وقتی نقشه های غرب در ۹ دی نقش بر آب شد
شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد غرب برنامه ریزیهای گستردهای را انجام داده بود تا در ۹ دی ۸۸ به انقلاب مخملین خود جامه عمل بپوشاند.
یکی از مراکزی که شاید در این سالهای پس از فتنه ۸۸ نام آن را زیاد شنیده باشیم بنیاد سوروس است. جایی که نقشی اساسی در آشوبهای آن سالها داشت و به اذعان بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران غربی تلاش زیادی کرد تا پروژه انقلاب مخملین غرب در ایران را به ثمر برساند.
این بنیاد در کشورهای همسایه ایران همانند جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، روسیه، گرجستان و قرقیزستان شعبههای زیادی دارد و در اساسنامه خود یکی مهمترین اهداف خود را تمرکز بر توسعه دموکراسی در این کشورها عنوان کرده است.
این بنیاد یکی از پایگاههای اصلی آمریکا در منطقه است که از طریق آن حمایتهای مالی خود را به دست گروههای مخالف و تجزیه طلب میرساند. به گفته بسیاری از کسانی که با این بنیاد در ارتباط بودند بنیاد سوروس در سال ۸۸ به صورت منسجمی برای تغییر رژیم و به ثمر رساندن انقلاب مخملین برنامه ریزی کرده بود و روی پیروزی آن حساب باز کرده بود.
این بنیاد در اصل متعلق به یک میلیاردر صهیونیست به نام جورج سوروس است. او یک یهودی مجار تبار آمریکایی است که سالهای زیادی با تشکیل یک شرکت سرمایهگذاری و یک سازمان مطالعاتی حقوق بشر، به انجام اموری چندمنظوره مبادرت کرده است.
درخصوص ماهیت فعالیتهای بنیاد سوروس، قضاوتهای متفاوتی وجود دارد. نهادهای رسمی سیاست خارجی آمریکا و رسانههای وابسته به آنها از جمله رادیو صدای آمریکا معتقدند که جورج سوروس فردی نوعدوست و نیکوکار مشهوری است که به بسیاری از پروژههای گسترش دموکراسی و توسعه اقتصادی در سراسر جهان کمک میکند.
البته این طرز رویکرد منحصراً مختص چنین نهادهایی است و بسیاری از ناظران سیاسی و سیاستمداران کشورهای مختلف و مخصوصاً کشورهایی که به نوعی با پدیده انقلابهای مخملی مواجه شدهاند، نظری بر خلاف این دارند.
رادیو فردا با پیروی از روزنامه واشنگتن پست فعالیتهای بنیاد سوروس در ایران را به محورهایی، چون کمکهای انسان دوستانه و بهداشت عمومی تقلیل داد.
اما BBC به عنوان آژانس خبری دولت انگلیس از موضعی متفاوت معتقد است: موسسه جامعه باز با هدف پیشبرد دموکراسی، رعایت حقوق بشر، اصلاحات اقتصادی، حقوقی و سیاسی … حمایت از رسانههای مستقل و … در کشورهای مختلف جهان فعالیت میکند.
بسیاری از صاحبنظران سیاسی نیز به دور از تعارفات معمول دیپلماتیک و در چارچوب فکری دولتمردان نئومحافظه کاران آمریکایی و البته بواسطه وجود اسناد مرتبط با فعالیت بنیاد سوروس در بسیاری کشورها، معتقدند که هدف این بنیاد در کشورهای مختلف چیزی نیست جز براندازی نرم و خاموش و دیگر فعالیتها جنبه پوششی و کارویژه منحرف نمودن اذهان را پیدا میکند.
از دید صاحبان این رویکرد، سوروس به منظور ظاهرسازی این مساله سعی نموده در هر کشور فعالیتهای مالی و مطالعاتی را به همراه یکدیگر دنبال نماید. به عبارت دیگر، این بنیاد در کشورهای مربوط علاوه بر اینکه شرکتی را برای کسب ثروت و سرمایه گذاری تأسیس میکند، سازمانی مطالعاتی را برای چگونگی مصرف این درآمدها شکل میدهد و جالب آن که این دو سازمان حق برقراری رابطه مستقیم و یا حتی گفتگو و تبادل نظر با یکدیگر را ندارند تا از این طریق راه بر هرگونه اتهام دولتها مبنی بر حمایت سوروس از مخالفین این کشورها بسته شود.
طبق اسناد و اعترافات مدیران، بنیاد سوروس از موسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد نافرمانی مدنی در جمهوری اسلامی ایران هستند نیز حمایت میکند. مهمترین مورد آن، حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مرکز آمریکایی ویلسون است که هاله اسفندیاری از مدیران بخش خاورمیانهای آن میباشد.
طبق اعتراف اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانهای مرکز ویلسون، به دنبال ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی در ایران در جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است. بر این اساس بنیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای توسعه و گسترش آن، اهداف براندازانه خود را دنبال مینماید.
در سالهای پس از فتنه ۸۸ تنها همین بنیاد در کشورهایی، چون جمهوری آذربایجان و ترکیه دفاتر به ظاهر خبری و رسانهای را تاسیس کرد و به صورت غیر منتظرهای تعداد این دفاتر زیاد شد که البته طبق اسناد به دست آمده از سرشاخههای این بنیاد این دفاتر پوششی فرهنگی برای عملی کردن اهداف سیاسی غرب به ویژه آمریکا در کشورهایی، چون ایران است که در منطقه خاورمیانه نقشی اساسی دارند.
اما در سال ۸۸ زمانی که آمریکا و متحدان غربی آن برای براندازی در ایران خوابها دیده بودند در کنار بنیاد سوروس که پوششی به ظاهر موجه برای اعمال فشار بود مراکزی مانند بنیاد کارنگی و راکفلر که همگی از آمریکا هدایت میشدند نیز حمایتهای همه جانبهای را از گروههای معاند داخلی انجام میدادند.
اما آنچه در نهایت دست این طراحان غربی فتنه در ایران را گرفت چیزی نبود جز آرزوهای بر باد رفتهای که سالهاست برای رسیدن به آنها دلارهایشان را نقد میکنند غافل از این که انقلاب اسلامی ایران، اصلی ریشه دار در باور مردم این سرزمین است.