قبل ازبازنشستگی در کشورم قاضی بودم و کسانی که در ایران میخواهند قاضی شوند باید شرایط خاص داشته باشند. دادستان رومانی می گوید باید از کشورتان در خصوص اتهامتان استعلام کنیم تا اگر واقعاً تحت تعقیب هستید رسماً به ما نامه بدهند. قاضی منصوری میگوید اگر از کشورم در خصوص من دستوری نیامده چه کسی تقاضای بازداشت من را دادهاست. دادستان بخارست نامهای به او نشان میدهد که حاکی از آن است که با هماهنگی سفارت، توسط کسی که همراه او بوده، نوشته و تحویل دادگاه رومانی شده است. قاضی منصوری میگفت کاش موارد درست و راستی نوشته میشد بلکه همه دروغ بود. قاضی منصوری در حضور دادستان بخارست با دفترسفیر ایران تماس میگیرد و به محض اینکه سفیر پشت تلفن متوجه میشود که آن طرف خط قاضی منصوری است گوشی را قطع میکند. دادستان مذکور تا زمان پاسخ استعلام مکاتباتش از ایران از قاضی منصوری میخواهد تحت نظر پلیس بخارست آزاد باشد و از رومانی خارج نشود. قاضی منصوری که تا زمان بازنشستگی به عنوان یکی از قضات برجسته و خوشنام مشهور بود وغالباً پروندههای مهم با دستور ویژه روسای وقت قوه قضاییه اعم ازمقامات سیاسی و امنیتی، سیاستمداران و افراد با نفوذ را رسیدگی میکرد، حالا متوجه شده است که چرا در مسیر آمدن از آلمان به ایران با اینکه حال مناسبی نداشت بعد از رسیدن به مجارستان در بهمن ماه سال ۹۸ به بهانه بستری کوتاه مدت تا زمان مساعد شدن حالش او را به رومانی کشانده بودند.»
دادستان بخارست همان اول به قاضی منصوری میگوید شما میخواهید پناهنده شوید قاضی منصوری میگوید نه من مجرم نیستم و میخواهم به کشورم برگردم
*تلاش کردند قاضی منصوری را از بازگشت به ایران منصرف کنند
برادر قاضی منصوری در ادامه به اصرار او برای بازگشت به ایران اشاره کرد و گفت: «بعد از دو هفته بستری در رومانی اصرار دارد که به ایران برگردد به او میگویند حالا کرونا گسترش پیدا کرده است و امکان آمدن به ایران به سادگی مقدور نیست و حالا که درسفارت کشورش جهت برگشت به ایران به سر میبرد در اقدامی ابهامآمیز تحویل پلیس محلی رومانی میگردد و در ادامه با ساختن گزارشات واهی و دروغین تلاش میشود تا قاضی منصوری از آمدن به ایران منصرف شود اما او مصمم است تا برگردد و از اتهام منتسب به خود دفاع نماید.»
*تا امروز هیچ عکس و فیلمی از صحنه قتل به ما تحویل داده نشدهاست
او ادامه داد: «در همین راستا بلافاصله با بستگانش در ایران تماس میگیرد. به آنها میگوید حالا متوجه شده ام آنها به عمد حضورم در سفارت را اعلام نکردند تا من را تحویل پلیس بدهند و بگویند او خود نیامد بلکه ما او را دستگیر کردیم. او می گوید من پروندههای متعدد نفوذ را رسیدگی کردهام و این سناریویی بر علیه من بوده که از قبل طراحی شده است و من در این سناریو تنها قربانی این پرونده هستم. او میگفت البته آنها سناریو را به صورتی طراحی کردهاند که نزدیکانم نیز در امان نباشند و چه راست میگفت. او در آنجا به قتل رسید بدون آنکه هیچ گونه عکس و فیلمی ازصحنه قتل ایشان تحویل برادر و خواهرانش شود. نزدیکانش تهدیدهای متعددی شدهاند و تا کنون علی رغم مستندات موجود تقاضاهای مکرر رسیدگی به آنها که از رییس سابق و کنونی قوه قضاییه صورت گرفته، به هیچ کدام آنها ترتیب اثر داده نشده است. از مکالمات قاضی منصوری مشخص است که بلافاصله با سفیر تماس میگیرد و به محض شنیدن صدای او سفیر تلفن را قطع میکند و در آن کشور در شرایط بسیار نامطمئن و ناامن قرار می گیرد. قاضی منصوری طی تماسهای تلفنی متعدد به بستگانش تاکید میکند به هرصورت به مقامات قضایی اطلاع بدهید که من آمدهام به سفارت که به ایران بیایم و میخواهم که به کشورم برگردم مگر من می خواهم برنگردم که چنین شرایطی را برای من به وجود آورده اید.»
*حتی نگذاشتند به رومانی برویم
برادر قاضی منصوری در بخش دیگری از صحبتهایش به درخواست اولیای دم منصوری از غلامحسین محسنی اژهای، رییس دستگاه قضا اشاره کرد و خطاب به او گفت: «عیناً سناریویی که قاضی منصوری بازگو میکرد در حال اجراست ایشان در این پرونده تنها کسی هستند که قربانی شدهاند و تهدید و بازخواست ها به نزدیکان او رسیده است آیا نمی خواهید از آنها جلوگیری کنید یا حداقل بررسی کنید.گردانندگان این سناریو چه کسانی هستند؟ در داخل کشورند یا در خارج کشور هستند؟ حتی نظریه رییس وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس که به واقعیت نزدیک بود نیز بررسی نشد. آقای محسنی اژهای بیش از بیست ماه از قتل ناجوانمردانه قاضی منصوری گذشته است تاکنون عکس و فیلمی از آن جنایت و حادثه ناگوار به دست برادر و خواهرانش به عنوان اولیاء دم نرسیده است. بازپرس وقت جنایی می گفت من نمی توانم فقط با یک ترجمه گزارش به پرونده رسیدگی کنم مگر اینکه مدارک و مستندات به دستم برسد. حتی پیشنهاد داد تا خودمان به عنوان خانواده آن مرحوم همراه وکیل و مترجم جهت بررسی به کشور رومانی برویم که متاسفانه نگذاشتند.»
