تلاش لندن برای پر کردن جای خالی آمریکا در منطقه
انگلیس باید متوجه این موضوع باشد که چنین ردایی بر قامت لندن گشاد است و نقشی که آنها در پی برداشتن آن هستند قطعا به این سادگیها نیست و میتواند به باتلاقی بزرگ برایشان تبدیل شود.
بیش از یکسال از استقرار دولت دموکرات «جو بایدن» در ایالات متحده میگذرد و تحولات بینالمللی طی این مدت نشان داده که رویکرد این دولت در قبال موضوعات سیاست خارجی گرچه عموما در راهبرد با گذشته یکسان است اما به دلایل متعدد در تاکتیک تفاوتهایی پیدا کرده است.
بایدن گرچه در ظاهر سعی در ترسیم نقش و کارویژهای متفاوت از «دونالد ترامپ» و جمهوریخواهان نزد افکار عمومی جهان داشته اما تیم سیاست خارجی حاکم بر کاخ سفید عملا در بسیاری از موضوعات تلاش کرده همان مسیر قبل را ادامه داده و به بهترین شیوه از ثمره فرصتهایی که ترامپ ایجاد کرده بهره ببرد.
دکترین سیاست خارجی 2022 جو بایدن این صورت مسئله را تصدیق میکند که واشینگتن تمرکز خود را در فضای بینالمللی تا حدود زیادی از منطقه غرب و جنوب غرب آسیا به سمت شرق دور تغییر داده و همچون ترامپ، اولویت خود را مقابله حداکثری با چین قرار داده است.
درگیرسازی ایران با عناصر نیابتی غرب در منطقه از یک سو و ایجاد و تشدید بحران در اوکراین علیه منافع روسیه از سوی دیگر، شاهدی بر این مدعاست و نشان میدهد که راهبرد خارجی کاخ سفید به دنبال بقای حضور مستقیم در منطقه نیست و به زعم خود تلاش میکند با مشغولسازی ایران و روسیه، به تهدید اولویتدار خود یعنی چین بپردازد.
در این میان؛ همچون تکاپوی دیگر قدرتهای اروپایی، انگلیس که پس از برگزیت سفره خود را از اروپای واحد جدا کرده میکوشد به اشکال مختلف جای پای خود را در غرب آسیا محکمتر کرده و به عبارت دقیقتر؛ خود را جایگزین آمریکا در منطقه کند.
لندن در همین راستا در حال استفاده حداکثری از فرصت حمله روسیه به اوکراین است تا با نزدیک شدن به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، هم تاثیر خروج نفت و گاز روسیه از بازار اروپا را به حداقل برساند و هم با استفاده از ظرفیتهای دیگر جلوی شکلگیری بحران غذا را بگیرد.
سفر چهارشنبه گذشته «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس به عربستان و امارات که با هدف اعلامیِ تلاش برای پایان اعتیاد به منابع انرژی روسیه انجام و البته بدلیل بیتوجهی او به اقدام ضدبشری آلسعود در اعدام دسته جمعی ۸۱ نفر در ریاض با موجی از انتقادات مواجه شد، در همین راستا ارزیابی میشود.
در این سناریو، با توجه به روابط راهبردی و نزدیک لندن-تلآویو نقش ویژهای نیز برای رژیم صهیونیستی دیده شده که البته بسترهای لازم آن از عادیسازی روابط با برخی کشورهای عربی همسو گرفته تا انتقال این رژیم از حوزه یوروکام به سنتکام و حضور گسترده نظامی-اطلاعاتی در منطقه طی ماههای گذشته، پیشاپیش مهیا شده است.
نکته آنکه؛ امارات متحده عربی نیز که همزمان در چند جهت در حال همکاری با ایران، روسیه، آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس است، بدنبال ایفای نقشی مهم در شرایط جدید منطقه است که میزبانی از «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه بعد از گذشت یازده سال این مدعا را تائید میکند.
بر این اساس به نظر میرسد؛ در شرایط کنونی و پس از آنکه فرانسه نتوانست از فرصت ایجاد شده در منطقه برای استحکام حضور خود استفاده کند، انگلیس با تمام توان عزم خود برای این موضوع جزم کرده و احتمالا طی هفتهها و ماههای آینده شاهد تحرکات بیشتری از سوی لندن در منطقه غرب آسیا خواهیم بود.
البته انگلیس باید متوجه این موضوع باشد که چنین ردایی بر قامت لندن گشاد است و نقشی که آنها در پی برداشتن آن هستند قطعا به این سادگیها نیست و میتواند به باتلاقی بزرگ برایشان تبدیل شود و وضعیت کنونی ایالات متحده در غرب آسیا به طریق اولی و بسیار بیش از آن برای آنها متصور خواهد بود.
برخلاف نظر نگارنده انگلیس به خوبی میتواند به پشتوانه ثروت عظیم و سیاستمداران حیله گر .جای آمریکا را در غرب آسیا بگیرد .آمریکا از همه لحاظ درمانده و فروپاشیده شده در حالی که انگلیس به مدد سیاستمداران کلاش و حیله گر و غارت ثروت جهان و پشتوانه عظیم مالی میتواندجای آمریکا را پر کند. مرگ بر انگلیس