کولایی، استاد علوم سیاسی:
روسیه می داند ایران ناگزیر از توسعه رابطه با مسکو است/ نمی توانیم از هیچ کشوری انتظار داشته باشیم که ملاحظه منافع ما را بکند/ امروز نان رابطه حسنه شاهِ آمریکایی با شوروی را می خوریم
الهه کولایی، محقق، نویسنده و استاد علوم سیاسی در نشست « جنگ ایران و عراق؛ چگونگی و چرایی نقش دیگر کشورهای جهان» که روز گذشته با ابتکار انجمن علمی مطالعات صلح ایران، مرکز مطالعات اوراسیای دانشگاه تهران و موزه تصاویر معاصر برگزار شد به بیان نقش شوروی در جنگ تحمیلی و شباهت های رفتاری فدراسیون روسیه با جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
الهه کولایی با اشاره به اینکه ایران در طول تاریخ در چهارراه حوادث قرار داشته، گفت: در بحث های روابط بین الملل تاثیر ساختار نظام بین الملل بر کشورهای مختلف مورد بررسی قرار می گیرد. وقتی از جنگ سرد و دوران رویارویی اتحاد شوروی و ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم صحبت می کنیم، نظام حاکم بر جهان دوقطبی است و این مسئله منجر به تقسیم مناطق مختلف جهان به بلوک ها و گروه بندی ها می شود. در این تقسیم بندی، ایران در بلوک غرب و عراق در بلوک اتحاد شوروی قرار گرفت. در دوران جنگ سرد مسئله جنگ های منطقه ای که در واقع یک نوع رویارویی دو ابرقدرت است و بعدها به جنگ های نیابتی تبدیل شد، مطرح بود.
وی افزود: بنابراین، یکی از ابعاد رویارویی دو ابرقدرت، منازعات منطقه ای و ابعاد آن است که ارتباط مستقیمی با روابط دو قطب قدرت یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی پیدا می کند. در این فضا در منطقه ما رابطه ایران با ایالات متحده و اتحاد شوروی و رابطه اتحاد شوروی با عراق مطرح می شود .
ما از تاریخ درس نمی گیریم
کولایی در ادامه با اشاره به شعری از رودکی گفت: «هرکه نامُخت از گذشت روزگار/ نیز ناموزد ز هیچ آموزگار». ما متأسفانه چون تاریخ خود را نمی خوانیم و کمتر به آن توجه می کنیم، از آموزه های آن هم بهره نمی بریم. یکی از این یافته ها، روابط دو قطب قدرت یعنی اتحاد شوروی و ایالات متحده در زمان آغاز و انتهای جنگ است. این دوره مصادف با به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف، آخرین دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی است که سیاست تفکر نوین او تلاش برای حل و فصل اختلاف ها با آمریکا بود .
وی با بیان اینکه در چنین فضایی میان دو قطب قدرت، جنگ ها و منازعه های منطقه ای بلاموضوع می شود، یادآور شد: زمانی که نظام دو قطبی و بازی با حاصل جمع صفر وجود دارد طبیعی است که حکومت های حاکم بر ایران و عراق می توانند تعارض خود را در چهارچوب تعارض بزرگ تر در نظام دو قطبی دنبال کنند، اما زمانی که گورباچف سیاست خارجی را در حمایت از اصلاحات در سیاست داخلی تعریف و پیگیری می کند تا بار مسابقه تسلیحاتی و تنش با غرب را از دوش اقتصاد اتحاد شوروی بر دارد پیامدهایی برای کشورهایی که در هرکدام از این دو بلوک قرار داشتند به وجود می آید.
ایران از تعارض بازیگران قدرتمند به نفع خود استفاده کرد
کولایی با اشاره به اینکه یکی از عوامل خارجی تاثیرگذار در جنگ، تغییر در موازنه قدرت در جهان و اجرای تفکر نوین گورباچف در سیاست خارجی بود، افزود: در یکی از مذاکرات آقای ولایتی به مقام های شوروی با صراحت می گوید که اگر شما این تسلیحات را به ما ندهید، ما آنها را از آمریکایی ها خریداری می کنیم. ایران کنترا در واقع موضوعی است که در همین شرایط در دوران ریاست جمهوری ریگان مطرح می شود. این تحولات نشان می دهد که ظرفیت جمهوری اسلامی ایران برای استفاده از تعارض قطب های قدرت بالا است. ایران نشان می دهد که ما این توانایی و امکان را داریم که از تعارض بازیگران قدرتمند به نفع خودمان بهره ببریم. این همان درسی است که باید از تاریخ بگیریم.