او ادامه داد: «قاضی منصوری دو روز قبل از قتلش طی تماس تلفنی که موجود است میگوید شرایطی را برای من به وجود آوردهاند که هرچه را آنها بخواهند باید اعتراف کنم و بگویم. لطفاً بررسی کنید آنها چه کسانی بودند که او را وادار و شرایطی به وجود آورده بودند که طبق میل و نظر آنها رفتار کند. هر چند در این دو روز آخر در تماس تصویری تلفن را نزدیک چهره خود میگرفت که اطرافش معلوم نباشد؟ آقای اژهای لطفاً بررسی کنید چه کسانی از خارج یا داخل کشور دو روز قبل از قتل قاضی منصوری با جعل عنوان رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس پیگیر اطلاعات پرونده اتهامی قاضی منصوری با دست اندرکاران رسیدگیکننده پرونده مذکور بودند؟ هدفشان از این پیگیری چه بود؟ در پرونده اتهامی مرحوم قاضی منصوری در دادگاه رسیدگی کننده دنبال چه اطلاعاتی می گشتند؟»
*ما به عنوان اولیای دم پیگیر قتل در کجای پرونده قرار داریم؟
برادر منصوری در پایان از اژهای خواست: «آقای اژهای در پرونده جنایت عمدی علیه قاضی منصوری بعنوان اولیاء دم پیگیر قتل ایشان در کجا قرار داریم؟ چرا وقت ملاقات با شما را نمیدهند که مستندات موجود کمک کننده به روشن شدن بعضی از زوایای پنهان قتل قاضی منصوری را تحویل شما به عنوان قاضی القضات بدهیم. هیچ دادگاه رسیدگی کننده به قتل و اتهامات منتسب به ایشان ما را در جریانات مربوط به قتل قرار نداده بلکه اصلاً خبر نداریم چطوری برگزار شده و چه کسی از طرف ما مدعی بوده؟ فقط هر از چندگاهی تهدیداتی به صور مختلف علیه ما میشود که در جلوگیری از آنها اقدامی صورت نمیگیرد. بعد از نزدیک به دوسال از قتل قاضی منصوری پرونده سازی علیه وی متوقف نشده بلکه اخیرا دادگاهی ابلاغ حضور ایشان در جلسه دادگاه را برای روزهای آینده صادر کردهاست. در انتها مجدداً تاکید میکنم عصاره قاضی منصوری همان بود که در پیام صوتی چند روز قبل از قتلش برای اطلاع عموم مردم ایران فرستاده بود و کسانی که او آنها را یاوه گو نامیده بود، نخواهند توانست خون به ناحق ریخته او را هدر دهند.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «خداوند لعنت کند رشوه گیر و رشوه پرداز و کسی که واسطه میان آنهاست».
اگه اینجور باشه باید همه مسئولین نظام از بلندمرتبه ترین تا اخرین مسئول رو خدا لعنت کند
ولی فکر کنم اشتباهی خدا داره مارو لعنت میکنه و اونا رو تشویق
چقدر احکام امنیتی و برای بقای نظام نه رفاه و امنیت مردم صادر کرد این آخوند وابسته !!
چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟
تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»
روز کار عجیبیه واقعا ،حالا متهم به فساد ،اختلاس و رشوه خواری مدعی شده است،وقتی که قبح عمل زشتی در نظام سیاسی و جامعه شکسته می شود نتیجه اش همینه!!!!!
خدا می داند که در زمان صدارتش چه خدایی که نمی کرد، چه افراد مظلومی را که نترساند، چه بانوانی را که رعشه به تن انها نینداخت، چه توهین ها و تحقیرهایی که به متهمین پرونده های خود نکرد، چه سو استفاده هایی که از جایگاه و لباس خود نکرد، خدایا تو جای حق نشسته ای، تقاص مظلومان و بی کسان را عنقریب و در همین دنیا بستان تا دیگرا ن عبرت بگیرند و ادم شوند
منصوری جعبه سیاه نظام بود که تاریخ انقضایش رسیده بود که خیلی ها را هم بیجاره کرد!!!!
هر کس نردبان ظلم شود بوسیله همان ظالم از بین می رود
uعجیب نیست کسی دنبال کار این بنده خدا نیست
ولی باید این را دانست خدا جای حق نشسته اه مظلوم رو میگیره عجب صبری خدا دارد
واقعن بایدتاسف خورد واسه مملکتی که افراد درمناصب حکومتی اینقدر اختیار دارن واز اون درجهت خلاف وناحق استفاده میکنن ونتیجه اش میشه ازدست دادن اعتمادمردم
همه هتل ها مجهز به دوربین مدار بسته در کل طبقات وقتی بشما و مردم فیلم جسد یا لحظه ای سقوط ندادن بدانید ایشان ترور شد مگر میشه جسد وسط هتل هیچ عکسی یا فیلمی نگرفتند
آخر و عاقبت مزدور شدن برای جلادان.
اولا که بازنشست ن شده بود، دوما اون ویلاهای لواسان هم که مثلا به ایشون ربطی نداشته، شماها هم بگید آره
اخروعاقبت مزدوری وناحقی ومال مردمخوری!! کوزه گردرکوزه افتاد!!
قاضی عمامه گذاشتی رفتی رومانی چکار میامدی امام رضا شفات میداد