شاه آمریکایی بهترین رابطه را با اتحاد شوروی برقرار کرد
الهه کولایی با اشاره به اینکه پس از انقلاب اکتبر ، رهبران آن به صراحت اعلام می کنند هر حرکتی که علیه منافع آمریکا شکل بگیرد آبی است که به آسیاب ما ریخته می شود، ادامه داد : ایران یک ظرفیت ژئوپلتیکی دارد. تز دو ستونی که نیکسون پس از جنگ ویتنام مطرح می کند این است که نیروهای بومی و ارتش های منطقه ای باید تامین منافع آمریکا را در برابر توسعه طلبی شوروی برعهده بگیرند و در این مقطع ایران در جایگاهی مانند مصر قرار می گیرد . ما روابط بی نظیری را در دو دهه 1340 و 1350 پیش از انقلاب اسلامی با شوروی کمونیست تجربه می کنیم. یعنی رژیم پهلوی که وابستگی و سیاست گذاری آن در چارچوب سیاست های ایالات متحده است می تواند از شوروی کمونیست سلاح خریداری کرده و رابطه ای فراتر از رابطه اقتصادی را با شوروی تجربه کند.
وی گفت: اهمیت ایران برای شوروی کمونیست این بود که با تامین نیازهای ایران زمینه های وابستگی ایران به ایالات متحده را کاهش دهد. این قاعده تا به امروز هم به قوت خود پابرجاست. هیچ حکومتی نمی تواند ویژگی های ژئوپلیتیکی را تغییر دهد و حتی اگر بتواند این ویژگی ها را انکار کند اما آثار آن قابل انکار نیست. اگر حکومتی آثار واقعیت ها و ظرفیت های ژئوپلیتیکی را نادیده بگیرد با تبعات آن دست و پنجه نرم خواهد کرد.
روسیه می داند ایران ناگزیر از توسعه رابطه با مسکو است
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش افزود: امروز با اینکه نظام دوقطبی فروپاشیده و جنگ سرد تمام شده اما عامل ژئوپلیتیک به جای عوامل ایدئولوژی در تقابل بین ایالات متحده و فدراسیون روسیه - که اوج آن را در اوکراین می بینیم- نقش بازی میکند. در چنین شرایطی ما هنوز فرصتی را که این تاریخ و جغرافیای سیاسی در اختیار ما قرار داده داریم که از این تقابل میان روسیه و غرب به نفع خود استفاده کنیم. ولی متاسفانه شاهد اولویت گذاری هستیم که این امکان را برای ما از بین برده است. ما به روس ها نشان دادیم که گزینه ای جز توسعه رابطه با روسیه نداریم یا به تعبیری همه تخم مرغ های خود را در سبد روسیه گذاشتیم.
چرا روسیه باید از منافع ما دفاع کند؟
کولایی با طرح این سوال که چرا انتظار داریم روس ها از منافع ما دفاع کنند؟ گفت: این قاعده نظام بین الملل نیست ما نمی توانیم از هیچ کشوری چه روسیه چه ایالات متحده انتظار داشته باشیم که ملاحظه منافع ما را بکنند. قاعده نظام بین الملل این است که کشورها براساس منافع خود حرکت می کنند و اگر این کار را نکنند خائن به منافع کشور خود خواهند بود. این جرم دیگران نیست که از سوء رفتارها و سوء برداشت های ما و نبود درک درست از واقعیت های محیط منطقه و بین الملل منافع خود را تامین می کنند .
آغاز جنگ با نظارت و تایید اتحاد جماهیر شوروی بود
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه عراق به دلیل شرایط ایران پس از انقلاب اسلامی تصور می کرد که می تواند در بازه زمانی بسیار کوتاه مدت از طریق نظامی به اهداف خود در مقابله با ایران برسد، گفت: این همان تصویری است که روسیه در آغاز جنگ با اوکراین داشت و درست از کار درنیامد. زمانی که در نظام دو قطبی وقت حکومت وابسته به یک قطب ( ایالات متحده) در منطقه ساقط شد این به نفع شوروی بود. با این همه این سوال برای شوروی هم وجود داشت که روندهای انقلابی و شکل گیری و تمرکز قدرت در نظام سیاسی جدید چگونه خواهد بود و چه نیروهایی سرنوشت انقلاب را به دست خواهند گرفت. زمانی که شما روزنامه های ارگان رسمی حزب کمونیست وقت را مطالعه کنید میبینید که نگاه بسیار منفی نسبت به سرشت اسلامی انقلاب رخ داده در ایران وجود داشت. این حس در شوروی وجود داشت که شاید بتواند در شرایط جنگی تا حدودی سمت و سوی انقلاب ایران را بخصوص از طریق حزب توده هدایت کند. به نظر می رسد که براساس ساختار نظام دو قطبی، آغاز جنگ با رضایت و تایید اتحاد شوروی بود . طبیعتا در فرایند تحولات بخصوص ظهور سیاست تفکر نوین گورباچف، جنگ باید خاتمه پیدا می کرد. بنابراین ما شاهد نوعی همنوایی و همگرایی قدرت های غربی با اتحاد شوروی در مسئله جنگ هستیم.
تصور اولیه فدراسیون روسیه درباره غرب اشتباه از آب درآمد
الهه کولایی در ادامه با اشاره به اینکه پس از فروپاشی اتحاد شوروی ما شاهد نوعی رمانتیسم در سیاست های کرملین و البته افکار عمومی روسیه هستیم، گفت: این تصور در افکار عمومی وجود داشت که با رفتن کمونیست همه چیز گل و بلبل شده، ما آمریکایی شدیم و بخشی از فرهنگ اروپایی هستیم. این تصور روسیه که به بازی برابر با غرب گرفته شده، منافع و ملاحظه های آنها در حوزه جمهوری های پیشین از سوی غرب به رسمیت شناخته شود و در سطح منطقه ای و بین المللی جایگاه برابر به آنها داده شود پاسخ مثبتی از سوی غرب دریافت نکرد.
در سال 2006 میلادی ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه تمام گلایه های کرملین از غرب در تعامل با مسکو را به صراحت لیست کرد. درباره جنگ اوکراین هم مجموعه شرایط پیش روی ولادیمیر پوتین او را به سمتی برد که راهی جز این حمله نظامی نادرست برای خود متصور نبود. به نظر می رسد عوامل ژئوپلیتیکی هنوز سیاست های روسیه را شکل می دهد . رهبران غربگرای روسیه در دهه 90 فکر کردند که عامل ژئوپلیتیک را می توان کنار گذاشت و آن را نادیده گرفت یا با خوش بینی روابط با غرب را گسترش داد . اما نگاه در طرف غربی و آمریکایی هیچ گاه این نبوده است. بحثی که جرج کنان در 1947 مطرح می کند این است که روس ها ذاتا توسعه طلب هستند و باید در مقابل آنها سدّ و اتحادیه های نظامی و امنیتی ایجاد کرد. با فروپاشی شوروی، روس ها فکر می کردند دنیا و جنس رابطه غرب با روسیه تغییر کرده و تعارضی وجود ندارد . به تصور آنها روسیه، ورشو و غرب ناتو را منحل می کرد و همه چیز گل و بلبل می شد. اما نه تنها ناتو منحل نشد بلکه تا مرزهای جمهوری های پیشین شوروی و تا مرز فدراسیون روسیه هم آمد.
امروز نان رابطه حسنه شاه آمریکایی با شوروی را می خوریم
الهه کولایی با طرح این پرسش که ایران در این میانه چه کاره بود؟ گفت: شاه آمریکایی توانست با شوروی کمونیست یک روابط بسیار سازنده و پایدار را به وجود بیاورد که ما امروز هم نان آن را می خوریم. رویکرد شوروی در آن زمان و نگاه روسیه امروز همین است که باید به ایران کمک کنیم تا در دامان غرب نیفتد . در این میانه ما توان موازنه سازی داریم. ایران در دهه 40 و 50 نشان داد که می تواند از منافع خود در شرایط رقابت دو قطب قدرت استفاده کند. ما در شرایط جنگ سرد و دوره هایی پس از انقلاب اسلامی توانستیم این موازنه سازی را پیش ببریم. متاسفانه ما به توازن بخشی و موازنه سازی در رفتار سیاست خارجی خود بها نمی دهیم. برجام که امضا می شود به سمت آمریکا و اروپا می رویم و فراموش میکنیم که روس ها همسایه بزرگ ما هستند و نمی توانیم روسیه را انکار کنیم. اگر با روسیه روابط گسترده داشته باشیم می توانیم آن را به برگه امتیازی در رابطه با ایالات متحده تبدیل کنیم و بالعکس. من معتقدم که شما زمانی که توازن در رابطه با غرب و شرق را حفظ نمی کنید آنچه رخ می دهد شرق گرایی است، نه نگاه به شرق.